هر چقدر هم مجهز باشید، رانندگی توی بیابان بیآب و علف خسته کننده و کسالتبار است. مگر اینکه با پدیده جالب و هیجان انگیزی روبهرو شوید.
چند روز پیش که با ماشین مسیر چند صد کیلومتری را در بیابان طی میکردم در افق روبهرویم سراب تشکیل شده بود. شاید بگویید «سراب که چیزی نیست، توی هر بیابانی در هوای گرم سراب تشکیل میشود!»؛ و البته حق با شماست.
من سراب زیاد دیدهام و سراب به خودی خود موضوع نادر یا خاصی نیست ولی سرابی که آنروز دیدم از لحاظ تجربه شخصی خودم منحصر به فرد بود. برای اولین بار در عمرم سرابی میدیدم چنان بزرگ که قابل عکسبرداری بود.
دوربین را برداشتم و دست به کار شدم. حاصل کار ارزش زیباییشناسیک یا هنری ندارد، ولی بزرگی و زیبایی سراب را به خوبی نشان میدهد:
سراب باورکردنی است!
در کودکی در داستانهای قدیمی درباره صحرانوردانی که راه گم کرده بودند و در جستجوی آب بارها و بارها سراب را با دریاچه و برکه اشتباه میگرفتند، خوانده بودم. خودم که توی جادهها سراب میدیدم به نظرم میرسید غیر ممکن است کسی این تصاویر محدود و لرزان را با آب واقعی اشتباه کند. همیشه به خودم میگفتم عجب خنگهایی بودهاند این صحرانوردان قدیم!
ولی باور کنید سراب میتواند خیلی واقعی جلوه کند. این را به شهادت تجربه شخصیام میگویم. شاید توی عکسها به خوبی واضح نباشد، اما وقتی به این سرابها نگاه میکردم به خودم میگفتم، درست است که سراب است، ولی حتما آب باران یا چیزی در آن منطقه جمع شده! باور کردن اینکه آنجا هم مثل سایر قسمتهای بیابان خشک و برهوت باشد برایم دشوار بود.
شاید اگر من مسافری خسته و تشنه با پای پیاده بودم، این سرابها را باور میکردم. شاید ساعتها و ساعتها برای رسیدن به آنها میدویدم و از این که هرگز به این منظرهها نمیرسم حیران میماندم.
تجربهی تکان دهنده
دیدن سرابهایی چنین واقعی و چنین باورکردنی، تجربهای تکان دهنده است. در زندگی روزمره همهی ما هستند وقایع و پدیدههایی که دروغ و پوچند اما کاملا باورکردنی به نظر میرسند. به خودم میگویم، اگر چشمهای من این سرابهای ساده را با حوضچههای پر از آب اشتباه میکند، پس از کجا بدانم دروغهای پیچیدهتر و فریباتر و پنهانتر را باور نمیکند (نکرده است)؟ آیا این امکان وجود ندارد که منِ امروز، همین «منی» که این کلمات وبلاگی را مینویسد، اسیر دام سرابهایی باشم که خودم از آنها خبر ندارم؟ شاید میدوم در پی چیزی که جز سرابی نیست؟
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی
کلی خوب بود، مرسی.
لایکلایک
سراب یک دروغ زیباست
عشق یک دروغ زیباست
زندگی یک دروغ زیباست
لایکلایک
واقعا این عکس ها عجیبه ها!
یه سراب کوچولو ته ته جاده روی آسفالت ها نیست که آدم بدونه واقعی نیست…
جدا وسط بیابونه و به نظر میاد اون دور دورها یه واحه ای، جزیره ای وسط یه دریاچه ای چیزی باشه!
چه خوب که عکس گرفتید… من تاحالا هیچ عکس اینجوری ندیده بودم!
لایکلایک
سراب
به به
عالی
لایکلایک
پاراگراف آخر را خیلی خیلی …. خوب آوردی
میدونی که عادت به تعریف ندارم ولی بامدادی جان حسابی داری برای اسمت بامدادی درست میکنی که حظی به همه بدهی
ممنون
لایکلایک
بیشتر از موشوع مطلبت ربطی که پیدا کرده بودی برایم جالب بود. همیشه برایم پیدا کردن این ربطها بین موضوعاتی که به ظاهر بی ربط میآیند جالب بوده است …
اینجا را گاه گداری میخواندم و به لطف گوگل ریدر همیشگی شده … جالب بود ردپای خودم را اینجا پیدا کردم. نمیدونم چطور از این طرف ها سر در آوردم!!
لایکلایک
مطلب جالبي بود و پاراگراف آخر قابل تامل . من هميشه براي پيدا کردن و خواندن مطالب خوب تو وبلاگ ها دچار مشکل مي شدم . يکي از محاسن اين «انتخاب برترين وبلاگ ها» اين بود که با وبلاگ هاي خوب زيادي آشنا شدم . فعلا در ليست ، همسايه پائيني شما هستيم .
لایکلایک
از عكست ممنون.
لایکلایک
SRr5Si mdqpblggvksr
لایکلایک
بله بامدادی جان سراب باور کردنی است! آن هم با چه لذتی، سال ها در آن سپری می شود.
لایکلایک
بامدادي عزيز ، من تا حالا نمي دونستم كه «يك عكاس» فوتو بلاگ شماست .همين الان متوجه شدم. بابا همه فن حريفي!!!!!!
لایکلایک
وای چه سراب بزرگ و کاملی! من در حد دریاچه دیده بودم. اما سراب تو قایق و فانتوم و هواپیما و بالون و بند رخت وکلی آدم و کلبه و اینا داره… خیلی عجیبه… و در ضمن جالب. آدم یه خورده می ترسه
لایکلایک
@ زیتون:
درسته، سراب بزرگی بود. دلیلش هم صاف بودن بیابان ، رطوبت هوا و زاویه خوب آفتاب بود که ایننتیجه داد. البته از مهمترین عامل که عکاس باشه نباید غافل بمانیم
😉
لایکلایک
چه عکسهای جالبی از صحرا و سرابش. البته وقتی که بصورت واقعیت در بیاید برای یک مسافر چندان جالب نیست
لایکلایک