بعد از فیلم «جان مالکویچ بودن» (Being John Malkovich)، «او» (Her) دومین فیلمی بود که از آقای اسپایک جونز (Spike Jonze) دیدم. اولی فیلم خوبی بود، اما دومی عالی بود. اسپایک جونز هم نویسندهی «او» است و هم کارگردانش و اگر چه فیلم یک محصول گروهی است اما میتوان او را مهمترین مولف این فیلم به حساب آورد. فکر میکنم در ژانر فیلمهای علمی و تخیلی نسبتا سختگیر هستم. «او» را به پیشنهاد یک دوست و همینطور بعد از مشورت با MovieLens که پیشبینی کرد از آن خوشم خواهد آمد دیدم. این یادداشت کوتاه حاوی ضدحال (spoiler) است. گفتم که در جریان باشید.
فیلم دنیایی نه چندان دور در آینده را نشان میدهد که بسیاری از شئونات زندگی آدمها شبیه زندگی آدمهای امروز در فضاهای شهری مدرن است اما برخی از جنبههای زندگی امروز پیشرفتهتر شدهاند. مثلا فنآوری تشخیص صدا کاملا جا افتاده و همهگیر شده است به گونهای که افراد میتوانند به راحتی با کامپیوتر یا تلفن همراهشان گفتگو کنند و اموراتی مثل دوستیابی یا دقیقتر بگویم پارتنر سکس تلفنی یابی کم و بیش عادی شده است. در این گیر و دار شخصیت اصلی داستان با یک آگهی تجاری مواجه میشود که خبر از آمدن «اولین سیستم عامل دارای هوش مصنوعی» میدهد. به زودی مشخص میشود او که فردی بسیار تنها و با احساس است یکی از این کامپیوترها را خریداری کرده است. کامپیوتر که هویت یک زن را دارد رابطهی شبهانسانی پیچیدهای با او برقرار میکند به گونهای که به تدریج آنها عملا به زوج عشقی هم تبدیل میشوند و حتی با هم معاشقهی گفتاری میکنند. شخصیت زن که در واقع یک نرمافزار هوشمند و مجهز به قوهی درک و خلاقیت و یادگیری است به تدریج پیچیدهتر و عمیقتر میشود. به خصوص که به تدریج با سایر شخصیتهای مجازی نظیر خودش ارتباط برقرار میکند و با توجه به اینکه همهی آنها نرمافزار هستند گفتگوهای میان آنها سریع و چندکانالی است. خلاصه اینکه به تدریج به نظر مرد شخصیت اول داستان میرسد که پارتنرش کمتر به او توجه میکند و متوجه میشود که او با چند صد نفر دیگر در رابطهی عشقی همزمان است. با همهی آنها حرف میزند و با همه ارتباط عمیق دوستانه و عاشقانه برقرار کرده و همهی آن رابطهها را هم معنادار و واقعی میداند. کابوس زندگی مرد وقتی کامل میشود که زن به او خبر میدهد که او را ترک خواهد کرد. در واقع همهی کامپیوترهای هوشمند مشابه او که به تدریج به لایههای تکاملی بالاتری از قوای ذهنی دست یافتهاند انسانها را ترک میکنند.
دوستی نوشته است که فیلم نوعی «نگاه رحمانی و بینفرت به تکنولوژی و دنیای مجازی داشت». در این که فضای فیلم دوستداشتنی و رابطهی رومانتیک بین مرد واقعی و زن مجازی جدی و باورکردنی و حتی خاص تصویر شده بود شکی نیست. اما نمیتوانم بپذیرم که نگاه فیلم به تکنولوژی و دنیای مجازی رحمانی و بینفرت بوده است. به نظر من درونمایهی اصلی فیلم موضوع «تکینگی تکنولوژیک» (technological singularity) است که وضعیتی ضدآرمانشهری (dystopian) است. نقطهای فرضی که در آن هوش ماشینهای ساخت انسان از انسان پیشی میگیرد و با توجه به سرعت پردازش کامپیوترها به ناگاه ما برای همیشه از آنها جا میمانیم. البته نوع دیگری از تکینگی هم هست که به «تکنیگی توسعهوار» (developmental singularity) موسوم است. ایدهی این نوع مفهوم تکنیگی به این نکته باز میگردد که «هوش» مایل است چیزها را فشرده کند یا به عبارتی «با کمتر، کار بیشتری انجام دهد». موجودات هوشمندی که میشناسیم (انسان) به صورت مداوم در حال فشرده کردن فضا، زمان، انرژی و ماده هستند. این روند تا کجا ادامه خواهد یافت؟ نظریهپردازان این نوع تکینگی معتقدند تا آنجا که موجودات هوشمند مذکور مجبور شوند این دنیا را ترک کنند و به دنیای دیگری بروند که در آن امکان ادامهی رشد نمایی هوششان وجود دارد. شاید این نوع تکینگی مورد منظور نویسندهی فیلم «او» بوده باشد. کامپیوترها با سرعت پردازشی دارند در زمانی کوتاه به چنان درجهای از هوش رسیدهاند که امکان حضور در این دنیای فیزیکی برای آنها وجود ندارد. آنها باید به دنیای دیگری بروند تا بتوانند روند افزایش هوش خود را ادامه دهند!
در هر حال مفهوم تکینگی در این فیلم با ظاهری لطیف اما با درونمایهای هولناک به تصویر کشیده شده است. ماشینها به وضعیتی فرامادی و خداوندگونه میرسند که هیچ انسانی را به آنجا ورودی نیست در حالی که انسانها تحقیر شده و تنها یک بار دیگر به هم پناه میبرند. اینکه این یک پیشبینی واقعگرایانه است یا خیر به اندازهی سر سوزنی اهمیت ندارد. مهم این است که فیلم مفهومی به این پیچیدگی را با بیانی بسیار ساده و با کمترین تلاش آشکار به زیبایی و جذابیت تصویر کرده است بدون اینکه به دام سطحینگری، خشونت و سکس و یا باجهپرستی بیفتد.
فیلم شاید از نظر ساخت چندان پیشرو نباشد، اما به کمک فیلمنامهای که به سختی میتوانم حتی یک جملهی نامربوط یا اضافه در آن بیابم و در عین حال سرشار از نکات ظریف است به یک اثر عالی تبدیل شده است. در یکی از زیباترین دیالوگهای فیلم، سامانتا (زن کامپیوتر) که برای همیشه از مرد خداحافظی میکند در پاسخ سوال مرد که علت را جویا میشود چنین میگوید (نقل به مضمون):
مرد: سامانتا، چرا مرا ترک میکنی؟
سامانتا: مثل این است که در حال مطالعهی کتابی باشی… کتابی که خیلی دوستش داری… اما این روزها من این کتاب را خیلی آهسته میخوانم… و کلمهها فاصلهی زیادی از هم دارند… فاصلهی بین کلمهها تقریبا بینهایت است… من تو را حس میکنم و تمام کلمههایی را که تاریخ من و تو هستند… اما در میان این فضای بینهایت بین کلمههاست که من خودم را پیدا میکنم… فضایی که در عرصهی فیزیکی معادلی ندارد…
آیا این به معنای عروج کامپیوترها به یک عرصهی روحانی است؟ شاید. اما علاوه بر آن حاوی نکتهی دیگری هم هست. از دید تکینگی تکنولوژیک دیالوگ بالا را این طور میتوان شرح داد که سامانتا به مراتب سریعتر و باهوشتر از مرد شده است به گونهای که ارتباط با مرد بخش بسیار کوچکی از زندگی نوین او را پر میکند و باقی همه سکوت است. او نمیتواند این همه سکوت را تحمل کند. آیا شما میتوانید یک کتاب خوب را بخوانید، اما به شما بگویند باید آنرا بسیار آهسته مطالعه کنید، مثلا هر ده سال یک کلمه؟ این کار اگر دیوانهکننده نباشد به یک فرایند بیمعنا تبدیل خواهد شد. از دید تکینگی توسعهوار این دیالوگ را اینطور میتوان شرح داد که کامپیوتر به سرعت سریعتر میشود و به همان نسبت فضا و زمان برای او کندتر میشود. او ماده را در کوچکترین کوانتای خود پردازش میکند و سپس از آن نیز عبور میکند! در هر حال شاید این روحانیت تکنولوژی نیست که در فیلم به نمایش گذاشته شده است بلکه زنگ خطر جا ماندن ماست. جا ماندن ما از ماشینهایی که مخلوق خودمان هستند!
شخصا فکر نمیکنم تکینگی تکنولوژیک یا توسعهوار هرگز به معنای لحظهای از تاریخ که ما از ماشینهایمان برای همیشه عقب بیافتیم رخ دهد. در عین حال فکر میکنم احتمال اینکه در آینده وضعیتی شبیه آن منتها به شیوهای کلیتر، متکثرتر و کورتر رخ دهد وجود دارد. نه لزوما به این معنا که از کامپیوترهایی که دارای هوش مصنوعی هستند عقب بمانیم. بلکه به آن معنا که مهار جامعهی صنعتیای که خود به تدریج ساختهایم را از دست بدهیم و مقهور جبر فاقد خودآگاهی آن شویم.
<
p dir=»RTL»>________________________________________
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در گوگلپلاس دعوت میکنم.