بهار بخوانیم

قبل از هر چیز اجازه بدین نوروز ۱۳۹۳ رو به همه‌ی شما دوستان عزیزی که به این‌جا سر می‌زنید تبریک بگم. قصدم این بود که این پست رو روز اول عید منتشر کنم که متاسفانه نشد. این مجموعه‌ی شعر در درجه‌ی اول انتخاب یکی از نزدیکانم هست که شعر فارسی بخشی از کلام روزمره‌‌اش هست به گونه‌ای که تقریبا در هر مناسبتی فی‌البداهه و بدون هیچ آمادگی قبلی شعری رو انتخاب می‌کنه و می‌خونه! ازش خواهش کردم که با مضمون بهار چند شعر انتخاب کنه و اون هم زحمت کشید و این‌کار رو کرد. به این مجموعه چند شعر دیگه هم اضافه کردم که اون‌ها هم محصول سلیقه‌ی یکی از دوستانم که مدرس ادبیات فارسیه هست. شعرها اغلب به صورت کامل هستند، اما در برخی موارد به تشخیص این دو عزیزی که اون‌ها رو انتخاب کردن، خلاصه‌ای از اون‌ها آورده شده. امیدوارم شما هم مثل من از خوندن اون‌ها لذت ببرید.

علاوه بر متن پست، شعرها رو می‌توانید به صورت پی‌دی‌اف (PDF) از این‌جا دریافت کنید.

بهار بخوانيم
گزيده‌اي از اشعار فارسي با مضمون بهار

ادامه نوشته »

در ستایش یک لحظهٔ عادی به نام نوروز

سال ۱۳۹۰ هم فرارسید و بیشتر ایرانی‌ها الان در کنار خانواده و دوستان نشسته‌اند. برای من هم سفرهٔ هفت‌سین امسال  به لطف سلیقه و درایت چند تن از دوستان شفیق فراهم شد. لحظهٔ تحویل سال و نوروز شاید چیزی جز یک لحظهٔ عادی در امتداد پیوستهٔ زمان نباشد اما چیزی که  این لحظه‌ٔ عادی را «منحصر به فرد» می‌کند همین با هم بودن‌های عزیز است. ما با هم هستیم حتی اگر مخالف هم باشیم یا از هم دور باشیم و تنها همین کیمیاست که جشن نوروز را قرن‌ها برای ما زنده نگاه داشته است و هر روز هم ارزش و اهمیت آن بیشتر می‌شود.

تا یاد دارم در این ساعت ها شوق گرفتن عیدی از بزرگ‌ترهایم را داشته‌ام. عیدی‌هایی که شیرین‌ترین‌هایشان همان ده‌ تومانی‌های نوی لای قرآن بود که بی‌بی‌ خانم به ما می‌داد که عطر بهار و برکت داشت مثل همهٔ بی‌بی خانم‌های ایران و همهٔ زن‌ها و مردهای شریف و بی‌ریای دیگر. تنها عیدی‌ای که می‌توانم به دوستان کوچکتر از خودم بدهم عکسی است که همین چند لحظه پیش از سفرهٔ هفت‌سین‌مان گرفته‌ام که تقدیم می‌شود.

درود بر همهٔ شما…. بهارتان مبارک!

.

.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

چشم انتظارِ بهار


.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

وبلاگ‌خوانی سرگرمی ویژه‌ی ساعت‌های کاری؟

برخلاف انتظار در این روزهای اخیر (نوروز) متوجه افت نسبی آمار مراجعه‌کنندگان وبلاگم شده‌ام. بیشتر خوانندگان من از ایران هستند و این روزها ایران در تعطیلات نوروزی به سر می‌برد. افت آماری نسبی‌ای را هم معمولا در روزهای جمعه‌ شاهد بوده‌ام. آیا این افت آمار به «روزهای تعطیل» در ایران بستگی دارد؟ آیا وبلاگ‌خوان‌ها بیشتر ترجیح می‌دهند در ساعت‌های کاریشان وبلاگ بخوانند؟ نمی‌دانم.

در همین رابطه چشم‌ام خورد به این نوشته‌ی وبلاگ «اقتصاد خرد، بازار و خانوار»:

“در روزهای تعطیل تعداد مراجعه‌کنندگان به وبلاگ حقیر کاهش پیدا می‌کند” تحلیل اقتصادی این قضیه می‌تواند چیزی شبیه این باشد: خوانندگان محترم وقتی وبلاگ می‌خوانند که  سرگرمی دیگری ندارند. در نتیجه در ایام تعطیل، که سرگرمی‌های متنوعی دارند، کمتر و در روزهای کاری بیشتر از ایام تعطیل وبلاگ می‌خوانند (البته دسترسی به اینترنت هم مهم است). چون در روز کاری مطلوبیت حاصل از خواندن وبلاگ بیشتر از سایر کارهای ممکن است. (می توان بفرمایید اشتباه می کنم)  لطفا تعمیم ندهید که حالا همه‌ دوستان وقت کار  در دفاتر و ادارات وبلاگ می‌خوانند. برای چنین نتیجه‌ای باید نمونه آماری بزرگتری داشت و تعداد خوانندگان چند ده وبلاگ را ثبت کرد. اما این حکم درباره این وبلاگ می تواند درست باشد که دوستان آنرا سرکار می خوانند!

همان‌طور که دوست‌مان هم اشاره کرده تا بررسی آماری و تحلیلی گسترده‌ای انجام نشود نمی‌توان به رابطه‌ی احتمالی بین «زمانی که خوانندگان برای خواندن وبلاگ می‌گذارند» و «روزهای تعطیل/کاری در ایران» رسید. اما دست‌کم حدس اولیه‌ی جالبی است.

سئوال طلایی: آيا ما در ساعت‌های کاری بیشتر وبلاگ می‌خوانیم و در روزهای تعطیل کارهای مهم‌تری داریم؟


نگاه استراتژیک‌: پیام اوباما و نگاه ایران به آمریکا – قسمت اول

این سومین مجموعه‌ی نگاه استراتژیک در بامدادی است. مطالب نگاه استراتژیک معمولا گردآوری، ترجمه یا خلاصه‌سازی تحلیل‌های استراتفور است که تلاش می‌کند نگاه بی‌طرفانه و کارشناسی به اوضاع جهان داشته باشد.

پیام اوباما و نگاه ایران به آمریکا – قسمت اول

پیام تبریک نوروزی اوباما به ایران بی‌شک بخشی از استراتژی کلی‌تر او برای نشان دادن این نکته است که کابینه‌ی او قصد دارد سیاست خارجه‌ی آمریکا را تغییر دهد: دست‌کم تا حدی که بتواند با رژیم‌های دیگر (که ایران دشوارترین و بحث‌برانگیزترین آن‌هاست) گفتگوی مستقیم برقرار کند. در این زمینه استراتژی آمریکا خیلی واضح و سرراست است: اوباما تلاش می‌کند تا ذهنیت جهانی جدیدی در قبال ایالات متحده ایجاد کند. افکار جهانی، آمریکای جورج بوش را آمریکایی دیده بود که متمایل به مذاکره کردن با دولت‌های دیگر نیست: با دشمنانش مذاکره نمی‌کند و به حرف متحدانش گوش نمی‌دهد. از نظر اوباما، همین ذهنیت، با افزایش شکاکیت نسبت به آمریکا به خودی خود به سیاست خارجه‌ی این کشور آسیب وارد کرده است. بنابراین تبریک نوروزی اوباما به ایران بخشی از استراتژی او برای تغییر لحن سیاست امور خارجه‌ی آمریکاست.

از سوی دیگر تبریک نوروزی شیمون پرز -رئیس‌جمهور اسرائیل- به ایران نیز به این هدف بوده است که به ایرانی‌ها نشان داده شود که اسرائیل مانع حرکت آمریکا به سوی ایران نخواهد شد. اسرائیلی‌ها با صادر کردن این پیام تبریک موافقت کردند چرا که انتظار ندارند روابط ایران و آمریکا تغییر اساسی و مهمی بکند. همین‌طور آن‌ها با این حرکت نشان دادند که مسئول شکست احتمالی تلاش‌های اوباما برای ایجاد تغییر نیستند، نکته‌ای که برای روابط اسرائیل-آمریکا اهمیت دارد.

پاسخ سرد ایران هم البته قابل درک است. ایالات متحده‌ی آمریکا درخواست‌های متعددی از ایران کرده و در پاسخ عدم تبعیت ایران از این خواسته‌ها، این کشور را توسط تحریم‌های اقتصادی متعدد تحت فشار قرار داده است. بنابراین مفید خواهد بود اگر نگاهی بیاندازیم به زاویه‌ی دید ایرانی‌ها نسبت به آمریکا.

زاویه‌ی دید ایران نسبت به آمریکا

آمریکا دو خواسته‌ی مهم از ایران داشته است. اول این‌که از ایران می‌خواهد که برنامه‌ی هسته‌ای نظامی‌اش را متوقف کند. دوم (که خواسته‌ی بسیار مهم‌تری است) این‌که از ایران می‌خواهد نفوذ خود را در چیزی که آمریکا آن‌را تروریسم می‌نامد خاتمه دهد: از حزب‌الله لبنان گرفته تا گروه‌های شیعه در عراق. در صورت تمکین ایران امتیازی که ایالات متحده در نظر گرفته حذف تحریم‌های اعمال شده‌ی اقتصادی علیه ایران است.

اما از دید تهران، برداشته شدن تحریم‌ها پاداش بسیار کوچکی به ازای چنین عقب‌نشینی‌های استراتژیکی‌ مهمی است. اولا که تحریم‌ها چندان موثر نیستند. تحریم‌ها فقط وقتی موثر خواهند بود که اغلب قدرت‌های مهم جهانی نسبت به اجرای آن وفاق داشته باشند. اما روس‌ها و چینی‌ها برای اجرای دقیق و سیستماتیک تحریم‌ها علیه ایران آماده (مصمم) نیستند. بنابراین کمتر چیزی است که ایران حاضر باشد بهایش را بپردازد ولی به واسطه‌ی تحریم‌ها نتواند آن‌را به دست بیاورد. مشکل ایران این است که امکاناتی زیادی ندارد که بخواهد خیلی چیزها را به دست بیاورد و در واقع به خاطر مشکلات اقتصادی اصولا قدرت مالی‌اش چنین اجازه‌ای به او نمی‌دهد. اقتصاد ایران بیشتر به خاطر مشکلات داخلی در هم شکسته است تا به خاطر تاثیر تحریم‌ها. بنابراین از دید ایرانی‌ها، آمریکا امتیازهای استراتژیک‌ خیلی مهمی را طلب می‌کند، اما در مقابل امتیازهای اندکی را پیشنهاد می‌کند.

در ادامه‌ی مطالب این سری نگاه استراتژیک، نگاه دقیق‌تری خواهیم داشت به خواسته‌های کلیدی آمریکا از ایران و نشان خواهیم داد چرا ایران از نظر ژئوپولیتیکی نمی‌تواند این امتیازها را به آمریکا بدهد، دست‌کم نه تا وقتی که آمریکا حاضر شود به ازای آن‌ها امتیاز اساسی‌تری به ایران بدهد.


با من بمانید تا در مجموعه‌ی «نگاه استراتژیک» دینامیسم حاکم بر دنیای امروز را بهتر بشناسیم.


چرا حق دارم نسبت به پیام نوروزی آقای اوباما خوش‌بین نباشم؟

دوست‌تر می‌داشتم اگر آقای اوباما به جای پیام نوروزی قشنگ و محترمانه‌ای که خطاب به ملت و دولت ایران دادند:

  • تحریم‌های یک‌جانبه و غیرمنصفانه‌ی اقتصادی که از سال 1995 از سوی آمریکا علیه «مردم ایران» اعمال شده است را لغو می‌کردند.
  • محدودیت صدور روادید برای ایرانیان که بخش قابل‌توجهی از فرهیخته‌ترین‌هایشان «به جبر زمانه» در آمریکا زندگی می‌کنند را بر طرف می‌کردند.
  • تحریم سیستم‌های بانکی ایران را که وزنه‌ی سنگین و طاقت‌فرسایی بر دوش اقتصاد گردن‌شکسته‌ی ایران است را بر می‌داشتند.
  • تحریم یک‌جانبه‌ی شرکت کشتی‌رانی جمهوری اسلامی ایران را که بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شرکت حمل و نقل دریایی ایران است را برمی‌داشتند.
  • نیروهای نظامی گسترده‌ی آمریکا در خاورمیانه که برای چندصد بار نابود کردن ایران کافی هستند را کمتر می‌کردند.
  • بودجه‌ی چهارصد میلیون‌دلاری‌ای که «رسما و علنن» برای ناپایدارسازی و انجام عملیات نظامی پنهانی داخل خاک ایران تصویب شده است را لغو می‌کردند.
  • ضمن عذرخواهی رسمی از مردم ایران به خاطر حمله‌‌ی ناو آمریکایی به هواپیمای غیرنظامی ایرانی و کشتار بی‌رحمانه‌ی سرنشینان بی‌گناه آن، تحریم‌ صنایع‌ هواپیمایی ایران از سوی آمریکا را لغو می‌کردند.
  • ضمن عذرخواهی از مردم ایران به خاطر حمایت آمریکا از صدام و صدامیان و فروش صنایع‌ بمب‌های شیمیایی به این کشور و همه‌ی مصائبی که به خاطر چنین حمایت‌هایی بر مردم رنج‌دیده‌ی ایران رفته است، به مردم ایران «تضمین» می‌دادند که رفتار آمریکا در قبال مردم این سرزمین برای همیشه عوض خواهد شد.
  • از مردم ایران به خاطر توصیف کشورشان به عنوان «محور شرارت» و «حامی تروریست» عذر خواهی می‌کردند.
  • دارایی‌های مسدود شده‌ی ایران در آمریکا را «آزاد» می‌کردند.
  • به حمایت آمریکا از گروهک‌های شبه‌نظامی یا تروریستی مخالف ایران پایان می‌دادند.
  • رسما از مردم ایران به خاطر سازمان‌دهی و حمایت از کودتای نظامی علیه حکومت مردمی مصدق عذر خواهی می‌کردند.
  • به پرواز هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی که از سال 2003 تا امروز بر فراز آسمان ایران ادامه دارد خاتمه می‌دادند.
  • به اتهامات واهی علیه ایران در قبال برنامه‌ی هسته‌ای صلح‌آمیز این کشور خاتمه می‌دادند و رسما از حق ایران برای دستیابی به هرگونه فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌ای حمایت می‌کردند.
  • یازده دیپلمات‌ و شهروند ایرانی‌ای که به اتهامات نامعلوم هنوز در اسارت نیروهای آمریکایی هستند را آزاد می‌کردند.
  • شاید مهمترین آن: رسما پایان تلاش‌های آمریکا برای ناپایداری سازی ایران را اعلام می‌کردند و تاکید می‌کردند که آمریکا «هرگز» علیه ایران دست به اقدام نظامی نخواهد زد. سایه‌ی سیاه این تهدید بیش از هر چیز باعث بسته بودن فضای داخلی ایران شده است. ترس و واهمه‌ی حاکمیت از ناپایداری داخلی و یا جنگ یکی از مهم‌ترین عوامل رشد بنیادگرایی و بسته شدن فضای سیاسی و سرکوب مخالفان بوده است و سبک‌تر شدن این فشارها بر ایران از سوی آمریکا می‌تواند به بازتر شدن فضای داخل ایران و نفس کشیدن مخالفان سیاسی کمک کند.

پیام آقای اوباما که این‌چنین سر و صدایی به پا کرده، اتفاق «ماهوا» جدیدی نیست. در واقع کاخ سفید هر سال مشابه چنین پیام‌هایی را خطاب به مردم یا دولت ایران صادر می‌کند (صرف‌نظر از این‌که لحن این بیانه‌ها چقدر قشنگ و نازنین بوده یا نبوده). اما با توجه به آن‌چه در بالا گفته شد، تا وقتی که گامی هر چند کوچک ولی «قابل اندازه‌گیری» (tangible) از طرف آمریکا برداشته نشود، می‌توانیم نسبت به ارزش واقعی این‌گونه پیام‌ها «خوش‌بین» نباشیم.

پی‌نوشت کامنتی و جوابی:

سلام آقای بامدادی
به نظر من مطالب به حقی رو اشاره کردید ولی به نظر شما چطور می شود یهو همه اینها رو کناری گذاشت؟
قطعا با مذاکراتی و به تدریج اینها قابل حل است و در این سطج هم به نظر من در قالب یه پیام نوروزی می تونه مقدمه خوبی باشه برای ارتباط بیشتر و حل مسائل فی مابین.
————————————————————————————————————
بامدادی: متوجه نظر شما هستم. منظور من هم این نبود که همه‌ چیز یک شبه انجام شود. اما بهتر می‌بود دست‌کم درباره‌ی یکی از این موارد اقدامی صورت گرفته می‌شد و به عنوان هدیه‌ی نوروزی به مردم ایران تقدیم می‌شد. حتی یک مورد کوچک عملی بهتر از صدها سخن زیبا می‌توانست برای گره‌گشایی کارساز باشد.


سال نوی سیاه و سفید شما مبارک

bamdadinowruz-88

سلام به همه‌ی دوستان. سال نوی سیاه و سفید شما مبارک. راستی، دنبالم بیایید کارتون دارم. از این طرف…

پی‌نوشت: بنا به دلایلی که توضیح نمی‌دهم (اما حدس زدنش دشوار نیست) تبریک نوروز امسال به طریقه‌ی «سیاه و سفید» تقدیم می‌شود.


پیش‌بینی‌های آرتور سی‌کلارک

jashn_small3دوستان گرامی من یک‌فتحی و زنگوله به صورت عام (و خاص) از همه دعوت کرده‌اند که به مناسبت رسیدن بهار و سال نو در «جشنواره نوروزی» شرکت کنند و یک مطلب جالب و سرگرم‌کننده به خواننده‌ها هدیه دهند. من هم بهار را دوست دارم، هم تخیل را و هم آرتور سی‌کلارک را که چند وقت پیش درگذشت.

هدیه نوروزی من ترجمه خلاصه شده‌ای است از نوشته ‌بی‌بی‌سی در مورد پیش‌بینی‌های آرتور سی‌کلارک که به صورت مستقیم در مقاله‌های علمی‌اش یا غیرمستقیم در داستان‌های علمی‌تخیلی‌اش کرده بود.

1. آسانسور فضایی

آسنانسور فضایی در اصل ریسمان-قرقره‌ای بزرگ است که بین سفینه فضایی و نقطه‌ای در زمین نصب شده و برای انتقال اجسام از زمین به فضا استفاده خواهد شد.

_40873654_space_elevator_nasa_203آرتور اولین بار این ایده را در سال 1972 در رمان «چشمه‌های بهشت» خود مطرح کرد که در آن مهندسین بر فراز کوهی که در میان یک جزیره خیالی قرار داشت یک آسانسور فضایی ساختند. کلارک ایده خود را با جزییات بیشتر در یک مقاله فنی به نام «آسانسور فضای تجربه ذهنی یا کلیدی به جهان؟» در سال 1981 مجددا مطرح کرد.

شاید فکر کنید این ایده فقط در حد داستان علمی تخیلی است، اما بسیاری آن‌را جدی می‌دانند. ناسا مدت‌هاست که روی پروژه آسانسور فضایی تحقیق می‌کند و دست‌آوردهای اخیر دانشمندان در زمینه ساخت نانوتیوب‌های کربنی احتمال ساخت ریسمانی که به اندازه مورد نیاز چنین کاربردی مقاوم باشد را بالا برده است.

حتی مسابقه‌ای به نام «آسانسور:2010» وجود دارد که به برنده‌گان جایزه‌های نیم‌میلیون‌دلاری می‌دهد و هدف آن تشویق تحقیق و توسعه در این زمینه است.

2. مشکل کامپیوترها در سال 2000

_40873646_clarke_bbc_203کلارک در یکی از رمان‌های خود پیش‌بینی کرده بود که در آستانه تحویل هزاره برخی از نرم‌افزارهای کامپیوتری در تشخیص سال 2000 به عنوان سالی که بعد از 1999 می‌آید دچار اشتباه خواهند شد. باگ سال 2000 دولت‌ها و شرکت‌ها و حتی مردم را نگران کرده بود تا حدی که برخی به مردم توصیه کرده بودند در آستانه تحویل سال از هواپیما استفاده نکنند.

در نهایت سال 2000 آمد و باگ 2000 مشکل چندانی برای شرکت‌ها یا دولت‌ها به وجود نیاورد.

3. فرود روی سیارک‌ها و نگاهبانی از زمین

_41051510_aster_jaxa_203این پیش‌بینی کلارک نه تنها به حقیقت پیوست بلکه به نام همان رمانی که در آن پیش‌بینی کرده بود یعنی «ملاقات با راما» شهرت دارد.

کلارک پیش‌بینی کرده بود یک شیء متعلق به تمدنی بیگانه به سمت منظومه می‌آید. اگر چه تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است اما آستروئید‌ها (سیارک‌های کوچک، بیشتر بین مریخ و مشتری) و شهاب‌سنگ‌های زیادی به زمین نزدیک شده‌اند.

در سال 2005 یک کاوش‌گر ژاپنی روی یکی از این اجسام که به اشیاء نزدیک زمین (Near Earth Objects) مشهور هستند فرود آمد.

4. ماهواره‌های مخابراتی

_44503661_geostation_sat_203inدر سال 1945 کلارک اولین فردی بود که به فکرش رسید با قرار دادن تعداد معینی ماهواره در مدارهای زمین‌ایستا (Geostatoinary orbit) می‌توان شبکه جهانی مخابراتی ایجاد کرد. ماهواره‌ای که در فاصله 35786 کیلومتر و بالای خط استوای زمین قرار بگیرد سرعتی مساوی حرکت وضعی زمین خواهد داشت بنابراین موقعیت خود را نسبت به زمین همواره حفظ می‌کند.

19 سال پس از انتشار مقاله کلارک یعنی در سال 1964 اولین ماهواره زمین‌ایستا به فضا پرتاب شد: سینکوم 3 (Syncom 3).

امروز تقریبا همه نقاط زمین تحت پوشش مخابراتی-ارتباطی ماهواره‌ها زمین‌ایستا قرار دارد.

5. مسافرت فضایی با سوخت هسته‌ای

_39150824_prom203cr«پیش‌درآمدی بر فضا» (Prelude to Space) نه تنها اولین رمان علمی‌تخیلی کلارک بود، بلکه مقدمه‌ای شد برای مجموعه ایده‌هایی که او برای مسافرت‌های فضایی انسان پیشنهاد کرد. سفینه فضایی تخیلی کلارک «پرومته» نام داشت و با سوخت هسته‌ای کار می‌کرد.

بعد‌ها شوروی چند ماهواره به فضا ارسال کرد که با راکتور هسته‌ای کار می‌کردند. یکی از آن‌ها کازموس 954 در سال 1978 در کانادا سقوط کرد و آلوده‌گی زیست‌محیطی به بار آورد.

چند سال پیش دانشمدان ناسا مجددا به ایده استفاده از سوخت هسته‌ای در کاوش‌گراها توجه نشان دادند: پروژه تحقیقاتی به نام «پرومته» که قرار بود کاوش‌گرهایی که با استفاه از سوخت هسته‌آی بتوانند مسیرهای بسیار طولانی را طی کنند طراحی کند. اما این پروژه ناموفق بود و به فراموشی سپرده شد.

به نظر نمی‌رسد در آینده قابل پیش‌بینی استفاده از فن‌آوری هسته‌ای در کاوش‌گرها در دستور کار هیچ موسسه تحقیقات فضایی قرار بگیرد.

6. جلوگیری از بروز زلزله

_44503311_quake203کلارک در داستانی علمی‌تخیلی به نام «ریشتر 10» روشی برای پیش‌بینی و جلوگیری از زلزله ارائه داد: جوش‌نقطه‌ای گسل‌های بزرگ در چندین نقطه مختلف که مانع از حرکت ناگهانی آنها و زمین‌لرزه بشود. جوش‌نقطه‌ای هم به کمک انفجار بمب‌های هسته‌ای قدرتمند در اعماق زمین انجام می‌شود.

با دانش امروز این پیش‌بینی کلارک در حد تخیل ‌علمی است. پیش‌بینی زمین‌لرزه دانشی غیرقطعی است که هیچ روش قابل تکرار و استانداردی برای آن وجود ندارد. علاوه بر این نیروهای تکتونیک لایه‌های زیرین زمین بسیار عظیم‌اند و کوه‌ها و بستر عمیق اقیانوس‌ها را پدید می‌آورند و تغییر می‌دهند. جوش‌دادن گسل‌های عظیم حتی اگر عملی شود، فقط می‌تواند اثر کوتاه مدتی در مهار این جنبش‌های عظیم داشته باشد.

7. پشتیبان‌گیری از مغز

کلارک به ایده پشتیبان‌گیری یا انتقال اطلاعات مغز انسان به کامپیوتر علاقه داشت. در کتاب «3001: ادیسه پایانی» او در مورد موجودات آینده می‌نویسد:

به محض این‌که ماشین‌ها بهتر از بدن‌هایشان شدند، زمان عظیمت فرا رسید. اول مغزها و بعد فقط افکارشان را به خانه‌های پر زرق‌ و برق جدید از جنس فلز و سنگ‌های بلورین منتقل کردند. در این کالبدهای جدید آن‌ها کهکشان‌ها را درنوردیدند. دیگر سفینه فضایی نساختند، آن‌ها خود سفینه فضایی بودند.

به نظر کلارک در صورت امکان‌پذیر شدن چنین ایده‌ای افراد می‌توانند حافظه و شخصیت‌ خود را در پایان زندگی‌شان به کامپیوتر منتقل کنند. او در یک گفتگوی تلویزیونی در سال 2005 به بی‌بی‌سی گفت:_44502012_clarke_ap203b

وقتی بدن‌ افراد شروع به تحلیل رفتن می‌کند افکارشان را منتقل می‌کنید، بنابراین آن‌ها جاودانه خواهند بود. فقط کافی‌است روی یک سی‌دی ذخیره‌اش کنید و بعد سی‌دی را توی دستگاه بگذارید – به همین ساده‌گی!!

اگر چه علم هنوز به چنین مرحله‌ای نرسیده است اما پروژه‌های مقدماتی در این زمینه در حال انجام است. مثلا مایکروسافت پروژه‌ای به نام «بیت‌های زندگی من» (MyLifeBits) شروع کرده است که هدف آن ذخیره دیجیتال «یک عمر مقاله، کتاب، کارت پستال، سی‌دی، نامه، یادداشت‌، کاغذ، عکس‌، نقاشی، پریزنتیشن‌، فیلم‌ خانه‌گی و سخنرانی‌ یا صدای ضبط شده» است… نوع ابتدایی ضبط و نگاهداری خاطره زنده‌گی.

8. منجمد کردن افراد

یکی از دغدغه‌های فکری کلارک مسافرت‌های بین‌سیاره‌ای بود. مسافرت‌هایی که ممکن است سال‌ها طول بکشد. کلارک از خود می‌پرسید چگونه انسان خواهد توانست در این‌گونه سفرها بر عامل زمان غلبه کند؟_44503394_alcorap203

یک راه حل که در داستان «ترانه‌های زمین دور» مطرح کرد «تعلیق در دمای پایین» (cryogenic suspension) بود. در این داستان خورشید در حال انفجار است و بشر مجبور است زمین را ترک کند.

در حال حاضر نگاه‌داری افراد زنده در دمای پایین ممکن نیست و در بسیاری از کشورها هرگونه تلاش برای چنین اقدامی ممنوع است. تاکنون بیش از 150 نفر پس از مرگ در نیتروژن مایع به صورت یخ‌ زده نگاه‌داشته شده‌اند. اگر چه شواهد نشان می‌دهد مغز ساختار خود را در این شرایط حفظ می‌کند هیچ تضمینی وجود ندارد که این یک فرایند بازگشت پذیر باشد و حتی در صورت بازگشت‌پذیر بودن،‌ معلوم نیست هویت یا شخصیت فرد محفوظ مانده باشد.

در پزشکی اعضای بدن را قبل از پیوند در محیط خیلی سرد نگاه‌داری می‌کنند.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی