در یک ایمیل که دستبهدست توی اینرنت میچرخد درباره زندگی «وارن بوفه» (Warren Buffet) به عنوان ثروتمندترین مرد جهان نوشته بود و از محاسن این انسان بزرگ گفته بود که مثلا او هرگز از هواپیمای اختصاصی استفاده نمیکند و محافظ شخصی ندارد (شاید همه ما که اینکارها را نمیکنیم انسانهای بزرگی هستیم.)
اما نکته جالب «منطق» این سرمایهدار بزرگ است. ایشان دو قانون مهم دارد که همیشه به زیردستانش تاکید میکند:
قانون اول: هرگز پول از دست ندهید.
قانون دوم: هرگز قانون اول را فراموش نکنید.
از قانون دوم نتیجه میگیریم که «خطر فراموشکاری» به حدی زیاد است که ایشان برای جلوگیری از «فراموش شدن قانون مهم اول یا قانون سودجویی» قانون دوم را وضع کرده است. اما حال که خطر فراموشکاری وجود دارد، این خطر نیز وجود دارد که شخص فراموشکار «قانون دوم» را یکسره فراموش کند و بعد از مدتی چون قانون یادآوری کننده دوم دیگر به حافظهاش کمک نمیکند قانون اول را هم فراموش کند. پس «وارن بوفه» بهتر بود قانون سومی هم به صورت زیر به منشور خود اضافه میکرد:
قانون سوم: هرگز قانون دوم را فراموش نکنید.
و برای جلوگیری از فراموشی قانون سوم، لابد قانونهای بیشتری لازم میبود:
قانون چهارم: هرگز قانون سوم را فراموش نکنید.
قانون پنجم: هرگز قانون چهارم را فراموش نکنید.
…
قانون نهصد و نود و ششم: هرگز قانون نهصد و نود و پنجم را فراموش نکنید.
قانون نهصد و نود و هفتم: هرگز قانون نهصد و نود و ششم را فراموش نکنید.
…
…
اما «وارن بوفه» هیچکدام از این قوانین را اضافه نکرده و به همان دو قانون اکتفا نموده است. نه به خاطر اینکه «منطق ضعیفی» داشته و از درک اهمیت یکسان «قوانین سوم و چهارم و …» و «قانون دوم» ناتوان بوده است، بلکه به این دلیل که او میداند (و مطمئن است) قانون اول در دنیای فعلی ما هرگز فراموش نمیشود و اصولا «قانون دوم» بیهوده است. او قانون دوم را نه برای جلوگیری از فراموش شدن قانون اول، که برای تاکید این واقعیت که جز قانون اول، قانون دیگری وجود ندارد وضع کرده است. در واقع «پوچی منطقی» قانون دوم به ما میگوید فقط قانون اول «اصیل و معتبر» است. باید به صداقت و شهامت این سرمایهدار آفرین گفت.

کاریکاتور متعلق به نشریه نیویورکر است.
به راستیهم در دنیایی که یک نفر به تنهایی میتواند به اندازه دستمزد سالیانه چندصدمیلیوننفر سرمایه جذب کند و ذرهای هم «پاسخگو» نباشد، «قانون طلایی سود» هرگز فراموش نمیشود و نیازی به وضع قوانین بیشتر نیست. در چنین سیستمی نیازی به وضع قوانین دست و پا گیر بیشتر برای موضوعات کماهمیتی مانند «محیط زیست»، «خلع سلاح و امنیت جهانی»، «فقر» یا «تمرکززدایی از قدرت» نیست. یک قانون کافی است: قانونی طلایی که هرگز فراموش نمیشود.
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی