سادگی، بالاترین پیچیدگی است.
لئوناردو داوینچی
خوب پاسخ پرسش «سادگی چیست» را همان اول کار لئوناردو به شیوه ایجاز داد! اما اجازه دهید بیشتر مطلب را باز کنیم.
بیشتر فلاسفه و دانشمندان بر این باور هستند که در شرایط برابر، نظریههای سادهتر بهتر هستند. در اینجا سادگی یک نظریه به معنی استفاده از پیشفرضها یا بدیهیات کمتر در مقایسه با نظریههای مشابه است؛ یعنی «پدیدهها باید با کمترین پیشفرضهای ممکن توصیف شوند». در همین رابطه «اصل یا تیغ اُکام» مشهور است: «در شرایط مساوی، سادهترین راهحل بهترین راهحل است.» در واقع اصل اُکام مانند یک تیغ عمل میکند و پیشفرضهای اضافی را از نظریههای مختلف حذف میکند.
شاید «سادگی اصل اُکام» به نظرتان پیشپا افتاده و بدیهی برسد. حتی اگر اینطور باشد، چیزی از اهمیت آن در علم و فلسفه کاسته نمیشود. حتی در زندگی روزمرهمان نیز کاربردهای این اصل را میتوانیم تشخیص دهیم. مثلا ضربالمثل «لقمه را از پشت سر توی دهان گذاردن» به نوعی بیانگر همین اصل سادگی است. یعنی برای حل یک مشکل احتیاجی به اضافه کردن بیدلیل شاخ و برگ و پیچیدهسازی آن نیست.
اگر چند راه حال مختلف برای حل یک مشکل داری، سادهترین راهحل را انتخاب کن!
«اصل سادگی» از پایههای اساسی «روش علمی» میباشد. «آلبرت اینشتین» در اینباره میگوید: «هدف نهایی همه علوم توصیف منطقی بیشترین حقایق تجربی با استفاده از کمترین پیشفرضها است».
در شرایط برابر سادهترین روش معمولا بهترین روش است. به نظر شما اینطور نیست؟
احمق ساده نگهش دار!
افرادی که از دست پیچیدهسازیهای بیهوده ذله شدهاند، ناراحتی و نفرت خود را نسبت به این نوع پیچیدهسازیها با عبارت بالا نشان میدهند! قانون «احمق ساده نگهش دار!» که همان KISS یا !Keep It Simple Stupid است با «لحنی بیشیلهپیله و ساده» به ما حالی میکند که باید از پیچیدگیهای بیهوده پرهیز کنیم!
در زبان فارسی البته گفتن «احمق!» کار چندان «ساده»ای نیست و این عبارت خودش را نقض میکند. شاید بهتر باشد در فارسی از عبارتهایی مانند «خوشگله! ساده نگهش دار!»، «خنگ! سادهاش بهتره!»، «آیکیو! ساده باشه بهتر نیس؟»، «هی! ادعا! الکی پیچیدش نکن!» و مانند اینها استفاده کنیم!
داستان فضانوردان
میگویند دانشمندان ناسا مدتها درپی حل مشکل «نوشتن» در فضا بودند. خودکارهای موجود به درد محیط «جاذبه-صفر» نمیخورد، چون جاذبهای وجود نداشت که جوهر را حرکت دهد. پس از صرف میلیونها دلار و انجام تحقیقات گسترده، عاقبت دانشمندان ناسا موفق شدند خودکاری اختراع کنند که با آن میشد در همه محیطها به ویژه در فضا که جاذبه صفر است نوشت.
در تمام این مدت فضانوردان روس از مداد استفاده میکردند!
سادگی و دنیای کامپیوتر
قوانین حاکم بر دنیای نرمافزار و اینترنت نیز چندان تفاوتی با قوانین حاکم بر فیزیک یا فلسفه ندارند. بهویژه در مرحله طراحی که رعایت «اصل سادگی» میتواند تکلیف موفقیت یا شکست یک پروژه را روشن کند. به عنوان مثال یکی از ارکان اصلی «فلسفه یونیکس» از زمان تولدش تا هم اکنون که از طریق لینوکس میان جامعه «متنآزاد» گسترش یافته است قاعده KISS و رعایت سادگی میباشد. آقای «دنیس ریچی» خالق زبان C و یکی از بنیانگذاران سیستم عامل یونیکس» میگوید:
یونیکس ساده است. اما فقط یک نابغه میتواند سادگیاش را درک کند.
ساده، اما نه سادهتر!
فراموش نکنیم برای سادهسازی موضوعات، همیشه مرزی وجود دارد که اگر از آن عبور کنیم از قله «سادهگرایی» به دره «سادهانگاری» و «کوتهبینی» سقوط خواهیم کرد.
همه چیز را تا جایی که امکان دارد ساده کنید، اما نه سادهتر!
آلبرت انیشتین
توجه: این نوشته تالیف، ترجمه و گردآوری از منابع مختلف میباشد.
يکي از زيباترين پست هايي که تاکنون خوانده ام
لایکلایک
The art of art, the glory of expression and the sunshine of the light of letters, is simplicity.
Author: Walt Whitman
بسيار جالب بود.
لایکلایک
واقعا زیبا بود… به بقیه هم خوندنش رو توصیه میکنم.
لایکلایک
و سادهنویسی هم برای خودش هنریه! که باعث شده نویسندهی رو یک هنرمند بهحساب بیارم 😀
راستی، به «داستان فضانوردان» ایراداتی وارده، برای مثال اینجا را ببینید:
http://naghshidigar.blogspot.com/2006/07/blog-post_23.html
لایکلایک
این عبارت از کامنت بالا جا موند: «این وبلاگ»
دوستانِ عزیز بگردید و جای مناسب رو براش پیدا کنید :دی
لایکلایک
@ sharpedia:
جالب بود. ممنون از داستان به صورت کامل: با اجازه همینجا درجش میکنم:
هنگامي كه ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز كرد، با مشكل كوچكي روبرو شد. آنها دريافتند كه خودكارهای موجود، در فضای بدون جاذبه كار نميكنند. (جوهر خودكار به سمت پايين جريان نمييابد و روی سطح كاغذ نمیريزد.) براي حل اين مشكل آنها شركت مشاورين اندرسون را انتخابكردند. تحقيقات بيش از يك دهه طول كشيد، 12ميليون دلار صرف شد و در نهايت آنها خودكاری طراحي كردند كه در محيط بدون جاذبه مینوشت، زير آب كارمیكرد، روی هر سطحی حتی كريستال مینوشت و در دامنه دمايی گستردهای كار میكرد.
اما روسها راه حل سادهتری داشتند: آنها از مداد استفاده كردند!
لایکلایک
با اجازه تون به این مطلب تون لینک دادم. ممنون از نوشته ی تفکر برانگیزتون.
—————————————
بامدادی: خواهش میکنم، باعث خوشحالیه.
لایکلایک