مهمترین پیمان امنیتی جهان در خطر نابودی

«پیمان منع تولید و گسترش سلاح‌های هسته‌ای» یا NPT شاید مهمترین پیمان‌ امنیتی بین‌المللی‌ دوران بعد از جنگ جهانی دوم باشد. 189 کشور جهان این پیمان را امضا کرده‌اند و تنها کشورهای پاکستان، هند، اسرائیل و کره‌ی شمالی از امضای آن خودداری کرده‌اند.

این پیمان مهم دارای سه رکن اساسی است: «عدم تولید سلاح‌ هسته‌ای»، «خلع‌ سلاح زرادخانه‌های هسته‌ای» و «حق استفاده‌ی صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای»:

  1. عدم تولید: کشورهای امضا کننده‌ی پیمان متعهد می‌شوند از تولید، خرید یا فروش سلاح‌های هسته‌ای یا انتقال فن‌آوری تولید آن‌ها به سایر کشورها خودداری کنند.
  2. خلع‌ سلاح:‌ کشورهای دارای سلاح‌های هسته‌ای متعهد می‌شوند برای خلع‌سازی کامل و نابودسازی زرادخانه‌ها‌ی هسته‌ای خود برنامه‌ریزی کنند و در این راستا با یکدیگر همکاری فعال داشته باشند.
  3. حق استفاده‌ی صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای: کشورهای عضو پیمان، حق سایر اعضا را برای دستیابی و استفاده از فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌ای به رسمیت می‌شناسند.
189 کشور جهان «پیمان منع تولید و گسترش سلاح‌های هسته‌ای» را امضا کرده‌اند

به دنبال مصوبه‌ی‌ کنگره‌ی آمریکا (2006) در جهت عدم ممانعت همکاری صلح‌آمیز هسته‌ای آمریکا با هند و تلاش‌های پی‌گیر دیپلماتیک آمریکا، دیروز پیمان همکاری صلح‌آمیز هسته‌ای میان کشورهای تولید‌کننده‌ی سوخت هسته‌ای (NSG) و هند امضا شد که بر اساس آن تحریم‌های هند برای واردات تجهیزات و سوخت هسته‌ای لغو می‌شود (این تحریم‌ها بر اساس NPT اعمال شده بود). با توجه به این‌که هندوستان امضا کننده‌ی NPT نیست و هیچ‌گونه تضمینی به جامعه‌ی بین‌المللی نداده است که سلاح‌های هسته‌ای بیشتری تولید نکند یا فن‌آوری هسته‌ای نظامی را در اختیار کشورهای دیگر قرار ندهد، می‌توان گفت، تنها عاملی که باعث امضای این موافقت‌نامه شده، فشارهای آمریکا بر NSG بوده است.


In Vienna earlier Saturday, the United States secured the approval of nuclear supplier nations for proposals to lift a 34-year-old embargo on nuclear trade with India. On the third consecutive day of crunch talks, the Nuclear Suppliers Group, which controls the export and sale of nuclear technology, reached consensus on a one-off waiver of its rules for India, which refuses to sign the Non-Proliferation Treaty.

ناظران مستقل نگرانند که این توافق‌نامه ضربه‌‌ی مهلکی بر پیکر NPT وارد کند. چرا که:
  1. از یک سو به هند، کشوری که NPT را امضا نکرده امتیاز و پاداش ویژه می‌دهد.
  2. از سوی دیگر این حرکت به رهبری آمریکا انجام می‌شود، کشوری که دارای زرادخانه‌ی هسته‌ای عظیمی است و تاکنون هیچ‌ تمایلی به اجرای بند ششم NPT (التزام امضا کنندگان به حرکت به سوی نابودسازی زرادخانه‌ی هسته‌ای) از خود نشان نداده است.
شکی نیست که باید میان «مسابقه‌ی تسلیحاتی هسته‌ای» و «بقای حیات بشر» یکی را انتخاب کنیم. هرچقدر که پاسخ این انتخاب برای من و شما واضح به نظر می‌رسد، به شیوه‌ای معکوس برای «تاجران جنگ و مرگ» نیز بدیهی است.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

اگر رئیس‌جمهور آمریکا حمله به هواپیمای مسافری ایرانی را محکوم کرده بود

به مناسبت فرارسیدن سالروز حمله‌ی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافری ایران و قتل‌عام 290 نفر سرنشین آن.

در سپتامبر سال 1983، یک هواپیمای مسافری متعلق به کره‌ی جنوبی که مسیرش را گم کرده بود (360 کیلومتر خارج از مسیر) توسط یک هواپیمای جنگی شوروی هدف قرار گرفت و همه‌ی مسافران آن کشته شدند {+}. رئیس‌جمهور وقت آمریکا، آقای ریگان در بیانات مهمی ضمن محکوم کردن این اتفاق، به ذکر جزییات فنی و نتایج کارشناسی هیات‌های تحقیق پرداخت تا برای همه‌ی شهروندان آمریکایی دقیقا روشن شود چه جنایت بزرگ و غیرقابل توجیهی رخ داده است.

برای یک‌بار هم که شده، من کاملا با آقای ریگان موافق هستم. به حدی که اگر اجازه دهید از زبان خود ایشان همان مواضع‌ را تکرار می‌کنم، اما این‌بار در محکومیت فاجعه‌ا‌ی هولناک‌تر: حمله‌ی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافری ایران در سال  1988.

اما علت این‌که گفتم حمله به هواپیمای ایرانی جنایتی به مراتب هولناک‌تر بوده:

1. هواپیمای ایرانی بر خلاف هواپیمای کره‌ای در مسیر صحیح خودش پرواز می‌کرد.
2. هواپیمای ایرانی بر خلاف هواپیمای کره‌ای وارد حریم هوایی دشمن نشده بود.
3. ناو‌آمریکایی بر خلاف هواپیمای شکاری شوروی داخل مرزهای کشور خودش نبود.
4. شرایط یک ناو مجهز آمریکایی در منطقه‌ی خلیج فارس را نمی‌شود با شرایط پرتنش جنگ سرد که خطر حمله‌ی اتمی و غیره جدی بود مقایسه کرد.

اما سخنان آقای ریگان را این بار با روایت ایران بخوانیم:

هموطنان آمریکایی من،

امشب برای شما درباره‌ی کشتار مسافران خط‌هوایی «ایران‌ایر» صحبت می‌کنم. این حمله توسط کشور ما «آمریکا» انجام شد. علیه «290» نفر مرد، زن و کودک بی‌گناه، یعنی سرنشینان یک هواپیمای غیرمسلح و مسافربری «ایرانی».

این جنایت علیه بشریت هرگز نباید فراموش شود، چه در آمریکا و چه در سراسر جهان.

امشب دعا می‌خوانیم برای قربانیان این حادثه و خانواده‌هایشان در این لحظات اندوه هولناک. مرگ آن‌ها به خاطر زیرپاگذاشتن تمامی جنبه‌های حقوق بشر توسط «دولت آمریکا» بود. همه‌ی مردم متمدن جهان با پدران و مادران قربانیان این فاجعه در اندوه، شوک و خشم‌شان احساس همدردی می‌کنند.

اجازه دهید خیلی واضح و شفاف بگویم: برای کاری که ما «آمریکایی‌ها» کردیم مطلقا هیچ عذری پذیرفته نیست، چه اخلاقی و چه قانونی. اما با وجود وحشیانه بودن این جنایت، عکس‌العمل جهانی دربرابر آن و بدیهی بودن تقصیر نیروهای ما، متاسفانه ما «آمریکایی‌ها» هنوز از گفتن حقیقت سرباز می‌زنیم.

جای هیچ شکی باقی نیست، این حمله فقط علیه «ایران» نیست؛ بلکه حمله‌ی آمریکا به همه‌ی جهان است. حمله به بنیان ارزش‌های اخلاقی‌ای که روابط انسانی میان مردمان جهان را شکل داده است.

این عملی متوحشانه است، زاده شده‌ توسط کشوری که حقوق شهروندان و ارزش جان انسان‌ها را نادیده می‌گیرد و همواره درحال توسعه‌طلبی و تلاش برای سلطه بر ملت‌های دیگر بوده است.

سخنان بالا بخش‌هایی از گفته‌های آقای ریگان در محکومیت سقوط هواپیمای مسافری کره‌ای توسط هواپیمای شکاری شوروی است. فقط به جای «ایران‌ایر» و «آمریکا» و «290»، قرار دهید «شرکت خطوط هوایی کره‌ای»، «شوروی» و «269» ومانند آن.

مدتی بعد از این حمله‌ی وحشیانه، بوش پدر، رئیس جمهور وقت آمریکا در این‌رابطه گفت:

من هرگز از طرف آمریکا از ایران عذرخواهی نمی‌کنم. برای من مهم نیست شواهد (واقعیت‌) چیستند.

The first President‌ Bush said:
«I will never apologize for the United States of America. I don’t care what the facts are.

در همین رابطه:


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

کاریکاتور روز: استاندارد دوگانه

 ترجیح من توی بامدادی این است که مطالبی را که محصولات خودم هستند بیاورم (تالیف یا ترجمه). اما با توجه به بی‌استعدادی بی‌نظیری که در زمینه طراحی و کشیدن کاریکاتور دارم  و همین‌طور علاقه وافری که به کاریکاتورها دارم تصمیم گرفته‌ام هر از چند گاهی از میان آثار کاریکاتوری که توی وب‌ می‌بینیم این‌جا نمونه‌ای بیاورم. تا جایی که امکانش باشد سعی می‌کنم نام طراح یا مرجع کاریکاتورها را ذکر کنم، اما خیلی وقت‌ها تصویر مربوطه این‌قدر توی اینترنت این دست و آن دست شده که پیدا کردن مرجع اصلی‌اش دشوار است. در چنین مواردی فرض را بر این می‌گیرم که خود کاریکاتور بهترین امضای طراح‌اش است. 

استاندارد دوگانه

ترجمه فارسی و عنوان «استاندارد دوگانه» از من است.

 

استاندارد دوگانه (Double Standard) در سیاست؛ به معنی برخوردهای متفاوت با پدیده‌های یکسان است. این موضوع از تلخ‌ترین واقعیت‌های دنیای امروز سیاست محسوب می‌شود. 


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

خانم هیلاری کلینتون بمب خوشه‌ای برای بچه‌ها خوب نیست

این پست تقدیم به همه «ساده‌دلانی» می‌شود که فکر می‌کنند «خانم هیلاری کلینتون» یا امثال او دلشان برای «حقوق بشر» یا «مردم ایران» می‌سوزد یا اصولا به اندازه سر سوزنی «انسانیت» سرشان می‌شود.

ترجمه مقاله‌ای از وب‌گاه رویاهای مشترک (Common Dreams) (با کمی خلاصه‌سازی).

cluster-bombs

سناتور هیلاری کلینتون در زندگی‌نامه شخصی خود تاریخ زنده (Living History) خود را مدافع حقوق کودکان و زنان و حامی حقوق بشر معرفی می‌کند. اما واقعیت این است که کلینتون‌ها سابقه مفصلی از قربانی کردن حقوق و یا حتی زندگی کودکان برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود دارند. وقت آن رسیده است که این سوابق افشا شود.

در 6 سپتامبر سال 2006 یک لایحه ساده (قانون اصلاحی که استفاده از بمب‌های خوشه‌ای (cluser bombs) را در مناطق غیرنظامی ممنوع می‌کرد.) موقعیت بسیار عالی‌ای برای خانم هیلاری کلینتون فراهم آورد که بتواند از «حقوق» و «زندگی کودکان» در سراسر جهان «عملا» حمایت کند. بمب‌های خوشه‌ای از وحشیانه‌ترین و منفورترین سلاح‌های جنگ‌های مدرن امروز هستند و قربانی اصلی آن‌ها کودکان‌اند.

«سناتور اوباما» به این لایحه رای مثبت داد. اما خانم هیلاری کلینتون به این اصلاحیه که با «کنواسیون ژنو» نیز کاملا هماهنگ بود رای «منفی» داد. کنواسیون ژنو استفاده از هر گونه سلاحی که خشک و تر را با هم نابود کند (indiscriminate weapons) را ممنوع می‌داند.

در آوریل سال 2003 خبرنگار آسیاتایمز از بیمارستانی در بغداد قتل‌عام مردم عراق را چنین توصیف کرد: «اکثریت قاطع مجروحین زنان و کودکان هستند، قربانیان ترکش‌های بمب‌های خوشه‌ای.»

20 درصد بمب‌های کوچک‌تری (bomblet) که از بمب‌های خوشه‌ای خارج می‌شود بلافاصله منفجر نمی‌شوند و تبدیل به مین‌های ضدنفری می‌شوند که روزی در آینده منفجر خواهد شد. این بمب‌های کوچک توجه کودکان را جلب می‌کنند چون ظرف آن‌ها شبیه قوطی نوشیدنی است و مناسب بازی به نظر می‌رسد.

البته خانم هیلاری کلینتون به هیچ عنوان دوست ندارد «رای منفی‌ای» که به لایحه عدم استفاده از بمب‌های خوشه‌ای داد در مبارزه انتخاباتی‌اش مطرح شود. [با تشکر از همه رسانه‌های شرکتی در آمریکا که «حتی یک کلمه» از این موضوع منعکس نمی‌کنند.]

بیل کلینتون و مین‌های زمینی

حال به موضع کلینتون‌ها در مورد مین‌های زمینی نگاهی بیاندازیم. موضوعی بسیار مهم برای همه پدران و مادران جهان و برای همه کسانی که کودکان را دوست دارند. land-mine

آمریکا بزرگ‌ترین تولید کننده «مین‌های زمینی» در جهان است. در حال حاضر بیش از 100 میلیون مین زمینی در بیش از 60 کشور جهان نصب شده است (9 میلیون در آنگولا، 10 میلیون در کامبوج). بر اساس برآورد سازمان ملل هر سال 26000 نفر که بیشتر غیرنظامیان کشورهای در حال توسعه هستند، بر اثر انفجار مین کشته یا معلول می‌شوند.

در دسامبر سال 1997، 137 کشور جهان «معاهده اوتاوا» را مبنی بر «ممنوعیت تولید، استفاده، انبار یا انتقال مین‌های ضدنفر» امضا کردند. کلینتون اما این معاهده را امضا نکرد و گفت:‌ «من انگیزه اخلاقی کافی برای امضا کردن چنین معاهده‌ای نداشتم.» آقای کلینتون انگیزه اخلاقی؟!!!، آیا مین‌های ضدنفر برای کودکان خوب است؟

دست‌کم نیم میلیون کودک در اثر تحریم‌های دولت کلینتون در عراق کشته شدند

تحریم‌های هولناک اقتصادی در سال‌های دهه 1990 که مرکزیت سیاست خارجی کلینتون را تشکیل می‌داد نیازی به معرفی مجدد ندارد. تحریم‌های کلینتون تمام جمعیت عراق را رنجور کرد. مرگ و میر کودکان و افراد مسن و بیمار افزایش نجومی یافت. بیماری‌های واگیردار شایع شد. سیستم بهداشت و درمان عراق که تا قبل از تحریم‌ها پیشرفته‌ترین در خاورمیانه بود از هم پاشیده شد. کود و قطعات یدکی به کشاورزان نرسید. هزاران نیروی متخصص از کشور گریختند. تحریم‌های اقتصادی همراه با بمباران هوایی پراکنده زیربنای کشور را به کلی نابود کرد.

«بیل کلینتون» برای نشان دادن میزان «نفرت‌» خود از «حقوق بشر» و «افکار عمومی جهانی» پیشنهادات «فرانسه» و «روسیه» را برای پایان دادن به تحریم‌های وحشیانه علیه عراق رد کرد.

اعتراف صادقانه به نژادپرستی (جان کلام سیاست خارجه کلینتون)

عاقبت «مادلین آلبرایت» وزیر امور خارجه دولت کلینتون بود که ابعاد بی‌تفاوتی سرد کابینه کلینتون نسبت به حقوق بشر را کاملا فاش کرد. آلبرایت در مصاحبه تلویزیونی تاریخی و مشهورش با لزلی ستال (Leslie Stahl) گفت که اهداف سیاست کلینتون ارزش قربانی شدن نیم میلیون کودک عرب را داشته است. کودکانی که در همان زمان که او صحبت می‌کرد از بیماری و فقر غذایی در حال مردن بودند. در تاریخ برای همیشه ثبت شده است که پس از این‌که مادلین آلبرایت با سکوتش تصدیق کرد که حدود نیم میلیون کودک عراقی در اثر تحریم‌ها کشته شده‌اند در پاسخ به سئوال مصاحبه‌گر که «آیا این بها ارزش‌اش را دارد؟» او دقیقا گفت: «ما فکر می‌کنیم این بها ارزش‌اش را دارد».

CARTOON

مرگ نیم میلیون کودک زیر 5 سال نسل‌کشی است. البته آلبرایت از کودکان عرب سخن می‌گفت، نه از کودکان اروپایی. اگر او چنین جمله‌ای را در مورد کودکان انگلیسی یا آلمانی گفته بود بی‌تردید ظرف کمتر از یک ساعت از مقام خود برکنار می‌شد.

بیانات صریح آلبرایت از نگرش نژادپرستانه سیاست‌مدارن واشنگتن نسبت به اعراب پرده‌ برداشت. آلبرایت جان کلام سیاست خارجه کلینتون (و بوش) را به ما گفت: «مردم عرب هیچ حق انسانی‌ای که آمریکا بخواهد به آن احترام بگذارد ندارند.»

روزی در آینده تاریخ‌دان‌ها تحریم‌های اقتصادی کلینتون و اشغال عراق توسط بوش را دو جزء لاینفک یک فرایند هولناک قلمداد خواهند کرد.

خط‌کش‌های مختلف برای سنجش حقوق‌بشر

سناتور هیلاری کلینتون هرگز هیچ‌کدام از تحریم‌های غیرانسانی یادشده یا نگاه نژادپرستانه‌ای که آن‌ها را ممکن ساخت محکوم نکرده است. در واقع خانم هیلاری کلینتون از هم‌اکنون در حال تدارک تحریم‌های سنگین بر علیه یک کشور دیگر در خاورمیانه است: ایران!

خانم کلینتون (با استناد به سابقه رای‌هایش در کنگره و حضورش در کاخ سفید به عنوان بانوی اول آمریکا) همانند همسرش «حقوق بشر» را در نقاط مختلف جهان با خط‌کش یکسان اندازه‌گیری نمی‌کند. او زندگی بچه‌های عرب‌ یا ایرانی‌ را با مقیاس دیگری می‌سنجد…


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

وقتی فرانسه در جهت صحیح حرکت کند

فرانسه با امارات بر سر ایجاد پایگاهی نظامی در این کشور به توافق رسیده است. با امضای این توافقنامه، نیروی دریایی فرانسه برای نخستین بار دارای پایگاهی در منطقه نفت خیز خلیج فارس خواهد شد.

France-Emirates

پایگاه نظامی فرانسه دفاعی است

به گفته سارکوزی «فرانسه،‌ پس از آمریکا اولین کشور غربی است که در منطقه استراتژیک خلیج‌فارس حضور دفاعی دائمی خواهد داشت». پرسشی که در ذهن‌های عاقل نقش می‌بندند این است که فرانسه در خلیج‌فارس از چه چیزی قرار است «دفاع» کند؟ فرضا در صورتی که «فرانسه‌» مورد تهاجم نظامی قرار بگیرد، آیا این کشور می‌تواند از پایگاه جدیدش در «امارات» که بیش از 5000 کیلومتر با فرانسه فاصله دارد به منظورهای «دفاعی» استفاده کند؟

فن‌آوری هسته‌ای باعث افزایش اعتماد می‌شود

فرانسه و امارات عربی متحده همچنین قرارداد همکاری‌های هسته‌ای امضا کرده‌اند‌ که به موجب آن فرانسه به امارات برای برخورداری از انرژی هسته ای غیرنظامی کمک خواهد کرد. پیشتر، قراردادهای مشابهی میان فرانسه و چند کشور دیگر عربی (مانند لیبی و الجزایر) امضا شده بود. سارکوزی همچنین وعده داده است فن‌آوری هسته‌ای صلح‌آمیز را در اختیار عربستان و قطر قرار دهد. آقای سارکوزی اعتقاد دارد دست یافتن کشورهای عربی به این تکنولوژی، باعث افزایش اعتماد میان جهان اسلام و غرب خواهد شد. البته این موضوع باعث افزایش اعتماد «شرکت‌های چندملیتی انرژی فرانسه» به «نماینده» انتخابی‌شان نیز می‌شود.

کسانی که دوست دارند اوضاع جهان را بفهمند ممکن است از خود بپرسند چرا ایران با جمعیت بیشتر و وسعت قابل توجه احتیاجی به منابع انرژی از نوع دیگر ندارد، اما «کشور‌های عربی به علت افزایش مصرف انرژی که ناشی از توسعه اقتصادی آن‌هاست» به انرژی هسته‌ای نیاز دارند:

بی‌بی‌سی: تحلیلگران می گویند کشورهای حاشیه خلیج فارس به علت افزایش مصرف انرژی که ناشی از توسعه اقتصادی است، تمایل به استفاده از فناوری هسته‌ای دارند.

بی‌بی‌سی: برخی از منتقدین بین‌المللی می‌گویند ایران با توجه به منابع عظیم نفت و گازش احتیاجی به فن‌آوری هسته‌ای ندارد.

پاداش فرانسه

به لطف پررنگ شدن حضور «راست اقتدارگرا» در فضای سیاسی فرانسه و نزدیک شدن بیش‌ از پیش فرانسه به سیاست‌های جهانی آمریکا، این کشور دارای اولین پایگاه نظامیش در منطقه خلیج‌فارس می‌شود و قراردادهای شیرین هسته‌ای متعدد «جهت افزایش اعتماد» با کشورهای منطقه امضا می‌کند. حرکتی که بدون تردید با چراغ سبز عموی بزرگوار و به عنوان دستمزد حرکت فرانسه در جهت «صحیح» انجام شده است.