.
.
پسقطره1: هیوم میگوید ما برپایهی غریزهی طبیعیمان پدیدههایی که تکرار میشوند را به آینده تعمیم میدهیم [استقرای تجربی] و نه برپایهی استدلال منطقی. ما به کمک غریزهی ذاتیای که داریم گزارههای زیر را به هم وصل میکنیم و به کمک استقرای تجربی آینده را پیشبینی میکنیم:
- در گذشته هر روز خورشید طلوع کرده است.
- با توجه به شناختی که از مکانیسم خورشید و زمین داریم، هیچ شواهدی مبنی بر اینکه خورشید به طلوع کردناش ادامه نخواهد داد در دست نداریم.
- پس نتیجه میگیریم [استقرای تجربی] که خورشید فردا نیز طلوع خواهد کرد.
انتظارات ما از چنین پدیدههایی به وابستگی میان علت و معلول باز میگردد. غریزهی طبیعی ما به ما میگوید این نوع استدلال کردن درست است و میتوانیم به اینکه فردا خورشید طلوع خواهد کرد استناد کنیم. اما چنین استدلالی برپایهی منطق نیست، بلکه بر پایهی استقرای تجربی است.
نکتهی تکان دهنده این است که استقرای تجربی بر خلاف استقرای ریاضی «محکم و قابل اعتماد» نیست. هیوم پایههای شناخت استقرایی ما از جهان پیرامون را زیر سئوال میبرد.
پسقطره2: شاید این توضیح و مثال که چند بار در جاهای مختلف دیدم (مثلا اینجا) روشنگر باشد:
هیوم بر این باور بود که استقرا[ی تجربی] یک فرایندِ صرفاً روانی است. نه منطقاً و نه بطورِ تجربی نمیتوان استقرا را موجه جلوه داد:
بطورِ منطقی: این که تاکنون هر روز خورشید طلوع کرده است منطقاً هیچ ارتباطی به این امر ندارد که فردا هم طلوع کند. همانطور که یک جوجه ممکن است فکر کند که زن مزرعهدار هر روز به او غذا میدهد، اما بعد از چند سال یک روز زن مزرعهدار مثل هر روز سر برسد با این تفاوت که این بار سر جوجه را ببرد. استقرا صرفاً یک فرایندِ روانی ناموجه است.
بطورِ تجربی: شاید ادعا شود که میتوان استقرا را با تجربه موجه نمود. میتوانیم بگوییم که دانشمندانِ علوم طبیعی از استقرا[ی تجربی] استفاده نموده و مینمایند و این کار بسیار برایِ علم مفید بوده است، پس استقرا مفید و موجه است. اما اگر یک بار دیگر این استدلال را تحلیل کنیم میبینیم که دچار «دُور» است زیرا در خودِ آن از استقرا[ی تجربی] استفاده شده است.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
فکر می کنم این که استقرای تجربی محکم و قابل اعتماد نیست چندان ٬تکان دهنده٬ نباشه و این امر در طول تاریخ بارها مشخص شده.کما اینکه هر تئوری ای که الان ارائه میشه( در علوم تجربی) متضمن جواب دادن برای همه زمانها و همه حالتها نیست و فقط احتمالن ٬بهترین جواب٬ ای است که تا الان ارائه شده
لایکلایک
با سلام
منبع رو هم می نوشتید خوب بود
—————————————
بامدادی: متن از دیوید هیوم است، ترجمه از منه، پسقطرهی یک از منه، پسقطرهی دو لینکش داده شده. 🙂
لایکلایک
البته مثال در صورتی صحیح است که معیار آمدن فردا»طلوع خورشید» نباشد
لایکلایک
قابل تفکر بود
اما اگر خورشید فردا طلوع ننماید یحتمل دنیا به پایان رسیده است و یحتمل دیگر ما زنده نخواهیم بود تا ثابت بنماییم که استقراء تجربی قابل اعتماد نمیباشد !
باید به دنبال مثالی بگردیم که پس از عدم ادامه و عدم تکرار آن دنیا به پایان نرسیده باشد تا ما بتوانیم غیر قابل اعتماد بودن استقراء تجربی را اثبات بنماییم !
لایکلایک
🙂 بله البته.
لایکلایک
سلام
بسيار عالي بود و لذت بردم…از اينكه وبلاگ شما از موضع گيري هاي افراطي و احساسي به اين سمت خردورزي در حركت است خوشحالم و تبريك ميگم
ارادتمند
م
—————————————————————————
بامدادی: ممنون از لطف شما. ولی من یادم نمیآید حتی در یک مورد موضعگیری افراطی کرده باشم. در واقع من به شدت در موضعگیریهایم محافظهکار هستم. واقعیت بارها از چیزهایی که من نوشتهام افراطیتر است.
لایکلایک
ممنون از لطف شما. ولی من یادم نمیآید حتی در یک مورد موضعگیری افراطی کرده باشم. در واقع من به شدت در موضعگیریهایم محافظهکار هستم. واقعیت بارها از چیزهایی که من نوشتهام افراطیتر است.
—————————————————-
حس بحث ندارم فقط اینرا بدان که بعد از مدتها به وبلاگت آمدم ، به من هم مثل «م» جواب نده که افراط نداشتی که باور کن برای امثال من بسیار مشمئز کننده بود آنقدر که حتی میل مرور ثانیه ای از روی google reader را نیز برنمی تابید ، گرچه قطعا تنفر امثال من ، محبت دیگران را در بر داشت که شاید توجیه سیستم هزینه فایده تو بر آن میچربید
————————————————————————
بامدادی: سلام میرکا خوشحالم که سر زدی و ممنون از اینکه نظرت رو گفتی.
من هنوز هم فکر میکنم جایی افراط نکردم و جسارت کافی برای نوشتن همون واقعیتها رو حتی به صورت خفیف نداشتم و ندارم. اگر افراطی بوده در کمنوشتن و محافظهکارانه نوشتن بوده نه در بزرگنمایی. این نظر منه.
کاش اشاره میکردی کدوم قسمت از نوشتههای من برات مشمئز کننده بوده. به هر حال من همیشه به نظرت احترام میذارم، حتی اگه به اینجا سر نزنی.
فعلن
لایکلایک
كاش از كانت هم مي نوشتي و از سنجش خرد ناب، كه چجوري اين مشكل رو جمع و جور ميكنه. و از پوپر و بسياري ديگر.
و كاش جايي وجود داشت كه مينشستيم و ميگفتيم و ميگفتيم. به خصوص از فلسفه اخلاق و دانش پيشين آدمي. و اينكه منطق رياضي خود ساخته ذهن است و استقرايي از اين دست كه گفتي، يا اينكه بازي زبانيست، يا دانش فطري…
لایکلایک
قطره با دریا فرق میکند :)
با این وجود سعی میکنم با همین قطرهها هم از تشنگی نمیرم 🙂 شما هم کمک کنید.
لایکلایک
سلام
من مدت زمان زیادی هست که از خوانندگان وبلاگتون هستم و معتقدم یکی از بهترین ها هستید
اما یک سوال خصوصی داشتم که خیلی وقته توی ذهنم مونده
ایا شما از خانواده ثروتمندی هستید؟
——————————————————-
بامدادی: رویای عزیز ممنون از توجهی که نسبت به بامدادی داری. پاسخ سئوالت رو نمیتونم به صورت دقیق بدم. من نسبت به خیلی از مردم جهان ثروتمند محسوب میشم و نسبت به خیلیهای دیگه فقیر 🙂 اگه منظورت اینه که خیلی ثروتمند هستم، نه. جزو اقلیت 10 درصدی ثروتمند جامعه نیستم.
لایکلایک
فکر می کنم این که استقرای تجربی محکم و قابل اعتماد نیست چندان ٬تکان دهنده٬ نباشه و این امر در طول تاریخ بارها مشخص شده.کما اینکه هر تئوری ای که الان ارائه میشه
اما موضوع مهم این است که متاسفانه انسان غیر از استقرا تجربی راه دیگری برای شناخت و توضیح پدیده ها ندارد. موضوع دیگر هم این است که استقرا تجربی با دقت و تقریب خوبی دقیق است.
———————————————————————————
بامدادی: بله به نظر میرسه ما راه دیگری برای شناخت این جهان نداریم و این واقعیت یکی از دلایلی هست که «احتمالا» شناخت ما از جهان اطراف همیشه ناقص خواهد بود.
لایکلایک
من فکر می کنم نمی شه به این راحتی گفت که استقرا تجربی برای پدیده های تکراری «محکم و قابل اعتماد» نیست. کلا وقتی ما مجبور می شیم برای بررسی یه مساله به استقرا روی بیاریم، یه سری فرضیات رو می پذیریم و سعی می کنیم با دنبال کردن اونا و رد کردن وجود مثال نقض براشون، پدیده رو بپذیریم. در استقرای ریاضی هم ما در نهایت چیزی رو ثابت کردیم که اساس کار پذیرفتن شرط یا شرایط اولیه ست، بدون اینکه برای این پذیرش قانون منطقی داشته باشیم.
ممنون
بحث جالبیه، لطفا ادامه بدید.
منتظر قطرات فلسفه بعدی هستیم.
لایکلایک
ممنونم بامدادی از پاسختون
لایکلایک