نفرین بر شما و نفرین بر همه‌ی فاشیست‌های جهان

این خبر را بخوانید. مطلب مربوط به گروه‌های حقوق بشر یا چپ‌گرا نیست. سخن‌گوی حماس هم آن‌را نگفته، از بی‌بی‌سی جان است و می‌شود به پایش قسم خورد:

اسرائیل مانع دسترسی فلسطینیان به آب آشامیدنی می‌شود

عفو بین الملل اسرائیل را متهم کرده که فلسطینیان را از دسترسی به حداقل میزان از آب آشامیدنی محروم می کند. این سازمان حقوق بشری می گوید محدودیت های وضع شده از سوی اسرائیل بر سر منابع آبی، تبعیضی علیه فلسطینیان ساکن در کرانه غربی اشغالی است.
به گفته عفو بین الملل، محاصره غزه توسط اسرائیل باعث بروز بحران در سیستم آب و فاضلاب این منطقه شده است. اسرائیل مانع از آن می شود که مواد ساختمانی لازم برای تعمیر سیستم آب و فاضلاب غزه وارد این منطقه شود. این کشور می گوید حماس می تواند از این مواد برای انجام حملات به اسرائیل استفاده کند.
اسرائیل در واکنش به این گزارش، اتهامات طرح شده از سوی عفو بین الملل را رد کرده است. مارک رگف، سخنگوی دولت اسرائیل، این اتهامات را مضحک خواند و گفت فلسطینی ها منابع آبی خود را بد اداره کرده اند.

نفرین بر شما ای صهیونیست‌های جنایت‌کار. نفرین بر مردان و زنان شما، نفرین بر مادران و پدران شما. نفرین بر فرزندان شما، نفرین بر سیاست‌مداران شما، نفرین بر نظامیان شما، نفرین بر توجیه‌کنندگان شما، نفرین بر جیره‌خواران شما، نفرین بر مزدوران شما، نفرین بر تروریست‌های شما، نفرین بر حامیان شما، نفرین بر دوستان شما، نفرین بر بی‌تفاوتان نسبت به شما.

اصلا نفرین بر همه‌ی فاشیست‌ها، نفرین بر همه‌ی نژادپرست‌ها، نفرین بر همه‌ی جنایت‌کارها، نفرین بر همه‌ی خوک‌های گردن‌کلفت آدم‌خوار، نفرین بر همه‌ی هم‌فکران و هم‌مسلکان شما در سراسر جهان، در سراسر تاریخ.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

موج‏سواری طولانی و عالی در دریا یا چگونه می‏شود در خشکی توی یک استکان آب غرق شد

تاریخ گاهی وقت‏ها موج‏‏هایی به راه می‏اندازد و این موج‏ها فاتحانی دارد و مغلوبانی. گروهی بالا می‏روند و گروهی زمین میخورند. گروه فاتح اگر زرنگ باشند یارکشی می‏کنند، پیر و جوان و سرخ و سیاه و سبز و سپید را دور خود جمع می‏کنند، چپ و راست را هماهنگ و همدل می‏کنند، نخبگان و تحصیل‏‏کردگان را تطمیع می‏کنند و خلاصه سیاست‏مداری می‏کنند تا نیرومند شوند. زیرکی می‏کنند و تدبیر از خود نشان می‏دهند تا دشمنانشان را بی‏طرف، بی‏طرفان را دوست و دوستانشان را فدایی کنند.

راهبرد اساسی‏شان اتحاد و دوست‏یابی است.

این است استراتژی بقای فاتحان مدبر.

اما فاتحان ابله و کوته‏نظر این‏گونه نیستند. موج تاریخی آمده و  بدون آن‏که خود خواسته باشند یا درک و نظرشان دامنه و عمق موج را درک کرده باشد فاتح شده‏اند. اما از بس تنگ‏نظر و کوته‏بین هستند فکر می‏کنند موج همان چند قطره‏ای است که دور و برشان را گرفته و گمان می‏کنند خارج از دریا هم می‏شود موج‏سواری کرد. غافل می‏شوند از این نکته‏ی کلیدی که برای موج‏سواری کردن دریا لازم است و گرده‏ای که بشود از آن کولی گرفت!

این‏ها مغرور از پیروزی یک‏شبه‏ی خود شروع می‏کنند به دشمن‏تراشی. فدایی‏هایشان را تبدیل می‏کنند به دوست. دوستانشان را به ناظرانی بی‏طرف، بی‏طرف‏ها را به دشمن و دشمنان را به مهاجمان! گروه‏های مختلف را دانه به دانه از خود طرد می‏کنند. این گروه بد است، آن گروه خوب نیست، این یکی تند است، آن یکی کند است، یکی زیادی باهوش است، یکی زیادی باسواد است، یکی زیادی لیبرال است، یکی زیادی سوسیالیست است، یکی زیادی مردمی است، یکی زیادی صادق است؛ یکی زیادی حرفه‏ای است… خلاصه تک تک گروه‏ها و دسته‏ها را از خودشان می‏رانند. آدم حسابی‏‏ها قهر می‏کنند و می‏روند. آن‏ها که می‏مانند طرد می‏شوند.

راهبرد اساسی‏شان خودبینی و دشمن‏تراشی است.

این است استراتژی فاتحان تنگ‏نظر یک شبه.

یک سال و دو سال و چند سال و چند دهه می‏گذرد. کم کم کار به جایی می‏رسد که به جان خودشان هم می‏افتند و دیگر خودشانی‏ها هم بو می‏دهند و باید طرد شوند. هر چه بیشتر طرد می‏کنند تنهاتر می‏شوند و هر چه تنهاتر می‏شوند مجبور می‏شوند بیشتر دست به دامان چاپلوسان و جاهلان چماق‏ به دست شوند.

روزی می‏رسد که ناگهان متوجه می‏شوند حتی یک دانه آدم حسابی دور و برشان باقی نمانده. مانده‏اند یک مشت لات بی‏سواد و بی‏سر و پای فرصت‏طلب و فرصت‏سوز. ناگهان متوجه می‏شوند که ای دل غافل، به این لات و لوت‏ها هم که نمی‏شود اعتماد کرد. کافی است تقی به توقی بخورد که همین‏‏ها بریزند و زنده زنده بخورندشان! کی تا حالا توانسته به لات و لمپن جماعت اعتماد کند و ضربه نخورد که الان دومیش باشد؟

اما دیگر دیر شده است. همه‏‏ی آدم حسابی‏‏ها و کسانی که سرشان به تنشان می‏‏ارزد را  رانده‏اند و دل‏چرکین کرده‏اند. دوستان سابق را کرده‏اند دشمن و دشمنان را هم تا دندان خشمگین و آماده‏ی حمله. بر و بچه‏های کافه‏ی لات‏خانه هم که فقط اسمشان دوست است ولی در واقع کسانی هستند که به خاطر یک دست چلو کباب حاضرند سر ببرند! کافی است یک لحظه حواسشان پرت شود؛ کافی است جیره و مواجب لات‏ها را یک روز با تاخیر پرداخت کنند! کافی است یک نفر پیدا شود و جیره و مواجب چرب‏‏$تری به این بی‏مخ‏های چماق‏ به دست بدهد.

آی که آن وقت عجب وضعیتی خواهد شد. حتی دلم نمی‏آید توصیف‏اش کنم! ولی بگذارید خلاصه‏ کنم:

فاتحان می‏توانند با در پیش گرفتن استراتژی اول روی موج‏های عظیم و نیرومند دریا تا مدت‏های مدید موج‏سواری کنند و حظ‏اش را ببرند. یا این‏که با در پیش گرفتن استراتژی دوم خودشان را توی خشکی توی یک استکان آب غرق کنند.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: ساده‌تر از حقیقت

  • افزایش طول عمر با آب سنگین
    ایزوتوپ‌های سنگین‌تر هیدروژن یا کربن در بدن فرایندهای شیمیایی را کند می‌کنند و مقاومت سلول‌ها را دربرابر رادیکال‌های آزاد بالاتر می‌برند که «ممکن» است منجر به طول عمر بیشتر شود.
  • وبلاگ خبرگزاری نیست
    «وبلاگ تفاوت‌اش با خبرگزاری اینه که وظیفه ی خبررسانی نداره و یه رسانه ی کاملن تک نفره است با همه ی محدودیت ها و توانایی های یک دونه آدم! آدمی هم که داره وبلاگ می نویسه توانایی این رو نداره که تمام خبرهای عالم روگزارش کنه و برای همه ی ماجراهای غمگین دنیا مطلب بنویسه و یا پایین همه ی بیانیه های عدالت طلبانه امضا بزنه و یا در رثای همه ی مرده های زمین شعر بگه.»
  • نوآم چامسکی در 80 سالگی، کماکان وجدان ناراحت دیگران
    «در سال 1995 زمانی که در مونترال کانادا بودم، چامسکی برای سخنرانی به دانشگاه مونترال آمده بود. چنان جمعیتی در ساختمان سالن سخنرانی و پیرامون آن گردآمده بود که جای سوزن انداختن نبود و ما نتوانستیم حتی وارد ساختمان شویم و سخنرانی را با مونیتورهای بیرون پی گیری کردیم. آن شب پس از سخنرانی در تمام کانال های تلویزیونی مونترال گشتیم و فردایش روزنامه های شهر را خواندیم و کوچک ترین خبری پیرامون این رویداد نیافتیم. در حالی که اگر کسی با کسی در خیابان دعوایش شده بود، یا یک ساندویچ دزدیده بود، در اخبار فیلم آن را نیز می شد به تفصیل دید. چامسکی در رسانه های مهم آمریکایی وجود خارجی ندارد و از سوی آنها نادیده گرفته می شود و با این وجود پر مرجع ترین دانشمند جهان است. همین برای تمسخر آنها کافی است.»
  • چرا گفتار باید ساده‌تر از حقیقت باشد
    «تصور کنید که یک نقشه‌ی یک در یک چقدر بیهوده است.»
  • باراک حسین و رَم اسرائیل و شهریار ماکیاول…
    «باراک اوباما یک نام میانه دارد-حسین- که از آن استفاده نمی کند. دلیلش هم روشن است آن نام ریشه و سابقه ی مسلمانی او را به یاد می آورد. رم امانوئل که توسط اوباما به عنوان رئیس اداره ی کاخ سفید انتخاب شده است، او نیز یک نام میانه دارد: اسرائیل! هر چه اوباما می کوشد نام میانه اش را پنهان کند، نام میانه رم مثل شتر بر بالای مناره آشکار است. چرا اوباما در نخستین انتخاب چنین نشانه ای را به آمریکا و اسرائیل و مسلمانان و همه جهان نشان داد؟ چه ضرورتی داشت که او موقعیت کلیدی مدیریت کاخ سفید را به یک یهودی صهیونیست واگذار کند؟»
  • حق فنی داروخانه و خبرنگار عوضی
    تحلیل یک خبر با یک تیتر گول‌زنک و تحریک‌کننده: داروخانه‌ها سالانه 217 میلیارد تومان حق فنی از بیماران می‌گیرند.

chomsky_noam

انسان‌هایی چون نوآم چامسکی در کشورهایی چون چین، ایران، سوریه، عربستان سعودی یا سنگاپور،
خائن به منافع ملی، دشمن امنیت، جاسوس بیگانه و دیگر چیزها هستند و زنده نمی‌مانند.
اما چامسکی در آمریکا بدون هیچ‌گونه هراسی زندگی می‌کند، یکی از مشهورترین دانشمندان
آنجاست و در بهترین دانشگاه آنجا تدریس و پژوهش کرده است. آنهایی که در ایران و دیگر
جاها برای او به خاطر آن که بسیار قوی‌تر و بهتر از آنها به آمریکا انتقاد می‌کند، سرودست می‌شکنند،
خود کسانی چون او را به دادگاه کشانده، به زندان انداخته و یا اعدام می‌کنند.چامسکی خار چشم آنها
و وجدان ناراحت همه‌ی سرکوب‌گران است.وجود کسی چون چامسکی نفی آنهاست.
(نقل از وبلاگ آقا اجازه، لینک شده در همین پست)


لطفا مشترک شوید
بامدادی+لینکدونی
فقط بامدادی
نجواها

مرزهای پوچ صحرا

هر چقدر هم مجهز باشید، رانندگی توی بیابان بی‌آب و علف خسته کننده و کسالت‌بار است. مگر این‌که با پدیده جالب و هیجان انگیزی روبه‌رو شوید.

چند روز پیش که با ماشین مسیر چند صد کیلومتری را در بیابان طی می‌کردم در افق روبه‌رویم سراب تشکیل شده بود. شاید بگویید «سراب که چیزی نیست، توی هر بیابانی در هوای گرم سراب تشکیل می‌شود!»؛ و البته حق با شماست.

من سراب زیاد دیده‌ام و سراب به خودی خود موضوع نادر یا خاصی نیست ولی سرابی که آن‌روز دیدم از لحاظ تجربه شخصی خودم منحصر به فرد بود. برای اولین بار در عمرم سرابی می‌دیدم چنان بزرگ که قابل عکس‌برداری بود.

دوربین را برداشتم و دست به کار شدم. حاصل کار ارزش زیبایی‌شناسیک یا هنری ندارد، ولی بزرگی و زیبایی سراب را به خوبی نشان می‌دهد:

_MG_7829

سراب باورکردنی است!

در کودکی در داستان‌های قدیمی درباره صحرانوردانی که راه گم کرده بودند و در جستجوی آب بارها و بارها سراب را با دریاچه و برکه اشتباه می‌گرفتند، خوانده بودم. خودم که توی جاده‌ها سراب می‌دیدم به نظرم می‌رسید غیر ممکن است کسی این تصاویر محدود و لرزان را با آب واقعی اشتباه کند. همیشه به خودم می‌گفتم عجب خنگ‌هایی بوده‌اند این صحرانوردان قدیم!

_MG_7825

ولی باور کنید سراب می‌تواند خیلی واقعی جلوه کند. این را به شهادت تجربه شخصی‌ام می‌گویم. شاید توی عکس‌ها به خوبی واضح نباشد، اما وقتی به این سراب‌ها نگاه می‌کردم به خودم می‌گفتم، درست است که سراب است، ولی حتما آب باران یا چیزی در آن منطقه جمع شده! باور کردن این‌که آن‌جا هم مثل سایر قسمت‌های بیابان خشک و برهوت باشد‌ برایم دشوار بود.

شاید اگر من مسافری خسته و تشنه با پای پیاده بودم، این سراب‌ها را باور می‌کردم. شاید ساعت‌ها و ساعت‌ها برای رسیدن به آن‌ها می‌دویدم و از این که هرگز به این منظره‌ها نمی‌رسم حیران می‌ماندم.

_MG_7824

تجربه‌ی تکان دهنده

دیدن سراب‌هایی چنین واقعی و چنین باورکردنی،‌ تجربه‌ای تکان دهنده است. در زندگی روزمره همه‌ی ما هستند وقایع و پدیده‌هایی که دروغ و پوچند اما کاملا باورکردنی به نظر می‌رسند. به خودم می‌گویم، اگر چشم‌های من این سراب‌های ساده را با حوض‌چه‌های پر از آب اشتباه می‌کند، پس از کجا بدانم دروغ‌های پیچیده‌تر و فریباتر و پنهان‌تر را باور نمی‌کند (نکرده است)؟ آیا این امکان وجود ندارد که منِ امروز، همین «من‌ی» که این کلمات وب‌لاگی را می‌نویسد، اسیر دام سراب‌هایی باشم که خودم از آن‌ها خبر ندارم؟ شاید می‌دوم در پی چیزی که جز سرابی نیست؟


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی