– میترسم، میترسم، میترسم.
– آیا از خدا میترسی؟
– خیر، خداوند ارحم الراحمین است، به بندگان رحم میفرماید.
– آیا از پیغمبر میترسی؟
– خیر، خیر، پیغمبر رحمه للعالمین است، شفاعت خواه امت است.
– پس از چه میترسی؟ ها ها ها، پس از چه میترسی هه هه هه.
– از فیل میترسم.
– ای بابا خدا پدرت را بیامرزد. تهران که فیل ندارد. یک فیل داشتیم که در عهد قدیم دندانش شکست، سه سال قبل خرقه تهی کرد و مرحوم شد.
– ای بابا مگر خبر نداری که معنی فیل را ما تا به حال نمیدانستیم. [فیل یعنی دوست] الساعه در تهروون هزار فیل بیشتر داریم. از قبیل روسفیل، انگلفیل، آلمانفیل، عثمانفیل، پولفیل، پلوفیل، تفنگفیل، فشنگفیل و و و وعلاوه بر فیل، از همه چیز میترسم. اگر بخواهم از اخبار قم و ساوج بنویسم، میترسم. اگر بخواهم از تلخی و سیاهی نانها بنویسم، میترسم. اگر بخواهم امر به معروف کنم، از بینمازهای بیرون شهر میترسم. مختصر از هر چیز میترسم. از عرقخور گردنکلفت میترسم. از تریاکی گردننازک میترسم. از خارجه میترسم. از داخله میترسم. از آخوند میترسم. از درویش میترسم. چه کنم، ترس برادر مرگ است. میترسم، میترسم، میترسم.
امضا: ترسو
نوشتهی «سید اشرفالدین حسینی» معروف به نسیم شمال (1250 – 1313 ه.ش.)
نقل از کتاب «يک لب و هزار خنده»، عمران صلاحی، بیژن اسدیپور – انتشارات مروارید، چاپ دوم، 1383
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
متن پرمعنایی بود در این روزها
لایکلایک
خداوند ارحم الراحمین است.
خداوند اشد المعاقبین فی موضع النکال و النقمه است. یعنی سخت گیرترین عقوبت کنندگان است آنجا که بخواهد انتقام بگیرد و گردن کش را سرجایش بنشاند. شاید بهتر باشد که به یک صفت خداوند به تنهایی استناد نکنیم،و بقیه را درنظر نگیریم.
آنچنانکه شیوه ی خودش هم همینطور است، آنجا که میگوید دانا و توانا، شنوا و بینا، بخشنده و مهربان، …
به بندکان صالح رحم و عطوفت، بخشش و مهربانی دارد و نسبت به بندگان معاند و لجوج خود عقاب و عذاب دارد.
بقیه را نمیدانم. دستان من از ترس میلرزد بخاطر لحظه های غرور و سرکشی ام
لایکلایک