تصمیم‌گیری در اتوبان: چگونه یک عوضی را مدیریت کنیم؟

دارم توی یکی از اتوبان‌های تهران رانندگی می‌کنم و در خط تندرو هستم. ساعت شلوغی است، با وجود این سرعت من تقریبا با سرعت حداکثر مجاز در اتوبان برابری می‌کند. با این‌ حال راننده‌ای از پشت چراغ می‌زند که یعنی بروم کنار. نگاهی به جلو و عقب می‌اندازم و می‌بینم تا چشم کار می‌کند ماشین پیش رویم است. پس معنی چراغ ایشان تنها این نیست که من بروم کنار، معنایش این است که همه بروند کنار که ایشان رد شود. شاید آمبولانس، پلیس یا ماشین آتش‌نشانی باشد. دوباره به آینه نگاه می‌کنم که مطمئن شوم. خیر. از این بحث‌ها نیست. خواه ناخواه با اطلاعات موجود نتیجه‌گیری می‌کنم: با یک عوضی طرفم.

عوضی فاصله‌اش را از پشت کم کرده و چیزی حدود یک یا دو متر با ماشین من فاصله دارد. باز هم چراغ زد. چکار باید کنم؟

چهار انتخاب دارم:

۱)  از خط تندرو خارج شوم و راه بدهم

این دقیقا چیزی است که عوضی می‌خواهد. من راه بدهم، گاز بدهد به ماشین بعدی برسد و چراغ بزند. او راه بدهد. بعدی راه بدهد. همه راه بدهند تا حضرت‌شان کیف کنند. این گزینه مطلوب من نیست، چون من دوست ندارم به همین راحتی به یک عوضی امتیاز بدهم.

۲) بی‌خیالش شوم. در خط تندرو بمانم و با همین سرعت ادامه دهم

این‌کار عوضی را به هدفش نمی‌رساند، اما برای من وضعیت مطلوبی نیست. بر فرض که من مجبور شوم ترمز ناگهانی کنم، عوضی از پشت به من می‌زند و اگر چه مقصر است اما من دچار خسارت و دردسر می‌شوم. من نمی‌خواهم آسیب ببینم، حتی اگر تقصیر من نباشد. پس این که عوضی با فاصله کم پشت سر من رانندگی کند و سرعت هم این قدر زیاد باشد وضعیت قابل قبولی برای من نیست.

۳) در خط تندرو بمانم، اما سرعتم را زیاد کنم

این کار دو تا مشکل دارد. اول این که تا حدی عوضی را راضی می‌کند چون او حالا می‌تواند با سرعت بیشتری حرکت کند. اما اشکال دوم و مهم‌تر این است که حالا من توی اتوبان شلوغ مجبورم فاصله‌ام را با ماشین جلویی کم کنم و خودم را در وضعیت خطرناکی قرار دهم. این گزینه هم مطلوب من نیست.

۴) در خط تندرو بمانم، اما سرعتم را کم کنم

با توجه به شرایط، این گزینه مناسب‌ترین است. بدون این که ترمز کنم، پایم را از روی گاز بر می‌دارم تا آرام آرام و به صورتی کاملا ایمن، سرعت ماشین کم شود. در همان حال فلاشر را روشن می‌کنم تا به عوضی بفهمانم که فاصله‌اش با من کم است و تا وقتی که فاصله‌اش را به اندازه دست کم چهار ثانیه (یعنی اگر من ترمز کنم، چهار ثانیه بعد به من بخورد) زیاد نکند سرعت من کم و کمتر خواهد شد تا شدت برخورد احتمالی را کاهش دهد. همان‌طور که سرعتم کمتر می‌شود عوضی کلافه‌تر می‌شود. اگر این‌کار باعث شد که او هم سرعتش را کم کند و فاصله‌اش را از پشت با من زیاد کند که هیچ، من هم سرعتم را به حد قبل می‌رسانم و هر دو ادامه می‌دهیم چون این وضعیت مطلوب من است «عوضی به هدفش نرسیده، اما کوتاه آمده». اما اگر عوضی سرعتش را کم نکند، به کم کردن سرعتم ادامه می‌دهم تا جایی که مجبور می‌شود خط‌ اش را عوض کند و از سمت راست سبقت بگیرد. در این حال مشکل من دیگر حل شده است و او می‌تواند برود و ادامه زندگی پر استرس‌اش را بدهد بدون آن‌که از من امتیازی گرفته باشد یا آن‌که مرا به وضعیت خطرناکی دچار کرده باشد.

نکته کلیدی: در تمام این مدت باید خونسردی خودتان را حفظ کنید و بدون هیچ هیجان خاصی، از کل فرایند «مدیریت عوضی» لذت ببرید.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

اخلاق در مهندسی: یک مهندس سمج

در این مجموعه راه حلی ارائه نمی‌شود. با هم در مورد آن‌ها فکر می‌کنیم.

بخش اول:

فرض کنید شما یک مهندس عمران هستید و در یک شرکت خدمات آب و فاضلاب مشغول به کارید. یک روز که در شهر کوچک محل زندگی‌تان در حال رانندگی هستید متوجه یک تانکر بزرگ ذخیره‌ی گاز کلر می‌شوید که در کنار یک منطقه‌ی مسکونی قرار گرفته. زمین و محوطه‌ی اطراف تانکر متعلق به یک شرکت تولیدی محلی است که از گاز کلر برای مقاصد مختلف صنعتی استفاده می‌کند. این وضعیت آبستن یک فاجعه‌ی بالقوه است. در صورتی که شرایط مناسب برای وقوع یک حادثه فراهم شود (مثلا نشت کردن تانکر و جهت باد به یک طرف معین) جان ساکنان منطقه در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت. هر چه باشد، گاز کلر یک گاز سمی است و در جنگ جهانی اول برای کشتار سربازانی که پشت سنگرها پنهان شده بودند مورد استفاده قرار گرفته است.

آیا شما باید درباره‌ی این موضوع که بخشی از کار شما نیست و حتی به عنوان یک مهندس عمران ارتباطی به تخصص‌تان ندارد، کاری انجام دهید؟

بخش دوم:

شما تصمیم می‌گیرید که روشی بیابید که شرکت را به انتقال محل تانکر وادار کند. ابتدا سعی می‌کنید با مقامات محلی (شهرداری، پلیس، …) تماس حاصل کنید. اما آن‌ها به شما می‌گویند که انتقال تانکر در حوزه‌ی وظایف آن‌ها نیست. آن‌ها به شما پیشنهاد می‌کنند که مستقیما با خود شرکت مذاکره کنید. اما مقامات شرکت هم به شما می‌گویند که این موضوع ارتباطی به شما ندارد. آن‌ها تاکید می‌کنند که شما برای شرکت دیگری کار می‌کنید و حق ندارید به آن‌ها بگویید کجا باید مواد و تجهییزات‌شان را نگهداری کنند.

پرسش‌ها:

۱. آیا شما باید موضوع را از این بیشتر پی‌گیری کنید؟ با توجه به این‌که مقامات محلی و همین‌طور مدیران شرکت توجهی به خواست شما ندارند اصولا چه کاری از دست شما بر می‌آید؟

۲. به این استدلال چگونه پاسخ می‌دهید:

این آقا/خانم یک مهندس عمران است که در شرکت فلان کار می‌کند. ایمنی یا بررسی ریسک نگهداری محتویات تانکر مربوطه در یک محل خاص فراتر از حوزه‌ی تخصصی و همین‌طور وظایف شغلی ایشان است. این مساله، مشکل دیگران است و به ایشان مربوط نمی‌شود. در ثانی این‌نوع کارها، حتی اگر نیت مثبتی پشت آن‌ها باشد، دردسرزاست و هزینه‌ی زیادی به شرکت و مشتریان آن تحمیل می‌کند.

۳. فرض کنید مهندس فرضی تلاش خود را برای انتقال محل تانکر ادامه دهد. حتی فرض کنید که او در نهایت موفق شود شرکت مورد نظر را متقاعد کند که تانکر را منتقل کند (این اتفاق در واقع افتاده است). آیا این کار می‌تواند نمونه‌ی خوبی از یک کار خوب و رعایت اخلاق مهندسی باشد؟

۴. مشخصات یک مهندس خوب و اخلاق‌گرا چیست؟ آیا پی‌گیر و سمج بودن را می‌توانیم از خصوصیات او بدانیم؟

منبع: The Persistent Engineer, by William J, Frey

.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینه‌ی بامدادی» پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

ایده‌های مهندسی خیلی خیلی کوچولو – چهار

در این مجموعهایده‌های ساده و در عین حال ارزشمندی را که دیده‌ام معرفی می‌کنم. مصداق عملی اکثر این ایده‌ها را «با چشم‌های خودم» دیده‌ام یا خوانده‌ام ولی برای تمرکز بیشتر بر نفس ایده‌ها، از ذکر محل مشاهده‌ی آن‌ها و سایر جزییات خودداری کرده و به ذکر انتزاعی آن‌ها اکتفا می‌کنم.

می‌توان سیستمی در خودروها نصب کرد که در مواقعی که خودرو درجا کار می‌کند (idle) موتور را خاموش کند و در نتیجه مانع از سوختن بی‌دلیل سوخت شود. سیستم را می‌توان طوری طراحی کرد که به محض این‌که راننده پایش را روی کلاچ گذاشت، موتور روشن شود.

بهترین کاربرد این سیستم در شهرهای بزرگ است که ماشین‌ها باید زمان قابل توجهی را در ترافیک یا پشت چراغ‌های راهنمایی و رانندگی بایستند. مصرف سوخت و آلودگی کمتر!

به این فن‌آوری «سیستم شروع-توقف» (Start-Stop System) می‌گویند. این سیستم در مواقع غیرضروری موتور را خاموش می‌کند ولی سایر تجهیزات خودرو مانند تهویه‌ی مطبوع یا چراغ‌ها به کار خود ادامه می‌دهند. در واقع خودرو به حالت نیمه‌فعال، شبیه حالت «آماده باش» (stand-by) در وسائل و تجهیزات الکترونیکی می‌رود.

طبعا می‌توان طوری آن‌را طراحی کرد که راننده در صورت عدم تمایل بتواند این سیستم را به کل غیرفعال کند.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

من هشت سال دارم و همیار پلیس هستم

a0344893

خیلی جدی به من گفت که موقع رانندگی نباید با موبایلم بازی کنم. سرم را برگرداندم و قامت یک متری‌اش را ورانداز کردم. خیلی جدی بود و اصلا شوخی نداشت. کارتش را هم درآورد و نشان داد «من همیار پلیس هستم!». کاری‌ش نمی‌شد کرد. موبایل را گذاشتم کنار. سخت است با موبایل حرف زدن وقتی دو تا چشم درشت و خیلی جدی تک تک حرکات رانندگی آدم را زیر نظر گرفته‌اند.

شش ميليون دانش آموز «كارت هميار پليس» دريافت مي‌كنند

رييس پليس راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي (ناجا) اعلام كرد: پليس راهور براي شش ميليون نفر از دانش آموزان دوره ابتدايي كشور كارت «هميار پليس» صادر مي‌كند. …  دانش آموزان در ايام تعطيلات نوروزي با رعايت احترام و ادب، چنانچه تخلفي از بزرگترهاي خود مشاهده كنند، اين تخلفات را به آنها يادآوري خواهند كرد. … نكات ايمني از جمله رعايت سرعت مجاز و سبقت در اين ايام توسط دانش آموزان به بزرگترها يادآوري مي‌شود و از امروز همياران پليس مراقب والدين، برادر، خواهر و بستگان خود در رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي خواهند بود…

بچه‌ها توی آن سنین خیلی جدی هستند. وقتی می‌گوید «کمربندتو ببند» جدی می‌گوید و راه فرار ندارد. کدام آدم بزرگی دلش می‌خواهد جلوی یک بچه‌ی هشت‌ساله‌ خجالت‌زده شود؟

از جزییات اجرایی طرح «همیار پلیس» اطلاعی ندارم اما  ایده‌ی این کار بی‌نظیر است. اولا بچه‌ها را از همان سنین پایین با اصول اولیه‌ی ایمنی رانندگی آشنا می‌کند و دوما شاید هم راستی راستی بچه‌ها مشکل رانندگی در ایران را حل کنند.

بله، درست شنیدید، بچه‌ها!


ایده‌های مهندسی خیلی خیلی کوچولو – دو

در این مجموعهایده‌های ساده و در عین حال ارزشمندی را که در کشورها یا شهرهای مختلف جهان دیده‌ام معرفی می‌کنم. مصداق عملی اکثر این ایده‌ها را «با چشم‌های خودم» دیده‌ام ولی برای تمرکز بیشتر بر نفس ایده‌ها، از ذکر محل مشاهده‌ی آن‌ها و سایر جزییات خودداری کرده و به ذکر انتزاعی آن‌ها اکتفا می‌کنم.

ایده‌ی شماره‌ی دو: در تقاطع‌ها به طرفین فرصت بدهیم (تقاطع‌های چهار زمانه)

می‌توان در چهارراه‌ها به جای این‌که همزمان با قرمز شدن چراغ برای یک طرف، چراغ طرف مقابل سبز شود حدود 15 ثانیه هر دو سمت را قرمز نگاه داشت. به عبارت دیگر به جای مدیریت ترافیک در تقاطع‌ها به صورت «سه مرحله‌ای» از مدیریت «چهار مرحله‌ای» استفاده کرد.

نمودار زیر بهتر می‌تواند گویای اختلاف این دو روش باشد:

4-stage-cross-sections-bamdadicom1

با این‌کار فرصت کافی به خودروهای طرف اول داده می‌شود تا با آرامش و خونسردی چهارراه را ترک کنند.


نمی‌شد این فیلم لوس‌تان را ببرید خارج از خیابان بسازید

عکس زیر را در حال رانندگی و با عجله گرفتم. جای ایستادن یا حتی سرعت را کم کردن نداشتم، ولی «چاره‌ای نبود» باید ثبت‌اش می‌کردم!

_mg_1357
تهران - بزرگراه نیایش

چرا باید مراسم «ازدواج ایرانی» به بازی پرخطری تبدیل شود که با سلامتی و امنیت «فیلمبردار» و احتمالا سایر کسانی که در خیابان تردد می‌کنند بازی کند؟

حالا آن قسمت «بوق زدن» و «هورا کشیدن» و «لات‌بازی درآوردن» وسط خیابان‌اش را می‌گوییم سلیقه‌ی شخصی است و حق انتقاد چندانی ندارم، ولی بحث امنیت جانی و مالی من (یا دیگران) که مطرح می‌شود آیا حق ندارم «اعتراض» کنم؟

نمی‌شد این فیلم لوس‌تان را ببرید خارج از خیابان بسازید؟!


لطفا مشترک شوید
بامدادی+لینکدونی
فقط بامدادی
نجواها