تبلیغات (پروپاگاندا) ممکن است به روشهای پنهانی و موذیانهای انجام شود. به عنوان مثال، میتوان در سیستم آموزشی کشور اطلاعرسانی نادرست و نگرش منفی دربارهی تاریخ بعضی گروهها یا کشورها را تحمل یا تشویق کرد. از آنجایی که عدهی معدودی از افراد، سندیت مطالبی را که در مدرسه یاد میگیرند مورد تحقیق و تفحص قرار میدهند، این اطلاعات غلط توسط روزنامهنگارها و همینطور پدرها و مادرها در سطح جامعه تکرار میشود و در نتیجه اطلاعات نادرست و جهتدار اولیه واقعا به صورت «واقعیتهای شناخته شده و معتبر» در میآید؛ حتی اگر هیچکدام از کسانی که این افسانهها را تکرار میکنند نتوانند منبع مستند و دقیقی برای آنها بیاورند. به این ترتیب بدون اینکه به دخالت مستقیم دولت در رسانهها نیازی باشد، این اطلاعات نادرست در رسانهها و سیستم آموزشی بازتولید میشود. این گونه تبلیغات نفوذی و فراگیر میتواند برای اهداف سیاسی مورد استفاده قرار بگیرد: مثلا با دادن تصور نادرست به شهروندان دربارهی کیفیتها یا سیاستهای کشورشان آنها را تشویق کند تا ایدههای معینی را رد کنند، یا نسبت به برخی گفتهها یا تجربههای دیگران بیتفاوت باشند. {+}
Propaganda may be administered in insidious ways. For instance, disparaging disinformation about the history of certain groups or foreign countries may be encouraged or tolerated in the educational system. Since few people actually double-check what they learn at school, such disinformation will be repeated by journalists as well as parents, thus reinforcing the idea that the disinformation item is really a «well-known fact», even though no one repeating the myth is able to point to an authoritative source. The disinformation is then recycled in the media and in the educational system, without the need for direct governmental intervention on the media. Such permeating propaganda may be used for political goals: by giving citizens a false impression of the quality or policies of their country, they may be incited to reject certain proposals or certain remarks or ignore the experience of others. {+}