چرا ساندیس‌خورها در جنبش‌ سبز جایی ندارند؟

یکی از سمبلیک‌ترین اصطلاحاتی که در فضاهای موسوم به سبز مکررا به کار برده می‌شود اصطلاح «ساندیس‌خور» است. در این دیدگاه ساندیس‌خور کیست؟ ساندیس‌خور کسی‌ست که برای خوردن چند ساندیس حاضر می‌شود در راه‌پیمایی‌های حکومتی شرکت کند. به نظر من چنین آدمی باید به احتمال زیاد فقیر باشد. منظورم فقیر فرهنگی هم حتی نیست، بلکه فقر اقتصادی عریان. از موارد استثنایی که بگذریم تصور من این است که آدم‌های مرفه‌ به خاطر خوردن یک ساندیس چنین کاری نمی‌کنند. ممکن است یک آدم مرفه به خاطر باورها یا منافع‌ بزرگ‌تری که دارد در یک راه‌پیمایی فرضی شرکت کند و ساندیسی هم بخورد، اما این او را ساندیس‌خور نمی‌کند. ساندیس‌خور آن طور که در فضاهای مختلف رسمی یا غیررسمی موسوم به سبز به کار برده می‌شود بار تحقیرآمیزی دارد. یعنی آدمی که به خاطر یک ساندیس از حکومت حمایت می‌کند. دقت کنید که ساندیس‌خور در خود مفاهیمی مثل گردن‌کلفت، جلاد، رانت‌خوار، فاسد و نظایر آن را ندارد. در قلب استعاره‌ی ساندیس‌خور آدمی که خودش را به خاطر یک ساندیس به حکومت فروخته است قرار گرفته دارد. بر اساس چنین دیدگاهی:

  • ساندیس‌خور آدم قابل تحقیرشدنی است. چون فقط به خاطر یک ساندیس حاضر شده در راه‌پیمایی حکومتی شرکت کند یا خودش را حامی حکومت بداند. برداشت پنهانی که می‌شود از این مفهوم ساندیس‌خور بودن کرد این است که حقارت وی به خاطر این است که خودش را ارزان فروخته. فرضا اگر به خاطر یک رانت میلیاردی در چنین راه‌پیمایی‌ای شرکت می‌کرد در حوزه‌ی شمول تحقیر اصطلاح ساندیس‌خور قرار نمی‌گرفت.
  • بر اساس این تصویرسازی، کسی که ساندیس را می‌خورد تحقیر می‌شود. نه کسی که مناسبت‌هایی را به وجود آورده که جماعت محروم (بخشی از آن‌ها را دست کم) را به بهانه جاذبه‌هایی نظیر یک ساندیس به میدان سیاسی می‌کشاند. ساندیس‌خور تحقیر می‌شود اما توزیع‌کننده‌ی ساندیس خیر.

این یک تصویر سازی مرفه‌-محور از مناسبت‌های اجتماعی است. تا جایی که من می‌دانم این تصویر سازی با آن‌چه افرادی مثل آقای موسوی در نظر دارند نه تنها متفاوت است که اختلاف بنیادین دارد. طرح زیر را نگاه کنید. ساندیس خور از جیب مردم  (و احتمالا اقشار گردن باریک آن) می خورد. آیا این تصویر جنبش اجتماعی‌ای مورد نظر من را نمایندگی می‌کند؟‌ خیر. تصویر زیر ساندیس‌خور را نشان می‌دهد و از این نظر شاید قصد دارد بگوید ساندیس‌خور قربانی نیست که قلدر و زورگوی این داستان است. به همین خاطر ممکن است بگویید در این تصویرسازی، ساندیس‌خور استعاره‌ی همان آدم‌های گردن‌کلفت و رانت‌خواری است که گلوی جامعه را می‌فشارند. من به هیچ عنوان چنین برداشتی از این استعاره نمی‌کنم. کجای مفهوم ساندیس‌خور بودن زورگویی را به ما القا می‌کند؟ ساندیس‌خور بنا به تعریف محروم و به حاشیه رانده شده است. ساندیس‌خور یک اصطلاح خطرناک است. چرا که نقیض آن‌چیزی است که ادعایش را دارد. ادعا می‌کند انقلابی یا اصلاحی است برای رسیدن به ساز و کارهای اجتماعی و سیاسی‌ای برابرگراتر و مردمی‌تر، اما بخش‌های به حاشیه‌رانده شده و بزرگی از جامعه را به عنوان ساندیس‌خور تحقیر می‌کند.

از من می‌پرسید چطور می‌شود از آقای موسوی و دیدگاه‌هایش حمایت کنم و خودم را بخشی از جنبش سبز ندانم؟  دقیقا به خاطر همین چیزها. من حاضر نیستم عضو جنبشی باشم که توسط کسانی که نگاه تحقیرآمیز به توده‌های محروم جامعه دارند مصادره شده است. اگر جنبش سبز شما این است ارزانی خودتان. من متعلق به آن جنبشی هستم که در متن و قلب آن ساندیس‌خورها جا داشته باشند. حتی ساندیس‌خورهایی که به خاطر مناسبت‌هایی که هدف نقد همان جنبش است دست به باتوم و اسلحه می‌شوند.

sandiskhorha-touka nistani


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

کاریکاتور روز: مهمان‌سرای صحرایی

طرح زیر را دیدم و از ایده و اجرای آن خوشم آمد.

desert_inn_1421695

این طرح به نام «مهمان‌سرای صحرایی» کار آقای هیوز فک (Huse Fack) است. دو شترمرغ سرهایشان را به زیر شن فرو برده‌اند و مشغول بحث و گفتگو هستند و معلوم است که حسابی بهشان خوش می‌گذرد. بالا، صحرا داغ و غیرقابل تحمل به نظر می‌رسد. پایین اما فضایی مطبوع و دوستانه وجود دارد.

طراح از تصویر جا افتاده و پذیرفته شده‌ی «شترمرغ‌ها به هنگام احساس خطر سرشان را زیر شن می‌کنند» برای ایجاد وضعیتی کمیک و معنادار استفاده کرده است. اما او این تصویر جا افتاده را به سطحی دیگر برده است. دنیای جدیدی که زیر شن‌های صحرا قرار دارد و در حالت عادی از دیدگان ما پنهان است، دنیایی است که در آن شترمرغ‌ها می‌توانند به راحتی یک سر به زیر شن فرو بردن، به محیطی دوستانه و پرآسایش برسند.

شاید کنایه‌ی نهفته در این تصویر طنزآلود این باشد که چنین یوتوپیای خوش‌آیندی در دسترس همه‌ی شترمرغ‌ها قرار دارد. کافی‌ست چشم‌هایشان را به روی واقعیت صحرا ببندند، و سرهاشان را به زیر شن فرو کنند تا به آن دست یابند. بستن چشم‌ها، تلاش برای ندیدن و ندانستن و سر را به زیر شن فرو بردن، حتی اگر موقتی و ناپایدار باشد، استراتژی برنده‌ی بسیاری از ما در رویارویی با واقعیت تلخ و ناگوار است.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

کاریکاتور روز: رقص

 عاشق نگاه آن هنرمندی باید شد که به خطوط مرده و سرد عابر پیاده نگاه کند و به یاد رقص و موسیقی بیفتد.

عنوان طرح: رقص

طراح: پناپای


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

کاریکاتور روز: کودک هفت میلیاردمین

بر اساس تخمین‌های سازمان ملل جمعیت جهان این روزها به هفت میلیارد نفر می‌رسد.

طرح از Joel Pett


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

کم‌کم داشت یادم می‌رفت

نمی‌دانم ایده‌ی چه کسی بوده که روی شیشه‌ی پنجره‌ها طرحی از پرنده بچسبانند تا وقتی از توی چهاردیواری‌های سیمانی و فلزی‌ای‌ که بیشترین اوقات بیداری‌مان در آن‌ها سپری می‌شود بیرون را نگاه می‌کنیم یادمان نرود که موجودی به نام پرنده و مفهومی به نام پرواز کردن هم وجود دارد.

هر کی بوده دستش درد نکند، چون کم‌کم داشت یادم می‌رفت.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینه‌ی بامدادی» پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

 

 

لینک‌های روز: بهایِ زیستن

  • چه آشی میل دارید؟ » ۴دیواری
    این‌جا آتشی به راه٬ و دیگی سربار است. هرکسی از راه می‌رسد چیزی درآن می‌ریزد و نمک‌فلفل خودش را به آن اضافه می‌کند. عده‌ای آتش اجاق را تند می‌کنند/ عده‌ی دیگری سعی در خاموش کردن آن دارند. این که مزه‌ی نهایی این آش درهم‌جوش چگونه خواهد بود٬ به هیچ وجه معلوم نیست٬ اما یک چیز را از همین الان صددرصد می‌توانیم بدانیم و آن این‌که: این ما  و فرزندان‌مان هستیم که باید آن را بخوریم. اگر می‌خواهیم نیم‌پز نباشد/ بوی سوختگی ندهد٬ باید در کوتاه کردن دست کسانی که قصد خاموش‌کردن آتش را دارند/ و آن‌هایی که نفت روی آن می‌پاشند بکوشیم. اگر شوری٬ بی‌نمکی٬ تندی و ترشی به مزاجمان سازگار نیست٬ اگر نمی‌خواهیم ناگهان آشی جلوی ما گذاشته شود که یک وجب روغن روی آن است٬ امروز است که باید کاری انجام داد٬ فردا یقینا دیر است.
  • درباره‌ی الی، آینه‌ای که باید شکست » قلم انداز
    تصمیم زشتی است و ما هم که قرار نیست زشتی را دوست داشته باشیم پس راه حل مناسب پاک کردن صورت مسئله هست که بهترین و ساده‌ترین راه است! و این اجتماعِ «دوفرهنگی» از همین جاهاست که شروع می‌شود. و از این‌جاست که «الی» تبدیل می‌شود به یک ناشناس، به یک گناهکار، یک مشکوک، یک معلوم ‌الحال که حتی کسی آماده نیست خبر مرگش را به خانواده‌اش بدهد و جنازه‌اش بی صاحب می‌ماند. دسته جمعی جمع می‌شویم و «الی» را به لجن می‌کشیم، تلاش می‌کنیم حتی خاطره‌اش را ازبین ببریم. و بعد با خیالِ راحت به ادامه‌ی زندگش مشغول می‌شویم.
  • نمایش «لینکده‌ی خوابگرد» در وبلاگ‌های دیگر » خوابگرد
    راهنمای قرار دادن تازه‌ترین لینک‌های لینکده‌ی خوابگرد در وبلاگ خودتان.
  • ترانه: آهنگ فولکلور گیلکی به نام جمعه بازار
    از شیلا نهرور
  • فیلم کوتاه: بهای زیستن
    فیلم کوتاه، مدت 35 دقیقه، ساخته‌ی آقای لوید نیوسان (Lloyd Newson)، محصول 2004، انگلستان.
  • طرح: روتوش کردن عکس
    طراح والدو لی (Waldo Lee)
  • گفت و گو با میرحسین موسوی پیرامون مسایل مهم کشور » کلمه
    بنده امروز به شهادت رسیدن مردانی چون بهشتی و مطهری و دیگر شهدای انقلاب اسلامی را ناشی از ادامه‌ی ریشه‌های استبداد شاهی می‌دانم که هنوز بطور کامل از کشور ما ریشه کن نشده بود. به همین دلیل بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده است. بزرگداشت دهه‌ی فجر که هر ساله برگزار می‌شود در حقیقت برای هشیاری و برای تمدید قوا جهت برخورد با باقیمانده ریشه‌های استبداد است. امروز مردم برای نیل به عدالت و آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود در صحنه حضور دارند و باید بدانیم که ملت ما در این راه صدها هزار شهید داده است.
  • خلاص شدیم  » گفت و چای
    خیلی زور زدم تا دوقطره اشک بریزم، بلکه دلش به رحم بیاید…نشد که نشد… روزگار، دلمان را سنگ کرده و اشکمان هم دیگر در نمی‌آید… قاضی سرش را کرد توی پرونده‌ام و گفت که چون خلاف دیگری نکرده ای، میتوانی به جای پول، بروی یک جای عام‌المنفعه ۱۲ ساعت کار کنی… گفتم چه کار؟ گفت بسته به تخصصی که داری…از مستراح شوری شروع میشود تا ریاست… گفتم خدا خیرت بدهد…پرونده را فرستاد پیش منشی… منشی هم لیست جاهایی که میتوانم بروم را داد دستم… ته ماجرا هم منشی گفت وای به حالت اگر تا دو ماه دیگر گواهی کارکرد نیاوری… تمام پولش را از حلقومت بیرون میکشیم… تازه ۱۸ روز حبس هم توی شاخش است…
  • روی کاغذ ز کسی، وطن‌اش را نتوانند گرفت » ملکوت (شعر از سایه)
    زندگی، زندگی
    ……………..اما، نه بدينگونه که هست
    نه بدينگونه پليد
    نه بدينگونه که اکنون به ديار من و توست،
    به دياری که فرو می‌شکنند
    شبچراغی چو تو گيتی‌افروز
    وز سپهر وطنش می‌رانند
    اختری چون تو، پيام‌آور روز.
    ليک، ناظم حکمت!
    روی کاغذ زکسی
    وطنش را نتوانند گرفت.

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

طرح روز: در آغوش کلمات

اگر واقعا می‌شد کلمات آدم را در آغوش بگیرند احتمالا تجسم آن چنین چیزی می‌بود. اسمش را با اجازه‌ی طراح ناشناس‌اش* می‌گذارم «در آغوش کلمات». طرح اگرچه فاقد پیچیدگی‌ معنایی است اما بسیار واضح و صریح است و مفهوم نرم و اجرای لطیف‌اش باعث می‌شود که چشم نتواند نسبت به آن بی‌توجه بماند. شما نامه‌ای دریافت می‌کنید و واژه‌های صادقانه و پرمهر آن شما را در آغوش می‌گیرند…

australia_post

طرح: ناشناس
* پی‌نوشت: این طرح یک آگهی تبلیغاتی برای اداره‌ی پست استرالیا است که می‌گوید: اگر واقعا می‌خواهید کسی را لمس کنید (یا تحت تاثیر قرار دهید که لغت مشابهی در زبان انگلیسی دارد) برایش نامه ارسال کنید

“If you really want to touch someone, send them a letter”

با تشکر از دوستی که در همین پست به منبع این طرح اشاره کرد.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

طرح روز: سیزده آبان سبز

این طرح فوق‌العاده را یکی از بچه‌ها برایم فرستاده. تا آن‌جا که می‌دانم چند دست گشته و نمی‌دانم طراح آن کیست. اگر می‌شناسید لطفا معرفی کنید.

13-aban

نشانه‌های به کار رفته در این طرح واقعا جالب هستند. مهم‌ترین‌شان این‌که ماهی سرخ که به سرخی شهره است، سبز شده است. طراح به ما نوید می‌دهد که سیزده آبان امسال برای اولین بار سرخ نیست، بلکه سبز است. دیگر این‌که ماهی همیشه جایش توی تنگ است، این‌بار اما …


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

سرخ و سیاه – یک

برای یک نقاش خلاق هیچ کاری دشوارتر از تصویر کردن یک گل سرخ نیست، چرا که برای این کار او ابتدا باید تمام گل‌های سرخی را که تا آن لحظه تصویرشده‌اند، فراموش کند.  — هنری ماتیس

.

There is nothing more difficult for a truly creative painter than to paint a rose, because before he can do so he has first to forget all the roses that were ever painted. — Henri Matisse
.

بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

کاریکاتور روز: سی و پنجم ماه می

Tiananmen-Square

طرح: ناشناس (نتوانستم امضا را بخوانم).

در روز چهارم جون 1989 نیروهای امنیتی/نظامی دولت اقتدارگرای چین چندین هزار نفر از معترضانی که در میدان تیانانمن جمع شده بودند را قتل عام کردند. مردم چین برای گریز از سان.سور به این روز «سی و پنجم می» (May 35) می‌گویند.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

کاریکاتور روز: بمب‌ها و قلب‌ها

michael_leunig_love

طراح: مایکل لیونیگ (Michael Leunig). عنوان اصلی کار را پیدا نکردم.

* انتخاب یک کار از میان آثار لیونیگ کار ساده‌ای نیست. بنابراین احتمالا چند تا از کارهایش را به تدریج منتشر می‌کنم.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

روز زمین و یک هدیه‌ی قدیمی

کمی با تاخیر، اما حیف‌ام آمد روز زمین را تبریک نگویم. ‌خواستم یک پوستر جدید به عنوان «هدیه به زمین» انتخاب کنم اما هر چه گشتم پوسترهای این روزها از ایده‌های تکراری‌ای مثل کره‌ی آبی نازنین و دست‌های مهربان نوازش‌گر استفاده کرده بودند، در نتیجه ترجیح دادم یک نمونه از پوسترهای قدیمی‌تر را انتخاب کنم.

این هم یک هدیه‌ی قدیمی ولی ماندگار به زمین.

زمین جان تولدت مبارک!

shigeo_fukuda_19821

طرح ساده و شگفت‌انگیز فوق را آقای Shigeo Fukuda در 1982 طراحی کرده است. ایشان چند ماه پیش درگذشت، یادش گرامی.

کاریکاتور روز: جهانی شدن – یک

globalization

جهانی شدن – نام طراح را نتوانستم پیدا کنم.

کاریکاتور روز: رد پای سپید

توی یک وبلاگ به این کاریکاتور برخورد کردم و توجهم را به خود جلب کرد؛ چون اجرایی ساده و در عین حال قوی و تاثیرگذار دارد. امضای زیر کار چندان واضح نیست و توی اینترنت هم نتوانستم طراح اصلیش را پیدا کنم؛ اما اجازه دهید با ایده گرفتن از نوشته‌ی همان وبلاگ‌نویس نگاهی دقیق‌تر به آن داشته باشیم.

مهمترین جلوه‌ی بصری کاریکاتور این است که «آفریقا زیر پا گذاشته شده».  کاریکاتور به استعمار آفریقا توسط اروپاییان اشاره می‌کند و این‌که چگونه آفریقا هیچ‌ کنترلی روی کسانی که رویش پا گذاشتند نداشته است. زمین آفریقا به رنگ سیاه کشیده شده و اثر پا به رنگ سپید که تاکید بر «تبعیض» یا «نژادپرستی شدید» حاکم بر فضا می‌کند.

کاریکاتوریست احتمالا خواسته نشان دهد چگونه اروپاییان آفریقا را زیر کنترل خود داشتند. شاید هم از منظر این‌که «چقدر آفریقا آسیب دیده‌» به موضوع نگریسته باشد. در هر دو حال او می‌خواسته نشان دهد که «چقدر شدید آفریقا تحت سلطه قرار گرفته بود».

تکنیک بصری دیگری که کاریکاتوریست به کار برده را می‌توانیم در لبه‌های عمیق جای پا ببینیم که احتمالا این معنا را تداعی می‌کند که «اروپاییان آفریقا را عمیق کندند و منابعش را بردند». کاریکاتوریست با بزرگ و عمیق کشیدن جای پا این مفهوم را تشدید کرده است.

زمین داخل جای پا بایر و ترک خورده است که به بیننده القا می‌کند «منابع این سرزمین را بردند و اکنون خشکسالی و فقر» جایگزینش شده است: تصویر تلخ آفریقای امروز. استفاده از استعاره‌ی جای پا در این کاریکاتور بسیار هوشمندانه بوده. جای پا انگار مال کسی است که آمده و رفته و پشت سرش را هم نگاه نکرده است.

پی‌نوشت: دوستی در یک کامنت خوب در پایان همین پست به یک نکته‌ی جالب دیگر اشاره کرده که از دید من پنهان مانده بود. جهت ردپا به سوی اروپاست، انگار کسی که پایش را این‌جا گذاشته به سمت اروپا می‌رفته (یا باز می‌گشته).


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

Ambigrams

Ambigram_rotating.gif (GIF Image, 180x180 pixels)_1197960183109

«امبی‌گرام» یا «دوگانه‌نویس» یا «متقارن‌نما» طرحی است حاوی نوعی تقارن که از دو جهت متضاد قابل خواندن می‌باشد. برخی امبی‌گرام‌ها تقارن آینه‌ای دارند و برخی دیگر حاوی تقارن دورانی هستند.

 

دان براون در کتاب پرفروش و انصافا هیجان‌انگیز خود (البته صرف‌نظر از اشتباهات فاحش علمی!) فرشته‌ها و دیوها از امبی‌گرام‌های زیر استفاده کرده است:

ambigrammen-Agnles and Demons

ردیف اول از چپ به راست:  Angles and Demons, Earth-Air-Fire-Water, Iluminati و ردیف دوم (چهار عنصر تشکیل دهنده جهان به اعتقاد فیلسوفان قدیم): air, fire, earth, water

 

اما امبی‌گرام‌ها خارج از دنیای داستانی هم وجود دارند. به علت داشتن تقارن و همینطور زیبایی ویژه هنری امبی‌گرام‌ها مورد علاقه یکسان هنرمندان همینطور مهندسین و دانشمندان هستند.

Ambigram_GOES_logo

ناسا برای مجموعه ماهواره‌های هواشناسی خود را که نسبت به زمین موضع ثابتی دارند یک لوگوی امبی‌گرام انتخاب کرده است. این لوگو امبی‌گرام کلمه GOES به معنی
Geostationary Operational Environmental Satellite است.

 

 

در دنیای ریاضیات هم می‌توانید امبی‌گرام‌ها را بیابید. این نوع امبی‌گرام از الگوی خودتکرار استفاده می‌کند و به نوعی فراکتال تبدیل می‌شود

tree-fractal-ambigram

امبی‌گرام فراکتالی درخت اثر اسکات کیم

گروه موسیقی آبا (Abba) را می‌شناسید؟ لوگوی این گروه هم یک امبی‌گرام بسیار ساده است که احتمالا دیده‌اید:

Abba_logo

امبی‌گرام گروه موسیقی آبا

 

همینطور پل مک‌کارتی خواننده  گروه موسیقی بیتلز برای طرح روی جلد یکی از آلبوم‌های موسیقی خود از یک امبی‌گرام استفاده کرده است که نام خودش را همراه با تقارن آینه‌ای نشان می‌دهد:

Chaos_and_Creation_in_the_Backyard_sleeve

امبی‌گرام پل‌مک‌کارتی خواننده گروه بیتلز طرح روی جلد آلبوم آشوب و آفرینش در حیاط پشتی

 

برخی از امبی‌گرام‌ها در صورتی‌که به صورت معکوس خوانده شوند، کلمه دیگری را نمایش می‌دهند. یکی از مشهورترین این نوع امبی‌گرام‌ها، امبی‌گرام درست-نادرست (True-False) است:

truefalseambigram

 

اما امبی‌گرام‌ها فقط مربوط به کلمات نمی‌شوند. امبی‌گرام‌ها می‌توانند تصویری باشند. به چند نمونه خیره کننده از اشر (Escher) توجه کنید:

moebius_strip_II

نوار موبیوس اثر اشر

 

 

DrawingHands-Escher

دست‌های در حال طراحی اثر اشر

 

day_and_night-escher

شب و روز، اثر اشر

 

اگر تا این‌جای این متن را خوانده‌اید این‌ها را هم ببینید: