لینک‌های روز: به رسم نیاکان اندیشه پاک، بیانداخت نارنجکی خوفناک

  • دهه 80، دههء انحطاط روشنفکران ایرانی » قاضی نوشته‌ها
    احمد زیدآبادی، اکبر گنجی، شیرین عبادی و… نامهای کوچکی نبودند که هریک از نگاهی یا از ضرورت عدم شرکت در انتخابات و یا از بی فایده بودن شرکت در انتخابات سخن می راندند. دههء 80، دهه ای بود که به واقع سیاست مداران ایران زمین چندین گام پیش تر از روشنفکران، مقتضیات روز را درک نموده و آگاهانه از پارادایم شیفتی سخن می راندند که لحظه به لحظه ایران به سمت پرتگاهی می برد که جمهوریت نظام را بلا موضوع کند و این همان چیزی بود که می بایست از سوی روشنفکران به سیاست مداران گوشزد می شد. اما سالهای 81 تا 88 پر است از نظریه پردازی روشنفکرانی سیاست زده که گاها در سطح نیروی یک حزب سیاسی تنزل درجه می دادند. برخی شان در سال 88 تغییر رویه دادند و برخی دیگر هم چنان بر طبل تحریم کوفتند تا فاشیست هایی کم سر و صدا اما بسیار پر مدعا بی هیچ زحمتی بر اریکهء قدرت تکیه زنند. اکبر گنجی درآستانهء انتخابات سال 84، به مدت یک هفته از زندان به مرخصی آمد، تا با استفاده از محبوبیت آن روزهای خود و با اعلام نظریهء تحریم انتخابات، بخشی از آرای دکتر معین را بکاهد. وی نه تنها حاضر نشد که مسئولیت خود را در آن انتخابات نزدیک و پایاپای بپذیرد، بلکه در انتخابات سال 88 همچنان از تحریم سخن راند و بی فایده بودن انتخابات در نظام سلطانی.
  • گر ز دست زلف مشکین ات خطایی رفت رفت » سيبستان
    تا اینجا خطاهای بزرگ و طولانی مدت من همه از عشق بوده است. عشق سرمایه فرهنگ و ادب من است. اما من در پیگیری آن و دنبال کردن اش در زندگی فردی و اجتماعی خود سخت به خطا رفتم. عشق در عالم فردی ار نوع یکسویه اش باید کنار گذاشته شود و در جامعه باید به بافت اجتماعی پیوند بخورد و از عالم سیاسی کلا باید به کنار نهاده شود. این مساله ولایت که همدوش عشق و اخلاص است در سیاست اسباب هزار فتنه است. در سیاست کار با حساب و کتاب است و با مصلحت ها ست. چنانکه می بینیم. و رند عالمسوز را با مصلحت بینی چه کار؟ این دو کنار هم نمی توانند نشست. از آدم سیاسی باید حساب کشید بی تعارف و دقیق. همه نظام سیاسی باید بر محور حساب کشی و پاسخگویی بنا شده باشد و گرنه نتیجه همین می شود که می بینیم. آدمهایی عادی که به خدایی رسانده می شوند. آدمهایی که سرمایه انسانی و ملی و منافع یک نسل و یک مملکت را بر باد می دهند.
  • تهران دستمال رنگی ندارد! » روشنائی‌های شهر
    آدم باید اهل شهری باشد که رقص محلی دارد.هوا که بهاری می‌شود، بیشتر از همیشه این را می دانم. رقص‌های محلی از کجا می‌آیند؟ از تکرار حرکات معمول آدمها در آن حوالی: تکرار بذرپاشیدن و دروکردن و نان در تنور گذاشتن. میوه چیدن و شکار و جنگیدن، ولی من اهل شهری‌ام که  از تکرار حرکات مردمش، رقص قشنگی در نمی‌آید.
  • آتش ایمانی و ایرانی » سيبستان
    ما میراث بزرگی داریم. اما برای درک آن به شیوه ای خداپسندانه و مردم پسندانه باید از روی و ریا و دروغ و ژازخایی دور بود. هر کسی از دین و قرآن و میراث مشترک ایران و اسلام چیزی در می یابد اما آنکه در مقابل مردم ایستاده است و دین خدا را به بازی گرفته است چه می تواند دریافت؟ می گوید در این مفسده ها ست. می گویم برادر! آقا! علما! صاحب فتوا! در دروغ و تقلب و حبس بی دلیل مردم ایران زمین و گروگان گرفتن دین و هتک آبروی بسیاری از مسلمین و ناصحین مفسده نیست؟ و کدام مفسده بزرگتر از مفسده هایی که نسل و حرث را نابود کرده است؟
  • به رسم نیاکان اندیشه پاک/ بیانداخت نارنجکی خوفناک » ۴دیواری
    جایی در وب دیدم که موتور آتش‌گرفته‌ی نیروهای سرکوب‌گر را به جای «بته» چهارشنبه‌سوری تجویز می‌کرد. تصاویر آتش‌هایی که در چند وبلاگ دیدم٬ پیش از این‌که تصاویر چهارشنبه‌سوری را در من زنده کند٬ تصاویری از آدم‌سوزی کلیسای قرون وسطی را به خاطرم می‌آورد. سازگارا به جای قاشق‌زنی ایرانی رسمی را توصیه می‌کند که اولین بار در شورش‌های سازمان‌دهی‌شده علیه حکومت آلنده برنامه‌ریزی و توسط زنان نظامیان اجرا شد.
  • نامه مادر حسین درخشان به صادق لاریجانی » ندای سبز آزادی
    بیش از ۵۰۰ روز است حسین در زندان شماست. و ما بیرون زندان «هر روز» منتظرش بوده‌ایم. چون شما هر روز به ما وعده‌ای جدید داده‌اید. اگر از خانواده ما حق آزادی فرزندمان را برای عید دوم هم ندادید، قضاوتش با خدا و وعده ما به روز حساب. لااقل این را بگویید که حسین و ما قرار است چند روز، چند ماه و یا احیانا چند سال دیگر در این بلاتکلیفی بمانیم؟ نظام اسلامی که قرار است پناه شهروندان باشد، از عذاب‌کشیدن یک خانواده منتظر چه سودی عایدش می‌شود؟

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: یک حقوق بشر خیلی ساده

  • برای خاطر کتاب‌ها: کی گفته دزدیه؟ یا خریدیم یا هدیه است
    تا وقتی استخوان‌های انسان‌های دوره‌ی استعماری نامیبی توی موزه‌‌های آلمانیه و سرهای واقعی مائوری‌های نیوزیلند توی موزه‌های فرانسه و امریکاست و نوه‌هاشون دارن خودشون رو می‌کشند سر پدربزرگ‌هاشون رو پس بگیرند. اصلاً فکرش رو هم نکنید که چیزی رو که توی شوش یا تخت جمشید حفاری کردند و مال دوهزار پیش هست رو میشه از شون گرفت. اگر هم پافشاری کنید اول باید برید از توی بانک مرکزی دریای نور رو بردارین بدین به هندی‌ها. و بعد فکر می‌کنید این قصه پس دادن کی تموم می‌شه؟ تا کجا دقیقاً می‌شه رفت؟
  • منوچهر احترامی
    خالق «حسنی نگو بلا بگو» رفت. گاوخونی هم این‌جا نوشته.
  • نقشه‌ی لحظه‌ به لحظه‌ی وضعیت ترافیکی معابر اصلی تهران
    نقشه هر چند دقیقه به روزرسانی می‌شود. البته گاه با کمی (تا قسمتی) تاخیر!
  • باید حکومت ایران را به رسمیت شناخت – جمهور
  • شاید اولین گام برای هر گونه تغییر و اصلاحی پذیرش شرایطی است که در قرار داریم. پس از پذیرش وضعیت موجود است که می توان در پی تغییرات بود. در غیر این صورت نه رفرم که از نوبنیاد نمودن و در اصطلاح سیاسی انقلاب را باید برگزید. به واقع واکنش طبیعی قدرت حاکم در برابر هر گروه و جریانی که سعی نماید موجودیت حاکمیت در ایران را با خطر مواجه کند سرکوب و حذف رقیب به اشکال مختلف خواهد بود.
    البته این توضیحات به این معنا نیست که باید نقض حقوق شهروندان ، سرکوب جریانات سیاسی و اجتماعی ، تبعیض علیه اقوام و ادیان و مذاهب دیگر را پذیرفت و اعتراض ننمود.
  • یک حقوق بشر خیلی ساده « لویاتان
    نوشته‌ی کوتاه و یک مثال ساده و مهم از حقوق بشر.
    حقوق بشر خوب است اما همه اش هم سیاسی کاری نیست. خیلی هایش همین حقوق خیلی خیلی ساده و خیلی خیلی پیش پا افتاده و از قضا خیلی خیلی خیلی ضروری ماهاست. همین خودمان و همین اطرافیانمان.
  • منسوب‌شده: مدل مدرسه‌ای
    چه جنایتی از این کودک سرزده است؟ در ذهن معلمی که این بچه را به این روز انداخته است چه می‌گذرد؟ چطور به خود (یا به دیگری) اجازه داده است این انسان خردسال مچاله‌شده را «موضوع» عکاسی کند؟ در ذهن او و در اذهان دانش‌آموزان دیگر چه می گذرد؟
  • منسوب‌شده: مدل هنری
    هم‌بستگی جماعت علیه فرد «متفاوت». ‌نام این اثر «حاشیه‌ای» است. پرنده‌ی حاشیه‌ای با جمع تفاوت دارد (چون تخم مکعب گذاشته است؟!). اثر کاریکاتوریست و طراح انگلیسی Ronald Searle
  • احساس گرایی و قضاوت ناعادلانه بد دردی است « لویاتان
    نوشته‌ی لویاتان در انتقاد از نوشته‌ی من درباره‌ی پیام نوروزی اوباما.
  • Face Off » Face Off 12 : نیما اکبرپور vs پژمان دشتی نژاد
    در سری جدید فیس‌آف, سوال‌ها را خود شرکت‌کنندگان فیس‌آف طراحی می‌کنند. پیشنهاد من این است که کما‌کان قسمتی برای طرح سئوال‌های دیگران هم گذاشته شود.
  • همیشه به یاد داشته باشیم « لویاتان
    ده نکته‌‌ که به خاطر داشته باشیم. یکی را با هم بخوانیم: «از «کودکان» بياموزيم، پيش از آن که بزرگ شوند و ديگر نتوان از آنان آموخت.»