لینک‌های روز: پس از کودتا

  • درباره ماجرای پیچیده مشایی » کلاشینکوف دیجیتال
    مدیران درجه دو و سوم امنیتی در هر جامعه ای، دقیق ترین و واقع بین ترین تحلیل و شناخت را از جامعه دارند، به خوبی شکاف ها، خطرها، نیروهای موثر، وزن واقعی جریانات و …را می شناسند و مطلع هستند، این طیف معمولا انسانهایی با درجه هوشی بالا هستند که جسارت بالایی هم دارند…. و باید بدانیم مشایی زمانی جزو همین مدیران میانی امنیتی کشور بوده است و  حتما باید بخشی از پیچیدگی های پدیده مشایی را از این پنجره نگاه کرد.
  • آزادگان آمدند، احمد نیامد » کلمه
    می دانی مفقود الاثر یعنی چه ؟‌  این واژه ای نیست که بتوانی در یک جمله معنی اش کنی و برود پی کارش. اصولا معنایش را همگان نمی دانند. جای آن همسری نبودی که دختر شیرخواره اش را تا هفت سالگی بزرگ کند و هر روز چشمهایش به در خانه باشد. جای آن مادر نبودی که با چشمان قرمزش، همیشه یک بشقاب اضافه برای سفره ی شام بیاورد. و آن پدر، که هر روز در مسجد محل، با عکس جگرگوشه اش در جیب، دنبال بچه های جبهه و همرزمان فرزند می گردد تا سراغی بگیرد. و جای آن فرزند، که حتی امروز، رویاهایش را چنین می سازد، که روزی پدر نادیده اش، خواهد آمد. اگر جای اینان بوده ای، که دیگر نخوان این نوشته را. که خود حدیث مفصل می دانی.
  • این یک دستور جدی به مطبوعات آلمان است » امیر مهدی حقیقت
    زبان به انسان‌های معمولی برای این داده شده است تا مافی‌الضمیر خود را بیان کنند، اما به انسان‌های زرنگ برای این داده شده است تا ما فی‌الضمیر خود را پنهان کنند.
  • چرا میرحسین موسوی رهبر مناسبی برای جنبش سبز نیست؟ » تلخ، مثل عسل
    می خواهید وقت‌تان تلف شود؟ می‌خواهید باز هم برایتان از لزوم توانایی رهبران در معانقه، مصافحه، مباهله، محاصره، مناظره و غیره بنویسم؟ یعنی لازم است باز هم میرحسین را با رهبرانی چون سوپرمن، بت‌من، گاندولف، آراگون یا حتی هری‌پاتر مقایسه کرده تا بدانید او رهبری ناتوان و ناکارامد است؟ حواس‌تان هست ما از مرد ضعیفی حرف می‌زنیم که ادعای گزافی چون تقلب در انتخابات را مطرح کرده بدون اینکه حتی یک‌بار شخصن خودش با دست خودش تک‌تک آرا را شمرده باشد؟
  • جنگ ایرانی ـ اسلامی زرگری است » میرحسین موسوی
    به جای طرح جنگ کاذب اسلامی ـ ایرانی با ملت صادق باشید
  • مسافر » برای خاطر کتاب‌ها
    من اما به مهاجرت نمی‌خوام تن بدم؛ مهاجر نیستم. همه‌ی عمرم رو هم اگر این‌ور و اون‌ور زندگی کنم مهاجر نخواهم بود چون توی ذهن‌م این‌طوری نیست. دلیلی که من الان شیراز زندگی نمی‌کنم اینه که می‌خوام جاهای دیگه هم زندگی کنم، دلیل‌ش این نیست که اون‌جا رو دوست نداشتم یا دیگه نتونستم یا توی ترازو وزن‌ش کم‌تر بوده… چی می‌گن به آدمی که مهاجر نیست اما توی شهر خودش زندگی نمی‌کنه؟ مسافر؟
  • پس از کودتا » شور و شر
    فرض بگیریم که در این مملکت کودتا شده است، این بساط خاطره‌گویی و نوستالژی‌بازی و شرح امید و آرزوهای بربادرفته که گویا قرار است خرداد هر سال به راه شود، کاری از پیش نمی‌برد، یعنی در بهترین حالتش می‌شود یکی از همان دوره‌های پربار هنری که چیز کمی هم نیست «اگر» بشود البته، اما به‌هرحال منشاء اثری در عرصه‌ی سیاسی نمی‌شود. در واقع این کنار کشیدن و به حال خود گذاشتن سیاست و پناه بردن به ادبیات و شعر و داستان و گزنده‌تر اگر بگویم، روضه‌های پر سوز و گداز، از سر ترس و محافظه‌کاری و بسته بودن فضا و بگیر و ببند فزاینده و هر چه باشد، یک پیامد بیشتر ندارد و آن رادیکالیزه شدن عرصه‌ی کنش سیاسی است. این را می‌گویم چون کمتر دیدم در سالگرد بیست و دوم خرداد، کسی از داخل ایران تحلیلی، پیشنهادی، راهکاری در باب کنش سیاسی ارائه دهد، وبلاگستان پر شده بود از اشک و آه و ناله و نفرین و الخ. روایت داستانی و خاطره‌گونه‌ی روزهای پیش و پس از انتخابات که اگر خیلی عمیق و اصیل باشد، شاید بتواند اثر هنری ارزشمندی خلق کند اما مطمئنا برای ما دموکراسی و کنش سیاسی دموکراتیک نمی‌سازد.
  • درباره نقش ناچیز آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد! » تورجان
    پنجاه و هفتمین سالگرد کودتای امریکایی – انگلیسی ۲۸ امرداد با مقاله ای که یک عضو شورای روابط خارجی امریکا به نام ری تکیه (ray takeyh) در روزنامه واشینگتن پست منتشر کرد و در برخی سایت های فارسی زبان انعکاس گسترده یافت، به حمله ای بی امان به روحانیت بدل شد و گفتگوی آقای بنی صدر نیز بر داغی مباحث افزود. آنگونه که در برگردان فارسی این مقاله آورده شده است، نویسنده از اینکه بیش از نیم قرن است که قدرت های غربی به عنوان عامل اصلی کودتا معرفی می شوند ناخشنود است. وی گفته است:« مسأله این است که در عالم واقعیت، نقش سازمان سیا در سقوط محمد مصدق ناچیز بود. واقعیت این است که بزرگترین نقش در سقوط مصدق را جامعه روحانیت ایران ایفا کرد و نبایستی به جمهوری اسلامی این اجازه داده شود تا گناه روحانیون را به راحتی پنهان کند.»
  • نیروگاه اتمی بوشهر؛ چرا آری – چرا نه؟ » راز سر به مهر
    آن چه «ایران» دچار آن است، نه نبود منابع انرژی، که نبود «مدیریت درست استفاده از منابع انرژی» است. نحوه تولید، یا مهار و سرانه بالای مصرف منابع انرژی حاصل از چاه های نفت، سدها و معادن نشان می دهد که قبل از خود «انرژی»، دغدغه انسان ایرانی باید «مدیریت تولید و مصرف انرژی» باشد. خطرناک بودن استفاده نادرست و کنترل نشده از انرژی وحشی و بی رحم «اتم»، این مشکل را به یک مصیبت کامل تبدیل می کند. این نگرانی در درجه نخست متوجه استفاده احتمالی نظامی از انرژی هسته ای نیست بلکه حفاظت از محیط زیست است که می تواند به طور جدی مورد نگرانی باشد.

* بدیهی است (هست؟) که این نقل قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
با توجه به فیلتر بودن بامدادی، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینه‌ی بامدادی» پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

یکی از خانه‌های این شهر – سه

در هر یک از پست‌های این مجموعه، یک «وبلاگ» از «وبلاگستان» معرفی و پیشنهاد می‌شود. عرصه‌ی معرفی وبلاگ مثل پرواز با گلایدر است: هم هیجان دارد و هم خطرناک است! پس این معرفی‌ها را با در نظر گرفتن این چهار نکته‌ انجام می‌دهم: یکم این‌که این معرفی‌ها لزوما به معنای تایید همه‌‌ی نظرات یا نوشته‌های نویسنده‌ی وبلاگ معرفی شده نیست و در واقع من معمولا نویسنده‌ی این وبلاگ‌ها را اصلا نمی‌شناسم. دوم این‌که صرفا وبلاگ‌هایی را معرفی می‌کنم که به نظرم «ارزش» خوانده شدن دارند. سوم این‌که (بدیهی) معرفی وبلاگ‌ها در این مجموعه به آن معنا نیست که وبلاگ‌هایی که این‌جا معرفی نمی‌شوند به نظرم ارزش خوانده شدن ندارند! چهارم این‌که اگر روزی روزگاری وبلاگ نویس «الف» و «ب» را معرفی کردم که خواسته یا ناخواسته دشمن خونی هم از آب درآمدند امیدوارم خودشان یا دیگران از من دل‌گیر نشوند که چرا هر دو را معرفی کرده‌ام!

ترجمه و نوشته‌های امیرمهدی حقیقت

آقای امیرمهدی حقیقت احتمالا برای خیلی از ما دیگر شناخته شده است. او مترجمی جوان است که تا به حال چند کتاب ترجمه یا منتشر کرده، مثل «خاک غریب»، «خوبی خدا»، «فانگلیش» (گردآوری به زبان انگلیسی) و غیره.

او در وبلاگش کم و بیش درباره‌ی دغدغه‌ها و چالش‌هایی که در کار ترجمه با آن‌ها رو به رو می‌شود می‌نویسد. او نه تنها بسیار دقیق و جذاب و می‌نویسد بلکه ما را با دنیایی ورای ترجمه آشنا می‌کند. در لا به لای پست‌های او می‌توانید پیچیدگی‌ها، ظرافت‌های فرهنگی و بومی‌ و آن بخش «غیر قابل ترجمه»ی زبان‌ را بهتر لمس کنید.

مثلا این پست این وبلاگ به نام «بوپیپ کوچولو» را که چند ماه پیش خواندم هنوز از ذهنم بیرون نرفته است. راستی چند وبلاگ را می‌شناسید که پستی داشته باشند که بعد از چند ماه هنوز از ذهن‌تان بیرون نرفته باشد و دقیقا بدانید آن‌را کجا خوانده‌اید؟

او حتی وقتی می‌خواهد چیزی را معرفی کند یا از جایی نقل قول کند این کار را به شیوه‌ای جذاب و مفید انجام می‌دهد. مثلا ببینید چطور این آدم با نثری ساده و جذاب و آوردن چند مثال و نقل قول ما را متوجه اهمیت «کتاب مستطاب آشپزی» و آثار آقای نجف دریابندری می‌کند.

از من می‌پرسید معطل نکنید و مشترک وبلاگ آقای امیرمهدی حقیقت شوید. کافی است روی تصویر زیر کلیک کنید:

وبلاگ ترجمه و نوشته‌های امیرمهدی حقیقت
.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: از باتلاق فاصله می‌گیریم

  • خودت را توصیف کن » پیاده رو
    از وقتی همان بچه دو ماهه آمده دیگر تنها نیستم. دایم کسی هست. همین بچه دایم هست. نباید جلوش گریه بکنم. تازه وارد است. زیر دوش گریه می کنم. یا سر چاه مستراح.
  • داشتن و نداشتن » ترجمه و نوشته‌های امیرمهدی حقیقت
    آن قدیم‌ندیم‌ها چند موسسه‌ی بزرگ انتشاراتی بود مثل فرانکلین که وظیفه‌اش انتخاب آثار خوب دنیا بود و انتخاب مترجم خوب و ویراستار خوب. در جریان این فرایند بسیار مترجمان و ویراستاران زیر دست بزرگ‌ترها و استخوان‌خرد کرده‌ها کار یاد می‌گرفتند و تجربه کسب می‌کردند. ما الان چنین جاهایی را اصلا نداریم یا تقریبا نداریم. همه دارند برای خودشان کار می‌کنند.
  • از باتلاق فاصله می گیریم » لویاتان
    نمی توانیم چشم ببندیم و به بیراهه برویم. راه ما به باتلاق طرف مقابل فرو افتادن و یا حتی باتلاق شدن نیست. راه ما، جنبش مسالمت آمیز مدنی است. از این همه جریانی و جنبش و حرکت و تظاهرات و درگیری هایی که از زمان انتخابات به بعد رخ داده، هیچ یک به شکوه و عظمت نخستین گردهمایی آرام در میدان آزادی نبوده و یا به اندازه راهپیمایی سکوت هفت تیر تا ولی عصر صلابت نداشته است. هر قدر به سمت درگیری رفته، بدتر شده است. اما سندهای رشد مردم و جنبش هم جلوی چشم همه ماست اگر بخواهیم آن را ببینیم. زنان و مردانی که جلوی نیروهای پلیس ایستادند تا کتک نخورند، نهایت انسانیت هستند.
  • حکومتی نگران از پارگی » حباب
    دیگر چه انتظاری می‌توان داشت از حکومتی که قبح روزه‌خواری برایش بیشتر از آدم‌کشی است، قبح پاره کردن عکس فردی بیشتر از  پاره‌کردن و تجاوز به خود یک فرد است و شعار برایش مهم‌تر از شعور است.
  • اعدام هم دوای دردتان نیست! » همینجوری
    نمی دانم محارب کیست و مفسد فی الارض یعنی چه! اما یک چیز را خوب می دانم. آدمی که به قتل رسید زنده نمی شود. اگر کسی را کشتی نمی توانی با پول نفت و حمایت کشورهای غیر متعهد و فتوای علما و راهپیمایی های خودجوش به زندگانی برگردانی اش. فایل کامپیوتر نیست که اگر delete شد به راحتی recover شود، نمره امتحان نیست که اگر کم دادی بتوانی اضافه کنی، شیشه پنجره نیست که اگر شکستی بتوانی درستش کنی. داستان، داستان یک چیز یگانه و بی بازگشت است.
    گیرم که بپذیریم در جایی هم حکم اعدام لازم است. کسی که می خواهد حکم اعدام بدهد باید دقت زیادی داشته باشد، باید که خطا در کارش نباشد، باید که ذهنش مخدوش حاشیه ها و حب و بغض ها نباشد، باید که…
    خیلی چیزها لازم دارد صدور حکم اعدام و من این چیزها را در دستگاه قضایی مان نمی بینم. احساس نمی کنم که با وسواس و دقت کافی به پرونده های سیاسی و امنیتی رسیدگی شده باشد و این یعنی اینکه رفتن به سراغ رویه سال 57 در سال 88 می تواند فاجعه بار باشد.
  • هیاهوی خاموش » تظاهر
    ما بيشتر اوقات در حال تظاهر هستيم .تظاهر به انسانيت و حتي تظاهر به بالاتر از انسانيت. در حاليكه اكثرا در سطحي پايينتر از انسان زندگي ميكنيم .تلاش ميكنيم كه همه خواسته هاي حيواني خود را پنهان و سركوب كنيم .
  • نشانی جدید وبلاگ ۴دیواری
    خیلی بد شد. ظاهرا سیاست زبونانه‌ی بستن وبلاگ‌ها توسط بلاگفا زیاد جواب نداد!
  • راه‌کارهای آقای کروبی برای خروج از بحران » سحام‌نیوز
    حوادث بازداشتگاهها و ماجرای کهریزک و خشونت به زنان و دستگیری های فله ای و دادگاههای فرمایشی و ارعاب تئوریزه شده کم بود که دست آقایان به خون مردم در روز عاشورای حسینی نیز آغشته شد. طنز ماجرا اما آنجاست که طلبکار هم می شوند. دست پیش می گیرند مبادا که پس بیافتند. شب عاشورا به حسینیه جماران یورش می برند و با این حال از شکسته شدن حرمت امام و عاشورا نیز سخن می گویند. با چاقو و قمه به جان مردم در تهران و مشهد می افتند و بعد حکم محاربه برای دیگران صادرمی کنند. مواجب بگیران را به جان مردم می اندازند و مردم را فریب خورده و مزدور اجنبی می خوانند. منتقدان خود را منافق می نامند و کسی را روانه زندان می کنند که پدرش شهید مظلوم آیت اله بهشتی، قربانی منافقین بوده است. او را بازداشت می کنند آن هم در دانشگاه و در سر کلاس درس. البته آقایان حرمتی نیز برای دانشجو و دانشگاه باقی نگداشته اند و دانشگاه را پادگان کرده اند. دیدیم که چگونه در شانزدهم آذر ماه به دانشگاه قشون کشی کردند و دانشجویان را روانه زندان ساختند.

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: مناظره‌ی تاریخی

  • مناظره تاريخي » اين‌جا و اكنون
    تحلیل عالی علی معظمی از مناظره‌ی تاریخی رئیس‌جمهور و آقای موسوی
  • میرحسین توانست مخاطب را قانع کند که چرا احساس خطر کرده است  » واژگون
    نُه دلیل که نشان می‌دهد موسوی پیروز مناظره بوده است.
  • با کمال تاسف: برنده‌ی مناظره‌ها… » بوي بارون، قهوه، سيگار
    این مناظره‌ها برای من و شما و امثال ما نیست که وقتی هم پای این مناظره‌ها می‌نشینیم برای جمع بندی نهایی نشسته‌ایم یا شاید هم انگار که بخواهیم ادامه بازی را وقتی مهیج شده تماشا کنیم. پس لطفن با نگاه خودمان تحلیل نکنیم و آخر سر هم کف نزنیم که کاندیدای محبوب‌مان برنده بیرون آمد از این مناظره یا منازعه. عین تمام تاریخ روشنفکری ایران از نگاه خودمان تحلیل نکنیم تاثیر این مناظره‌ها را روی مردم. بعد از نتایج انتخابات هم بگیم ای داد! چرا این جور شد. اصلن تقلب شد. که امیدوارم هفته‌ی بعد به این جا ختم نشود.
  • توهم «کارشناسی ارشد» یک رییس‌جمهور » دیده‌بان
    حرفی که بیش از همه صحبت‌های رییس دولت نهم در این مناظره بر من گران آمد، گفتن و تکرار این جمله بود که «رییس‌جمهور خودش باید کارشناس ارشد باشد» و در همه زمینه‌ها روی نظر کارشناسان، نظر بدهد. (جمله دوم نقل به مضمون)
    رییس‌جمهور کشوری مثل ایران باید در زمینه سیاست داخلی، دیپلماسی، اقتصاد، فرهنگ، آموزش، بهداشت، امنیت، جامعه و … تصمیم بگیرد. اصلاً تصور وجود فردی که هم‌زمان در همه این زمینه‌ها در حد یک کارشناس معمولی هر یک از آن‌ها متبحر باشد، بسیار سخت است؛ چه برسد به این‌که یک نفر بیاید ادعا کند که در تمامی این حوزه‌ها یک کارشناس زبده و عالی‌رتبه است.
  • بر ساحل سلامت »  خدا زمانهای انتخابات را از ما نگیرد
    زمانهای انتخابات زمان های خوبی است. زمانهایی است که می شود کلی کار کرد چون هدف وسیله را توجیه می کند.
  • کروبی یا موسوی: یک محاسبه استراتژیک » یک لیوان چای داغ
    رای استراتژیک در اصطلاح انتخاب عمومی رایی است که غیرصادقانه ابراز شده است به این معنی که با وجود ترجیح نامزد الف به ب، فرد آگاهانه به ب رای می‌دهد. با این محاسبه که رای صادقانه به الف در هیچ سناریویی نتیجه را تغییر نمی‌دهد ولی رای به ب باعث می‌شود تا شانس گزینه نزدیک‌تر به ترجیحات رای‌دهنده بالا برود…
    … در شرایطی که رای نامزدها به هم نزدیک است رفتارهای استراتژیک می‌تواند نتیجه را زمین تا آسمان تغییر دهد.
  • نامه‌ی سرگشاده به مهندس » ترجمه و نوشته‌های امیرمهدی حقیقت
    اگر باز – همچون دوره‌ی آقای خاتمی- رمانی یا مجموعه داستانی را در تریبون مجلس یا تریبون‌های دیگر باز کنند و یک جمله از روش بخوانند که به زعم خودشان صحنه‌ای است غیراخلاقی و بخواهند با تحریک عوام، وزیرتان را بابت یک جمله و یک کلمه دراز کنند چه می‌کنید؟
  • من رسمن کم آورده و از موضع تحریم دست برداشتم
    جهت اطلاع خودم و تک و توک اطرافیان، باید بگویم: من تسلیم شدم. می‌گفتم تحریم را انتخاب می‌کنم. حالا با خودم می‌گویم ببین چه طور این‌قدر از مرحله پرت بوده‌ام. این‌جا که نافرمانی مدنی معنایی ندارد، حرف از تحریم زدن با احترام به تحریمی‌های گوناگون و حتا مختلف، کمی مسخره است، مشارکتی‌های‌ محترم‌مان هم که سرشان سلامت، گویا یا فکر می‌کنند به دموکراسی رسیده‌اند و یا فکر می‌کنند قدم‌هایی بسیار موثر دارند در آن جهت برمی‌دارند! با این وجود دوست‌تان دارم. خب من هم که تافته‌ای جدا بافته نیستم. بخواهم یا نخواهم و بخواهید یا نخواهید، یکی از شما هستم. پس از شما فرار نمی‌کنم که بروم در غاری کنج تنهایی‌ام ولی لطفن و عجالتن نخواهید مثل شما فکر کنم.
  • در مورد پرونده یک آقا می‌تونم چیزی به شما بگم؟ بگم؟ نه… بگم؟!
    بگم گفته بود «قیافه روشنفکری می‌گیرند ولی به اندازه بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارند»! نه… بگم؟!
  • پاسخ‌هايی هول‌هولكی به چند پرسش بنيادين
    برنامه اقتصادی میرحسین موسوی و همه مواضع انتقادی‌اش در این سال‌ها نسبت به پروژه نئولیبرالی‌ساختن اقتصاد ایران (مثلا سخنرانی سال گذشته او در موسسه دین و اقتصاد در یادبود مصطفی عالی‌نسب)، اختلالی است جدی در روند پروسه اقتصادسیاسی رسمی. برنامه‌ای بر اساس: احیای نظام برنامه‌ریزی و نظارت شورایی اقتصاد همچون مهاری بر خاصه‌پروری نفتی و نظامی؛ تقویت توان اقتصاد ملی، از طریق احیای صنایع و کشاورزی که در پی برنامه نئولیبرالی وارادات‌محور ورشکسته شده‌اند و نیز توجه به اشتغال ملی؛ توقف روند تصویب و اجرای برنامه‌ پنجم توسعه، طرح تحول اقتصادی و هدفمند ساختن یارانه‌ها که همگی بر منطق نئولیبرالیستی حادی استوارند؛ کاهش مصرف انرژی (به عنوان مولفه اساسی اقتصاد ایران) اما نه از طریق سهمیه/جیره‌بندی یا گران‌کردن بهای آب، برق، گاز و بنزین (که بی‌شک هجومی است به معیشت فرودستان بلکه با اصلاح ملی شیوه‌های تولید، توزیع و مصرف انواع انرژی. این برنامه‌ها زمانی متمایز می‌شوند، که آن‌ها را در کنار برنامه دیگر نامزدها باز بخوانیم؛ جایی که عمده‌ترین برنامه اقتصادی نامزد اصلاح‌طلب مطالبه‌محوری، کروبی، توزیع سهام نفت (بخوانید: چوب حراج زدن به ثروت ملی) است که نفتی است بر آتش نئولیبرالیسم یا به‌ویژه برنامه اقتصادی دولت حاکم که ریاست آن، در سخنرانی‌های انتخاباتی‌اش، با صراحت تهوع‌آوری به تعطیلی صنایع ملی، در عوض، افزایش مزیت‌های دانش و فناوری‌های نو در ایران افتخار می‌کند.

* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و من نه فقط این‌جا بلکه در لینک‌های روزانه، نقل‌قول‌ها و اصولا هر جا از منبعی لینک می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.