اختراعی که دنیا را تکان نداد

عکس بالا طرحی را نشان می‌دهد از گوشی تلفن همراهی که می‌تواند به کمک حرارت بدن انسان شارژ شود. به نظر خیلی جالب و انقلابی می‌رسد و در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که چه خوب… این تکنولو‏ژی انقلابی در گوشی‌های تلفن همراه ایجاد خواهد کرد و دیری نخواهد پایید که جهان مملو از این نوع گوشی‌ها می‌شود.

اما احتمالا این ایده هرگز جهان‌گیر نخواهد شد و البته که این اولین ایده‌ی جالبی نیست که به تولید انبوه نمی‌رسد.

در مورد بهینه‌سازی جزئی‌نگرانه قبلا صحبت کرده بودم ولی هر از چند گاهی از میان مصادیق متعددی که این ور و آن ور می‌بینم مثالی می‌زنم تا اهمیت موضوع را مدام یادآوری کنم.

موضوع این است که به دلایل اجرایی متخصص‌ها معمولا تمایل دارند سیستم هر چه کوچک‌تر مورد مطالعه‌شان را از نظرگاه مورد علاقه‌شان بهینه کنند. مثلا متخصصی که درباره‌ی خط تولید یک محصول در یک کارخانه‌ی معین فکر می‌کند دوست دارد روش‌هایی بیابد که تولید آن محصول کم هزینه‌تر یا کم‌عوارض‌تر یا راحت‌تر یا سریع‌تر یا … شود. اما اشکال نگاه بیش از حد تخصصی این است که متخصص در تلاش برای یافتن بهترین گزینه برای سیستم جزئی مورد مطالعه‌اش موارد مهم‌تری را که به سیستم‌های بزرگ‌تر پیرامونی مربوط می‌شوند نادیده بگیرد.

البته که مس هادی گرمایی و الکتریکی عالی‌ای است اما مشکل این‌جاست که ذخایر مس جهان محدود است و یکی از نگرانی‌های مهم آینده‌ی جوامع صنعتی کمبود مس است. در نتیجه تکنولوژی‌هایی شانس توسعه و بقای بیشتری دارند که بر مصرف کمتر مس و حتی جایگزینی آن با منابع وافرتر تاکید کنند. هدف متخصص مربوطه البته این بوده که به هر روش ممکن گوشی‌ای طراحی کند که با حرارت بدن انسان کار کند و احتمالا عامل مهمی مثل محدود بودن منابع مس و بهای گران احتمالی آن را در نظر نگرفته است چرا که احتمالا مثل خیلی از متخصصان سنتی طراحی صنعتی فکر می‌کند که مهم این است که یک نمونه‌ که کار کند تولید شود و تکنولو‏ژی مشکل تولید انبوه را حل خواهد کرد.

گوشی تلفن همراه بالا اگر چه در مقیاس محدود بسیار جالب و عالی به نظر می‌رسد و حتی می‌تواند به عنوان الهام‌بخش فن‌آوری‌های آتی به کار رود اما به عنوان نمونه‌ای برای تولید انبوه و در نگاهی وسیع‌تر و بلندمدت‌تر مصداق بهینه‌سازی جزئی‌نگر و محکوم به فراموش شدن است.

متاسفانه نمونه‌ی اختراع‌های بالا احتمالا هرگز دنیا را تکان نمی‌دهند.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینه‌ی بامدادی» پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

 

 

طرح روز: در آغوش کلمات

اگر واقعا می‌شد کلمات آدم را در آغوش بگیرند احتمالا تجسم آن چنین چیزی می‌بود. اسمش را با اجازه‌ی طراح ناشناس‌اش* می‌گذارم «در آغوش کلمات». طرح اگرچه فاقد پیچیدگی‌ معنایی است اما بسیار واضح و صریح است و مفهوم نرم و اجرای لطیف‌اش باعث می‌شود که چشم نتواند نسبت به آن بی‌توجه بماند. شما نامه‌ای دریافت می‌کنید و واژه‌های صادقانه و پرمهر آن شما را در آغوش می‌گیرند…

australia_post

طرح: ناشناس
* پی‌نوشت: این طرح یک آگهی تبلیغاتی برای اداره‌ی پست استرالیا است که می‌گوید: اگر واقعا می‌خواهید کسی را لمس کنید (یا تحت تاثیر قرار دهید که لغت مشابهی در زبان انگلیسی دارد) برایش نامه ارسال کنید

“If you really want to touch someone, send them a letter”

با تشکر از دوستی که در همین پست به منبع این طرح اشاره کرد.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

طرح روز: سیزده آبان سبز

این طرح فوق‌العاده را یکی از بچه‌ها برایم فرستاده. تا آن‌جا که می‌دانم چند دست گشته و نمی‌دانم طراح آن کیست. اگر می‌شناسید لطفا معرفی کنید.

13-aban

نشانه‌های به کار رفته در این طرح واقعا جالب هستند. مهم‌ترین‌شان این‌که ماهی سرخ که به سرخی شهره است، سبز شده است. طراح به ما نوید می‌دهد که سیزده آبان امسال برای اولین بار سرخ نیست، بلکه سبز است. دیگر این‌که ماهی همیشه جایش توی تنگ است، این‌بار اما …


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

سرخ و سیاه – یک

برای یک نقاش خلاق هیچ کاری دشوارتر از تصویر کردن یک گل سرخ نیست، چرا که برای این کار او ابتدا باید تمام گل‌های سرخی را که تا آن لحظه تصویرشده‌اند، فراموش کند.  — هنری ماتیس

.

There is nothing more difficult for a truly creative painter than to paint a rose, because before he can do so he has first to forget all the roses that were ever painted. — Henri Matisse
.

بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

من ایدز دارم، در آغوشم بگیر

مشغول کار بودم که دوستی برایم این پوستر را فرستاد. چشمم را گرفت و کمی گشتم و توضیحش را هم پیدا کردم.

I-have-aids-please-hug-me-1 - new border

این یکی از مشهورترین پوسترهایی است که تاکنون در زمینه ایدز منتشر شده: «من ایدز دارم، لطفا در آغوشم بگیر! من نمی‌توانم تو را مبتلا کنم». پوستر اشاره به برخوردهای نامناسب اطرافیان بیماران ایدزی و به خصوص کودکانی که هیچ نقشی در بیمار شدن خود نداشته‌اند دارد.

ایده اولیه طرح متعلق به پسربچه 13 ساله‌ای به نام «رایان وایت» است که به دنبال بیماری هموفیلی به ایدز مبتلا و به خاطر بیماریش در سال 1985 از مدرسه اخراج شد. بازتولید یک نقاشی کودکانه با پیامی که پوستر قصد انتقالش را دارد کاملا همخوانی دارد. تصویر این کودک به سمبل جنبش‌های مبارزه با برخورد تبعیض‌آمیز با بیماران مبتلا به ایدز تبدیل شد. این جنبش‌ها سعی دارند «پذیرش و آگاهی» را جایگزین «جهل و تبعیض» کنند. — آمریکا 1987