در قسمتهای قبل، ابتدا نگاهی داشتیم به وضعیت ژئوپولیتکی منحصر به فرد ترکیه و چالشهایی که این کشور با آنها مواجه است. همینطور دو گرایش کلی را برای آیندهی ترکیه تحلیل کردیم: انزوای سکولار و انترناسیونالیسم اسلامی.
در این قسمت که آخرین قسمت این سری است، به چالشهای آقای اردوغان در قبال آیندهی ترکیه خواهیم پرداخت.
ترکیه یک جامعهی عمیقا «تفکیک شده» نیست. در واقع، ترکیه در گذر تاریخاش به خوبی آموخته است که «ناهماهنگیها» را به «هماهنگی» تبدیل کند. آقای اردوغان درست میانهی طیف سیاسی (political spectrum) ترکیه را نمایندگی میکند. او در تلاش برای ایجاد توازن میان سه نیروی رقیب گیر افتاده است.
- اولین نیروی مهم، اقتصاد است. اقتصادی که قوی و سالم مانده است و علیرغم عقب نشستن مقطعی (همراه با سایر نقاط جهان) مجددا رشد خواهد کرد.
- دومین نیرو، ارتش کارآمدی است که تمایلی به درگیریهای شدید فرامرزی ندارد و به خصوص با هر گونه درگیری به دلایل مذهبی مخالف است.
- سومین نیرو، جنبش اسلامگرایی است که میخواهد ترکیه را به عنوان بخشی از جهان اسلام ببیند و احتمالا حتی به عنوان رهبر آن.
اردوغان نمیخواهد اقتصاد ترکیه را تضعیف کند و همینطور عقاید اسلامگراهای رادیکال را هم تهدید کنندهی منافع طبقهی متوسط ترکیه میداند. او میخواهد ارتش رام و مطیع باشد و از فعالیت سیاسی دور بماند. همینطور او میخواهد اسلامگراهای رادیکال آرام و تحت کنترل باشند، چرا که در غیر اینصورت ارتش از پادگانها خارج خواهد شد و یا بدتر از آن ممکن است اقتصاد تضعیف شود. درواقع اردوغان میخواهد ضمن اینکه کسب و کار و اقتصاد رونق دارد، ارتش و اسلامگرایان هم همزمان راضی باشند.
این کار ساده نیست، اما حملهی اسرائیل به غزه به وضوح کار اردوغان را دشوارتر کرد و او حق دارد از اسرائیل شاکی باشد. ترکیه در گفتگوی میان اسرائیل-سوریه نقش کلیدی بازی کرد. این موضوع باعث شده که جهان ترکیه را در مناقشات منطقه درگیر بداند، موضوعی که ارتش محافظهکار ترکیه به شدت نسبت به آن حساس است. اردوغان ماجراجویی اسرائیل در غزه را کاری عبث میداند که توازن «ارتش-اسلامگرایان» در ترکیه را به هم زده و تلاشهای اولیهی این کشور برای ورود به عرصهی تاثیرگذاری منطقهای را نابود کرده است.
در عین حال، اردوغان نمیخواهد روابط کشورش با اسرائیل را به هم بزند. بنابراین او خشم خود را بیشتر نثار مجریان برنامه [در داووس] کرد تا اسرائیل. اینکه رفتار او در جلسهی داووس، حرکتی از پیش حساب شده بود یا ناشی از خشم لحظهای مهم نیست. خشم اردوغان در آن لحظه به او اجازه داد تا همزمان وانمود کند قاطعانه در حال بریدن از اسرائیل است بدون اینکه در عمل چنین گسستی را باعث شود. بنابراین او با مهارت این مسیر ظریف را طی کرد.
سئوال اساسی اینجاست: اردوغان تا «کی» میتواند موازنه را حفظ کند؟ همزمان با بحرانیتر شدن اوضاع منطقه و افزایش روزافزون قدرت ترکیه، فشارهای ژئوپولیتیک بر ترکیه برای پر کردن خلاء قدرت ایجاد شده بیشتر خواهد شد. به این نکته، ایدئولوژی توسعهگرای (expansionist ideology) اسلامگراهای ترک را نیز اضافه کنید تا متوجه شوید که احتمال ظهور سریع یک نیروی اسلامگرای بسیار بانفوذ در منطقه به رهبری ترکیه وجود دارد. تنها عامل محدود کنندهی مهم در مقابل چنین ظهوری، روسیه است. اگر مسکو بتواند گرجستان را رام و تسلیم کند و نیروهایش را به مرزهای ترکیه در ارمنستان بازگرداند، ترکها مجبور خواهند شد سیاست استراتژیک خود را دوباره روی کنترل کردن روسیه متمرکز کنند. اما صرفنظر از اینکه در سالهای آینده روسیه چه میزان از قدرت خود را خواهد توانست روی ترکیه متمرکز کند، رشد قدرت ترکیه در درازمدت اجتنابناپذیر است. نقش گرجستان برای دسترسی مستقیم روسیه به ترکیه کلیدی است. نکتهای که باید به دقت مورد توجه قرار بگیرد.
مهار کردن گرجستان برای دسترسی روسیه به ترکیه و مهار قدرت روزافزون این کشور «کلیدی» است.
بخشهای قبل این مجموعه:
- نگاه استراتژیک: خشم اردوغان و آیندهی دولت ترکیه — قسمت اول
- نگاه استراتژیک: خشم اردوغان و آیندهی دولت ترکیه — قسمت دوم
- نگاه استراتژیک: خشم اردوغان و آیندهی دولت ترکیه — قسمت سوم
با من بمانید تا در مجموعهی «نگاه استراتژیک» دینامیسم حاکم بر دنیای امروز را بهتر بشناسیم.