چاپ‌گرهایی که چاپ نمی‌کنند

شاید سرنوشت این ایده هم مثل خیلی از ایده‌های جالب دیگر که در آزمایشگاه امکان‌پذیر هستند اما به دلایل مختلف عملیاتی نمی‌شوند، ناکامی باشد. با وجود این برایم خیلی جالب بود که عده‌ای در تلاش برای محقق کردن ایده «ضد چاپ‌گر» (در تقابل با چاپ‌گر) یا (un-printer) هستند. ایده‌اش ساده است: بخش قابل توجهی از کاغذهایی که روی آن‌ها چاپ (با پرینتر) می‌کنیم هنوز از لحاظ کیفی در وضعیت مطلوبی هستند و تنها دلیلی که مجددا از آن‌ها استفاده نمی‌کنیم این است که رویشان چیزی چاپ شده است. حالا دانشمندان متوجه شده‌اند که می‌توان با تاباندن نوع خاصی از لیزر بر روی کاغذهای چاپ شده، جوهر را از روی آن‌ها تبخیر کرد بدون این‌که کمترین آسیبی به کاغذ زیرین برسد و یا حتی تغییر رنگ بدهد.

برداشتن جوهر از روی کاغذهای چاپ شده و استفاده مجدد از آن‌ها به مراتب کم هزینه‌تر از بازیافت صنعتی آن‌هاست. آیا پرینترهای آینده دکمه «ضد چاپ» خواهند داشت؟


 با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: به خصوصی‌سازی بی‌تفاوت نباشیم

  • یک ایده‌ی ساده: پرینتری که کتاب چاپ می‌کند
    نسخه‌ی دیجیتال خیلی از کتاب‌های کلاسیک یا نایاب وجود دارد. مشتری کتاب را انتخاب می‌کند، پولش را می‌دهد و چند دقیقه بعد کتاب صحافی شده از آن طرف پرینتر خارج می‌شود!
  • دستنوشته‌ها: حقوق بشر کیلویی چند…
    شاهزاده‌های عرب و غیر عرب برای خوشگذارانی‌هایشان به ینگه دنیا می‌آیند و جورج بوش و خلف و سلف‌اش دستشان را می‌فشارند و برمی‌گردند در کشور خود تا شن در حلق فروشنده افغانی که در معامله‌ای با خاندان سلطنت کم فروشی کرده بریزند و بعد عریانش کرده و با چوب میخ‌دار بزنندش و بعد نمک روی زخمش بپاشند و بعد از روی بدن نیمه‌جانش با مرسدس بنز آخرین مدلشان چند بار رد شوند تا حسابی حالش جا بیاید.بعد از دیدن این فیلم به این فکر می‌کردم که شاید به نفع مردم ما باشد که تا زمانی که از بر سر کار آمدن حکومتی که نماینده واقعی‌شان است مطمئن نشده‌اند، روابط بین ایران و کشورهای غربی بهبود پیدا نکند.
  • اين‌جا و اكنون: به خصوصي‌سازي بي‌تفاوت نباشيم
    وضعيت كنوني اين بحث در ايران وضعيت غريبي است. ما يك شبه اپوزيسيون داخلي داريم كه به اسم اصلاحات و «مردم‌سالاري» خواهان خصوصي‌سازي و آزادسازي اقتصادي هر چه بيش‌تر است؛ از طرف ديگر، يك پوزيسيون داريم كه آن‌هم باز طرفدار خصوصي‌سازي و آزادسازي اقتصادي است، و در حال حاضر عهده‌دار انجام آن.

    عده‌اي روشنفكر «منتقد» هم داريم، مانند آقاي غني‌نژاد و دوستان، كه تقريباً همه ليبرال‌هاي زنده ديگر نقاط دنيا از نظر ايدئولوژيك ازشان جا مي‌مانند. اين‌ها هم كه نياز به گفتن نيست؛ نه تنها طرفدار خصوصي‌سازي در ايران هستند، بلكه بعضي وقت‌ها اين‌طور از حرف‌هاي‌شان برمي‌آيد كه گويا به نظارت بيش‌تر دولت‌هاي غربي بر اقتصادِ به تلاطم افتاده‌شان هم اعتراض دارند؛ نظارتي كه عملاً براي حفظ سرمايه‌داران است.

    با توجه به اين وضع غالب، فكر مي‌كنم كساني كه به خطر خصوصي‌سازي واقف‌اند، و آن را احساس مي‌كنند خوب است بيش‌تر به اين مسئله حساسيت نشان دهند.

  • این‌جا و اکنون: خصوصی‌سازی: مورد بهزیستی
    سپردن مراكز خدمات بهزيستي به دست خيريه‌ها و يا بخش خدمات خصوصي نتيجه‌اي جز محروميت افراد كم درآمد و بي‌ درآمد از اين خدمات، و نيز افت كيفيت خدمات موجود به دليل وابسته شدن به كمك‌هاي «خيريه» يا سود گردانندگان نخواهد داشت. دور ريختن اين دستاورد رفاهي دولت مدرن در ايران، آن هم به بهانه كم كردن از حجم دولت و كم كردن از هزينه‌ها، جز اين كه به بروز تراژدي‌هاي انساني بيش‌تر بيانجامد، و براي يك عده هم بيلان درست كند كه اين‌قدر در خصوصي‌سازي پيش‌رفت كرديم، نتيجه‌اي در بر نخواهد داشت.

    كساني كه با چنين استدلال‌هايي اين كار را توجيه مي‌كنند، بايد توضيح دهند كه هزينه‌هاي كم شده قرار است در چه كار مهم‌تري صرف شوند؟ البته اگر مكانيسمي وجود داشت كه اين افراد مجبور به توضيح بودند، شايد اصلاً كار به طرح پرسش هم نمي‌كشيد.

  • نون والقلم – جامعه، پذيرش اجتماعي و انعطاف
    به نظر من در تبيين نحوه رفتار با دولت آمريكا -صرف نظر از اينكه با يك راهبرد زيركانه روبروييم يا يك پيشنهاد دوستانه و سخاوتمندانه- نبايد از اين نكته غافل شويم كه رييس جمهور كنوني اين كشور در ميان مردم جهان و مردم كشور خويش -روا يا ناروا- تصويري متفاوت با تصوير مخدوش جرج بوش دارد و طبيعي است كه تلقي افكار عمومي جهان از تقابل با اوباما ، متفاوت با تقابل با بوش خواهد بود و شايد همين نكته كليد افرادي چون «هوگو چاوز» را برآن داشت تا با درك احساس كنوني افكار عمومي جهان از شخصيت اوباما، با دست دادن و تقدیم یک کتاب (واكنش متناسب با تصوير افكار عمومي از اوباما )ضمن آنكه به انتظار ميزان واقعيت مستتر در رفتار جديد آمريكا مي نشيند، واكنش متفاوتي را -در قبال رفتار دوستانه او كه زير نگاه تيز بين افكارعمومي قرار دارد- نشان دهد تا مانع از جبهه گيري افكار عمومي مردم جهان و آمريكا عليه خود شود و به رويه اي غير قابل انعطاف و «يكسان در برابر هر الگويي» متهم نشود و اين برداشت را در اذهان ايجاد كند كه خصومت با آمريكا نه امري« ذاتي» بلكه « عرضي» است و تابعي از رفتار اين كشور خواهد بود.
  • جاسوسی که از ناحیه‌ی مخالفان آمد — عالی
    چگونه شهروندانی به کار جاسوسی می‌آیند و می‌توانند به مراکزی که اطلاعات حساس دارند، رسوخ کنند؟ خوب معلوم است که در «ایران اسلامی»، مثلاً مردی ریش تراشیده یا زنی شل حجاب به درد جاسوسی نمی‌خورد. در کشوری مثل ما جاسوسان باید ظاهری اسلامی داشته باشند؛ در ظاهر هم که شده مبادی به آداب شرعی باشند؛ از نظر سیاسی کاملاً با تفسیرهای رسمی حکومت همراه باشند؛ حتی کاسه‌ی خودشان را از آش حکومت داغ‌تر نشان بدهند؛ در مواردی که بین مسؤولان اختلاف است پشت سر کسی پناه بگیرندکه واجد بیشترین قدرت وکمترین آسیب‌پذیری باشد و …

    حالا اگر سر تا پای شما گواهی دهد که موافق حکومت نیستید یا اگر اصولاً شما مخالف دم و دستگاه حکومت باشید، بویژه مخالفی شناخته شده، چطورمی‌توانید جاسوس هم باشید و موفق شوید؟ اگر برای من وشما پاسخ این پرسش روشن باشد، برای دستگاه‌های اطلاعاتی به مراتب روشن‌تر است. دستگاه‌های اطلاعاتی «دشمن» نیز آن‌قدرها ابله نیستند که برای جاسوسی آدم‌هایی را استخدام کنند که حتی برای قضای حاجت هم به ساختمانی دولتی راهشان نمی‌دهند چه رسد به جمع‌آوری اطلاعات.

یک کهکشان پر از مردم

همانطور که در این بلاگ قبلا نوشته‌ام و باز هم خواهم نوشت، وب در حال گذر از وب «مولف‌ها» به وب «کاربران ِ مولف‌»ست. یعنی من و شمایی که تا دیروز فقط می‌توانستیم مطالب را بخوانیم و به اصطلاح فقط کاربر بودیم، کم‌کم نقش پررنگ‌تری در «تولید محتوی» در وب بازی می‌کنیم. این یعنی نابودی قابل پیش‌بینی «انحصار رسانه‌ای» که حق مردم جهان برای دسترسی آزاد و درست به اخبار و حقایق را زیر سئوال برده است. این یعنی چشم‌انداز نزدیک‌تری به صلح و آرامش در سطح جهان چرا که مهمترین بسترساز «ماشین‌ اقتصادی-نظامی» اقلیت حاکم بر جهان همین «انحصار رسانه‌ای» است. این یعنی افق روشن‌تر برای مردم جهان که تشنه صلح و آرامش هستند.

media-monoply

همه ما می‌توانیم کاربرمولف باشیم

گمان نکنید برای «تولید محتوی» کردن حتما باید نویسنده بلاگ باشیم، چند نمونه از نحوه «تولید محتوی» در «وب نوین»:

1. خواندن خوراک وب‌گاه‌ها یا بلاگ‌های دیگر
2. به اشتراک گذاشتن خوراک‌ها با دیگران در گوگل‌ریدر یا نظیر آن
3. ارسال لینک‌های جالب به بالاترین، خوشمزه‌ها، دیگ و …
4. ارسال فیلم‌ها یا عکس‌هایی که از موضوعات مختلف می‌گیرید به وب‌گاه‌هایی نظیر YouTube یا Flickr
5. مشارکت در «نظر سنجی‌های تحت وب»
6. نوشتن کامنت پای مطالب جالب
7. ایجاد ارتباطات مجازی و تشکیل شبکه‌های اجتماعی تحت وب در سایت‌هایی مانند فیس‌بوک، مای‌سپیس، ارکات و …
8. اکتفا نکردن به منابع خبری تجاری و استفاده روزافزون از منابع خبری دیگر (alternative media) برای دسترسی «واقع‌بینانه‌تر» و «انسانی‌تر» به رویدادها و اخبار جهان.
9. استفاده از امکانات روزافزون «وب» برای ارتباط با «آدم‌های دیگر»، «فرهنگ‌های دیگر»، «رنگ‌های دیگر»، «زبان‌های دیگر» برای گسترش و تعمیق دیدگاه و جهان‌بینی انسانی‌مان.
10. شما بگویید…
100. شما بگویید…
1000. شما بگویید…

دهکده جهانی یک کهکشان پر از مردم

در کل می‌توان گفت هرگونه ورودی (input) از طرف شما در وب، به نوعی «تولید توسط شما» محسوب می‌شود. با همکاری و مشارکت بیشتر با یکدیگر، حرکت به سوی «وب نوین» و «وب کاربران مولف» را سرعتglobalvillage بخشیم. به این امید که روزی طاعون انحصار رسانه‌ای گریبان جامعه بشری را رها کند.

این یک کار گروهی عظیم است که به اعتقاد من می‌رود که آینده بشریت را عوض کند، همانطور که روزگاری اختراع صنعت چاپ و ظهور «کهکشانِ گوتنبرگ» سرنوشت بشریت را تغییر داد. سال‌ها بعد «اینترنت» به درستی اغلب پیش‌بینی‌های مک‌لوهان درباره «دهکدهٔ جهانی» را محقق ساخت. آیا ظهور «وب نوین» تعمیم این مفهوم به «کهکشانِ کاربرانِ مولف» نیست؟

با تشکر از یک‌فتحی عزیز که مرا هول داد که بنویسم. چون امروز کمی خسته بودم…

مطالب «بامدادی» را از طریق خوراک‌خوان دریافت کنید.