پاسخ حساب شده‌ی ترکیه به سوریه

این خلاصه‌ای است از تحلیل موسسه‌ی استراتفور از واقعه‌ی اخیر ساقط کردن هواپیمای نظامی ترک توسط ارتش سوریه و پاسخ ترکیه. (ترجمه از من)

پس از آن‌که نخست وزیر ترکیه، به سوریه هشدار داد که «هر نیروی سوری در نزدیکی مرز این کشور با ترکیه را به عنوان یک تهدید نظامی تلقی خواهد کرد»، ترکیه نیروهای نظامی خود را پشت مرزهای سوریه مستقر کرد: ۱۵ خودرو نظامی شامل تانک و تیربار به مناطق مرزی اعزام شده‌اند.

همزمان به این هشدار، آقای اردوغان با پرهیز از دادن وعده‌ی عملیات تهاجمی، عملا اعلام کرد که ترکیه قصد ورود جنگ با سوریه را ندارد. این پاسخ از نظر منتقدان وی بیش از حد سهل‌گیرانه است. اما مهم‌تر از آن، ترکیه به سوریه و متحدان‌اش در ناتو نشان داده که تمایل دارد «ناتو» را در ماجرا دخیل کند، اگر چه هیچ‌کدام تمایلی به دخالت نظامی ندارند.

صرف نظر از پاسخ نظامی، آنکارا در جستجوی راه‌هایی خواهد بود که به سوریه فشار وارد کند. یک راه می‌تواند قطع صادرات برق از ترکیه به سوریه باشد. دولت ترکیه قبلا نیز تهدید به چنین اقدامی کرده است و تصمیم نهایی در این مورد در روزهای آتی گرفته خواهد شد. مسلما، توقف صادرات برق به سوریه کمتر از حمله‌ی نظامی به سوریه تحریک‌آمیز خواهد بود و مخالفان دولت آقای اردوغان این موضوع را به عنوان ضعف دولت او تلقی خواهند کرد.

علی‌رغم این مسایل داخلی، پاسخ حساب‌شده‌ی اردوغان بعد جدیدی به ناآرامی‌های سوریه خواهد افزود. آن دسته از افسران ارتش سوریه که در آستانه‌ی ترک خدمت هستند انگیزه‌ی کمتری برای ورود به خاک ترکیه خواهند داشت، چرا که ترکیه ممکن است آن‌ها را به عنوان نیروهای دشمن تلقی کند. علاوه بر این، پاسخ آقای اردوغان، می‌تواند منجر با افزایش تنش‌ها و برخوردهای مرزی بین دو کشور شود. این برخوردها، به خصوص آن‌هایی که بین شورشیان و ارتش سوریه باشند، موضوعات نادری نیستند، اما ترکیه تاکنون در آن‌ها مشارکت نداشته است. با اعلام این‌که نیروهای سوری در مرز به عنوان اهداف نظامی تلقی می‌شوند، دینامیک این موضوع تغییر خواهد کرد.

سوریه به نوبه‌ی خود با چالش‌های جدیدی در ادامه این پاسخ اردوغان مواجه خواهد شد. اگر دمشق این هشدار را جدی بگیرد، آن‌گاه ارتش سوریه در برخورد با شورشیان مستقر در نواحی مرزی دشواری بیشتری خواهند داشت که این موضوع می‌تواند منجر به افزایش فعالیت شورشیان در نواحی مرزی گردد. با آگاهی از این‌که ارتش ترکیه «مجاز» است با ارتش سوریه (در نواحی مرزی) درگیر شود، شورشیان سوریه سعی خواهند کرد نیروهای ارتش سوریه را به نواحی مرزی بکشانند و ترکیه را وادار به دخالت کنند.

ترکیه به جای تصمیم‌گیری یک‌جانبه، ناتو را در تصمیم‌گیری‌اش دخیل کرده است، در نتیجه خیالش راحت است که پاسخ‌اش حمایت بین‌المللی کافی دارد. همچنین، ترکیه با این‌کار به متحدان بین‌المللی سوریه اعلام کرده است که تمایل دارد ناتو را وارد منطقه کند. از طرف دیگر، امتناع ترکیه از پاسخ تهاجمی ممکن است باعث شود که متحدان سوریه مانند روسیه یا ایران، حمایت خود را از سوریه بیشتر کنند. اردوغان با انتخاب این پاسخ حساب‌شده‌تر (نسبت به اقدام نظامی علیه سوریه) این فرصت را به تهران و مسکو داده است که تجهیزات نظامی‌ بیشتری در اختیار نیروهای رژیم اسد قرار دهند. درگیری‌های بین دولت و نیروهای شورشی ادامه خواهد یافت و احتمالا حمایت بین‌المللی از شورشیان نیز افزایش خواهد یافت.

آخرین فرصت ایران؟

یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که درک وقایع سیاسی داخلی یا خارجی را دشوار می‌کند شعارها، ادعاها، بلوف‌ها و اظهار نظرهای مختلف و بعضا ضد و نقیض یا غیر دقیقی است که شخصیت‌های حقیقی و حقوقی سیاسی در رابطه با موضوعات مختلف بیان می‌کنند که لزوما منعکس کننده سیاست‌های راهبردی آن‌ها نیست. برای درک بهتر شرایط همیشه باید سیاست‌های جدی و استراتژی‌ها را از بازی‌های کلامی و شعارگونه تفکیک کرد (البته تا حد امکان).

دیروز، وزیر امور خارجه آمریکا از طریق وزیر خارجه روسیه به ایران پیام داد که مذاکرات ماه آینده که در رابطه با موضوعات هسته‌ای ایران انجام می‌شود آخرین فرصت ایران برای پرهیز از اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته‌ای این کشور خواهد بود.

این تهدید که شاید به خاطر بدون قید و شرط بودنش جدی‌ترین و رسمی‌ترین تهدیدی باشد که در چند سال اخیر علیه ایران انجام شده است در صفحه اول سایت‌های خبری فارسی‌زبان تیتر نشد. اما شیوه ارسال آن (انتخاب کانال رابط و لحن آن) که نشان می‌دهد پیام «مخاطب خاص» دارد و به قصد تهییج افکار عمومی آمریکا یا ایران یا غیره انجام نشده است نشان از آن دارد که بخش شعارگونه این خبر چندان مهم نیست و این یک تهدید اندیشیده و راهبردی به شمار می‌رود.

اما چیزی که در این تهدید مشخص نشده این است که دقیقا ایران باید چه کاری انجام دهد تا بتواند از این «آخرین فرصت» به خوبی استفاده کند؟ سوال اساسی در ذهن حاکمان سیاسی ایران این است که آیا اصولا می‌توانند با دادن چند امتیاز مختلف به آمریکا به مصالحه با این کشور (و غرب) برسند یا این‌که آمریکا به چیزی کمتر از تغییر رژیم در ایران راضی نیست.

پی‌نوشت: سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت این کشور هیچ هشداری از طریق روسیه برای ایران نفرستاده است.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

ما، رویدادهای مهم و نامه‌های سرگشاده‌

دنیای شلوغ و در هم برهمی است و به سختی می‌توان حرف‌ها و نوشته‌ها و مواضع افراد مختلف را دنبال کرد و به خاطر سپرد و دقت کرد که چه کسی چکار می‌کند و چه موضعی می‌گیرد و پشت کدام سیاست ایستاده است. به خصوص که مواضع اصلی هم که طبعا علنی نمی‌شود و آدم‌ها به هزار دلیل جور واجور حرف‌ها و مواضع‌شان را با حاشیه‌های قشنگ تزیین می‌کنند و در این در هم بازار وب و رسانه‌ها مخاطب معمولا رشتهٔ کار دستش نمی‌آید به جز خطوط کلی و خبرهای اصلی. چیزی که معمولا از چشم‌های مخاطبان دور می‌ماند مواضعی است که اشخاص و شخصیت‌های مختلف در مورد موضوعات مختلف ایران و جهان اتخاذ می‌کنند. دولت‌ها یا نهادهای مجهز به امکانات مالی و تخصصی البته به راحتی می‌توانند مواضع و عمل‌کرد اشخاص و افراد مختلف را زیر نظر بگیرند و یک بانک اطلاعاتی جامع تشکیل دهند که چه کسی چه گفته و کی کجا ایستاده است تا به قول معروف آمار آدم‌ها دستشان باشد و این است که خیلی راحت است برایشان که رو دست نخورند و کسی که تا دیروز می‌گفته «اوهوم اوهوم اوهوم» را به عنوان متخصص «آهان آهان آهان» قبول نکنند.

اما آدم‌های عادی مثل من و شما چکار کنیم؟ ما که دولت نیستیم و دسترسی به منابع اطلاعاتی نداریم و توی این بازار مکاره وب و رسانه که هر ثانیه هزار جور خبر و موضع‌گیری منتشر می‌شود که نمی‌توانیم گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم. از طرفی برایمان مهم است که خبرها و تحلیل‌ها را دنبال کنیم و دوست داریم بدانیم دنیا دست چه کسی است و چه کسی دارد چه کاری می‌کند. ما چکار کنیم؟ از کجا بفهمیم «کی به کیه؟».

یک راه نسبتا عملی‌اش این است که به بیانیه‌ها، نامه‌های سرگشاده و اعلامیه‌های امضاداری که در مورد موضوعات بسیار مهم منتشر می‌شوند بیشتر دقت کنیم و نکته‌های زیر را در مورد آن‌ها در نظر بگیریم:

۱) بیانیه در ارتباط با کدام موضوع مهم ایران یا جهان صادر شده است؟

۲) بیانیه خطاب به چه شخص یا نهادی نوشته شده است؟

۳) در بیانیه چه درخواست‌هایی از شخص یا نهاد مذکور شده است؟

۴) چه کسانی ذیل بیانیه را امضا کرده‌اند؟

بیانیه‌ها منابع «شخصیت‌شناسی سیاسی» بسیار غنی و معتبری هستند. با مطالعه یک بیانیه و تحلیل آن از نظر این چهار موردی که گفتم شما می‌توانید اطلاعات جالب و مستند زیادی به دست بیاورید. به خصوص این‌که می‌توانید به سادگی این اطلاعات و فهرست آدم‌ها را در جایی توی کامپیوترتان (مثلا توی یک فایل اکسل) ذخیره کنید و رو به روی هر اسم هم بنویسید که فلانی در چه موردی و در چه بیانیه‌ای و خطاب به چه کسی و در کدام تاریخ «کدام موضع را گرفت» و «از کدام سیاست دفاع کرد؟». این طوری است که بعدها، مثلا سال‌ها بعد که فلان موضوع کاملا از خاطره‌های عمومی محو شده و آقا یا خانم «فلان» در یک شبکهء تلویزیونی ظاهرا می‌شود و برایتان مواضع «آبی» می‌گیرد شما دیگر حساب کار دستتان است. فایل اکسل تمیزتان را باز می‌کنید و می‌گویید « نه دیگه نشد. شما همین سه سال پیش توی فلان ماجرا که خیلی هم مهم بود موضع مغزپسته‌ای گرفته بودی. حالا نیا یهو واسه من ژست‌های آبی‌دوستانه بگیر!». این طوری می‌شود که شما با صرف وقت و هزینه اندک می‌توانید تصوری از این که «کی به کیه؟» داشته باشید. خلاصه این‌که حتی اگر وقت کمی را برای خواندن خبرها و تحلیل‌ها صرف می‌کنیم نباید از «بیانیه‌ها و نامه‌های سرگشاده‌‌ای که خطاب به نهادها یا شخصیت‌های مختلف دربارهٔ وقایع مهم ایران، منطقه یا جهان نوشته می‌شود» سرسری بگذریم و به خصوص باید حواسمان به «اسامی که آن‌ها را امضا کرده‌اند» باشد.

حالا این قصه را گفتم و بگذارید یک مثال بارزش را هم بزنم.

نامه سرگشاده‌ای حدود هفت ماه پیش خطاب به رییس جمهور آمریکا نوشته شد [که هنوز هم جهت امضا کردن باز است] و در آن ضمن حمایت از مواضع او در قبال تحولات کشورهای عربی (به خصوص مصر و تونس) درخواست شده بود که اقدام قاطع و سریع در زمینه‌های زیر انجام شود: (۱) برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی و از کار انداختن نیروی هوایی آن کشور؛ (۲) همراهی با فرانسه در به رسمیت شناختن دولت موقت مستقر در بنغازی به عنوان تنها دولت قانونی لیبی؛ (۳) مذاکره فوری با دولت موقت برای تصمیم‌گیری در مورد نحوهٔ حمایت انسان‌دوستانه و نظامی از آن؛ (۴) همکاری برای ایجاد اختلال در سیستم‌های مخابراتی نیروهای قذافی و (۵) دادن اولتیماتوم جدی به افسران نظامی و مزدوران حامی قذافی در مورد پیگرد قانونی‌ به جرم مشارکت در جنایت علیه بشریت و دادن مصونیت به افسران عالیرتبه‌ای که ترک خدمت کنند.

در پایان این نامه ذکر شده بود که حمایت از دموکراسی باید قاطع و سریع باشد چرا که چنین حمایتی نه تنها ایستادن در سمت درست تاریخ است بلکه برای منافع بلندمدت این کشور [آمریکا] حیاتی است.

شخصیت‌های مختلفی این نامه را امضا کردند که نام بعضی از آن‌ها بارها به گوش ما خورده است. افرادی با نام‌هایی شبیه اسامی ایرانی مانند آرش نراقی، نیره توحیدی، مهرداد بروجردی، عباس میلانی، علی افشار، رضا افشاری، احمد صدری، علی بنوعزیزی، فرزین وحدت، گلی تهرانی، فائقه شیرازی، آزاده کیان، نادر هاشمی، فرهاد خسرو خاور، رضا براهنی و …

ممکن است بگویید حالا کی به این نامه گوش داده و مگر دولت آمریکا منتظر است که این نامه نوشته شود تا دست به اقدام نظامی بزند. بله حرفی است متین و درست. اما کارکرد این جور نامه‌ها چیز دیگری است و بیشتر جنبهٔ فرستادن یک پیام مشخص، برای نهادهایی مشخص در یک لحظه‌ کلیدی تاریخ دارد، یعنی نوعی نشان دادن همراهی یا سمپاتی یا بیعت با یک جریان یا تفکر مهم. این جور نامه‌ها به جز کارکرد شخصی (مثلا فردی واقعا به خاطر درد وجدان و ساده‌دلی به این نتیجه می‌رسد که باید چنین نامه‌ای را بنویسد یا امضا کند) پیام‌های مشخصی را برای گیرنده‌های مختلفی می‌فرستند. اما نکته مهم این است که به هر حال و به صورت اجتناب‌ناپذیری «گوش‌ها و چشم‌های وابسته به مراکز قدرت» پیام این نوع اسناد را می‌گیرند و جایی توی سیستم‌هایشان ثبت می‌کنند که این آدم‌ها مواضعشان چیست و متناسب با آن اعتبار و اهمیت شخصیت‌های مختلف سیاسی-اجتماعی را کم یا زیاد می‌کنند. در نتیجه فعال سیاسی یا متخصص شناخته‌شده‌ای که چنین نامه‌ای را امضا می‌کند قطعا می‌داند که حتی اگر مخاطبان عام آن‌را فراموش کنند، بایگانی دیجیتال سیستم‌های دولتی یا امنیتی دور و نزدیک عالم آن‌را فراموش نخواهند کرد. پس امضای خود را  بی‌مطالعه و بی‌آگاهی از ابعاد و عواقب ناشی از آن پای هر نوشته‌ای نمی‌گذارد. و درست به همین دلیل است که چنین بیانیه‌ها یا نامه‌هایی برای من و شما باید اهمیت زیادی داشته باشند. نه به خاطر تاثیری که در سیاست‌های فلان کشور بزرگ جهان می‌گذارند (که احتمالا تاثیر محسوسی هم ندارند) بلکه به عنوان سندهایی محکم و جدی مبنی بر نوع دیدگاهی که امضا کننده‌هایشان داشته‌اند.

پس بد نیست جایی در دفتر یادشت‌ها یا وبلاگ‌ها یا فایل‌های اکسل‌ توی کامپیوترمان اضافه کنیم که این افراد روزی نه چندان دور به ریس‌ جمهور ابرقدرت جهان نامه‌ای نوشتند و مداخلهٔ نظامی آن کشور را  در کشور لیبی خواستار شدند.

متن کامل نامه سرگشاده و فهرست کامل امضا کنندگان تا این لحظه با فرمت پی‌دی‌اف.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.