جسته و گریخته توی کامنتها، توی رسانهها، توی فضاهای مجازی و فضاهای واقعی گاه به گاه میشنوم یا میخوانم که ایرانیها صحبت از «حمله محدود نظامی» میکنند و اینکه ما با حمله به ایران مخالفیم اما «اگر حمله نظامی فقط به تاسیسات هستهای» باشد چندان هم موضوع ناجوری نیست.
اما بنا به چند دلیل که اینجا ذکر خواهم کرد باید توجه داشته باشیم که هر گونه حمله نظامی به ایران نمیتواند محدود به چند سایت نظامی یا هستهای باشد و دودش به چشم همهٔ جمعیت ایران خواهد رفت، بدون شک. منظورم از جنگ محدود جنگی است که دامنهٔ جغرافیایی خیلی محدودی داشته باشد، از نظر زمانی بسیار کوتاه باشد (در حد چند دقیقه یا نهایتا چند ساعت) و تلفات غیرنظامی هم تقریبا نداشته باشد. به نظر من هر گونه جنگ علیه ایران «نمیتواند محدود» باشد، با آن تعریفی که گفتم. اما چرا حمله نظامی به ایران نمیتواند محدود باشد؟ برای روشن شدن این موضوع به موارد زیر در مورد سناریوهای حمله به ایران توجه کنید:
(۱) برتری نظامی کلاسیک ایران در مقایسه با همسایگانش (به غیر از ترکیه و پاکستان) و به خصوص توان دفاعی و موشکی قابل توجه.
ایران کشوری است با وسعت و جمعیت قابل توجه که از نظر توان نظامی کلاسیک یک قدرت منطقهای محسوب میشود، به خصوص در مقایسه با همسایگان جنوبیاش. در ضمن ایران به خاطر شرایط ناپایدار منطقهای و همینطور احساس خطری که کرده است به تکنولوژیهای موشکی دفاعی و تهاجمی (مثلا انواع موشک زمین به هوا و زمین و زمین و غیره) که به نسبت قیمتشان توان بازدارنده بالایی را ایجاد میکنند رو آورده است. اما موشک فنآوری عجیبی است. اولا سکوهای پرتاب آن متعدد و گسترده و بعضا متحرک اند، ثانیا قطعات آن در کارخانههای متعدد تولید میشود و به راحتی میتوان تعداد زیادی از آنها را به صورت پراکنده تولید و تجمیع کرد، ثالثا حتی یک موشک مجهز به کلاهکهای ویژه که به نقطهٔ حساسی بخورد میتواند بسیار مخرب باشد. خلاصه اینکه با توجه به این توان موشکی و برد موثر بالا که اسرائیل و بسیاری از کشورهای بالقوه متخاصم منطقه را در بر میگیرد هر گونه اقدام نظامی موثر علیه ایران میبایست پس از نابود کردن کامل توان موشکی ایران انجام بگیرد. اما با توجه به آنچه گفته شد، نابود کردن توان موشکی ایران به گونهای که امکان شیلیک چند تا موشک را هم نداشته باشد مستلزم نابود کردن کلیه سکوهای پرتاب ثابت و متحرک ریز و درشت و همینطور کارخانههای تولید کننده قطعات ریز و درشت آن و همینطور کانالهای ارتباطی نرم و سخت از مخابرات و مدیریت گرفته تا جادههای ارتباطی و غیره است. آنهم با سرعتی بسیار زیاد و به گونهای کاملا غافلگیر کننده که امکان واکنش را به کمترین حد برساند.
این اولین دلیل برای اینکه حمله به ایران حتی اگر با هدف نابود کردن چند سایت هستهای انجام شود نمیتواند محدود باشد، چون همین ماموریت به ظاهر ساده دقیقا مساوی است با نابود کردن کلیه توان دفاعی ایران که در سراسر کشور پراکنده است و اساسا امکان تفکیکش با زیرساختهای غیرنظامی هم وجود ندارد. ممکن است بگویید ایران احمق نیست و در وصورتی که به آن حمله شود واکنش موشکی نشان نخواهد داد. حرفی است متین، اما نکتهاش این است که کشور متخاصم نمیتواند هرگز چنین ریسکی را بپذیرد و در نتیجه اطمینان حاصل خواهد کرد که ابتدا توان موشکی ایران را خنثی کرده و بعد به سایتهای هستهای حمله کند.
(۲) نفوذ ایران در کشورهای مختلف منطقه و امکان گسترده شدن دامنه جنگ به کشورهای دیگر
ایران در کشورهای منطقه به خصوص سوریه، لبنان، عراق و افغانستان . غیره نفوذ دارد و این نفوذ کردن به صورت یک سیاست استراتژیک بازدارنده از سالها پیش دنبال شده و رویش حسابی سرمایهگذاری کرده است. در صورت نیاز، ایران میتواند پتانسیلهایش را در این کشورها فعال کند و دامنه جنگ (کلاسیک یا غیرکلاسیک) را به سرعت گسترش دهد به گونهای که امکان مهار زودگذر و کم هزینهاش غیرممکن شود.
به این ترتیب حمله به ایران «باید» به گونهای باشد که توان قدرت مرکزی در ایران را کاملا از آن بگیرد تا به این ترتیب قدرت هر گونه مانور در سطح منطقهای را نیز از آن بگیرد. این به معنای این است که اولا توان نظامی کلاسیک ایران باید کاملا تضعیف شود و ثانیا قدرت مرکزی حاکمیت نیز به شدت کاهش یابد. اما برای کاهش توان نظامی کلاسیک ایران (که نیروی نظامی کلاسیک بزرگی دارد) یک حمله هوایی گسترده و طولانی لازم است و ضعیف کردن حکومت مرکزی هم مستلزم نابود کردن کلیه اهرمهای مدیریت و خدمات کشور شامل دولت و همه نهادهای اجرایی و عملیاتی حیاتیاش است. کاری که خود به خود به یک کمپین هوایی طولانی و شدید علیه هر آنچه امکان مدیریت به یک مدیر دهد احتیاج دارد.
(۳) تنگه هرمز که بخش قابل توجهی از نفت صادراتی جهان از آن عبور میکند در مجاورت ایران قرار دارد و آمریکا و متحدانش به هیچ عنوان نمیتوانند ریسک بسته شدن تنگه هرمز بیشتر از چند روز را بپذیرند.
این هم یک دلیل دیگر که آمریکا و متحدانش باید مطمئن باشند که ایران فرصت و توان واکنش حتی در حدی که یک تنگه چند ده کیلومتری را مینگذاری کند نخواهد داشت. خود همین یک نکته نشان میدهد که هر گونه حمله به سایتهای هستهای ایران ابتدا باید توان موشکی و دریایی ایران را در خلیج فارس به کلی منهدم کند و کلیه خطوط تدارکاتی آن را نیز قطع کند. به خصوص که خلیج فارس آبراه نسبتا باریکی است و ناوگان آمریکا هم در آن قرار دارد که میتواند نسبت به حمله موشکی توسط قایقهای تندرو آسیبپذیر باشد. خلاصه اینکه اینها یعنی بمباران کلیه مناطق ساحلی ایران و نابود ساختن کلیه تاسیسات نظامی و غیرنظامی ساحلی و همین طور کلیه معبرهای ارتباطی به این منطقه به صورت بسیار سریع و شدید باید اولین کاری باشد که علیه ایران انجام میشود.
(۴) پراکنده بودن تاسیسات هستهای ایران و محافظت عالی از آنها
سایتهای هستهای ایران متعدد و پراکنده هستند و به خوبی هم حفاظت میشوند (در بیشتر موارد زیرزمینی هستند) که این کار حمله موفقیتآمیز و نابودی آنها در زمان کوتاه را دشوار یا حتی غیرممکن میکند.
چون تاسیسات هستهای ایران پراکنده و محافظت شده هستند، حمله به آنها مستلزم داشتن «خیال راحت» از موارد گفته شده است. کشور متخاصم فقط وقتی میتواند با خیال راحت به این تاسیسات حمله کند که مطمئن باشد (۱) ایران توانایی بستن تنگه هرمز را ندارد (۲) ایران امکان واکنش موشکی علیه اهداف مختلف در منطقه را ندارد (۳) حاکمیت مرکزی ایران به شدت ضعیف شده به گونه ای که امکان گسترش جنگ به خارج از ایران را ندارد.
همه اینها را همینطور سردستی و خلاصه نوشتم فقط برای اینکه تاکید و روشن کرده باشم که:
(۵) حمله به ایران با توجه به نکاتی که گفته شد توان نظامی و پشتیبانی لازم دارد که فقط از عهده آمریکا بر میآید. در نتیجه اسرائیل به تنهایی هرگز به ایران حمله نخواهد کرد. هر گونه سناریوی حمله به ایران بدون شک با بازیگری اصلی آمریکا باید باشد.
(۶) چیزی به نام «حمله محدود به ایران» دست کم در شرایط فعلی وجود ندارد و این تصور که ما در خانههایمان بنشینیم و فردا در اخبار بخوانیم که چهار تا سایت نظامی یا هستهای را زدند و تمام یک تصور بسیار سادهانگارانه و خطرناک است.
(۷) این را هم بگویم که همه آنچه گفته شد یک معنای دیگر هم دارد. حمله به کشوری با مختصات ایران در شرایط فعلی بسیار خطرناک و پرهزینه است. حتی برای قدرتی مانند آمریکا. دلیلش این نیست که آمریکا نمیتواند ایران را زیر و رو کند… خیر. دلیلش این است که زیر و رو کردن ایران در شرایط فعلی ریسک زیادی دارد و ممکن است پای قدرتهای دیگر را به منطقه باز کند و به یک جنگ منطقهای یا حتی جهانی تبدیل شود. درست به همین دلیل، حملهای رخ نخواهد داد مگر بعد از تضعیف حساب شده ایران. این موضوع هم عمدتا به وسیله تحریمهای مختلف اقتصادی و نظامی (و در کنار آن انجام عملیات سری برای ناپایدار سازی داخلی که بحث دیگری است) مهیا میشود. به همین ترتیب ایرانیان باید به دقت مراقب بحثهای مربوط به تحریم باشند و حواسشان باشد که این تحریمها اگر چه شرط کافی برای یک جنگ تمام و عیار و ویرانگر علیه ایران نیست اما «مسلما» یک شرط لازم برای آن هست. به این ترتیب برای جلوگیری از خطر جنگ بهترین روش این است که به هیچ عنوان اجازه ندهیم «شرط لازم» آن یعنی تحریمهای روز افزون و فلج کننده علیه ایران تحقق یابد. به هیچ عنوان گول کسانی که میگویند «ما با جنگ مخالفیم اما تحریم برای فشار آوردن به حکومت ایران خوب است» را نخوریم. به هیچ عنوان. به هیچ عنوان. به هیچ عنوان. این وظیفه تاریخی همه ماست که امروز تمام قد با هر گونه تحریم و اعمال فشار بر ایران که جاده را برای عملیات ویرانگر بعدی صاف میکند مخالفت کنیم.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.