به بهانه تصویب کمک 3 میلیارد تومانی شهرداری تهران به شهروندان لبنانی و داستان همیشهگی انتقاد از حمایتهای ایران از لبنان و فلسطین.
(توضیح بعد از تحریر: این نوشته فقط به «بهانهٔ» حکایت کمک شهرداری به لبنان و نوشته وبلاگ هزاران نقطه «مردم تهران بمیرند، لبنان زنده باشد» نوشته شده است. شاید بهتر بود از اول همین توضیح را میدادم چون بحث هزاران نقطه بیشتر این بوده که اصولا شهرداری مجوز اعطای اینگونه کمکها را ندارد و اگر هم برنامه حمایتی است باید از طریق کانالهای پیشبینی شده در قانون انجام شود. پس این نوشته انتقاد از کسانی است که بر خلاف روشی که هزاران نقطه در پیش گرفته، حرکتهای حمایتی ایران از لبنان یا فلسطین را بدون اینکه نقد کارشناسی کنند محکوم میکنند.)
زیاد میشنویم که حمایتهای حاکمیت ایران از گروهها یا دولتهایی در لبنان، فلسطین، سوریه و … مورد انتقاد مردم قرار بگیرد. تا جایی که صحبت از انتقاد دقیق و موشکافانه باشد حرفی نیست، اما با توجه به اینکه بیشتر این انتقادات از ضربالمثل «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» خوراک فکری میگیرند، تصمیم گرفتم این چند خط را بنویسم.
چون هیچ علاقه ندارم توسط دوستان متعصب «مخالف کمکهای ایران به لبنان و فلسطین» به صلیب کشیده شوم اجازه دهید تاکید کنم منظور من از این نوشته مخالفت یا موافقت با ایننوع کمکها نیست. هدفم حتی این نیست که تحلیل کنم آیا حمایت از گروه «الف» یا دولت «ب» به سود منافع ایران هست یا نیست. فقط میخواهم ضعف استدلال کسانی که اعتقاد دارند «تا در ایران فقیر هست نباید پول برای لبنان فرستاده شود» را نشان دهم.

اهمیت تعادل قدرت در منطقه
فراموش نکنیم هر کشوری در هر کجای جهان که باشد در راستای پیشبرد سیاستها و برنامههای امنیتی و نظامیاش به کشورها، دولتها، گروهها و جنبشهایی که در استراتژی دفاعیاش بگنجند کمک میکند. این موضوع مختص ایران نیست. اگر بحث عدهای از منتقدان این است که ایران نباید به دور و برش کار داشته باشد و باید سرش را توی لاک خودش بگیرد و برای این اعتقادشان دلایل کارشناسی بیاورند که هیچ. اما اگر تایید کنیم که ایران هم مانند هر کشور دیگری برای پایدار بودن باید حواساش به معادلات منطقهای پیرامونش باشد پس دیگر نمیشود به اصل موضوع کمکهای ایران به کشورهای دیگر ایراد گرفت، هر چه باشد با توجه به:
- هندسه فعلی خاورمیانه و موقعیت حساس ایران در آن
- ضعف نسبی نظامی ایران نسبت به کشورهای منطقه مانند پاکستان، ترکیه، اسرائیل و حضور آمریکا
- ماهیت جمهوری اسلامی در ضدیت با صهیونیسم و خطری که از سوی اسرائیل و آمریکا ایران را تهدید میکند
ایران چارهای جز ایجاد موازنه قوای نسبی از طریق حمایت از دولتها یا گروههایی که به خود نزدیک میداند ندارد. دستکم از نظرگاه حاکمیت ایران این موضوع چنین معنایی دارد.
کشورداری پیچیده است
برخی از مخالفین تاکید دارند تا وقتی موضوع «الف» با اولویت بالا وجود دارد نباید به موضوعات «ب» و «ج» با اولویتهای کمتر پرداخته شود.
اصولا اینگونه استدلالها چندان پذیرفتنی و منطبق با واقعیتها نیستند. کشورداری پدیدهای ساده و یکبعدی نیست که بشود موضوعات فرعیتر را یکسره کنار گذاشت و تمرکز را بر موضوعات مهم گذاشت. یعنی نمیشود از اولیت اول شروع کنیم و همه پولها را خرج آن کنیم و هر وقت اولویت اول حل شد برویم سراغ اولویت دوم و الی آخر. برای اداره یک کشور لازم است همزمان در همه این زمینهها هزینه شود؛ البته با وزنهای مختلف. مساله روابط خارجی ایران و ایجاد پیوندهای رسمی و غیررسمی با دولتها و گروههایی که حاکمیت ایران جلب حمایت آنها را به صلاح خود میداند نیز از نوع همین موضوعات است که شاید در مقابل موضوعاتی چون فقر یا بیکاری فرعی به نظر برسد اما در جای خود بسیار مهم است و نمیتواند نادیده گرفته شود.
نمیشود گفت چون مردم فقیر وجود دارند نباید در زمینه ساخت هواپیما تحقیق شود و فقط باید برای توسعه مناطق محروم سرمایهگذاری شود یا چون هنوز بخش قابل توجهی از کشور کشاورزی مدرن ندارد پس هیچ بودجهای صرف گسترش فنآوریهای تولید خودروهای شخصی نشود و همهچیز باید صرف تولید تراکتور شود و…
در واقع باید با در نظر گرفتن وزنهای مناسب در همه موارد مورد نیاز کشور سرمایهگذاری کرد. سیاستخارجه نیز چنین است و ساختن آن هزینه دارد.
در تعیین وزن بودجه برای زمینههای مختلف اداره یک کشور ممکن است کشورداران به این نتیجه برسند که مثلا 0.1 درصد درآمد نفتی را باید در راستای ایجاد موازنه قوا در منطقه خاورمیانه صرف حمایت از گروههای نزدیک به ایران در سایر کشورها کنند. این عدد ممکن است به چند ده یا حتی چند صد میلیون دلار برسد، ولی به هر حال همان 0.1 درصد است و نه بیش. بهتر است برای انتقاد کردن همیشه از اعداد نرمال شده استفاده شود و نه اعداد و رقمهای فاقد وزن که فقط مخاطب را هیجانزده میکنند.
البته هستند دوستانی که با اصل موضوع کمکهای ایران مشکلی ندارند ولی اعتقاد دارند میزان آن زیاد است یا در جای درستی صرف نمیشود. به نظر من روش درست برخورد با مساله هم همین است و دوست دارم از این نوع انتقادها بخوانم و ببینم.
اعداد همیشه بزرگ نیستند
گروه منتقد حمایتهای ایران در بسیاری از موارد اعداد و ارقام را بزرگ میکنند یا در نقل آن بیش از حد سهل میگیرند تا حدی که گاه میلیون به میلیارد تبدیل میشود یا ریال به دلار. «یک میلیارد دلار» ملبغ عظیمی است و بهتر است وقتی از میلیاردها دلار صحبت میکنیم بیشتر دقت کنیم.
همین خبر اخیر کمک 3 میلیارد تومانی شهرداری تهران برای بازسازی لبنان را در نظر بگیرید. قبل از اینکه این عدد را توی بوق و کرنا کنیم (که البته رسانههای ضد ایرانی مانند رادیو فردا در بزرگ کردناش لحظهای درنگ نکردند)، بهتر است توجه کنیم که این عدد در مقایسه با بودجه کل شهرداری تهران که به چندهزارمیلیارد تومان بالغ میشود عدد ناچیزی است و حرکت حمایتی شهرداری از مردم لبنان بیشتر جنبه سمبولیک دارد و اهداف دیگری را دنبال میکند. همه میدانیم 3 میلیارد تومان این روزها فقط بهای یک منزل بزرگ در شمال شهر تهران است، نه بیش…

فارغ از پیشداوری و قضاوتهای احساسی و با نگاهی بیطرف و عملگرایانه به سیاست خارجی ایران نگاه کنیم. این چیزی است که در ایران بیشتر از هر لحظه دیگری به آن نیاز داریم.
در همین رابطه:
- پاسخ هزاران نقطه به همین نوشته. نوشته خوب و کاملی است؛ پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید.
- بودجه شهر تهران چرا در لبنان باید مصرف شود؟ (محمد علی ابطحی)
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی