ایده‌های مهندسی خیلی خیلی کوچولو – چهار

در این مجموعهایده‌های ساده و در عین حال ارزشمندی را که دیده‌ام معرفی می‌کنم. مصداق عملی اکثر این ایده‌ها را «با چشم‌های خودم» دیده‌ام یا خوانده‌ام ولی برای تمرکز بیشتر بر نفس ایده‌ها، از ذکر محل مشاهده‌ی آن‌ها و سایر جزییات خودداری کرده و به ذکر انتزاعی آن‌ها اکتفا می‌کنم.

می‌توان سیستمی در خودروها نصب کرد که در مواقعی که خودرو درجا کار می‌کند (idle) موتور را خاموش کند و در نتیجه مانع از سوختن بی‌دلیل سوخت شود. سیستم را می‌توان طوری طراحی کرد که به محض این‌که راننده پایش را روی کلاچ گذاشت، موتور روشن شود.

بهترین کاربرد این سیستم در شهرهای بزرگ است که ماشین‌ها باید زمان قابل توجهی را در ترافیک یا پشت چراغ‌های راهنمایی و رانندگی بایستند. مصرف سوخت و آلودگی کمتر!

به این فن‌آوری «سیستم شروع-توقف» (Start-Stop System) می‌گویند. این سیستم در مواقع غیرضروری موتور را خاموش می‌کند ولی سایر تجهیزات خودرو مانند تهویه‌ی مطبوع یا چراغ‌ها به کار خود ادامه می‌دهند. در واقع خودرو به حالت نیمه‌فعال، شبیه حالت «آماده باش» (stand-by) در وسائل و تجهیزات الکترونیکی می‌رود.

طبعا می‌توان طوری آن‌را طراحی کرد که راننده در صورت عدم تمایل بتواند این سیستم را به کل غیرفعال کند.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

ایده‌های مهندسی خیلی خیلی کوچولو – دو

در این مجموعهایده‌های ساده و در عین حال ارزشمندی را که در کشورها یا شهرهای مختلف جهان دیده‌ام معرفی می‌کنم. مصداق عملی اکثر این ایده‌ها را «با چشم‌های خودم» دیده‌ام ولی برای تمرکز بیشتر بر نفس ایده‌ها، از ذکر محل مشاهده‌ی آن‌ها و سایر جزییات خودداری کرده و به ذکر انتزاعی آن‌ها اکتفا می‌کنم.

ایده‌ی شماره‌ی دو: در تقاطع‌ها به طرفین فرصت بدهیم (تقاطع‌های چهار زمانه)

می‌توان در چهارراه‌ها به جای این‌که همزمان با قرمز شدن چراغ برای یک طرف، چراغ طرف مقابل سبز شود حدود 15 ثانیه هر دو سمت را قرمز نگاه داشت. به عبارت دیگر به جای مدیریت ترافیک در تقاطع‌ها به صورت «سه مرحله‌ای» از مدیریت «چهار مرحله‌ای» استفاده کرد.

نمودار زیر بهتر می‌تواند گویای اختلاف این دو روش باشد:

4-stage-cross-sections-bamdadicom1

با این‌کار فرصت کافی به خودروهای طرف اول داده می‌شود تا با آرامش و خونسردی چهارراه را ترک کنند.


زیر باران می شود نوک دماغ خود را دید

توی ترافیک بودم و باران می‌بارید. این‌قدر سرجایم توی ماشین نشستم که خسته شدم. ماشین را گوشه‌ای رها کردم و دلم را به دریا زدم. هم خودم خیس شدم و هم دوربینم که ضد آب نیست. اما در عوض هم به مقصد رسیدم (مثل موش آبکشیده) و هم چند تایی عکس توی مسیر گرفتم. عکس‌ها ترتیب معینی ندارند.

اجازه دهید حسم را بگویم: وقتی باران می‌بارد، ماشین‌ها عین زندان می‌شوند. باید آمد بیرون و طعم رهایی را چشید. باور کنید.

01_mg_0273

وقتی باران می‌بارد و غروب هم باشد، تهران به یک پارکینگ بزرگ شبیه می‌شود.

02_mg_0277

جوب‌های تهران هم مثل خیابان‌هایش کم می‌آورند و زباله و آشغال و تندآب به پیاده‌روها سرازیر می‌شود.

03_mg_02841

زیر باران می‌توان برای خرید روزنامه از یک رودخانه‌ی باصفا عبور کرد.

04_mg_0288

فرق جوب‌ها و خیابان‌های تهران این است: جوب‌ها صاحب دارند.

05_mg_0290

زیر باران می‌شود چتر را با دوستی شریک شد.

06_mg_0272

زیر باران می‌شود، ساعت‌ها در انتظار چراغ سبز ماند.

07_mg_0293

زیر باران، در شهری که خیابان‌هایش از تراکم ماشین تبدیل به پارکینگ‌ عمومی شده‌اند، می‌توان دقیقه‌های طولانی منتظر یک «ماشین» شد.

08_mg_0302

زیر باران می‌شود توی ماشین نشست و تخته گاز داد که «بگذار من این چند متر را بگازم و رد شوم، این‌که عابران خسته خیس و آلوده شوند که اهمیتی ندارد». زیر باران می‌شود فقط نوک دماغ خود را دید.

09_mg_0303

زیر باران می‌شود از سر کار بازگشت در حالی که خرید خانه در دست‌هایت است.

10_mg_0304

زیر باران می‌شود دونفری از خیابان عبور کرد.

11_mg_0313

زیر باران می‌شود دونفری انتظار کشید.

12_mg_0314

زیر باران پاییزی می‌شود دونفری «خیس» شد.

13_mg_0270

زیر باران می‌شود خود را تا حد مرگ توی ماشین‌ها زندانی کرد.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی