وقتی به یک مشکل (problem) برخورد میکنید چکار میکنید؟ صورت مساله را پاک میکنید یا سعی میکنید آنرا حل (solve) کنید؟ اگر بخواهید آن را حل کنید چطور این کار را انجام میدهید؟ طبیعتا راهِ حل (solution) ارائه میدهید. اما حتما در نظر دارید که:
یک راه حل خوب نباید مشکل اولیه را با مشکل بزرگتری جایگزین کند.
قبول دارید که اگر راه حلی پیدا شود که مشکل اولیه را با یک مشکل بزرگتر جایگزین کند، راه حل خوبی نیست؟ فرض کنید فردی دچار بیماری استرس است. چنین شخصی اگر برای حل مشکل استرس به مصرف مواد مخدر رو آورد احتمالا راه حل خوبی را انتخاب نکرده. چرا که اگر چه مصرف مواد مخدر احتمالا مشکل اولیه (داشتن استرس) را حل میکند، اما مشکل بزرگتری به نام اعتیاد و عوارض ناشی از آن را ایجاد میکند.
به نظر بدیهی میرسد؟
مساله اینجاست که موضوع همیشه به این سادگی نیست. وقتی با پدیدههای ساده سر و کار داشته باشیم احتمالا میتوانیم با دانش و تجربه فرق بین یک راه حل خوب و یک راه حل ضعیف را تشخیص دهیم. اما وقتی با پدیدههای پیچیده سر و کار داریم چطور؟ مثلا موضوعات زیستمحیطی؟
در رویارویی با موضوعات پیچیده مانند سیستمهای زیستمحیطی این خطر وجود دارد که راهحلهایی ارائه دهیم که مشکلهای محلی، محسوس، کوچک و سادهی امروز را به مشکلات جهانی، نامحسوس، بزرگ و پیچیده تبدیل کند.
این نوع راهحلها در واقع «حل مشکل» (problem solving) نیستند بلکه «تغییر مشکل» (problem shifting) هستند. در این مجموعه به ذکر مثالهایی از این نوع راه حلها میپردازم و برای سادگی در فارسی آنها را «پاک کردن صورت مساله» مینامم ولی کلیدواژهی مهم همان problem shifting است.
این دیاگرام که مفاهیمی بسیار مبنایی و کلیدی را خلاصه میکند را در نظر داشته باشید. به این نمودار در آینده زیاد ارجاع خواهم داد. اگر تصویر واضح نیست روی آن کلیک کنید یا اینکه نسخهی پیدیاف آنرا دریافت کنید.
دریافت نسخهی پیدیاف دیاگرام «پاک کردن صورت مساله».
.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |