لینک‌های روز: برای بابک

  • چند سوال ساده از شادی صدر » Calabros
    خانوم صدر، محل ما، محله مرفه نشین ها نبود.. محله ما به جایی نزدیک بود که در کل شهر، وقتی اسمش را می بردند، یاد خلاف و جنایت و فقر و فلاکت می افتادند. در همین منطقه، چه پسر بچه هایی که از خانه ها بیرون رفتند و دیگر برنگشتند… می دانید چرا؟ چون همه می گفتند: «این پسره… می تونه از خودش مراقبت کنه». و چه پسرهاییکه از خانه بیرون رفتند و اتفاقاً برگشتند.. اما دیگر آن پسر قبلی نبودند… از خانه بیرون رفته بودند، اما پسر بودنشان، آنقدر که لازم بود نتوانسته بود ازشان دفاع کند. به نظر شما این ها مورد تجاوز واقع شدن نبود؟ یا این مورد تجاوز واقع شدن ها رسمیت ندارند؟ منظورم این نیست که حبس شدن دختران در خانه ها، سعادتمندشان کرد، اما بیرون ماندن ما پسر بچه ها هم باعث رستگاری ما نشد هیچ، ضربه هایی به ما زد که گذر زمان، مانع کوچک و ناچیزی بود در برابرشان برای فراموش شدن. خانوم صدر، همان فرهنگی که دختر 11 ساله را شوهر می داد، پسر 12 ساله را هم مجبور به تحمل اداره یک خانواده کامل می کرد. به تاراج رفتن بهترین روزهای زندگی، فقط اگر در مورد دختران باشد اسمش مورد تجاوز قرار گرفتن خواهد بود؟
  • سی و پنج درجه » تسليت
    خيلي دوست داشتم رسم بود كه در مراسم سوگ‌واري، با طرف دست مي‌دادي، نگاهي حاكي از هم‌دردي مي‌كردي و بدون حرف اضافه، زماني را كه قلبن دوست داشتي براي طرف صرف مي‌كردي و مي‌رفتي. اگر عزيزتر يود يا دوست‌تر، در آغوشش مي‌گرفتي، محكم. هرچقدر كه فكر مي‌كنم، واقعن جايي براي نطق‌هاي حاكي از ابراز تاسف نيست. مي‌شود سر فرصت چند دقيقه نشت و دوستانه گپ زد، گريه كرد، درد دل شنيد، اما حكايت صف ايستادن و صف نشستن و چاي و حلوا خوردن‌‌ِ تكليفي و بعد رفتن براي من يكي هيچ وقت قابل درك نيست.
  • آقای نیک آهنگ، زخمه بر زخم قربانی می زنید نه گزمه! » مصلوب
    من در شرايطي كه كه هركس بر مخده گرم خود تكيه زده وتئوري پردازي مي كند، هيچ سخني در شماتت نيك آهنگ كوثر ندارم و تنها به طرح دو پرسش بسنده مي كنم: آقاي نيك آهنك كوثر به نظر شما احمد زيدآبادي و باستاني و منتجب نيا و يك دو جين روزنامه نگار ديگر كه اگر نبود استقامت، استقلال و عزت نفسشان، اكنون يا در محيط امن آمريكا يا كانادا مشغول تئوري پردازي و خنديدن به ريش همقطارانشان بودند يا سر در آخور فلان صاحب منصب ذي نفوذ داشتند؛ بولتن نويس سياسي بودند؟ اگر آنها ر ا كاري با مصالحه يا مواجب بگيري سياسي بود چرا اكنون آنهايي كه مدعي آزادي و دموكراسي بودند هر كدام در پشت تريبوني و در فضاي امن كشوري بيگانه روده دراز يمي كنند واينان درمحبس، شرنگ تلخ عذاب را مي كشند؟
  • وب سایت بالاترین و داستان زاییدن قاشق » قاضی‌نوشته‌ها
    چند روز پیش فردی در بالاترین لینکی فرستاد که به دلیل حضور کروبی در نمایشگاه، خبر از ازدحام در چهار راه پارک وی می داد و بیش از 70 نفر هم رأی مثبت خویش را به پای این لینک ریختند و فردایش رسانه های کودتا این لینک و امتیازهایش را سند دروغ پردازی جنبشی خواندند که حتی خبر از تغییر محل نمایشگاه ندارد. متعاقب آن، برخی از کاربران بالاترین، بر آشفتند که چرا رسانه های کودتا فرق ارسال یک لینک توسط یک کابر را با جهت گیری کل سایت نشخیص نمی دهند. واقعیت این است نه با ارسال این لینک فاجعه ای رخ داده و نه با 70 امتیازی که به پایش خیرات شده؛ چرا که این، اقتضای چنین وبسایتی است که کاربرانش محدود و آماتور هستند. نه لینک گذار یک خبرگزاری رسمی است و نه کسانی بدان امتیاز دادند، امکان تحقیق برای صحت و سقم آن را دارند. فاجعه آن روزی رخ داد که کاربران فهیم بالاترین، زاییدن قاشق را با طیب خاطر پذیرفتند. فاجعه آن روزی رخ داد که شریعتمداری و 20:30 خبر از هدایت جنبش سبز توسط وبسایت بالاترین می دادند و آن روزها قند در دل کاربران این وبسایت آب می شد.
  • بیانیه میرحسین موسوی در واکنش به اعدام های اخیر » کلمه
    وقتی قوه قضائیه از طرفداری مظلومان به سمت طرفداری از صاحبان قدرت ومکنت بلغزد مشکل است که بتوان جلوی داوری مردم را در مورد ظالمانه بودن احکام قضایی گرفت. چگونه است که امروز محاکم قضایی از آمران وعاملان جنایتهای کهریزک و کوی دانشگاه و کوی سبحان وروزهای۲۵ و۳۰ خرداد وعاشورای حسینی میگذرند وپرونده های فساد های بزرگ را باز نشده می بندند وبه صورت ناگهانی در آستانه ماه خرداد ، ماه آگاهی وحق جویی پنج نفر را با حواشی تردید بر انگیز به چوبه های دار می سپارند؟ آیا این است آن عدل علوی که به دنبالش بودیم؟
  • دربارهٔ اعدام‌‌ها » مسیر یک ذره
    در چنین شرایطی نمی‌توانم فقط محکوم کنم و یک سوی ماجرا را ببینم. اگر این جرم‌ها واقعی باشند، اگر این آدم‌ها واقعاً اقدام به بمب‌گذاری کرده‌باشند، خوب مجازاتشان در سیستم قضائی ایران مشخص است. اعدام مجازات خیلی سنگینی است، اما اعدام شدن این چند نفر (هرچند بدون رعایت حداقل حقوق متهمان و خانواده‌های‌ آن‌ها)، اساساً خیلی هم بدتر از اعدام شدن چند قاچاقچی مواد مخدر در روز قبلش نیست. در مورد جرم‌های تروریستی، من مخالف قطعی اعدام نیستم. جامعه ما فاصله زیادی تا پذیرش آن دارد. مخالفت با اعدام در شرایط اجتماعی کنونی ایران به نظر من همان قدر معقول است که خواهان حکومتی کاملاً سکولار بودن. فاصله‌مان خیلی زیاد است. برای اعدام‌شدگان، و بیش از آن برای خانواده‌های آنها بسیار متأسفم. و از دیدن حساسیت عمومی نسبت به این مسأله خوشحالم. اما مجهول‌های داستان خیلی زیادند و نمی‌توانم نادیده‌شان بگیرم یا اهمیت‌شان را انکار کنم.
  • Public Relations » ٤دیواری
    توصیه می‌کنم حتما بخوانید.
  • برای بابک » تلخ،مثل عسل
    قوه قضاییه ظرف دوازده سال گذشته ابزار سرکوب اصلاح طلبی در ایران بوده است، روزنامه ها را توقیف، مردمان را زندانی و قاتلان را تشویق کرده است. هجده تیر 78 شبه نظامیان انصار و نیروی انتظامی به کوی دانشگاه تهران حمله بردند، رهبر حکومت مساله را محکوم کرد، قوه قضاییه می دانی چه کرد؟ بعد از کلی بردن و آوردن اینها، گروهبان عروجعلی ببرزاده را به اتهام سرقت یک فقره ریش تراش محکوم کرد و دیگر هیچ. تمام آن بگیر و ببند و بزن و بکش با محکوم کردن سرقت یک ریش تراش تمام شد و رفت. قتل های زنجیره ای هم همین، قتل های کرمان هم، ترور حجاریان ایضن…می توانم تا صبح از این نمونه ها برایت بشمارم که قوه قضاییه سنگ را بسته و سگ را گشوده است. حالا با چنین کارنامه درخشانی من چطور باید به حکم پشت درهای بسته ی این سیستم اعتماد و باور کنم فرزاد کمانگر معلم، تروریست بوده… که را کشته؟ کجا بمب گذاشته؟ دادگاه علنی اش کو؟ وکیل مدافعش چرا به پرونده اش دسترسی نداشته؟ هیات منصفه مان کجاست؟ کجا اقدام مسلحانه برای تجزیه طلبی کرده؟ تازه به همه ی اینها که شد جواب بدهیم باید برویم سراغ سوال اصلی: با قومیت های ایرانی چه کرده ایم که جوانان و نخبگانشان راه نجات را به غلط در تلاش برای تجزیه می جویند؟ دردمان کجاست و چطور باید درمان شود؟

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
با توجه به ف.ی.ل.ت.ر بودن بامدادی، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینه‌ی بامدادی» پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: عروجِ مسعود

  • لاش و تلاش » خون و دلقک
    ایران، رو به افغانستان پیش می‌رود و افغانستان جای دوری نیست! افغانستان جغرافیایی همین‌جا بیخ گوش ماست در شمال شرقی ایرانمان و افغانستان سرنوشتی آفتاب فردای ما که از مشرق آینده‌مان طلوع خواهد کرد! افغانستان سرنوشت جامعه‌ای است که در آن تلاش‌های وحدت آفرین به مهر محتوم بیهودگی داغ شوند، سرنوشت ملتی‌ست که فریادهای مسالمت‌جویانه و آشتی‌طلبانه در گلو خفه شوند، افغانستان آینده‌ی کشوری‌ست که در آن همه‌ی راه‌ها به اعمال خشونت علیه همدیگر ختم شود، افغانستان جایی‌ست که فتواهای دینی بر ارتداد و طرد و لعن دیگری رقم خورد، افغانستان جایی‌ست که سرنوشت‌ها در کف خیابان‌ها تعیین می‌شود، افغانستان جایی‌ست که همه بر حقند! افغانستان جایی‌ست که طرف مقابل تو باید کشته شود، باید به زندان برود، باید اعدام شود، باید خرخره‌اش جویده شود، باید آتش بگیرد، باید …
    افغانستان جای دوری نیست !
  • قصه تکراری است؛ ولی ما دو نوع مردم داریم! » ملکوت
    وزارت خارجه به سرعت متهم و قاتل را پیدا می‌کند و می‌گويد کار، کار آمریکا و اسراييل است. تمام اين روندِ کشفِ حقیقت در يک نيم‌روز رخ می‌دهد. دستگاه اطلاعاتی و امنیتی و پليس هنوز سرنخِ مشخصی ندارند که چه کسی این کار را انجام داده ولی وزارت خارجه‌، يعنی نامربوط‌ترین دستگاه قانونی برای کشف حقیقت و یافتنِ مجرم، پیشاپيش مجرم را شناسایی می‌کند. سؤال اين است: چطور در ماجرای کهریزک که زیر چشم نظام رخ داده است هنوز کسی نمی‌تواند متهم را پيدا کند و به دادگاه بکشاند آن هم بعد از چند ماه، ولی در يک نيم‌روز می‌توان آمران قتل يک استاد دانشگاه را پيدا کرد و بلافاصله انگشت اتهام را به سویی نشانه رفت که هنوز سندی دال بر آن یافت نشده (البته مسؤولان هم‌اکنون مشغول تولید سند هستند!).
  • طرزکارصحیح با کیبورد و ماوس » هفت شهر عشق
    استفاده نادرست از «كيبورد» و «ماوس» كامپيوتر موجب بروزعارضه‌ئی موسوم به «سندرم تونل كارپال» می‌شود. اين عارضه بسيار آزار دهنده و دردناك بوده و درمان و جراحی دشواری دارد. در زير چند عكس از عمل جراحی اين عارضه و همينطور تكنيك هاي  صحيح استفاده از اين دو ابزار و نيز چند نرمش ساده دست آمده، اميد است شما نیز اين اطلاعات را نشر داده و در اختیار دیگران قرار دهید.
  • آقای قاضی پیرعباس ! شما منتقد بودن را دلیل مجرم بودن بهمن دانسته اید! » ژیلا بنی‌یعقوب
    با خبر شدم شما برای محکومیت بهمن همین دفاعیات وکیل مدافعش را مورد استناد قرار داده و نوشته اید :همین که به همه دولت ها انتقاد می کرده نشان می دهد که مغرض است [و لابد مجرم!] (نقل به مضمون ) آقای قاضی پیرعباس !شما واقعا منتقد بودن را دلیل مجرم بودن می گیرید؟ ایا شما می دانید که وظیفه اصلی روزنامه نگاران نظارت بر قدرت و نقد آن است .روزنامه نگار با انداختن روشنایی بر نقاط تاریک جامعه تلاش می کند به اصلاح امور کمک کند.این یک اصل پذیرفته شده و بدیهی در جهان امروز است که اگر جامعه ای به اصل مترقى نقد پاي بند نباشد و نقدهاى ديگران را برنتابد، جامعه پویایی نخواهد بود .حتما شما هم بارها جملاتی با این مضمون را شنیده اید که اگر برنتابيدن نقد ديگران تبديل به فرهنگ یک جامعه شده باشد، آن جامعه مسیری جر تحجر و پسرفت را طی نخواهد کرد.
  • درباره مسعود علی‌محمدی؛ استاد دانشگاه تهران که ترور شد » آق بهمن
    آشنایی با  سوابق آکادمیک و گرایش سیاسی آقای علی‌محمدی.
  • آواتار، ظاهر زمخت فن‌آوری و باطن زيبای دعوت به درك روح جهان‌ » مصلوب
    يك نكته جالب اين فيلم آن بود كه «سالي جيك» وقتي می‌خواست به دنيای زيبای پاندورا برود به خواب می‌رفت و وقتي به دنيای زشت هم جنس‌های خودش باز می‌گشت، هوشيار می‌شد؛ اين حالت مرا به ياد اين شعر مولانا انداخت كه: در شهر يكی كس را هشيار نمی‌بينم … هريك بتر از ديگر صد عاقل و فرزانه
  • بیانیه ۵۰ چهره دانشگاهی در حمایت از بیانیه ۱۷ موسوی » آق بهمن
    بیانیه هفدهم بسیار بهنگام صادر شده و توانسته، دست کم برای مدتی، در بلوک قدرت شکاف ایجاد کند و پروژه خشونت‌ورزانه آنها را به تعویق اندازد.
  • عروج  مسعود » احمد شيرزاد
    در آستانه ی منزل جنازه ی خونین مسعود روی زمین بود و پارچه ای روی آن کشیده بودند. اطراف پر از خرده شیشه بود و مردم جمع بودند. چشمم به ایمان افتاد. در آغوشش گرفتم و بغضم ترکید. بوسیدمش و سرش را بر سینه ام فشردم. آن سوتر خانم مسعود بود، دخترش، مادر بیمارش که به عصای چارپایه تکیه داده بود و خواهر مسعود که بی تاب بود و خود را به در و دیوار می کوفت. قیامتی بود. آشنایان و همسایگان بهت زده بودند. همسر مسعود ناباورانه می گفت: صبح تا دم در بدرقه اش کردم، ماشین اش را از پارکینگ خانه خارج کرد و در را بست و لحظه ای نگذشت که دیدم باران شیشه بر خانه بارید و پنجره ها یکباره پایین ریخت. سراسیمه خود را به بیرون رساندم و دیدم که مسعود به حالت چمباتمه بر زمین افتاده است، او را برگرداندم و دیدم مغزش متلاشی شده است… می گفت و می گریید و آتش به حاضران می زد. شیون می کرد و می گفت: من دیدم، خودم دیدم، مغز متلاشی شده ی شوهرم را دیدم….
    خدایا این چه روزگار است که بر ما می گذرد.

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: با رمز یا مسیح کسی را کتک زدید؟


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: پوپولیست‌ها چگونه مردم را فریب می‌دهند؟

  • باید پزشک باشی » شهر سالم
    لب می گزی وقتی می بینی 83 هزار نفر در کشورت آلوده به HIV هستند و تو هنوز در صدا و سیما باید بگویی» به روابط خانوادگی پایبند باشید»، غافل از اینکه بسیاری مجردند و باید به آنها گفت » پیشگیری ساده است، در روابط جنسی تان با افرادی که چند شریک جنسی دارند از کاندوم استفاده کنید» .
    چشمانت را به هم می فشاری تا شیوع ابتلا به مننژیت را نادیده بیانگاری و به روی خودت هم نیاوری که آخر مننژیت چطور اینطوری می شود؟
  • نشریه‌ی اکترونیکی نوبهار
    منتشر شد. عنوان نشریه به یاد ملک‌الشعراء بهار که روزگاری نشریه‌ای به همین عنوان داشت انتخاب شده است.
  • بيانيه‌ی شماره‌ی ۱۱ ميرحسین موسوی » دیوان اصلاح
    این متن کلیدی و مهم را باید چندین بار خواند تا همه‌ی ابعادش روشن‌ شود.
  • مگر سقوط شاخ و دم دارد؟ » راز سر به مُهر
    مطهری که در کتاب «پیرامون انقلاب اسلامی» اش از لزوم تدریس مبانی مارکسیسم در دانشکده های الهیات «جمهوری اسلامی» توسط استاد معتقد به مبانی مارکسیسم، یعنی توسط یک لامذهب، سخن گفته و نوشته بود: «يگانه دانشكده‌ای كه صلاحيت دارد يك كرسی را اختصاص بدهد به ماركسيسم همين دانشكده الهيات است ولي نه اينكه ماركسيسم را يك استاد مسلمان تدريس كند بلكه استادی كه واقعاً ماركسيسم را شناخته باشد و به آن مومن باشد و مخصوصاً به خدا اعتقاد نداشته باشد و بايد به هر قيمتي شده از چنان فردی دعوت كرد تا در اين دانشكده مسائل ماركسيسم را تدريس كند»، چگونه می توانست تحمل کند نوبرانه ای به اسم …
  • فیلم مستند قضیه‌ شکل اول شکل دوم
    اولین فیلم به کارگردانی کیارستمی بعد از انقلاب 1357 محصول 1358 با موضوع و پرداختی جذاب و قابل تامل.
  • فیس‌آف ویژه : هشتمین سالروز تولد بلاگستان فارسی
    فیس‌آف به مناسبت هشتمین سال‌روز تولد وبلاگستان فارسی از زبان چند وبلاگ‌نویس.
  • پوپوليست‌ها چگونه مردم را فريب می‌دهند؟‌ » مصلوب
    تحلیل پدیده‌ی پوپولیسم و چندین مثال دیدنی/خواندنی از سیاست‌مداران جهان و ایران.

* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و من نه فقط این‌جا بلکه در لینک‌های روزانه، نقل‌قول‌ها و اصولا هر جا از منبعی لینک می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب (های) اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.