رابطه‌ی عجیب میان جوش آوردن آب و وب‌گردی

تا همین چندی پیش باور عمومی (و حتی تخصصی) این بود که فن‌آوری اطلاعات تاثیر چندانی بر تولید گازهای گل‌خانه‌ای (مثلا گازکربنیک) و فرایند گرمایش زمین ندارد. اما با انجام تحقیقات بیشتر، نادرست بودن این پیش‌فرض روز به روز بیشتر معلوم می‌شود. امروز خبری خواندم که برایم تازگی داشت:
باورتان می‌شود؟ به نظر خیلی زیاد می‌رسد. اما تحقیق انجام شده چنین می‌گوید:
جوش آوردن یک کتری آب (با کتری برقی) حدود 15 گرم گازکربنیک تولید می‌کند. هر بار جستجو درگوگل، به صورت غیرمستقیم حدود 7 گرم گازکربنیک تولید می‌کند، چون کامپیوتر شما، مسیریاب‌ها (router) و تجهیزات مخابرتی اینترنت و همین‌طور سرورها و کامپیوترهای گوگل با برق کار می‌کنند و تولید برق هم معمولا گاز گل‌خانه‌ای تولید می‌کند.
تحقیق دانشگاه هاروارد نشان می‌دهد که مشاهده‌ی یک وب‌سایت معمولی «به ازای هر یک ثانیه» حدود 0.02 گرم گازکربنیک تولید می‌کند. معنای این حرف برای معتادان اینترنت و وب‌گردی این است که
یک ‌ساعت گشت‌ و گذار در فرندفید معادل پنج بار جوش آوردن آب با یک کتری‌برقی گازکربنیک وارد جو زمین می‌کند!
یک بار جستجو در گوگل معادل شش دقیقه وب‌گردی معمولی زمین را گرم می‌کند!
تصورش را بکنید چند صد میلیون‌نفر در جهان روزانه ساعت‌ها وب‌گردی می‌کنند، در هر روز 200 میلیون‌ جستجو در اینترنت انجام می‌شود!
.
پی‌نوشت 1: مگر این حرف‌ها به گوش معتادها و خوره‌های اینترنت فرو می‌رود؟!
پی‌نوشت 2: حالا این‌همه چای درست می‌کنی اشکال نداره‌، نوش جان، دیگه این‌قدر وب‌گردی نکن، گوش نمی‌دی که!

یک گام کوچک به سوی خبرگزاری مردم جهان

قبلا در این وبلاگ‌ از «خبرگزاری مردم جهان»‌ و «کهکشانی پر از مردم» گفته بودم. از رسانه‌های اجتماعی و قدرت شگفت‌انگیز و روزافزون آن‌ها نوشته بودم. از پدیده‌ی «کاربران مولف» گفته بودم که مرز میان مصرف‌کننده و تولیدکننده‌ی «محتوا» را روز به روز کمرنگ‌تر می‌کند. اما گاهی وقت‌ها «اتفاقاتی کوچک» ولی «از لحاظ سمبولیک بسیار مهمی» در این فضای مجازی بی‌مرز، بی‌مکان و بی‌زمان می‌افتد که شوکه می‌شوم و ساعت‌ها و بلکه روزها به فکر فرو می‌روم.

چند روز پیش وقتی وارد فرندفید شدم، این جملات را خواندم که دوست خوبم از حساب توییتر خودش به فرندفید گزارش کرده بود:

بیست دقیقه‌ی دیگر، مناظره‌ی اوباما و مک‌کین، هزاران نقطه لحظه به لحظه مناظره را توییت می‌کند. {+}

و بعد از چند دقیقه انگار که به خواننده امان ندهد، گزارش‌ یک «کاربر مولف» به نام «هزاران نقطه» شروع شد:

مناظره با سخنان اوباما شروع شد. {+}

باورم نمی‌شد. گزارش «لحظه‌به‌لحظه به زبان فارسی» در یک شبکه‌ی اجتماعی. پدیده‌ای که برای اولین بار آن را از نزدیک و به صورت زنده حس می‌کردم.

اوباما با اشاره به اوضاع بحرانی اقتصاد آمریکا سخنان خود را آغاز کرد. {+}

متاسفانه من دیر رسیده بودم، ولی هنگام خواندن توییت‌هایش نفسم در سینه حبس شده بود. این صدای زنده‌‌ی سی‌ان‌ان نبود، این رویترز نبود، این بی‌بی‌سی نبود، این صدای هیچ قدرتی نبود. صدای یک کاربر معمولی بود با یک کی‌برد و یک اتصال ساده‌ی اینترنت که به صورت زنده برای «ما» گزارش می‌کرد.

سوال: فرق سیاست اوباما و مک‌کین برای خروج از بحران اقتصادی چیست؟ {+}

مک کین: ما جمهوری‌خواهان آمدیم که واشینگتن را عوض کنیم اما واشینگتن ما را عوض کرد… {+}

اوباما: مالیات نود و پنج درصد مردم که درآمد کم دارند را کم می‌کنم، مالیات شرکت‌های بزرگ را افزایش می‌دهم. {+}

شاید این اولین بار در زندگی‌ام بود که این‌چنین بی‌واسطه و از نزدیک قدرت رسانه‌های اجتماعی را به زبان مادری‌ام می‌خواندم و با چشم‌های خودم می‌دیدم. توییت‌ها می‌آمدند، آن پشت‌ خبری از تشکیلات عظیم کافکایی رسانه‌ای نبود. آن پشت صدای دستگاه‌های میلیون‌ها دلاری ضبط و پخش صدا نبود تا «صدا» فقط متعلق به «قدرت‌مند‌ها» باشد. این صدای یک کاربر ساده بود و من صدایش را می‌شنیدم، واضح و رسا، به زبان مادریم. این صدای «خبرگزاری مردم جهان»‌ بود که برای «کهکشانی پر از مردم» پخش می‌شد.

بدون مرز، در فراسوی همه‌ی قدرت‌ها و همه‌ی «فی…ل…ت…ر‌ها» خبرنگار ساده‌ی ما گزارش می‌دهد. دیواری نیست،‌ مرزی نیست. همزمان این صدا به من می‌گوید توییتر فقط برای تفریح نیست، فرندفید فقط برای خنده نیست. می‌خوانم و با تمام وجودم قدرت رسانه‌ای که در حال ظهور است را حس می‌کنم. «رسانه‌ی مردم»، رسانه‌ی من،‌ رسانه‌‌ی تو، رسانه‌ی ما.

و خبرنگار ساده‌ی ما از پشت کیبردش ادامه می‌دهد:

سوال از دو کاندیدا: چقدر آمریکا از ویتنام و عراق درس گرفته است؟  {+}

اوباما: نمی گذارم ایران به بمب اتمی برسد {+}

اوباما: ایران خطرناک است اما باید مستقیم با آن ها حرف زد. {+}

اوباما: احمدی نژآد تصمیم گیرنده نیست. {+}

دوستان عزیز، من هنوز نفسم در سینه حبس شده است. آیا شما هم صدای پای آمدن «کهکشانی پر از مردم» را می‌شنوید؟ آیا صدای پای آمدن «خبرگزاری مردم جهان» را می‌شنوید؟

مناظره تمام شد. {+}

گزارش زنده‌ی «خبرنگار ساده‌ی ما»، این «کاربر مولف ساده» از پشت «کیبرد و صفحه‌ی نقره‌ایش» تمام شد. اما باور کنید این تازه آغاز است. هنوز خیلی آغاز راه است. پنج یا ده سال دیگر را تصور کنید. من نیروهای «نیمه‌انسانی-نیمه‌خدایی» پیش‌بینی آینده را ندارم، ولی دلم می‌خواهد این‌طور فکر کنم که «خبرگزاری مردم جهان»‌ در راه است. دلم می‌خواد باور کنم روزی فرا خواهد رسید که صدای من، صدای تو، صدای ما دیگر گم نخواهد شد.

پی‌نوشت: به دنبال این حادثه‌ی کوچک ولی سمبلیک و مهم، اتاق «پخش زنده»‌ در فرندفید مخصوص پخش‌زنده‌ی رویدادها به زبان فارسی تشکیل شد. دوست دارید خبرنگار خبرگزاری مردم جهان شوید؟


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز: آپارتاید به کودک اجازه‌ی متولد شدن نداد

  • افسر اسرائیلی اجازه‌ی عبور نداد، زن فلسطینی در حال زایمان به بیمارستان نرسید
    نه ضجه‌های زن، نه التماس‌های مرد و نه حتی خونی که در ماشین جاری شده بود. هیچ‌یک برای افسر اسرائیلی کافی نبود که به زن در حال زایمان اجازه‌ی عبور دهد. آن‌ها برای خرید نمی‌رفتند، برای تفریح نمی‌رفتند، مقصدشان تلاویو نبود. سفر مرگ و زندگی بود به مقصد یک بیمارستان. همین. و کودک زن از دست رفت.
  • بحران سرمایه‌داری و چپ
    بحران سرمایه‌داری از راه رسیده است. تئوری‌های سرمایه‌داری کازینویی تایید شده‌اند. دولت آمریکا به تناقض‌گویی افتاده است و اعتماد به نفس‌اش را به ستایش بازار آزاد از دست داده است. نئولیبرال‌ها آخرین زورشان را می‌زنند و تئوری‌های چپ تایید شده‌اند.  اما آیا چپ‌ باید خوشحال باشد؟ آيا برای رویارویی با چنین بحرانی آمادگی تئوریک یا عملی دارد؟ آیا می‌تواند راه‌حل‌های جایگزینی ارائه دهد برای هدایت موثر بحرانی که نتیجه‌اش چیزی جز ناامیدی، انزوا، بی‌کاری و فقر بیشتر مردم نیست؟
  • خاتمی بیاید که چه بشود « هزاران نقطه
    نظام جمهوری اسلامی عقل گریز است و خاتمی نماد حاکمیت عقل و قانون. سران دولت فعلی با وقاحت تمام هر چه می‌خواهند می‌کنند اما مقایسه کنید خاتمی نمی‌توانست شفاف ترین کارها را بکند. رئیس‌جمهور می‌رود سخنرانی بوش را هم نگاه می‌کند اما هیات آمریکایی در زمان سخنرانی او سالن را ترک می‌کنند. کلینتون و آلبرایت، رییس‌جمهوری و وزیر خارجه وقت آمریکا، سخنرانی خاتمی را گوش می‌دادند و دست آخر بلند می‌شدند و برای او کف می‌زدند. او بهتر از همه می‌توانست ما را به دنیا پیوند دهد، اما نگذاشتند. حالا که این یکی می‌خواهد، نه برای کشور که برای آینده سیاسی خودش، دیگر هیچ کس نمی‌خواهد.
  • آینده ایران، بن بست سیاسی و بمب اتمی « هزاران نقطه
    هزاران نقطه‌ در ابتدای این نوشته می‌گوید: «خوانندگان این وبلاگ گاه و بیگاه مطالب طولانی می بینند، اول عذر می خواهم، و بعد، باور کنید ارزشش را دارد. به محض این که شروع به خواندن کردم، فهمیدم این را باید ترجمه کرد تا همه با هم بخوانیم. کسی که این مطلب را نوشته‌ (کنث پولاک رییس بخش تحقیقات مرکز سیاست های خاورمیانه و کارشناس امنیت ملی، امور نظامی و خلیج فارس)، آدم تاثیرگذار و مهمی است. حداقل از واقع‌گرایان ترین تحلیل‌گران ایران که سراغ دارم.»
  • سیاوشون: معمای معماها
    پیدات کرده‌ام، نیلوپرک. همان‌طور هستی که باید باشی: سرد و بلند و پرت‌افتاده. این انگشت‌ها را که هر بار نزدیکت می‌آورم آهسته و پس می‌کشم، فقط کافی‌ست چند ثانیه‌ای نگه‌شان دارم روی تو، روی آهن‌های بدنت، روی این سرمای بی‌نهایتی که داری، تا از هر حرکتی خالی‌ام کنی. آرامش درست در همین سرماست، آرامش در همین بی‌جنبشی است که از دست‌هایم به من می‌دهی، وقتی که ثانیه‌هایی پیش از طلوع به سراغت آمده باشم…. (متن کامل این نوشته‌ی رویایی را از نویسنده‌ای صاحب فکر و خیال بخوانید)
  • پادکست: فرندفید و فصلی نو
    فرندفید از زبان جمعی از وبلاگ‌نویس‌ها و کاربران ایرانی. پادکست مفصلی که بچه‌ها کلی برای تهیه‌ی‌ آن زحمت کشیده‌اند و شنیدن صدای این همه دوست که خیلی‌هایشان را مستقیما نمی‌شناسم شخصا برای من خیلی جالب بود. تنها نکته‌ی که به نظرم برای بهبود پادکست‌های بعدی می‌شود در نظر گرفت این است که سعی شود ارائه‌ی پادکست خطی و یک‌نواخت نباشد تا مخاطبین را بیشتر به شنیدن آن ترغیب کند.
آپارتاید هنوز جان انسان‌ها را می‌گیرد.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

گفتگوی زیبایی که خاموش می‌شود

توییتر را دوست دارم، جمله‌هایی که باید در 140 حرف جایشان داد و به سرعت برای دوستانی که تو رو دنبال می‌کنند منتشر می‌شود و پاسخ‌هایی که به همان شیوه‌ی خلاصه‌گویی به تو می‌دهند. زیبایی توییتر در سادگی و کاربردی بودنش است و در قدرت «لحظه‌نگاریش» که در همان لحظه هم پاسخ می‌گیری. یک گفتگوی چند جانبه‌ی لحظه‌ای که پیوسته ادامه دارد: در هر لحظه در سراسر جهان؛ هزاران نفر توییت می‌کنند. اما شواهد نشان می‌دهد که این گفتگوی زیبا محکوم به خاموشی است. توییتر اهداف جاه‌طلبانه‌ای دارد ولی به خاطر دست‌کم گرفتن پیچیدگی کار محکوم به خاموشی است؛ دست‌کم اگر در رویه‌‌ی فعلی‌اش تغییر اساسی ایجاد نکند.

دشواری‌ توییتر چیست؟

سرورهای توییتر پاسخ‌گوی تعداد روزافزون کاربران «توییت‌کن» نیستند. روزی (و اخیرا ساعتی) نمی‌گذرد که دچار اختلال نشوند و زیر بار انبوه پیام‌ها کمر خم نکنند. مشکل اصلی توییتر را اگر بخواهم در یک جمله خلاصه کنم می‌شود:

پیام‌رسانی گروهی (Group Messaging) در مقیاس بزرگ کار بسیار پیچیده‌ای است.

توییتر یک سیستم پیام‌رسان بزرگ است (این‌جا را ببینید). هر پیامی که می‌نویسید به تعداد مشخصی کاربر به طور همزمان ارسال می‌شود. پاسخ‌های هر کدام از آن‌ها هم به همه‌ی کسانی که آن‌ها را فالو می‌کنند ارسال می‌شود. ارسال (و دریافت) تعداد زیادی پیام برای تعداد زیادی کاربر کار ساده‌ای نیست. در واقع اصلا گول ظاهر ساده‌ی توییتر را نخورید: کاری که توییتر انجام می‌دهد بسیار پیچیده و سنگین است.

عده‌ای اعتقاد دارند، به ازای هر کاربری که در توییتر اضافه می‌شود، حجم عملیات محاسباتی لازم  به صورت نمایی (Exponential) افزایش می‌یابد. وضعیتی که رویارویی با آن دست‌کم با معماری فعلی توییتر به مرزهای «غیر ممکن» نزدیک شده است.

شبکه‌های اجتماعی هم مشکل مشابهی دارند؛ ولی معمولا با پیچیدگی کمتر، چرا که بیشتر پیام‌های کاربران به یک کاربر خاص ارسال می‌شود، برخلاف توییتر که در آن همه‌ی پیام‌ها برای همه‌ی مخاطبان یک کاربر یا یک گروه از پیش تعریف شده ارسال می‌شود. با این‌حال شبکه‌های اجتماعی هم سال‌ها دست به گریبان حل مشکل پیام‌رسانی گروهی بودند. راه‌حل برخورد با مساله‌ای چنین پیچیده، باید نوآورانه و متناسب با مقیاس کار باشد. کاری که مثلا گوگل در برخوردش با حجم عظیم اطلاعات و پردازش لحظه‌ای انجام داد.

هیچ‌ ارزانی‌ای بی‌حکمت نیست

توییتر از چارچوب «روبی روی ریل» (RubyOnRails) استفاده می‌کند که اگر چه برای محصولات شبکه‌ای با تعداد کاربران محدود یا پیچیدگی کمتر مناسب است، احتمالا برای نرم‌افزار سنگین و پرمحاسبه‌ای مانند توییتر انتخاب بهینه‌ای نبوده است. «روبی روی ریل» به طراحان توییتر اجازه داد که محصول خود را خیلی زود و ارزان به بازار عرضه کنند، اما برای کاری در این مقیاس نمی‌تواند با معماری‌های مبتنی بر جاوا یا C رقابت کند. سرنوشت توییتر به ما یادآوری می‌کند که «هیچ ارزانی‌ای بی‌حکمت نیست».

چند روزی است که برای حل موقتی مشکل، تیم فنی توییتر سرویس پاسخ (Reply) را خاموش می‌کنند. این یک اشتباه بزرگ است و نه تنها راه حل نیست،‌ بلکه کاربران را از توییتر به رقیب قدرتمند و تازه‌نفس‌اش فرندفید می‌راند. حل مشکل توییتر راه‌کار اساسی می‌طلبد.

توییتر محبوب‌ترین سرویس میکروبلاگینگ یا لحظه‌نگاری است. اما برای این‌که زنده بماند باید معماری خود را به طور زیربنایی عوض کند و برای این‌کار به مدیریت جذب سرمایه نیاز دارد. در بازار پر رقابت امروز، اگر توییتر نجنبد، چندی نخواهد گذشت که برای همیشه خاموش خواهد شد.

با استفاده از: {1}، {2}، {3}

پی‌نوشت:

درباره‌ی بحث این‌که مشکل توییتر به چارچوب روبی‌روی‌ریل برمی‌گردد یا خیر این مطالب را ببینید: {4}، {5}، {6}


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (23-06-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (30-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (27-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (26-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (10-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (04-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

گفتگوی سه بُعدی با فرندفید

به محض ورود به محیط فرندفید (FriendFeed) متوجه متفاوت بودن تجربه آن با سایر سرویس‌های تبادل نظر یا گفتگو می‌شوید. به نظرم رسید برای مدل کردن این تفاوت و مقایسه آن با تجربه‌های سنتی‌تر گفتگوی مجازی از مفهوم «بُعد» استفاده کنم. در صورتی که برای بهتر شدن این مدل نظری دارید لطفا دریغ نکنید.

گفتگوی بدون بعد (نقطه‌ای)

پشت کامپیوتر خود نشسته‌اید و اتصال به شبکه یا اینترنت ندارید و با خودتان زیر لب حرف می‌زنید.

  • مخاطبین گفتگو: محدود (هیچ‌کس)
  • سرویس شبکه‌ای مورد استفاده طرفین گفتگو: محدود (وجود ندارد)

0-dimension-chat

گفتگوی یک بعدی (خطی)

یکی از نرم‌افزارهای سنتی چت مانند یاهو مسنجر یا گوگل‌تاک را اجرا کرده‌اید و در حال گفتگو با یکی از دوستان مجازی خود هستید.

  • مخاطبین گفتگو: محدود (یک نفر)
  • سرویس شبکه‌ای مورد استفاده طرفین گفتگو: محدود (یک)

1-dimension-chat

گفتگوی دوبعدی (صفحه‌ای‌)

داخل اتاق گفتگوی یک سرویس مشخص مانند یاهو هستید و با عده‌ای از دوستان مجازی که همه از همان سرویس استفاده می‌کنند چت می‌کنید.

  • مخاطبین گفتگو: نامحدود (یک نفر یا بیشتر)
  • سرویس شبکه‌ای مورد استفاده طرفین گفتگو: محدود (یک)

2-dimension-chat

گفتگوی سه‌بعدی (حجمی)

داخل سرویسی مانند فرندفید (FriendFeed) هستید و با عده‌ای از دوستان مجازی خود که هر کدام از سرویس‌های مختلفی استفاده می‌کنند گفتگو می‌کنید. یکی در تویتر می‌نویسد و دیگری لینکی را به اشتراک گذاشته یا در وب‌لاگش پستی را ارسال کرده. هر یک از کاربران از هر سرویسی که استفاده کند می‌تواند با باقی کاربران گفتگو کند. در حال حاضر امکان گفتگوی مستقیم میان کاربران و سرویس‌های مختلف وجود ندارد (مثلا نمی‌شود از داخل فرندفید کامنت برای یک وب‌لاگ گذاشت)

  • مخاطبین گفتگو: نامحدود (یک نفر یا بیشتر)
  • سرویس شبکه‌ای مورد استفاده طرفین گفتگو: نامحدود (یک‌سرویس یا بیشتر)

3-dimension-chat

در آینده شاهد گفتگوی سه‌بعدی به معنی واقعی خواهیم بود. یعنی همه کاربران مجازی می‌توانند از طریق سرویس‌های مختلف به طور مستقیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنند (مثلا از داخل فرندفید پای فیلمی در توتیوب کامنت بگذارند). در حال حاضر این امکان فقط برای تویتر (Twitter) وجود دارد و می‌توانید از داخل فرندفید پاسخ دیگران را در تویتر بدهید.

نمونه‌ی گفتگوی سه‌بُعدی در فرندفید

 

نکته: شیوه ارتباطی را هم می‌توان به این مدل اضافه کرد. مثلا یک بعد جدید می‌تواند «متن»، «صدا»، «تصویر» یا ترکیب آن‌ها مانند «صدا و تصویر» باشد.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی