خودکشی و انسانیت

دوستی اشاره کرد که راننده‌های قطار در فلان کشور دستمزد نسبتا بالایی دارند به خاطر آمار زیاد خودکشی توسط پریدن جلوی قطار.

خودتان را جای یک راننده قطار بگذارید. سر یک پیچ تند در منطقه‌ای خلوت فرد قربانی روی ریل‌ها دراز کشیده و هیچ کاری هم از دست شما ساخته نیست. ترمز اضطراری را می‌کشید و…. شاید هم اصلا روی ریل دراز نکشیده باشد و همان‌طور که کنار ریل‌ها ایستاده و قطار نزدیک می‌شود ناگهان خودش را جلوی قطار پرت کند. در هر حال شما یعنی راننده قطار همان‌طور ناباورانه با قطار از روی او عبور می‌کنید و صدای برخورد ممتد فلز با فلز برای یک لحظه کوتاه قطع می‌شود. به همین سادگی یک نفر کشته شد توسط قطاری که شما راننده‌اش بودید. مهم نیست که شما هیچ تقصیری نداشتید، چیزی در شما برای همیشه تغییر کرده است. تصویر بدن قربانی در آخرین لحظه‌ای که توسط «شما» زیر گرفته شد یک لحظه رهایتان نمی‌کند. چه روزها در حین کار و چه شب‌ها در کابوس‌هایتان. ظاهر می‌شود و تکرار می‌شود و زندگی‌تان را تا مدت‌ها تاریک و تلخ می‌کند. شاید اگر آدم حساسی باشید برای همیشه زندگی‌ به کامتان تلخ شده باشد.

اگر آن فرد له شده زیر قطار را جایی ببینم از او خواهم پرسید: آیا این جان شیرینت آن‌قدر ارزش داشت که به خاطر گرفتنش بخواهی زندگی دیگری را نابود کنی؟


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

خودکشی

دختر فلسطینی‌ای که در یک عملیات انتحاری خودش را منفجر می‌کند و یا زندانی‌ای که دست به اعتصاب غذای نامحدود می‌زند و در اثر عوارض ناشی از آن جان می‌دهد و یا معترضی که در ملاء عام خودسوزی می‌کند؛ شاید بتوانیم همه این نوع خودکشی‌ها را خودکشی‌های سیاسی-اجتماعی نام دهیم.

این‌ موارد با خودکشی‌های فردی (غیرسیاسی-اجتماعی) فرق می‌کنند اگر چه حتما نقاط مشترکی دارند. شباهت‌شان در این است که به هر حال در همه آن‌ها فرد جان خودش را می‌گیرد (یا شدیدا در معرض خطر قرار می‌دهد). مهمترین تفاوت‌شان شاید در این است که خودکشی‌‌های سیاسی-اجتماعی معمولا یک وجه فرافردی قوی دارند اما خودکشی‌های معمول‌ بیشتر جنبه فردی دارند. شکی نیست که در خودکشی‌های فردی هم شخص ممکن است به قصد تغییر دادن یا نشان دادن چیزی (مثلا بی‌گناهی یا مظلومیت خود) به اطرافیان خود اقدام به خودکشی کند و یا در خودکشی‌های سیاسی-اجتماعی هم انگیزه‌های فردی نقش دارد. اما در خودکشی‌های فردی معمولا دایره این اطرافیان به نزدیکان و آشنایان محدود می‌شود و مطالبات یا اهداف هم در همان حوزه است. در حالی که شخصی که خودکشی سیاسی-اجتماعی می‌کند حوزه بسیار وسیع‌تری از افراد جامعه را مخاطب قرار می‌دهد.

به نظرم به صورت نسبی درک کردن حال کسی که خودکشی فردی می‌کند راحت‌تر است. چرا که معمولا افراد در انتهای یاس و بی‌انگیزگی یا اختلال روانی خودشان را نابود می‌کنند. به عبارت دیگر شخصی که خودکشی می‌کند در وضعیتی این کار را می‌کند که انگیزه زیستن‌اش به کمترین حد خود رسیده (و یا در حالت اختلال روانی ممکن است متوجه خطر خودکشی نباشد) و در یک حرکت برنامه‌ریزی شده و یا تصمیم آنی اقدام به خودکشی می‌کند. بسیاری از افراد ممکن است در لحظه‌هایی از زندگی‌شان به خودکشی فکر کرده باشند و اگر چه عده معدودی عملا دست به این کار می‌زنند اما عده بسیار بیشتری ذهنیت خودکشی را تجربه کرده‌اند و در نتیجه بهتر می‌توانند با کسی که خودکشی فردی می‌کند هم‌ذات پنداری کنند.

اما درک خودکشی سیاسی-اجتماعی پیچیده‌تر و دشوارتر است. چرا که شخصی که خودکشی سیاسی-اجتماعی می‌کند (معمولا) دچار اختلال روانی نیست و حتی شاید در اوج یاس روانی نیز قرار نگرفته باشد. به عبارت دیگر او در سطح فردی هنوز انگیزه زندگی بالایی دارد و علی‌رغم آن و به دلایلی دیگر تن و جانش را خرج می‌کند. پس یاس و ناامیدی نه تنها عامل تشویق او به خودکشی نمی‌شود بلکه او باید کاملا آگاهانه و ارادی بر این غریزه نیرومند (حیات) غلبه کند. به بیان دیگر، اگر خودکشی فردی باعث می‌شود فرد از یک وضعیت ناامیدکننده خلاص شود (نوعی درمان یا تسکین) خودکشی سیاسی-اجتماعی فرد را از یک وضعیت ناامیدکننده فردی رهایی نمی‌بخشد.

درک کردن شرایط روانی حاکم بر کسی که هنوز انگیزه حیات دارد ولی به صورت آگاهانه و ارادی جان خودش را می‌دهد برای من بسیار دشوار و حتی غیرممکن است.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: اتفاقی در پیش است

  • خبرگزاری فارس ، این یکی آزادی رو هم بیخیال شو » کیبورد آزاد
    خبرگزاری فارس! ما تو رو دروغگو و غیرصادق می‌شناسیم. قبول. خبر دزد می‌شناسیم. قبول. اما توی حوزه سیاست و اجتماع. این «نرم افزار آزاد» درباره آزادی است. درباره حق انتخاب. درباره اینکه افراد حق دارن در مورد چیزی که استفاده می‌کنن نظر بدن و تا عمقش رو بفهمن.
  • در دفاع از اجرای بدون تنازل قانون اساسی » تورجان
    زمان حَکم قرار داده شدن قانون اساسی فرارسیده و به صلاح طرفین و به سود نظام، انقلاب، مردم و کشور است که یک هیأت مرضی الطرفین متشکل از فقها و حقوقدانان برجسته و بی طرف برپا شود تا مشخص شود که چه کسی از قانون اساسی تخطی کرده است.
  • ما و ميرحسين: آینه در آينه‌ی اميد » ملکوت
    بیانيه‌های میرحسین، از ابتدا تا به امروز، حال طفلی را داشته‌اند که از زمان تولد به سرعت رشد کرده و بلوغ یافته است. این‌که بخش‌های مختلف اين بيانيه، عملاً دارند تبديل به نقل‌قول‌هایی می‌شوند و حالت عباراتی شعارگونه را پیدا کرده‌اند که می‌توانند در مناسبت‌های مختلف برجسته شوند، معنای‌اش این است که گوینده يا نویسنده به روح زمانه‌ی خود پی برده است و نبض جامعه را در دست دارد.
  • درباره‌ی درباره‌ی الی » آرش رضایی
    چرایی مرگ و خودکشی الی مهمترین سئوالی است که تا ساعت ها و شاید ماه ها گریبان بینده را رها نمی کند. درباره الی برای اولین بار شما را با کارگردان و هنرمندی مواجه می کند که هنر نگفتن را به بالا ترین شکل نشان می دهد. ادبیات ما در طول تاریخ استثناهای کمی در این زمینه دارد.
  • برای اینکه فراموش نکنیم: نقبی به گذشته » دست نوشته‌ها
    واقع قضیه این است كه دو ساعت پیش كه فیلم را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجك ببندم و مهرجویی را بغل كنم و با هم به آن دنیا برویم. اما یك ربع پیش كه با قرآن استخاره كردم خوب آمد كه به شما بگویم و نه به كس دیگر. ادای وظیفه كردم؛ ثواب یا گناه؛ آخرت خودتان را به دنیای دیگران نفروشید.
    امضا: محسن مخملباف (۱۳۶۶)
  • خانه توی سنگر در سویس (عکس)
    البته سنگر نه به معنای نظامی آن.
  • اعتراف می کنم: من عکس امام را پاره کردم! » گاه نوشت محمد نوری زاد
    من از این مضحکه ای که دوستان بپاکرده اند ، دو گرایش برآورده ام . که دومی برای اولی بستر سازی می کند . یک : احساس خطر دوستان . و دو : نیاز دوستان به عوام . که یعنی اگر در این سالهای پس از انقلاب ، صداو سیما و منبریان و مداحان ما  بر رشد مردمان  اصرار می ورزیدند ، امروز نمی توانستند به ضرب یک چنین ترفند کودکانه ای ، عوام را بخاطر پاره شدن یک عکس به خیابان آورند و در نقطه مقابل ، بخاطر کشته شدن جوانانمان  در خانه نگهشان دارند.
  • عکس امام خمینی (ره)  » مکتوب
    این همه دگرگونی و دگردیسی که پیش آمده است، در مقایسه با پاره شدن عکس امام خمینی که اقدامی به شدت مشکوک است- پیش از همه آقای کروبی در نامه به رییس صدا و سیما از این فتنه سخن گفت- چه نسبتی دارد؟ هویت انقلاب و جمهوری اسلامی تغییر یافته، و نیروی نظامی که بایست فراتر از احزاب سیاسی و امواج سیاسی قرار بگیرد، به ابزار سرکوب و رانت خوار اقتصاد و صنعت و نفت تبدیل شده است.
    این رفتار ها خطرناک نیست؟ صدا و سیما با کدام مجوز و دلیل عکس پاره شده امام خمینی را نشان می دهد؟
  • سال سوگ سنتور » پيمان و تنبكش
    مراسم خاکسپاری فرامرز پایور برگزار شد. افسوس که امسال دو سنتور نواز برجسته را از دست دادیم: مشکاتیان و پایور.
  • گزارش هشدار دهندۀ عفو بین المللی » رادیو فرانسه
    وضعیت حقوق بشردر ایران، در بیست سال گذشته، هیچگاه به  وخامت امروز نبوده است.

* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

خشونت‌ورزی تقریبا مانند خودکشی است

مذهب من خیلی ساده است. مذهب من مهربان بودن است.  — دالای لاما

آدم‌ها را باید از نوع رفتارشان در روزهای سخت شناخت. ببینید رفتار سیاسی دالای‌لاما به عنوان رهبر محبوب مردم تبت چگونه است. رفتار سیاسی رهبرانی چون او باید الگوی سیاست‌مداران جهان قرار بگیرد.

دالای لاما در پاسخ درخواست‌های برخی «گروه‌های مستقل تبتی» مبنی بر تحریم بازی‌های المپیک و همین‌طور دولت چین که وی را متهم به «گروگان گرفتن بازی‌های المپیک» کرده است گفت:

المپیک باید در چین برگزار شود و مردم چین باید از آن احساس غرور کنند. این حق چین است که میزبان بازی‌های المپیک باشد. تحریم بازی‌ها حرکتی رایکال و افراطی است و این اتهام دولت چین نیز بسیار تحریک‌آمیز است.

صرف‌نظر از نگرش صلح‌طلبانه‌اش، او می‌داند که نباید پل‌های مذاکره را خراب کند و باید راه را برای راه‌حل صلح‌آمیز و توافق با دولت چین باز بگذارد. واقعا باید به منش سیاسی او آفرین گفت. وی در جای دیگر می‌گوید:

این یک جنبش مردمی است. من خودم را خدمت‌گذار مردم می‌دانم و نمی‌توانم به آن‌ها بگویم چکار بکنند یا نکنند، من چنین قدرتی ندارم. همه اصول اعتقادی من را می‌شناسند که کاملا مخالف خشونت است. خشونت‌ورزی تقریبا مانند خودکشی است.

با توجه به این‌که دولت چین مانع ورود خبرنگاران و جهان‌گردان به تبت می‌شود اولین و مهم‌ترین کاری که جامعه بین‌المللی باید انجام دهد تلاش برای به دست آوردن اطلاعات از وضعیت تبت است. چه عمدی و چه غیر عمدی «نسل‌کشی فرهنگی» در تبت در جریان است. نوعی تبعیض: با تبتی‌ها در سرزمین خودشان مانند «شهروندان درجه دوم» رفتار می‌شود.

دالایی لاما بارها تاکید کرده که خواستار استقلال تبت نیست و خواستار «خودمختاری فرهنگی» (Culural Autonomy) تبت است که از سوی دولت چین پذیرفته نمی‌شود.

dalai-lama

در مورد تبت و وقایع اخیر اینجا بیشتر نوشته‌ام.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی