ادبیات نژادپرستانه‌ی استعماری در خبررسانی ما چه می‌کند؟

من روزنامه‌نگار نیستم اما تا آن‌جا که می‌دانم یکی از مهم‌ترین چیزهایی که نویسندگان خبری باید رعایت کنند پرهیز از به کار بردن کلمات توهین‌آمیز یا اصطلاحاتی است که بار تبعیض‌آمیز قومیتی یا ملیتی دارند. البته از بعضی از منابع خبری داخلی که انتظاری ندارم، اما دیدن تیتری مانند زیر در سایت خبری‌ای مانند خبرآنلاین ناراحت کننده است:

در این‌جا تنظیم کننده‌ی خبر به جای صفت «پاکستانی» از اصلاح «پاکی» استفاده کرده است که به نظر می‌رسد همان paki در فرهنگ انگلیسی است که برای توصیف تحقیرآمیز شخصی که اهل پاکستان است به کار برده می‌شود. به نقل از لغت‌نامه‌ی آزاد اصطلاح پاکی محصول دوران بعد از استعمار است (تاکیدها از من است):

The abbreviation Paki acquired offensive connotations in the 1960s when used by British tabloids to refer to subjects of former colony states in a derogatory and racist manner. In modern British usage «Paki» is typically used in a derogatory way as a label for all South Asians, including Indians, Afghans and Bangladeshis. To a lesser extent, the term has been applied as a racial slur towards Arabs and other Middle Eastern-looking groups who may resemble South Asians. During the 60’s many emigrants were also dubbed as «black» to further segregrate them from the white community. Some would say such a division still exists in parts of England.

سوال این‌جاست که چرا واژه‌هایی چنین سخیف و تبعیض‌آمیز نسبت به فرهنگ‌های آسیایی که ریشه در استعمار کهن و مدرن دارند باید به سطح خبررسانی رسمی ما راه یابند؟


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینه‌ی بامدادی» پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. 

اتحاد القاعده و جندلله؛ افزایش حملات تروریستی در ایران

فاجعه‌ی بمب‌گذاری در مسجد شیعیان در زاهدان مرا به یاد تحلیلی در «تایمز آسیا» انداخت که روزنامه‌نگار سرشناس پاکستانی «سید سلیم شهزاد» نگاشته است. مطلب حدود نُه روز پیش نوشته شده و باوجودی که همان‌موقع متوجه اهمیتش شدم اما فکر نمی‌کردم به این زودی حادثه‌ای غم‌انگیز در راستای همان تحلیل رخ دهد. اگر این تحلیل درست باشد، دولت ایران باید برای مقابله با آن با هشیاری و زیرکی عمل کند، به خصوص این‌که موضوع به ناحیه‌ی حساس، محروم و آسیب‌پذیری مانند سیستان و بلوچستان ایران مربوط می‌شود و البته می‌تواند به سرعت دامن‌گیر نقاط دیگر نیز بشود.

به زبان خودم قسمت‌هایی را که به ایران مربوط می‌شود خلاصه می‌کنم:

  • بحث از درگیری‌های اخیر بین طالبان و ارتش پاکستان شروع می‌شود که باعث آواره شدن نزدیک به یک و نیم میلیون نفر از مردم منطقه‌ شده است.
  • القاعده پیش‌بینی کرده که واشنگتن با این هدف که از لحاظ جغرافیایی تروریست‌های القاعده را محصور کند، پاکستان و هند را به جبهه‌ی جنگ علیه تروریسم وارد خواهد کرد و حتی تلاش خواهد کرد در این زمینه با ایران وارد همکاری شود.
  • استراتژی القاعده برای مقابله با این طرح واشنگتن (محصور کردن تروریست‌ها) تحت کنترل گرفتن یک دالان استراتژیک است که افغانستان، پاکستان و بلوچستان ایران را به هم متصل می‌کند.
  • برای رسیدن به چنین هدفی شبه‌نظامیان (القاعده) در جستجوی متحدین جدید در منطقه هستند. به این ترتیب عبدلله ملک ریگی رهبر گروهک جندالله در ایران قرار است فرستاده‌ی القاعده‌ را در آینده‌ی نزدیک در یکی از شهرهای ساحلی واقع در بلوچستان پاکستان ملاقات کند تا نقشه‌ی عمیات مشترک در افغانستان، پاکستان، ایران و هند را بریزند.
  • جندلله گروه تروریستی با گرایشات سنی و مخالف با دولت مرکزی ایران است. پیش از این القاعده با احتیاط به جندالله نگاه می‌کرد چرا که به وابستگی این گروهک به سازمان‌های جاسوسی پاکستان و آمریکا مشکوک بود.
  • در سه سال اخیر، برخی گروه‌های ضدشیعه‌ی بلوچی-پاکستانی که وابسته به گروه‌هایی مانند لشگر جهنگوی (Lashkar-e-Jhangvi) بودند با جندالله همکاری کرده‌اند و این همکاری‌ها باعث نزدیکی القاعده و جندالله به هم شده است.

هدف جندلله ناپایدارسازی حاکمیت شیعه‌ در ایران است. القاعده می‌تواند در این زمینه به جندلله کمک کند. اما سود القاعده از کمک به جندالله چیست؟ القاعده دو هدف را از نزدیک شدن به جندلله دنبال می‌کند:

  • یکی این‌که عملکرد بندر چابهار را مختل یا به کلی نابود کند. چرا که این بندرگاه می‌تواند جهت رساندن پشتیبانی به نیروهای ناتو مورد استفاده‌ی آمریکا قرار بگیرد. مسیر فعلی (از طریق پاکستان) به شدت ناامن شده است و تحت حملات مداوم طالبان قرار دارد.
  • هدف دوم القاعده از حمایت کردن جندلله، برقراری زمینه‌ی حضور و نفوذ القاعده در ایران است تا با اجرای عملیات تروریستی داخل خاک ایران بتواند با برقراری نوعی توازن، نقش ایران در افغانستان و عراق را مهار کند.
  • در شرایط فعلی، جندلله از نظر سازمانی ابتدایی و از نظر مالی ضعیف است و در سال‌های اخیر حملات پراکنده با دامنه‌ی اثر محدود انجام داده است. القاعده قصد دارد این وضعیت را عوض کند یعنی جندلله را در ایران تقویت کند. همان‌طور که پیش از این همین کار را در مورد لشگر جهنگوی در پاکستان کرده بود. متاسفانه این کار با افزایش حملات تروریستی علیه جمعیت شیعه (و روحانیان شیعه) در ایران توام خواهد بود.

بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

مهمترین پیمان امنیتی جهان در خطر نابودی

«پیمان منع تولید و گسترش سلاح‌های هسته‌ای» یا NPT شاید مهمترین پیمان‌ امنیتی بین‌المللی‌ دوران بعد از جنگ جهانی دوم باشد. 189 کشور جهان این پیمان را امضا کرده‌اند و تنها کشورهای پاکستان، هند، اسرائیل و کره‌ی شمالی از امضای آن خودداری کرده‌اند.

این پیمان مهم دارای سه رکن اساسی است: «عدم تولید سلاح‌ هسته‌ای»، «خلع‌ سلاح زرادخانه‌های هسته‌ای» و «حق استفاده‌ی صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای»:

  1. عدم تولید: کشورهای امضا کننده‌ی پیمان متعهد می‌شوند از تولید، خرید یا فروش سلاح‌های هسته‌ای یا انتقال فن‌آوری تولید آن‌ها به سایر کشورها خودداری کنند.
  2. خلع‌ سلاح:‌ کشورهای دارای سلاح‌های هسته‌ای متعهد می‌شوند برای خلع‌سازی کامل و نابودسازی زرادخانه‌ها‌ی هسته‌ای خود برنامه‌ریزی کنند و در این راستا با یکدیگر همکاری فعال داشته باشند.
  3. حق استفاده‌ی صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای: کشورهای عضو پیمان، حق سایر اعضا را برای دستیابی و استفاده از فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌ای به رسمیت می‌شناسند.
189 کشور جهان «پیمان منع تولید و گسترش سلاح‌های هسته‌ای» را امضا کرده‌اند

به دنبال مصوبه‌ی‌ کنگره‌ی آمریکا (2006) در جهت عدم ممانعت همکاری صلح‌آمیز هسته‌ای آمریکا با هند و تلاش‌های پی‌گیر دیپلماتیک آمریکا، دیروز پیمان همکاری صلح‌آمیز هسته‌ای میان کشورهای تولید‌کننده‌ی سوخت هسته‌ای (NSG) و هند امضا شد که بر اساس آن تحریم‌های هند برای واردات تجهیزات و سوخت هسته‌ای لغو می‌شود (این تحریم‌ها بر اساس NPT اعمال شده بود). با توجه به این‌که هندوستان امضا کننده‌ی NPT نیست و هیچ‌گونه تضمینی به جامعه‌ی بین‌المللی نداده است که سلاح‌های هسته‌ای بیشتری تولید نکند یا فن‌آوری هسته‌ای نظامی را در اختیار کشورهای دیگر قرار ندهد، می‌توان گفت، تنها عاملی که باعث امضای این موافقت‌نامه شده، فشارهای آمریکا بر NSG بوده است.


In Vienna earlier Saturday, the United States secured the approval of nuclear supplier nations for proposals to lift a 34-year-old embargo on nuclear trade with India. On the third consecutive day of crunch talks, the Nuclear Suppliers Group, which controls the export and sale of nuclear technology, reached consensus on a one-off waiver of its rules for India, which refuses to sign the Non-Proliferation Treaty.

ناظران مستقل نگرانند که این توافق‌نامه ضربه‌‌ی مهلکی بر پیکر NPT وارد کند. چرا که:
  1. از یک سو به هند، کشوری که NPT را امضا نکرده امتیاز و پاداش ویژه می‌دهد.
  2. از سوی دیگر این حرکت به رهبری آمریکا انجام می‌شود، کشوری که دارای زرادخانه‌ی هسته‌ای عظیمی است و تاکنون هیچ‌ تمایلی به اجرای بند ششم NPT (التزام امضا کنندگان به حرکت به سوی نابودسازی زرادخانه‌ی هسته‌ای) از خود نشان نداده است.
شکی نیست که باید میان «مسابقه‌ی تسلیحاتی هسته‌ای» و «بقای حیات بشر» یکی را انتخاب کنیم. هرچقدر که پاسخ این انتخاب برای من و شما واضح به نظر می‌رسد، به شیوه‌ای معکوس برای «تاجران جنگ و مرگ» نیز بدیهی است.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (09-04-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

سوال اساسی: آیا باید از حق ایران برای دستیابی به انرژی هسته ای دفاع کرد؟

در طی ماه های گذشته فشارهای بین المللی به رهبری و هدایت آمریکا بر ایران برای کنار گذاشتن برنامه هسته ای خود به طور روزافزونی رو به افزایش گذاشته است. فشار به ایران در طی مذاکرات متناوبی که فی مابین ایران و اروپاییان انجام شد ادامه یافت و به دنبال امتناع ایران از متوقف کردن برنامه غنی سازی خود، کار به شورای امنیت سازمان ملل رسید که طی آن تاکنون دو قطعنامه بر ضد ایران صادر شده است. فطعنامه اول به شماره 1737 مورخ 31 آگوست 2006 را به عنوان آخرین مهلت ایران برای متوقف ساختن برنامه غنی سازی اعلام کرد و تحریم هایی را در مورد همکاری های بین المللی در زمینه فن آوری هسته با ایران قائل شد. به دنبال امتناع ایران، قطعنامه دوم به شماره 1747 مورخ 24 مارس 2007 از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر گردید که تحریم های پیشین را گسترش داده و صادرات تسلیحاتی ایران را نیز محدود نمود و مهلت دیگری برای ایران در نظر گرفته است.

ایران از سال 1970 تعهدنامه منع گسترش سالهای هسته ای یا همان NPT مشهور را امضا کرده است. مطابق با این تعهدنامه مهم اولا کلیه کشورهایی که دارای فناوری هسته ای نیستند از حق برخورداری از آن جهت استفاده صلح آمیز برخوردار می شوند و ثانیا کشورهایی که دارای سلاح هسته ای می باشند هرگونه گسترش و تولید سلاح های هسته ای را متوقف کرده و در راستای نابود سازی آنها گام برمی دارند.

متاسفانه هیچ یک از دو بند مهم NPT توسط کشورهای بزرگ جهان و به ویژه آمریکا مورد توجه و اجرای جدی قرار نگرفته است. آمریکا برنامه های تحقیقاتی خود را در زمینه گسترش سلاح های هسته ای متوقف ننموده است و به صورت پیوسته ای به دنبال طراحی و حتی استفاده از سلاح های هسته ای با قدرت انفجاری کمتر بوده است. تاکید بر تولید سلاحهای هسته با قدرت تخریبی کمتر و پر رنگ کردن نقش آنها در سیاسی خارجی آمریکا به دلایل مختلف صورت می گیرد. اولا این سلاح ها بر خلاف سلاح های هسته ای استراتژیک قابل استفاده هستند، چون استفاده از آنها از نظر نظریه پردازان نظامی آمریکا کم خطر است. ثانیا این سلاح ها در چهار چوب پیمان های کنترل تسلیحاتی که بین روسیه و آمریکا به امضا رسیده است قرار نمی گیرند. این سیاست توسط سایر کشورهایی هسته ای که بعضا حتی NPT را امضا نیز نکرده اند مانند هندوستان، پاکستان و اسرائیل پی گیری شده است. همچنین در مواردی مانند ایران، می بینیم که رویکردی دوگانه (double standard) با کشورهای مختلف می شود. به این ترتیب کشورهایی که مورد حمایت آمریکا نمی باشند از حق برخورداری از فن آوری هسته ای صلح آمیز محروم می گردند، حتی اگر هیچ گونه مدرکی از سوی آزانس بین المللی انرژی اتمی در مورد فعالیت های نظامی و یا غیر صلح آمیز ارائه نشده باشد.

از سوی دیگر در داخل ایران، موضوع دستیابی به فن آوری هسته ای توسط حاکمیت ایران به عنوان یک موضوع مناسب جهت برانگیختن حس وطن دوستی و غرور ملی ایرانیان تشخیص داده شده است و به طور خلاصه یه یک اهرم نیرومند تبلیغاتی مبدل شده است.

نقش مردم، طبقه تحصیلکرده و به ویژه آزاداندیشان ایرانی در این میان بسیار دشوار است. از یک سو مطابق با قوانین بین المللی تثبیت شده، این حق ایران است که به فن آوری هسته ای با مصارف صلح آمیز دست بیابد. از سوی دیگر با توجه به نگاه انتقادی که نسبت به عملکرد حاکمیت ایران وجود دارد نمی توانند به راحتی اجازه دهند که موضوع هسته ای ایران به عنوان یک موضوع تبلیغاتی داغ جهت برانگیختن عواطف ملی مورد استفاده قرار گیرد.

باز هم نباید فراموش کرد که اگر چه در یک جهان برابر و آزاد، این حق ایران است که به فن آوری صلح آمیز هسته ای دست بیابد و فطعنامه های شورای امنبت می بایست بر ضد مثلا اسرائیل صادر می گردید، ولی به هر حال واقعیت جهان امروز این است که حتی سازمان های بین المللی مانند شورای امنیت نمی توانند نگاه بی طرفانه و عادلانه ای به موضوعات روز جهان داشته باشند و خواه نا خواه سمت و سویی به طرف کشورهای غالب خواهند گرفت. در سابه چنین واقعیتی است که هم اکنون دو قطعنامه بر ضد ایران صادر شده است. صدور این دو قطعنامه بر ضد ایران را به هیچ عنوان نباید دست کم گرفت. چرا که همانطور که در بسیاری از تحلیل ها هم ذکر شده است، این قطعنامه ها زمینه ساز حرکات های خطرناک نظامی بر علیه ایران از سوی آمریکا و متحدانش خواهند شد. به طوریکه آمریکا به جهانیان نشان خواهد داد که همه تلاش های دیپلماتیک ، از جمله اعمال تحریم ها علیه ایران به شکست انجامیده است و تنها راه حل نظامی به عنوان آخرین گزینه باقی مانده است.

من شخصا فکر می کنم، حتی اگر ایران از مواضع هسته ای خود به شدت کوتاه بیاید به احتمال زیاد شاهد حمله آمریکا با ایران خواهیم بود. اما در صورتی که ایران به قطعنامه ناعدالانه اما به هر حال از لحاظ حقوقی الزام آور شورای امنبت تن در دهد، دست کم تا آینده غیر غابل پیش بینی بهانه ها و توجیهات آمریکا را جهت حمله نظامی به ایران پوچ خواهد کرد.

در درجه اول به عنوان یک ایرانی که در ایران زندگی می کند، و در درجه دوم به عنوان یک انسان که در این حباب خاکی کوچک زندگی می کند، امیدوار هستم که حاکمیت ایران جهت اجتناب از جنگ غریب الوقوع که بلایایش تا سالهای سال دامن مردمان ایران و کشورهای اطراف را خواهد گرفت به قطعنامه شورای امنیت تن در دهند. امیدوار هستم برخی جریانات جنگ طلب داخلی که حمله نظامی آمریکا به ایران را عامل تقویت و تثبیت خود در داخل ایران می دانند زمام تصمیم گیری در مورد چنین موضوع مهمی را به دست صاحبان خرد و دوراندیشی پسپارند که شاهد ادامه صلح و امنیت در ایران عزیزمان باشیم.