۱۹۸۴ اورول همین حالا هم این‌جاست

ما در دوران تاریکی زندگی می‌کنیم. دورانی که در آن آزادی‌ها رنگ می‌بازند و جایی برای انتقاد وجود ندارد. دنیایی که در آن تمامیت‌گرایی-تمامیت‌گرایی شرکت‌های چند ملیتی و بازار-حتی دیگر احتیاجی به یک ایدئولوژی ندارد و عدم تحمل مذهبی در حال گسترش است. ۱۹۸۴ اورول همین حالا هم این‌جاست. [1] We live in a dark […]

لینک‌های روز: حقوق بشر یا پیاده نظام آمریکا؟

  • تنها چیزی که می‌توانید در جهان تغییر دهید جای بالش زیر سرتان است » مانی ب
    این نوع ادبیات حماسی که دلاوری برخیزد و قدم در راه بگذارد و ما هم پشت سرش مانند گله‌ای گوسفند اشك‌ريزان خروش برآوریم و مناسبات را تغییر دهیم٬ برای شهروند امروز بخشی از ادبیات گذشته است. ذهنیتی که در این‌گونه ادبیات نهفته است ذهنیتی ارتجاعی است. تبلیغ و ترویج چنین ذهنیتی چیزی جز تحمیق و جلوگیری از دیدن واقعیت ملموس پیش روی‌مان نیست٬ و بدون دیدن واقعیت و فراهم ساختن ابزار مناسبی برای ایجاد تغییر در آن٬ و بدون درک از توانایی‌های واقعی آدم‌های امروز و پذیرش آن به عنوان یک اصل مسلم٬ نمی‌توان به تغییرات مناسبی رسید.
  • در باره منش روشنفکران: احمد شاملو: غولی که گاه ادای کوتوله ها را در می آورد » احمد سیف
    در این نوشتار می خواهم به اختصار از منش روشنفکران سخن بگویم و همین جا بگویم که بر خلاف مرحوم آل احمد که در هر چیز و همه چیز، حتی در منش روشنفکران، نشانی از توطئه می دید و «غرب زدگی»، من بر آن سرم که وارسیدن نقش روشنفکران بدون وارسیدن فرهنگ استبدادی حاکم موثر و مفید نیست.
  • اوباما و اورول: زبان امپراتوری و زبان جديد » دومنيکو لوزوردو
    تحلیل وقایع لیبی
  • لیبی و تبلیغات جنگ » آن مورلی ، ترجمهٔ حمید محوی
    تحلیل وقایع لیبی
  • جريان تکفيری، مهرۀ بازی کثيف امپرياليسم در ليبی! » عدالت
    و در رأس همه، و بهت‌انگيزترين آن‌ها، صحنه‌سازی ناتو با کمک دوحه و قطر بود که همانند صحنه‌‌پردازان هاليوود، چيزی را که شبيه «ميدان سبز» طرابلس به نظر می‌رسيد، طراحی کردند. ساختمان‌های «ميدان سبز» خيلی قديمی هستند، برخی از آن‌ها به امپراتوری روم برمی‌گردند- اما آن‌ها در دوحه نسخه بدل آن را ساختند. اگر در اينترنت نگاه کنيد مقايسه جالبی وجود دارد که «ميدان سبز» واقعی را در کنار «نسخه جعلی» آن قرار داده و اين خيلی شبيه اصل است، اما تفاوت‌های زيادی وجود دارند که جعلی بودن آن را نشان می‌دهند. از اينرو، اين يک کارزار عظيم شست‌و‌شوی مغزی و جنگ روانی است و تأثير خيره‌کننده‌ای داشته است.
  • لیبی، سیبی که رسیده تر به دامان استعمار افتاد » یونگه ولت، ترجمه رضا نافعی
    مروری بر تاریخ معاصر لیبی
  • دهمین سال آغاز بلاگستان فارسی و یادی از وبلاگ نویسانی که دیگر کنارمان نیستند » اشکان منفرد
    هدفم از این نوشته، یادی ست از وبلاگ نویسانی که دیگر کنارمان نیستند. آنهایی که به قول خواجه شیراز: دوامشان با قلم شان بر جریده عالم ثبت شد. افسوس که آمار دقیقی از اهالی فوت شده بلاگستان در دست نیست تا بشود حق مطلب را ادا کرد. بنابراین نگارنده تنها به دانسته خود و اطلاع از آنچه می داند می پردازد.
  • خط و نشان بی‌بی‌سی » مسعود برجیان
    برنامه‌ی جدیدی که بی‌بی‌سی، زیر نام یک مستند ساخته است، آشکارا نشان از یک چرخش رویکرد ریشه‌ای در روابط بی‌بی‌سی و بریتانیا (و حتی غرب) با ایران دارد.
  • قدافی در دوزخ یا دستمالی که به دور انداخته شد! » ناصر فکوهی
    قذافی کشته شد، و سران قدرت های بزرگ، این «پیروزی» را به خود و به مردمانشان تبریک گفتند و از نیروهای نظامی خود برای هدایت عملیات در این جهت تشکر کردند. اما آنچه روشن نشد و شاید هرگز روشن نشود، چیزی بسیار ساده تر است: چه کسی به جز این جنایتکار پیش پا افتاده و کمابیش دیوانه، باید پاسخگوی چهل سال دیکتاتوری او و پذیرش این دیکتاتوری به مثابه یم «دولت ملی» در نظام جهانی باشد؟ چه کسی یا کسانی، چه  ایدئولوژی و چه فرایندهای سیاسی و اقتصادی و  نظامی ای در جهان باید پاسخگوی میلیون ها انسانی باشند که در تمام این سال ها، به صورت های مختلف از  قتل و شکنجه تا زندان و تبعید،  فدای این جنایتکار شدند؟
  • قذافی و وال استریت، دو روی سکه نظام سرمایه داری » احمد نادری
    ناتو که به عنوان بازوی نظامی سرمایه داری مدرن عمل کرده و در راستای سیاست های استثماری غرب تاکنون عملیات های متعددی در تسخیر سرزمین های ثروتمند و سرشار از نفت خاورمیانه انجام داده است، با حمایت چندین ماهه از به اصطلاح انقلابیون لیبیایی، بازی موش و گربه ای را با قذافی و طرفدارانش به راه انداخته بود تا به وقتش، از این بازی نهایت استفاده را ببرد.  بنا بر ادعای سازمان اطلاعاتی آلمان (BND)، ناتو از محل دقیق اختفای قذافی خبر داشته است، ولذا به آسانی می توانسته است وی را دستگیر کرده و یا در همان ابتدا بکشد. اما کشته شدن قذافی در این برهه زمانی، بیش از آنکه امری اتفاقی باشد، واقعیتی دیگر را در پشت خود دارد. خبر مرگ قذافی، و پخش آن در رسانه ها در این برهه زمانی، جدای از اینکه امری فراواقعی بوده و ریشه در فراواقعیتی مدرن دارد،  پیش و بیش از هر چیز،  یک واقعیت را به تصویر می کشد و آن، اینست که انتشار این خبر، برای انحراف اذهان عمومی مردم دنیا از جنبش وال استریت است.
  • حقوق بشر یا پیاده نظام آمریکا؟ » اکبر گنجی
    من به صراحت همیشه گفته ام که مخالف اپوزیسیون سازی توسط دولت آمریکا و دول غربی هستم. منظورم چیزی است که در عراق و خصوصاً لیبی روی داد. این که دول غربی مخالفان را گرد هم جمع کنند، و از آنها در پروژه هایی چون پروژه ی لیبی استفاده کنند، بد و خطرناک است. گذار ایران از نظام استبدادی سرکوبگر به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و دموکراسی، وظیفه ی ایرانیان است، نه دولت آمریکا یا دیگر دول غربی. من موافق تشکیل «جبهه ی مستقل دموکراسی خواهان ایران که پایبند به حقوق بشرند»، هستم، اما صد در صد مخالف تبدیل ایرانیان مخالف به «پیاده نظام» پروژه های آمریکایی و دول غربی هستم.
  • نگاهی دیگر: لیبیائیزه کردن ایران؟ » اکبر گنجی
    زمانی آرمان و سنت هایی وجود داشت که هیچ کس خود را مجاز به تخطی از آنها نمی دانست. اینک فرد به خود اجازه می دهد که از آمریکا و دول غربی بخواهد که همان بلایی را سر ایران بیاورند، که بر سر لیبی آوردند. به زبان بی زبانی اعلام می شود که آمریکا و دول غربی می تواند از ما به همان نحوی که از کسانی در لیبی استفاده کرد، استفاده کند. گویی پیروزی ناتو در لیبی، خاطره تلفات و هزینه های سنگین عراق و افغانستان را به فراموشی سپرده است. اما داوری درباره لیبی هنوز بسیار زود است.
  • در مصر چه گذشت؟ » ب-حکومت
    امروز مبارک رفته است اما دستگاه هایی که دیکتاتوری او بر روی آنها بنا شده بود همچنان پابرجا هستند. نیروهای مسلح در قالب شورای عالی نظامی قدرت مطلق را در اختیار دارند. نیروهای مسلح مصر چگونه باید ارزیابی شوند و چه نقشی را امروزه ایفا خواهند کرد؟.

*بدیهی است (هست؟) که این نقل قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

فاجعه‌ی نفتی در خلیج مکزیک و چند کلمه‌ درباره‌ی بریتیش پترولیوم و بی‌بی‌سی فارسی

نشت بیشتر از چند لیتر نفت خام به محیط اطراف (اعم از خشکی یا دریا) سانحه‌ای قابل ثبت تلقی می‌شود که در شرکت‌های نفتی مورد تحقیق قرار می‌گیرد. توجه کنید : چند لیتر.

حالا می‌توانید ابعاد فاجعه‌ی نشت 5000 بشکه نفت در روز (حدود هشتصد هزار لیتر در روز یا 9 لیتر در ثانیه) را تصور کنید؟ اگر چه ده روز از آن گذشته، اما برای درک و شناسایی ابعاد این فاجعه هنوز خیلی زود است. تصویرهای ماهواره‌ای ناسا از لکه‌ی عظیم نفتی نشان می‌دهد که طول آن دست کم به 50 کیلومتر می‌رسد. ظاهرا نشت نفت هنوز ادامه دارد.

به سختی می‌شود فاجعه‌ی زیست‌محیطی هولناک‌تر از این تصور کرد. (عکس از ناسا)

من روی دکل‌های نفتی دریایی زیاد کار کرده‌ام. با این وجود امکان ندارد بتوانم تصور کنم هنگام فوران خارج از کنترل نفت و گاز از چاه (blowout) و انفجار و آتش‌سوزی در دکل چه بر پرسنل حاضر در دکل گذشته است. تمرین‌های روتین‌ آتش‌سوزی و تخلیه‌ی دکل کجا و این‌که در واقعیت با چنین وضعیتی مواجه شوی کجا… حتی تصورش برایم هولناک است.

عکس از خبرگزاری فرانسه

و اما بی‌بی‌سی فارسی:

خواندن پوشش خبری اولیه‌ی بی‌بی‌سی فارسی هم خالی از لطف نیست. در این خبر تنها اشاره‌ای که به بی‌پی (BP) شده این بوده (تاکیدها از من است):

گارد ساحلی آمریکا و شرکت نفتی بریتیش پترولیوم، بی پی که بریتانیایی است روز چهارشنبه با استفاده از دوکشتی و با به کارگیری توری مخصوص لکه نفتی حاصل از نشت نفت را جمع آوری کردند و سپس آن را به صورت کنترل شده به آتش کشیدند.

گروه های طرفدار محیط زیست می گویند دود آتش سوزی به جانوران ساکن منطقه آسیب می زند ولی بهتر از پوشیده شدن آنها به وسیله نفت خام است.

در صورت موفقیت آمیز بودن این اقدام، شرکت نفتی بی پی به این کار ادامه خواهد داد.

گارد ساحلی آمریکا هشدار داده است که نشت نفت ممکن است چند ماه طول بکشد.

سکوی نفتی آسیب دیده در اجاره شرکت بی پی بود.

و گزارش بعدی از این هم جالب‌تر است. نام بی‌پی فقط دوبار در گزارش آمده است. یک‌بار :

شرکت نفت بریتیش پترولیوم با استفاده از خودروهای کنترل از راه دور در حال بررسی اندازه این لکه نفتی است.

و یک بار در انتهای گزارش که تکرار شده که «سکوی نفتی آسیب دیده در اجاره شرکت بی‌پی بود». در این گزارش با این‌که به گفته‌های آقای باراک اوباما در این رابطه اشاره شده، اثری از موضع رسمی دولت آمریکا که  «تمام هزینه‌‌های مربوط به  پاک‌سازی متوجه بی‌پی است» نیست.

جمله‌ی آخر هر دو گزارش البته درست است: سکو در اجاره‌ی بی‌پی بوده. اما فقط همین؟!

خوب اجازه دهید کمی بیشتر توضیح دهم. دکل حفاری همین‌طوری وسط آب نمی‌رود. معمولا یک شرکت نفتی اکتشاف، توسعه‌ یا بهره‌برداری یک میدان نفتی را به عهده می‌گیرد (حالا یا به صورت قرارداد ارائه‌ی خدمات به دولت یا شرکت دیگری و یا نوعی از مالکیت/شراکت) و در نتیجه معمولا مسئولیت کل فرایندهایی که در این عملیات رخ می‌دهد در درجه‌ی اول متوجه شرکت نفتی اپراتور (operator) است:

در این‌جا اپراتور بی‌پی است و فقط خدا می‌داند چه طوفان مالی و حقوقی عظیمی  در انتظار این شرکت است. اما با خواندن گزارش بی بی‌سی، خواننده‌ اگر زیاد کنجکاوی نکند ممکن است این‌طور برداشت کند که بی‌پی نه تنها مسئولیت اصلی ماجرا را نداشته بلکه به کمک گارد ساحلی آمریکا آمده است تا در یک حرکت داوطلبانه‌ مشارکت کند.

در این مورد خاص به خاطر بزرگی روز افزون فاجعه احتمالا همه می‌دانیم یا خواهیم دانست که پای بی‌پی بدجوری گیر است اما اگر موضوع کم‌ اهمیت‌تر بود چه؟ آن‌وقت همین شیوه گزارش بی‌بی‌سی فارسی کافی بود تا مسئولیت بی‌پی در ذهن خوانندگان کم اهمیت جلوه کند و موضوع به بایگانی سپرده شود. من حق دارم بدانم بی‌پی دقیقن در قلب این داستان قرار دارد. هر چه باشد شاید من یک سهام‌دار خرد باشم و بخواهم سهام بی‌پی‌ام را بفروشم!

آیا این مصداق راست گفتن و همزمان (به کمک حذف) واقعیت را تحریف کردن نیست؟ به قول جورج اورول: حذف کردن، قدرتمندترین نوع دروغ است.

در همین رابطه:

.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینه‌ی بامدادی» پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

پروپاگاندا – پنج

حذف کردن، قدرتمندترین نوع دروغ است. — جورج اورول

Omission is the most powerful form of lie. – George Orwell