یازدهم سپتامبر توطئه بود: تئوری یا احتمال؟

وبلاگ حرف‌حسابی فیلم مستندی را معرفی کرده که چون جالب بود این‌جا هم معرفی می‌کنم.

این فیلم که در واقع یک فیلم استودیویی ساده است درباره‌ی حادثه‌ی یازده سپتامبر ساخته شده و روایت رسمی‌ای (official story) که مقامات آمریکا و همین‌طور رسانه‌های غالب (mainstream media) این کشور از این حادثه کرده‌اند را با ذکر شواهد و مستندات بسیار ساده و در عین حال مهم به چالش می‌کشد. با دیدن این فیلم این سئوال‌ها برای ببینده پیش می‌آید که:

  1. چرا روایت رسمی مقامات آمریکایی از حادثه‌ی 11 سپتامبر حاوی دروغ/دروغ‌هایی است؟
  2. چگونه رسانه‌های غالب در آمریکا همین سئوال‌ها را که حتی یک استودیوی آماتوری هم با تحلیل عکس‌ها و فیلم‌های موجود از این حادثه می‌تواند مطرح کند، مطرح نکرده‌اند؟
  3. واقعیت ناگفته‌ یا مخدوش‌شده‌ی حادثه‌ی 11 سپتامبر چیست؟

فیلم را می‌توانید در پایین همین پست یا این‌جا مشاهده کنید. اما اگر امکان دیدن فیلم را ندارید این‌جا مهمترین نکاتش را ذکر می‌کنم:

  1. تئوری توطئه تا وقتی «تئوری» است که هیچ شواهدی در دست نباشد و همه چیز بر پایه‌ی حدس و گمان باشد. به محض این‌که شواهدی (هرچند ناچیز) به دست آوردیم دیگر «تئوری توطئه» نداریم بلکه با «احتمال توطئه» مواجه هستیم که با اضافه شدن مستندات این احتمال هم بیشتر می‌شود.
  2. مطابق روایت رسمی یک هواپیمای مسافربری بویینگ 757 به ساختمان پنتاگون برخورد کرده است. با موشکافی در عکس‌ها و فیلم‌ها و سیر زمانی حوادث روشن می‌شود که امکان ندارد خسارت محدودی که به ساختمان پنتاگون وارد شده در اثر برخورد یک هواپیما با این ابعاد به وجود آمده باشد. دلایل مختلفی ذکر می‌شود. در عکس‌ها نشان داده می‌شود که سوراخ ایجاد شده بسیار کوچک‌تر از بدنه‌ی هواپیماست (سوراخ اولیه در ساختمان پنتاگون دایره‌ای به قطر 5 متر بود) هیچ‌ نشانه‌ای از قطعات هواپیمای متلاشی شده یافت نشده، ساختمان پنتاگون تا ساعت‌ها بعد از برخورد هنوز سقف داشته و معلوم نیست چطور دم هواپیما هنگام ورود به ساختمان سقف را نشکافته است، در عکسی که از ساختمان فروریخته گرفته شده یک کتاب باز دیده می‌شود که حتی نسوخته است و نشان می‌دهد سانحه بیشتر به یک انفجار شبیه بوده (شاید یک موشک کروز) تا آتش‌سوزی ناشی از برخورد هواپیما.
  3. فیلم‌های متعددی که از برخورد هواپیمای دوم به ساختمان تجارت جهانی وجود دارد بررسی می‌شود. نکته‌ی اول این‌که زیر بدنه‌ی هواپیما یک شیء بزرگ و نامتقارن نصب شده که نمی‌تواند کار تروریست‌ها بوده باشد. این شیء خارجی بدنه‌ی هواپیما را شبیه بعضی از مدل‌های هواپیماهای نظامی آمریکایی می‌کند. برخی شاهدان عینی و همین‌طور گزارش‌گران زنده‌ی تلویزیونی تاکید می‌کنند که قطعا یک هواپیمای مسافربری تجاری (commercial airline) نبود.
  4. دیگر این‌که درست قبل از برخورد هواپیما به برج دوم، نوری که شبیه به یک انفجار کوچک است در دماغه‌ی هواپیما دیده می‌شود که فقط کسری از ثانیه طول می‌کشد. نشان داده می‌شود که این نور نمی‌تواند به خاطر برخورد با برج ایجاد شده باشد و در فیلم‌های متعدد از زوایه‌های مختلف هم ثبت شده است. مورد مشابهی در تنها فیلم موجود از برخورد هواپیمای اول به چشم می‌خورد.
  5. شاهدان عینی در محل و همین‌طور تعدادی از پرسنل آتش‌نشانی فعال در آن روز معتقدند که بعد از برخورد هواپیماها با برج‌ها صدای انفجارهای آتی شنیده‌اند و همین‌طور به نظر می‌رسد فروپاشی برج به صورت یک تخریب کنترل شده (توسط مواد منفجره) بوده است.
  6. مالک موقت برج تجارت جهانی شماره‌ی 7 افشا می‌کند که ساختمان تجارت جهانی شماره‌ی 7 (یک برج 42 طبقه) به صورت عمدی و به خاطر پرهیز از گسترش آتش‌ِسوزی چند ساعت بعد به صورت عمدی و کنترل شده تخریب شده است. نکته‌ این‌جاست که طراحی و اجرای تخریب کنترل شده‌ی چنین ساختمان عظیمی ساعت‌ها و شاید روزها وقت می‌برد و احتمالا طراحی و جاسازی محل‌های استقرار مواد منفجره و غیره نمی‌تواند در این چند ساعت بحرانی بعد از حملات انجام شده باشد.
  7. هواپیمای چهارم که روایت رسمی مدعی است در پنسیلوانیا سقوط کرده بنا به مستندات خود شرکت هواپیمایی در شهر دیگری فرود اضطراری کرده است. اگر این هواپیما فرود اضطراری کرده پس چه چیزی در پنسیلوانیا سقوط کرده و چرا در مورد این حادثه تحقیق نشده است؟

بعضی از این سئوال‌ها جدی و متقعاعد کننده به نظر می‌رسند و معلوم نیست چرا رسانه‌های «مستقل» و «آزاد»‌ در آمریکا آن را زیر ذره‌بین نگذاشته‌اند و این‌نوع استدلال‌ها را تحت برچسب فله‌ای «باز هم تئوری‌ توطئه بافتی؟»‌ رد کرده‌اند.


آرام باشید؛ بگذارید ببینیم چه خبر است

خبر توی خبرنامه‌ی امیرکبیر و چند سایت دیگر منتشر شد. چند تا جای دیگر هم همان خبر را منتشر کردند. بعد از چند ساعت همان خبر (بدون ذره‌ای اطلاعات جدید) در صدها وبلاگ و خبرگزاری غیردولتی و غیررسمی تکرار شد:

تلاش معاون دانشجویی دانشگاه زنجان برای تعرض به یک دختر دانشجو؛ دفتر تحکیم وحدت خواستار عذر خواهی و استعفای وزیر علوم شد.

بلافاصله موجی به راه افتاد. حرف و حدیث از برکناری رئیس دانشگاه زنجان به میان آمد و حتی عده‌ای خواستار برکناری وزیر علوم شده‌اند.

اما لطفا کمی صبر کنید! اجازه دهید بدون هیجان و جنجال ببینیم چه خبر است. ما چه می‌دانیم و چکار باید بکنیم؟

برای من آبرو و حیثیت تک‌تک دخترها و پسرهای دانشجو اهمیت زیادی دارد، این را می‌دانم.

این را هم می‌دانم که من در دانشگاه زنجان نبوده‌ام. این را هم می‌دانم که یک فیلم ویدئویی که چند تا آدم در حال راه رفتن را نشان می‌دهد توی اینترنت دارد دست به دست می‌چرخد.

دیگر چه می‌دانم؟

خوب این را هم می‌دانم که صد و بلکه هزار تا وبلاگ و خبرگزاری غیررسمی همین مطالب را عینا و همین فیلم را عینا تکرار کرده‌اند بدون این‌که نکته‌ی مستند جدیدی به آن اضافه کنند.

این را هم می‌دانم که خبرگزاری‌های خارج از ایران (مثل رادیو فردا و بی‌بی‌سی) در انعکاس این خبر ثانیه‌ای درنگ نکردند…

دیگر چه می‌دانم؟

این را هم می‌دانم که :

در کل و برای خبرهای این چنینی، توصیه می‌کنم اول یک قدم عقب بنشینید و به آن نگاه کنید تا اصل خبر مشخص شود. کسی که کار پروپاگاندا می کند، می‌خواهد خبر را توی صورت خواننده یا بیننده و یا شنونده بچپاند که طرف فرصت فکر کردن به آن را پیدا نکند و با شنیدن آن، تصمیم بگیرد که صد البته آن تصمیم عقلانی نخواهد بود. در مقایسه با اخبار تحریک برانگیز provocative باید فقط کمی به عقب رفت ،کمی صبر کرد و همه جای آن را دید. حالا اگر با کمی آرامش این خبر را دنبال کنید، می بنید چه طیف‌هایی از آن سود می برند. تلویزیون‌ها و رسانه‌های خارجی خود را با آن خفه می‌کنند، ناراضیان سطحی نظام آن را در شیپور می کنند و بعد یک حرکت علیه چند نفر آغاز می شود و در کل، سودی برای یک عده خاص قرار است در پی داشته باشد. {این مطلب در رابطه با موضوع دیگری نوشته شده ولی به نظرم کلا مکانیسم برخورد با خبرهای داغ و جنجالی رو خوب شرح داده است}

آیا این ماجرا ارتباطی به انتقام سیاسی انجمن‌اسلامی دانشگاه زنجان که چند روز قبل لغو مجوز شده بود ندارد؟ نمی‌دانم.

راستش را بخواهید من خیلی چیزهای دیگر را هم نمی‌دانم. خیلی خیلی چیزها را…

آیا با این اطلاعات می‌شود نتیجه‌گیری کرد؟ آیا با این اطلاعات می‌شود داد زد و محکوم کرد و وزیر و دولت و زمین و آسمان را به هم دوخت؟ بله می‌شود. خیلی راحت هم می‌شود. اصولا هیجان‌زده شدن و احساساتی‌شدن و مشت‌گره کردن کار خیلی راحتی است. کار مشکل کمی درنگ کردن، با صبر و حوصله و دقت نگاه کردن و گردآوری اطلاعات و تحلیل کردن است.

تعرض کردن به یک دختر دانشجو خیلی کار شنیعی است. در این شکی نیست. اما ظاهر بدیهی داستانی که جلوی من گذاشته‌اند باید باعث شود بدون فکر و تحلیل نتیجه‌گیری کنم؟ خیر!

آیا هیچ‌دادگاهی در جهان می‌تواند به این سرعت و شدت حکم صادر کند که من و شما توی وبلاگستان و دانشگاه‌ها از دور نشسته‌ایم و حکم صادر می‌کنیم؟

من دوست ندارم انرژی و احساسم آلت دست گروه‌های فرصت‌طلب قرار بگیرد. بنابراین عجله‌ نمی‌کنم و صبر می‌کنم تا اطلاعات و شواهد بیشتری (نه از لحاظ کمی که از لحاظ کیفی) به دست بیاورم. شما چطور؟