هرم مازلو و نظریه‌ی انگیزه‌های انسانی

با کمی جستجو متوجه شدم ترجمه کامل هرم مازلو به فارسی در دسترس نیست‌ (باورم نمی‌شود در اینترنت وجود نداشته باشد، احتمالا جایی هست ولی چندان جستجو‌پذیر نیست). با توجه به اهمیت و شهرت هرم مازلو در این‌جا ترجمه آن را می‌آورم.

توجه: انگیزه واقعی‌ام را از نوشتن این مقاله در پایان همین نوشته آورده‌ام.

آقای آبراهام مازلو (Abraham Maslow) نظریه روانشناسی خود را به عنوان «نظریه انگیزه‌های انسان» در سال 1943 ارائه کرد. او افراد موفق بسیاری را مورد مطالعه قرار داد که در میان آن‌ها مشاهیر علمی و سیاسی، دانشجویان برجسته دانشگاه‌ها و … حضور داشتند. او معتقد بود مطالعه افراد ناتوان و بی‌چاره به یک نظریه روان‌شناسی ناتوان و بی‌چاره منتهی می‌شود.

به نظریه مازلو انتقادات مهمی هم وارد است. مثلا گروهی بر این باورند که نیازهای اساسی انسان خطی و سلسه‌مراتبی نیستند و اجزای تغییر ناپذیر هستی انسان‌اند.

آشنایی با نظریه مازلو دید خوبی به فرد می‌دهد ولی نباید آن‌را بیش از حد تعمیم داد و سعی کرد همه رفتارهای انسانی را در چارچوب آن گنجاند.

هرم مازلو

مازلو نیازهای اساسی انسان را در یک هرم جای داده است که دارای 5 طبقه است. طبقات پایین‌تر هرم نیازهای حیاتی‌تر و ساده‌تر و طبقات بالاتر نیازهای پیچیده‌تر ولی کمتر حیاتی را نشان می‌دهند. نیازهای طبقه‌های بالاتر فقط وقتی مورد توجه فرد قرار می‌گیرند که نیازهای طبقه‌های پایین‌تر برطرف شده باشند.

هرگاه فردی به طبقه‌ بالاتر حرکت کرد، نیازهای طبقه پایین‌تر چندان مورد توجه اصلی او نخواهد بود. اگر هم به صورت موردی به یک نیاز در طبقه‌های پایین‌تر احتیاج پیدا کند به صورت موقتی اولویت آن نیاز را بالا می‌برد ولی هرگز به صورت دائمی به طبقه پایین‌تر باز نمی‌گردد. به عنوان مثال یک شخص موفق از لحاظ تجاری که کارش را نیز دوست دارد در صورتی که مبتلا به سرطان شود (نیاز طبقه پایین: سلامتی) وقت و انرژی زیادی را برای بهبود یافتن صرف می‌کند، اما همچنان به کار و موقعیت‌اش به عنوان یک فرد موفق خواهد بالید و احتمالا در صورت توان به کارش باز خواهد گشت.

Mazlo-Pyramid-Farsi

سلسه‌مراتب نیازهای انسان یا هرم مازلو. برای دیدن تصویر با وضوح کامل این‌جا کلیک کنید.

چهار طبقه پایین: نیازهای پایه

چهار طبقه اول هرم مازلو «نیازهای پایه» یا «نیازهای فقدانی» (Deficiency Needs) یا D-Needs نام دارند. این نیاز‌ها در صورتی که تامین شوند حس خاصی به فرد نمی‌دهند، اما در صورتی که تامین نشوند او را دچار اضطراب و نگرانی می‌کنند.

  • طبقه اول: جسمانی و فیزیولوژیکی
    دفع کردن، خوردن، نوشیدن، نفس کشیدن و …
  • طبقه دوم: امنیت
    امنیت شخصی در برابر جرائم، امنیت مالی و شغلی، بهداشت و سالم بودن، امنیت در برابر حوداث و بیماری‌ها
  • طبقه سوم: اجتماعی
    دوستی، صمیمیت، خانواده‌ی پشتیبان و با روابط مناسب داشتن
    انسان‌ها به تعلق داشتن و پذیرفته شدن احتیاج دارند. این حس می‌تواند از سوی گروه‌های بزرگ (مانند باشگاه‌های ورزشی، اداره، گروه‌های مذهبی، سازمان‌های حرفه‌ای و …) یا گروه‌های اجتماعی کوچک (مانند اعضای خانواده، همسر یا دوست نزدیک، معلم، همکار یا هم‌تحصیل نزدیک، اشخاص مورد اعتماد و …) ایجاد شود. افراد همچنین نیاز دارند توسط دیگران دوست داشته شوند و آن‌ها را دوست داشته باشند‌ (چه از نوع جنسی و چه از نوع غیرجنسی).
    در نبود چنین پذیرفته‌شدنی فرد در معرض تنهایی، اضطراب اجتماعی یا افسرده‌گی قرار می‌گیرد.
  • طبقه چهارم: رضایت و احترام
    انسان‌ها نیاز به احترام و رضایت دارند: «احترام به خود»، «رضایت از خود» و «احترام به دیگران». افراد ممکن است برای کسب احترام و توجه دیگران به فعالیت‌های مختلفی دست بزنند (حرفه‌ای یا تفریحی). عدم تعادل در مورد این نیازها می‌تواند به کمبود احترام به خود، اعتماد به نفس پایین، عقده‌های درونی و … منجر شود.

طبقه پنجم: نیازهای متعالی (نیازهای انگیزه‌بخش)

این نیازها به عنوان «نیازهای رشد‌دهنده» یا «نیازهای متعالی» یا B-Needs شناخته می‌شوند.

  • نیازهای ذهنی و فکری (Cognitive): انسان‌ها نیاز دارند ذهن و فکر و هوش خود را گسترش دهند. این نیازها شامل خواست طبیعی انسان برای یادگرفتن، اکتشاف، دیدن نقاط جدید و خلق کردن می‌شود.
  • نیازهای زیبایی‌شناسیک (Aesthetic): انسان‌ها برای رشد کردن (رسیدن به خودشکوفایی) به تصور زیبا یا چیزی که از لحاظ زیبایی‌شناسیک دلپذیر باشد نیاز دارند.

خودشکوفایی:
maslow
خودشکوفایی (Self-actualization) نیاز غریزی انسان‌ برای استفاده حداکثر از همه قابلیت‌ها و استعدادهایش، تلاش برای شکوفا کردن همه پتانسیل‌ها و تبدیل شدن به بهترین چیزی که امکان بودنش را دارد است.

به اعتقاد مازلو مرحله نهایی تکامل روان‌شناسیک فرد وقتی رخ می‌دهد که او از لحاظ برآورده شدن نیازهای پایه‌اش (طبقه‌های یک تا چهار) احساس امنیت و آرامش کند. در چنین وضعیتی، او تمرکز خود را بر شکوفا کردن استعدادهای نهفته‌اش برای تبدیل شدن به یک انسان موثر، خلاق، پخته و دارای بینش خواهد گذاشت.

خصوصیات افراد خودشکوفا از نظر مازلو

مازلو متوجه شده بود افراد خودشکوفا که از لحاظ توسعه روانی کامل‌ترین هستند در بسیاری از زمینه‌ها دارای خصوصیات شخصیتی مشترک هستند. این افراد:

  • واقعیت‌ها و حقایق جهان (و خودشان) را می‌پذیرند (به جای انکار یا فرار از آن‌‌ها). درک شفاف و واضح‌تری از واقعیت‌ها دارند و راحت‌تر با آن‌ها کنار می‌آبند. آن‌ها تجربه‌ها، اشخاص یا اشیاء را بهتر ارزیابی می‌کنند و به خوبی می‌توانند پدیده‌های تقلبی، مزورانه یا فریبا را تشخیص دهند.
  • در افکار و رفتارهایشان راحت و سبک‌بال هستند و فی‌البداهه تصمیم می‌گیرند یا می‌اندیشند. چندان دنباله‌رو قواعد مرسوم نیستند ولی آن‌ها را نادیده نیز نمی‌گیرند. ممکن است بر اساس رسم و قاعده یا عرف عمل کنند، اما هرگز اجازه نمی‌دهند عرف یا رسومات مانع از دسترسی آن‌ها از چیزی که مهم یا اساسی تلقی می‌کنند شود. آن‌ها به هیچ‌عنوان از بیرون تشویق نمی‌شوند و انگیزه‌ها و نیروی محرکه آن‌ها کاملا درونی است.
  • به شدت خلاق و دارای تخیل قوی هستند. این خلاقیت لزوما تخصصی یا ویژه نیست بلکه خلاقیتی است که معمولا در همه افراد وجود دارد ولی در اثر قید و بندهای فرهنگی و عرفی خفه شده است. خلاقیت این افراد تازه، صریح و متفاوت است همان‌گونه که نگاه کودکان به مسائل صریح، تازه و معصومانه است.
  • به حل مشکلات یا مسائل علاقه نشان می‌دهند و این محدود به خود فرد نمی‌شود، بلکه معمولا شامل مشکلات یا مسائل دیگران نیز هست. حل این مشکلات کانون اصلی توجه این افراد است که معمولا دارای نوعی ماموریت یا هدف فلسفی یا اخلاقی در زنده‌گی خود هستند.
  • از لذت‌های اساسی و پایه‌ای زنده‌گی لذت می‌برند و پیوسته آن‌ها را می‌ستایند. آن‌ها از زنده‌گی روزمره ، طبیعت، بچه‌ها، موسیقی و روابط جنسی لذت می‌برند. آن‌ها به نیازهای غریزی و جسمانی خود با تحسین، هیجان، لذت، حیرت و نوعی از خود بی‌خود شدن نزدیک می‌شوند.
  • با سایر افراد و انسان‌ها احساس نزدیکی، یگانه‌گی و محبت می‌کنند و این حس معمولا شرطی نیست و همراه با «بودن» و «وجود داشتن» آن‌ها حضور دارد.
  • روابط شخصی عمیق دارند. آن‌ها می‌توانند به دوستان خود بسیار نزدیک شوند و عشق‌های بزرگ داشته باشند. در واقع آن‌ها قادرند «مرزهای فردیت» (ego boundries) خود را (بیشتر از توانایی سایر افراد) پاک کنند. نتیجه این است که این افراد دارای حلقه نسبتا کوچکی از دوستان خیلی نزدیک هستند و با تعداد افراد اندکی رابطه نزدیک دارند. آن‌ها در برخورد با بیشتر افراد صبور و مهربان هستند، اما در انتقاد از اشخاص مزور (hypocrates)، متکبر (pompous) یا خودبزرگ‌بین (self-inflated)؛ واقع‌گرا، صریح و تند هستند.
  • روحیه آزادمنش و دموکرات دارند. این افراد عمیقا به دیگران و نظر آن‌ها فارغ از طبقه اجتماعی، باور سیاسی، نژاد، رنگ پوست و … احترام می‌گذارند و با آن‌ها رفتار دوستانه دارند. به نظر آن‌ها از هر کسی می‌توان چیزی آموخت؛ بنابراین به هر فرد به عنوان یک آموزگار بالقوه که می‌تواند دانش آن‌ها را افزایش دهد احترام می‌گذارند.
  • از تنهایی و داشتن حریم خصوصی لذت می‌برند. ممکن است از موضوعاتی که همه را ناراحت می‌کند فاصله بگیرند (از دور نظاره‌گر دعوا باشند) یا حتی ممکن است تا حدی غیراجتماعی یا مردم‌گریز جلوه کنند.
  • استقلال فرهنگی و محیطی دارند. این‌ افراد برای کسب رضایت واقعی به سایر افراد یا تایید فرهنگ عمومی وابسته نیستند، بلکه به توسعه شخصی و رشد پیوسته با توجه به استعدادها و منابعی که در دسترس دارند تکیه دارند. معنای زنده‌گی آن‌ها در این کلمات خلاصه می‌شود: «تصمیم‌گیری شخصی»، «حکومت شخصی بر زنده‌گی خود» ، فردی فعال و موثر و مسئول دارای نظمی خودانگیخته بودن (در برابر مفلوک و منتظر دستور یا نظر دیگران بودن)
  • دارای سیستم اخلاقی شخصی هستند که درونی و از قدرت یا نفوذ بیرونی مستقل است. به شدت اخلاق‌گرا هستند و به خوبی مفاهیم «وسلیه»، «هدف» و «وسیله‌های لازم برای رسیدن به هدف» را درک می‌کنند و برای آن‌ها وزن‌های اخلاقی خودسنجیده دارند. همچنین باورهای اخلاقی این افراد معمولا با باورهای اخلاقی متداول فرق می‌کند.
  • روحیه طنز فلسفی ولی غیربرخورنده دارند. آن‌ها معمولا به لطیفه‌هایی که برای گروهی از مردمان آزار دهنده است نمی‌خندند (مگر این‌که نوعی قرارداد یا رسم باشد که در یک لحظه خاص تصمیم به تبعیت از آن بگیرند). آن‌ها می‌توانند دیگران و از جمله خودشان را به باد طنز بگیرند، به خصوص وقتی احمق باشند یا بخواهند بزرگ باشند در حالی که کوچک‌اند. آن‌ها معمولا به سوی طنز هوشمندانه متمایل هستند.
  • دارای قوه تمییز و تشخیص هستند و می‌توانند همه چیز را به صورت بی‌طرفانه (بدون حب یا بغض) بنگرند.

maslow-farsi-2

هرم مازلو، بدون عنوان و نام طبقات که باعث خواناتر شدن‌اش می‌شود. (تصویر با اندازه بزرگ‌تر این‌جا)

چرا این مقاله را نوشتم؟

روزی نمی‌گذشت که در مقاله‌ای یا نوشته دوستی در یک وب‌لاگ یا حتی در کامنت دوستان از «هرم مازلو» چیزی نبینم. کم‌کم به این نتیجه رسیدم که انگار بدجوری از قافله «مازلو و مازلودان‌ها و مازلودوست‌ها» عقب مانده‌ام و برای این‌که این عقب‌مانده‌گی ناجور را جبران کنم دست به دامان اینترنت شدم که هرطوری شده من هم به جماعت «مازلویست» بپیوندم و بار «مازلویی» خودم را ببندم.

حالا شاید این حس عقب‌مانده‌گی را بتوانید با همین نظریه مازلو توضیح دهید. مثلا احتمالا من جایی توی طبقه چهار گیر افتاده‌ بودم و از این‌که همه مازلو می‌دانند و من چیزی نمی‌دانم احساس کمبود و عدم رضایت می‌کردم.

اما حالا اوضاع فرق می‌کند!

امیدوارم بعد از خواندن این نوشته-ترجمه شما هم مثل من دیگر وقتی جایی دیدید صحبت از «مازلو» و «هرم مازلو» می‌شود مجبور نشوید سرتان را به خجالت پایین بگیرید و سکوت کنید.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

54 دیدگاه برای «هرم مازلو و نظریه‌ی انگیزه‌های انسانی»

  1. سلام، اولا چرا كامنت خصوصي نداري؟ثانيا خواهش مي كنم وقتي استفاده از كاربرد فيدو فرند فيدو….را مي فرماييد فرض بفرماييد كه خواننده شما واقعا در كاربرد اين قبيل مطالب ابتدايي است.ثالثا يك خواهشي دارم و آن اين است كه اگر توانستي و مزاحم وقتتان نيستم به نحوي كه شير فهم شوم طريقه به كارگيري آر.اس.اس را براي من بگوييد خيلي ممنون مي شوم.(تاكيد مي كنم كه اگر توانستيد).

    لایک

  2. ممنون بامداد جان، کلی آموزنده و خلاصه و خوبه اما من فروید رو کماکان ترجیح میدم ضمن این که فروید پایه این نوع نگرش رو گذاشت ولی چون کمی برای هضمش برای عده ای با عذاب وجدان همراهه، یا به قولی کمی weird هست، خوب انواع تمیزترش بیشتر مورد توجه قرار می گیره. اما بحث id , ego , superego که فروید طبقه بندی کرد خیلی خیلی با واقعیت منطبقه و هنوز از قوی ترین ها محسوب میشه.

    لایک

  3. سلام مجدد.متن خوبي بود ولي مگر رشته تخصصي شما روانشناسي است كه ندانستن مطلب باعث خجالت شما شد؟ به قول شاعر ندانستن عيب نيست.در ضمن اينجانب بايد فكر كنم ببينم با مازلو موافقم يا نه به نظرم نتيجه گيري به همين سادگي نيست.

    لایک

  4. دوست عزیز،
    ممنون از تهیه مقاله فارسی برای هرم مزلو. ولی چه بهتر بود که این مقاله رو در ویکی پیدیای فارسی ایجاد می کردی تا دامنه تاثیر بیشتری داشت و قدمی بود در راه دایره المعارف خوانی در زبان فارسی.

    لایک

  5. اگر چه بعد از مازلو طبقات این هرم بارها ارتقا یافت ؛ اما بنیان کلی هرم همان هرم ابتدایی بوده ، یعنی در دانشگاههای ایران که هنوز همان هرم مورد توجه است .

    از مقاله ی فارسی ارائه شده ممنونم

    لایک

  6. @ باران بهاري:

    :))
    رشته تخصصی من روان‌شناسی نیست ولی خوب از بس این اصطلاح هرم مازلو همه جا به کار می‌ره آدم به شک میافته که نکنه چیز خیلی بدیهی و مهمی رو نمی‌دونه. انگار که مثلا ندونه همسایه شمالی ایران آذربایجانه.

    خلاصه….
    نداستن عیب نیست
    اما مازلو ندانستن عیب است جانم

    لایک

  7. @ باران بهاري:

    باران جان. در مورد کامنت خصوصی من صفحه تماس دارم که دوستان می‌تونن در صورت تمایل به صورت خصوصی با من صحبت کنن.

    در مورد فید و کاربرد فید اگر فرصت باشه چشم حتما برات می‌نویسم شاید هم توی وب‌لاگ نوشتم. ولی به من کمی فرصت بده.

    لایک

  8. مطلب بسیار جالبی بود. هرم مازلو (یا سلسله مراتب نیازهای مازلو) در بسیاری از کتب رشته مدیریت توضیح داده شده. این نظریه رو بعدها خیلی‌ها رد کردن. حتی خود مازلو هم گفته که این نظریه کلیت و جامعیت نداره و در مورد همه کس و همه جا یکسان نیست. ولی در اکثر موارد صدق میکنه. بعدها خودش هم فهمید که برای نظریش استثناهای زیادی وجود داره. مثلا ماهتماگاندی نیازهای ایمنی و فیزویولوژیکش رو فدای سایر نیازها میکرد. بعد از اون نظریه ERG مطرح شد که سه دسته نیاز رو مطرح میکرد: زیستیُ تعلق و رشد. و نظریهای دیگه…

    لایک

  9. به آساني ميتوان فهميد چرا كار مزلو او را در «جنبش استعداد بشري» چنين رهبر سرشناس و قابل احترامي ساخته است . ويژه گي هاي پرجاذبه فرديش با وضوح بسيار در صفحات كتابهايش منعكس است . او انساني است كه به نوع بشر عميقا عشق ميورزد و به جاي بدترين ، بهترين عناصر انسان را ميبيند .
    اما علت روي آوردن به او بيش از خصوصيات فردي اوست .
    مزلو درباره ي نهاد آدمي نظريه ي خوش بينانه اي عرضه كرده كه به هر آنچه همه ي ما ميتوانيم بدانها تبديل شويم اشاره دارد .

    به نظر من نظريه ي مزلو تصوير نويد بخش بهترين عناصر بشريت است .

    لایک

  10. @ Roozbeh:

    نکته جالبی رو اشاره کردی. نظریه‌ مازلو با نوعی خوش‌بینی ذاتی تاکید بر نقاط مثبت شخصیت انسانی می‌کند و انگار می‌خواهد راه را برای تعالی انسانی نشان دهد. من هم از این نکته در این مدل ساده شده مازلو خوشم آمد. خلاصه و جمع و جور راه تعالی شخصیتی یک انسان را نمایان می‌کند.

    لایک

  11. @ شبستان:

    درسته. واقعا هم چنین نظریه‌ای حالت کلی نداره . ولی اصولا کدام نظریه در علوم انسانی هست که حالت کلی داشته باشه و برای هم آدم‌ها صادق باشه؟

    معمولا بحث آماری است. به نظر من از لحاظ آماری حرف مازلو (به طور کلی و نه با جزییات لزوما) درست است. مثلا در جوامعی که فقر و گرسنگی فراگیر است درصد کمتری از آدم‌ها شانس رسیدن به درجات متعالی‌تر شخصیت رو دارن نسبت به جوامعی که نیازهای اساسی و اولیه انسانی تامین شده.

    اگر امکانش هست در مورد نظریه‌های تکمیل شده یا اصلاح شده مازلو بیشتر منو راهنمایی کن یا لینک اگه دم دست داری بده خودم مطالعه کنم.

    لایک

  12. @خواب بزرگ:
    سروش جان باعث خوش‌حالی من هم می‌شه اگه ببینم از مطلبی که تهیه کردم جای به دردخوری مثل چل‌چراغ کاربرد داشته.

    لایک

  13. راستی یادم رفت بگویم که من ترجمه این را دارم! تازه آن هم یک کتاب! البته تا جایی که یادم است بیشتر به بخش «خصوصیات افراد خودشکوفا » توجه کرده

    لایک

  14. @شهریار:
    حدس می‌زدم حتما به فارسی چیزی موجود است. ولی تعجب این‌که چرا توی اینترنت ترجمه قابل دسترسی پیدا نکردم.

    لایک

  15. بارها درباره اين هرم در همايش‌هاي مختلف شنيده بودم اما چيزي زيادي از جزئيات آن نمي‌دانستم. از اينكه به اين زيبايي توضيح داده‌ايد متشكرم.

    لایک

  16. سلام دوست عزيز كار بسيار پسنديده اي كردي كه اين مقاله رو ترجمه و منتشر كردي.واقعا» برام جالب بود.راستي دليل خاصي داشت كه كلمات «زيبايي شناختي» و «روانشناختي» رو به صورت «زيبايي شناسيك» و «روانشناسيك» نوشيد؟!فكر نمي كنم ما توي فارسي پس وند «يك» داشته باشيم.

    لایک

  17. @ Englopedia:

    سلام دوست عزیز

    این پسوند در زبان فارسی وجود دارد و من کاربردش را قبلا دیده‌ام. در این‌باره دکتر شفیعی کدکنی هم نوشته‌اند که متاسفانه لینک ازش ندارم. ولی اصطلاح جامعه‌شناسیک، زیبایی‌شناسیک‌ و مانند آن قابل استفاده است.

    لایک

  18. سپاس بسیاراز ترجمه عالی..

    مازلو در این هرم که نیازها رو به دو دسته کلی اولیه و ثانویه تقسیم می کنه به این مساله هم اشاره داره که نیازهای ثانویه که سطوح بالایی این هرم هستند، اشباع پذیری ندارند؛ هر چه تامین می شوند، قدرتشون زیاد می شه و به عبارتی سطح دیگر نیازها رو ظاهر می کنند.
    ——————————————————–
    بامدادی: بله ظاهرا بر خلاف موارد پایین‌تر هرم که اشباع‌پذیر هستن، بالایی‌ها اشباع نمی‌شن

    لایک

  19. میخوام بدونم اگه کسی این بین گیر کرد و ندونست کجای این هرم قرار داره وضعش چیه؟
    اگه کسی نتونست جاش رو وی این هرم معلوم کنه چی؟یعنی بعضی موارد رو از هر خونه داشت چه کار باید بکنه؟کجای هرو میشه؟اولین خونه میشه؟

    لایک

    1. خوب این جور مدل‌ها قرار نیست مطلق یا همه‌شمول باشند. تقریب‌هایی هستند که می‌تواند حاوی حقیقت‌هایی از اکثریت یا بخش قابل توجهی از آدم‌ها باشد.

      لایک

  20. هرم مازلو، کاربرد های خیلی زیادی داره، برای مثال:

    یه سازمان تروریستی رو فرض کنید، اول انسان های بدبخت رو گیر می آرن، بعد اونا رو می آرن تو شهرای بزرگ و با رفاه، بهشون پول، غذا، امکانات و … می دن.(مرحله اول)

    بعد بهشون احساس امنیت می دن، مثلا بهشون می گن: این شماره حسابته و هر کجا و هر وقت سر ماه فلان مقدار پول بهش واریز می شه.(مرحله دوم)

    احساس مهم بودن و نقش آفرین بودن بهش می دن، می گن تو برا مهمی، احساس دوست داشته شدن رو بهش تلقین می کنن. براش یه دوست که معمولا از جنس مخالفه، پیدا می کنن، بهش دوست سازمانی گفته می شه، اینا دستور دارن که دوست اون فرد باشن.(مرحله سوم)

    یکی رو به عنوان معشوق براش انتخاب می کنن، فرد یواش یواش احساس محبت به دیگران می کنه و احساس وظیفه برا خدمت به دیگران می کنه.(مرحله چهارم)

    20 کیلو TNT بهش می بندن و فرد شکوفا می شه.(مرحله پنجم)

    لایک

  21. سلام. ولی شما هم کامل ترجمه نکرده‌ايد. کلا ما ايرانيها آنقدر تحت سانسور قرار گرفته‌ايم که خودمان هم خودمان را سانسور ميکنيم. در چندين قسمت اين هرم از کلمه‌ی سکس استفاده شده است که ما نمی‌توانيم آنها را ترجمه کنيم. در ليست نيازها بهتر است خيلی کامل نيازهای هر طبقه نوشته شود. در آخر ترجمه‌ی جالبی بود موفق باشيد.

    لایک

    1. سلام به نظر من در دنیای امروزی نتیجه عکسش رو بیشتر می بینیم یعنی کسانی که از نظر مالی شغلی و قدرت تامین می شوند اینقدر غرق در مادیات می شوند که خوی حیوانیشان پرورش پیدا می کنه و شکوفا می شه و تبدیل به یک انسان دیکتاتور و خودشیفته می شوند و خودشکوفایی زمانی صورت می گیرد که در اوج نیازمندی (مادی) احساس بی نیازی کنی و خودت را درگیر مادیات نکنی

      لایک

  22. بیش از پیش متاثر میشم وقتی میبینم اغلب ایرانیان حتی از ساده ترین و پایینترین حقشون ب عنوان انسان محرومند و اینچنین هرم ها این واقعیتو بخوبی نشون میده

    لایک

  23. خیلی وقت بود که به بامدادی سر نزده بودم. امروز داشتم برای درس اصول بازاریابی دنبال اجزای هرم مازلو می گشتم و چقدر خوب که به اینجا هم رسیدم. جالبه که بازاریابی میگه مشتری در خیلی از مواقع نمی دونه چی می خواد، اون فقط دوست داره احساس کنه که با این خرید تازه یا خدمات جدیدی که دریافت می کنه، تغییری توی زندگیش رخ داده. یک تغییر مثبت

    لایک

برای Hadi پاسخی بگذارید لغو پاسخ