ایران در منطقه: چهار خبر مهم

چند خبر کوتاه و به نظر من مرتبط با ایران را در نظر داشته باشید. تحلیل کوتاه خودم را در مورد هر کدام نوشته‌ام:

 ۱) نشست شورای همکاری خلیج فارس و تعویق زمان تصمیم‌گیری در مورد طرح اتحاد بحرین و عربستان

توجه داشته باشید، این طرح نه تایید شده و نه رد، بلکه تصمیم‌گیری در مورد آن به آینده موکول شده است. تایید این طرح با توجه به عدم تمایل کشورهایی مثل امارات یا قطر به قدرت گرفتن عربستان و همین‌طور ترس از واکنش ایران دور از ذهن به نظر می‌رسد، از طرفی مخالفت رسمی با آن به معنای اعلام تفرقه و عدم هماهنگی بین اعضای این شوراست که یک امتیاز مثبت به سود ایران خواهد بود. در نتیجه، مسکوت گذاشتن آن منطقی‌ترین گزینه بوده است.

۲) ادامه فروش سلاح‌های آمریکایی به بحرین

تقریبا همزمان با رویداد یک، دولت آمریکا اعلام کرد سلاح‌هایی که تحویل آن‌ها به بحرین را به دلیل سرکوب اعتراضات بلوکه کرده بود، به این کشور تحویل خواهد داد (سلاح‌های کنترل جمعیت البته فروخته نخواهد شد). این موضوع می‌تواند نشانه دو سیگنال آمریکا به کشورهای منطقه باشد: ۱) آمریکا مایل به ادامه جدی بحث اتحاد بحرین و عربستان نیست، پس ایران نباید نگران باشد ۲) آمریکا به حمایت خود از متحدان خود در شورای همکاری خلیج فارس ادامه می‌دهد، پس کشورهای عضو شورا نباید نگران باشند.

۳) فروش سلاح‌های آمریکایی و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به معترضان سوری

بنا به یک مطلب «نشت کرده» به روزنامه واشنگتن پست، آمریکا با فروش سلاح‌های ضدتانک (از طرف آمریکا یا کشورهای شورای همکاری خلیج فارس) به معترضان سوری موافقت کرده است. صرف انتشار چنین خبری، صرف‌نظر از این‌که معنای عملی آن تا چه حد واقعی باشد (واقعا سلاح ضد تانک به معترضان سوری تحویل داده شود یا خیر) به معنای افزایش سطح دخالت آمریکا در سوریه و در نتیجه افزایش فشار بر ایران است.

۴) ارزیابی جدید اسرائیل از تحولات سوریه: سقوط حکومت اسد به سود اسرائیل است

بنا به این خبر، فرمانده سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل در سفر محرمانه خود به آمریکا، مقامات این کشور را از ارزیابی جدید اسرائیل نسبت به تحولات سوریه مطلع کرده است: اسرائیل به این نتیجه رسیده که تغییر رژیم در سوریه به سود اسرائیل است. تا پیش از این اسرائیل نسبت به تحولات سوریه بیشتر موضع سکوت و احتیاط را پیشه کرده بود، چرا که این کشور با بشار اسد به نوعی توافق (ولو غیررسمی) استراتژیک دست یافته بود که امنیت اسرائیل در آن لحاظ شده بود، در نتیجه اسرائیل نسبت به سودمند بودن تغییر رژیم در سوریه با احتیاط برخورد می‌کرد. به نظر می‌رسد این ارزیابی اکنون تغییر کرده است. به دنبال این تغییر سیاست اسرائیل، احتمالا شاهد افزایش فشار بر سوریه از طریق تقویت معترضان خواهیم بود.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: حقوق بشر یا پیاده نظام آمریکا؟

  • تنها چیزی که می‌توانید در جهان تغییر دهید جای بالش زیر سرتان است » مانی ب
    این نوع ادبیات حماسی که دلاوری برخیزد و قدم در راه بگذارد و ما هم پشت سرش مانند گله‌ای گوسفند اشك‌ريزان خروش برآوریم و مناسبات را تغییر دهیم٬ برای شهروند امروز بخشی از ادبیات گذشته است. ذهنیتی که در این‌گونه ادبیات نهفته است ذهنیتی ارتجاعی است. تبلیغ و ترویج چنین ذهنیتی چیزی جز تحمیق و جلوگیری از دیدن واقعیت ملموس پیش روی‌مان نیست٬ و بدون دیدن واقعیت و فراهم ساختن ابزار مناسبی برای ایجاد تغییر در آن٬ و بدون درک از توانایی‌های واقعی آدم‌های امروز و پذیرش آن به عنوان یک اصل مسلم٬ نمی‌توان به تغییرات مناسبی رسید.
  • در باره منش روشنفکران: احمد شاملو: غولی که گاه ادای کوتوله ها را در می آورد » احمد سیف
    در این نوشتار می خواهم به اختصار از منش روشنفکران سخن بگویم و همین جا بگویم که بر خلاف مرحوم آل احمد که در هر چیز و همه چیز، حتی در منش روشنفکران، نشانی از توطئه می دید و «غرب زدگی»، من بر آن سرم که وارسیدن نقش روشنفکران بدون وارسیدن فرهنگ استبدادی حاکم موثر و مفید نیست.
  • اوباما و اورول: زبان امپراتوری و زبان جديد » دومنيکو لوزوردو
    تحلیل وقایع لیبی
  • لیبی و تبلیغات جنگ » آن مورلی ، ترجمهٔ حمید محوی
    تحلیل وقایع لیبی
  • جريان تکفيری، مهرۀ بازی کثيف امپرياليسم در ليبی! » عدالت
    و در رأس همه، و بهت‌انگيزترين آن‌ها، صحنه‌سازی ناتو با کمک دوحه و قطر بود که همانند صحنه‌‌پردازان هاليوود، چيزی را که شبيه «ميدان سبز» طرابلس به نظر می‌رسيد، طراحی کردند. ساختمان‌های «ميدان سبز» خيلی قديمی هستند، برخی از آن‌ها به امپراتوری روم برمی‌گردند- اما آن‌ها در دوحه نسخه بدل آن را ساختند. اگر در اينترنت نگاه کنيد مقايسه جالبی وجود دارد که «ميدان سبز» واقعی را در کنار «نسخه جعلی» آن قرار داده و اين خيلی شبيه اصل است، اما تفاوت‌های زيادی وجود دارند که جعلی بودن آن را نشان می‌دهند. از اينرو، اين يک کارزار عظيم شست‌و‌شوی مغزی و جنگ روانی است و تأثير خيره‌کننده‌ای داشته است.
  • لیبی، سیبی که رسیده تر به دامان استعمار افتاد » یونگه ولت، ترجمه رضا نافعی
    مروری بر تاریخ معاصر لیبی
  • دهمین سال آغاز بلاگستان فارسی و یادی از وبلاگ نویسانی که دیگر کنارمان نیستند » اشکان منفرد
    هدفم از این نوشته، یادی ست از وبلاگ نویسانی که دیگر کنارمان نیستند. آنهایی که به قول خواجه شیراز: دوامشان با قلم شان بر جریده عالم ثبت شد. افسوس که آمار دقیقی از اهالی فوت شده بلاگستان در دست نیست تا بشود حق مطلب را ادا کرد. بنابراین نگارنده تنها به دانسته خود و اطلاع از آنچه می داند می پردازد.
  • خط و نشان بی‌بی‌سی » مسعود برجیان
    برنامه‌ی جدیدی که بی‌بی‌سی، زیر نام یک مستند ساخته است، آشکارا نشان از یک چرخش رویکرد ریشه‌ای در روابط بی‌بی‌سی و بریتانیا (و حتی غرب) با ایران دارد.
  • قدافی در دوزخ یا دستمالی که به دور انداخته شد! » ناصر فکوهی
    قذافی کشته شد، و سران قدرت های بزرگ، این «پیروزی» را به خود و به مردمانشان تبریک گفتند و از نیروهای نظامی خود برای هدایت عملیات در این جهت تشکر کردند. اما آنچه روشن نشد و شاید هرگز روشن نشود، چیزی بسیار ساده تر است: چه کسی به جز این جنایتکار پیش پا افتاده و کمابیش دیوانه، باید پاسخگوی چهل سال دیکتاتوری او و پذیرش این دیکتاتوری به مثابه یم «دولت ملی» در نظام جهانی باشد؟ چه کسی یا کسانی، چه  ایدئولوژی و چه فرایندهای سیاسی و اقتصادی و  نظامی ای در جهان باید پاسخگوی میلیون ها انسانی باشند که در تمام این سال ها، به صورت های مختلف از  قتل و شکنجه تا زندان و تبعید،  فدای این جنایتکار شدند؟
  • قذافی و وال استریت، دو روی سکه نظام سرمایه داری » احمد نادری
    ناتو که به عنوان بازوی نظامی سرمایه داری مدرن عمل کرده و در راستای سیاست های استثماری غرب تاکنون عملیات های متعددی در تسخیر سرزمین های ثروتمند و سرشار از نفت خاورمیانه انجام داده است، با حمایت چندین ماهه از به اصطلاح انقلابیون لیبیایی، بازی موش و گربه ای را با قذافی و طرفدارانش به راه انداخته بود تا به وقتش، از این بازی نهایت استفاده را ببرد.  بنا بر ادعای سازمان اطلاعاتی آلمان (BND)، ناتو از محل دقیق اختفای قذافی خبر داشته است، ولذا به آسانی می توانسته است وی را دستگیر کرده و یا در همان ابتدا بکشد. اما کشته شدن قذافی در این برهه زمانی، بیش از آنکه امری اتفاقی باشد، واقعیتی دیگر را در پشت خود دارد. خبر مرگ قذافی، و پخش آن در رسانه ها در این برهه زمانی، جدای از اینکه امری فراواقعی بوده و ریشه در فراواقعیتی مدرن دارد،  پیش و بیش از هر چیز،  یک واقعیت را به تصویر می کشد و آن، اینست که انتشار این خبر، برای انحراف اذهان عمومی مردم دنیا از جنبش وال استریت است.
  • حقوق بشر یا پیاده نظام آمریکا؟ » اکبر گنجی
    من به صراحت همیشه گفته ام که مخالف اپوزیسیون سازی توسط دولت آمریکا و دول غربی هستم. منظورم چیزی است که در عراق و خصوصاً لیبی روی داد. این که دول غربی مخالفان را گرد هم جمع کنند، و از آنها در پروژه هایی چون پروژه ی لیبی استفاده کنند، بد و خطرناک است. گذار ایران از نظام استبدادی سرکوبگر به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و دموکراسی، وظیفه ی ایرانیان است، نه دولت آمریکا یا دیگر دول غربی. من موافق تشکیل «جبهه ی مستقل دموکراسی خواهان ایران که پایبند به حقوق بشرند»، هستم، اما صد در صد مخالف تبدیل ایرانیان مخالف به «پیاده نظام» پروژه های آمریکایی و دول غربی هستم.
  • نگاهی دیگر: لیبیائیزه کردن ایران؟ » اکبر گنجی
    زمانی آرمان و سنت هایی وجود داشت که هیچ کس خود را مجاز به تخطی از آنها نمی دانست. اینک فرد به خود اجازه می دهد که از آمریکا و دول غربی بخواهد که همان بلایی را سر ایران بیاورند، که بر سر لیبی آوردند. به زبان بی زبانی اعلام می شود که آمریکا و دول غربی می تواند از ما به همان نحوی که از کسانی در لیبی استفاده کرد، استفاده کند. گویی پیروزی ناتو در لیبی، خاطره تلفات و هزینه های سنگین عراق و افغانستان را به فراموشی سپرده است. اما داوری درباره لیبی هنوز بسیار زود است.
  • در مصر چه گذشت؟ » ب-حکومت
    امروز مبارک رفته است اما دستگاه هایی که دیکتاتوری او بر روی آنها بنا شده بود همچنان پابرجا هستند. نیروهای مسلح در قالب شورای عالی نظامی قدرت مطلق را در اختیار دارند. نیروهای مسلح مصر چگونه باید ارزیابی شوند و چه نقشی را امروزه ایفا خواهند کرد؟.

*بدیهی است (هست؟) که این نقل قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

بازار داغ برده‌داری خاورمیانه‌ای

همانطور که می‌دانید بدنه‌ی کارهای خدماتی در کشورهای عربی حاشیه‌ی خلیج‌فارس را جویندگان کار هندی، فیلیپینی و پاکستانی (و چند کشور دیگر) تشکیل می‌دهد. این نکته البته از قبل بر من آشکار بود. اما موضوعی که بعدها دریافتم این بود که این مشاغل خدماتی به کارهایی شبیه فروشندگی در فروشگاه‌ها یا راندن تاکسی‌ها منحصر نمی‌شوند و یک نوع بسیار متداول آن‌ها کار کردن به عنوان مستخدم یا مستخدمه‌ی دائمی در منازل است. یعنی فرد جویای کار (معمولا زن)‌ در منزلی اقامت می‌گزیند و خواب و خوراک و زندگی‌اش در آن منزل است و حقوق ماهیانه‌ دریافت می‌کند. کارش هم خرید و پختن و شستن و رفت و روب و سر و کله زدن با بچه‌ها است.

نکته: این نوشته درباره‌ی تجارت غیرقانونی یا زیرزمینی انسان (کودکان یا دختران) نیست که خودش مقوله‌ی هولناک دیگری است.

در کشوری که من در حال حاضر در آن کار می‌کنم، اکثر خانواده‌هایی که درآمد متوسط یا بالاتر دارند از این نوع مستخدم یا مستخدمه‌های دائمی در خانه‌هایشان دارند. روال کار این است که مشخصات مستخدمه‌ای را که می‌خواهند داشته باشند (از قبیل ملیت، میزان سواد و غیره…)‌ به موسساتی که تخصصشان «صادرات و واردات آدم» است می‌دهند، بعد این موسسات از طریق روابطی که دارند چند کاندید انتخاب می‌کنند (مثلا از طریق شعبه‌ی خود در اندونزی). بعد از تایید اولیه‌، ترتیب سفر کاندید مورد نظر به کشور عربی داده می‌شود و البته در هر لحظه‌ای کارفرما (رئیس منزل) اختیار لغو قرارداد را دارد. فرایند البته کاملا قانونی است، ولی واضح است که اگر ماجرای غیراخلاقی‌ای در این فرایند رخ دهد، فرد جویای کار (مثلا یک زن) که معمولا بضاعت علمی و  مالی بسیار اندکی دارد دستش به جایی بند نخواهد بود.

دیشب موقع صرف شام توی رستوران صحرایی بی‌اختیار قسمت‌هایی از مکالمه‌ی دو نفر از همکاران را شنیدم که در مورد «کنیز» خود صحبت می‌کردند (عددها را من به دلار تبدیل کرده‌ام):

به نظرت این زن فیلیپینی که الان در خانه‌ی من کار می‌کنه و من بهش ماهیانه 100 دلار می‌دم و هزینه‌ی اقامت و خورد و خوراکش هم با منه؛اگر توی کشور خودش بود چقدر می‌گرفت؟ اصلا آیا می‌تونست کار گیر بیاره؟ اگه هم کار گیر می‌آورد آیا بهش بیشتر از 20 یا 30 دلار حقوق می‌دادن؟

استدلال انسانی‌ای به نظر نمی‌رسد که چون طرف چاره‌ای ندارد و بیچاره است حقوق کمتری دریافت کند (برای کاری که شهروندان بومی همان کشور با ده برابر آن حقوق هم حاضر به انجامش نیستند)، اما این استدلالی نیست که همکار من به تنهایی اختراع کرده باشد. اصولا این یک فرمول تثبیت شده‌ است که:

حقوق و دستمزد کارمند یا کارگر تنها بر اساس نوع کار، مسئولیت یا تخصص او تعیین نمی‌شود، بلکه عامل تعیین کننده‌ی اصلی قانون عرضه و تقاضا است.

برای درک راحت‌تر موضوع به این مدل ساده‌ که رابطه‌ی عرضه و تقاضای مشاغل و سطح دست‌مزدها را نشان می‌دهد توجه کنید (فقط برای این‌که ایده بگیرید، وگرنه داستان پیچیده‌تر از این حرف‌هاست):

wages

این واقعیت که احتمالا یک شهروند اروپایی حاضر نمی‌شود با حقوق 100 دلار در ماه به صورت شبانه‌روز و بدون تعطیلی کار کند (عرضه هست، تقاضا نیست) مانع از این نمی‌شود که کارفرما یک متقاضی کار هندی را با سطح تخصص مشابه و برای کار مشابه با حقوق 100 دلار در ماه استخدام نکند (تقاضا هست). در چنین شرایطی اگر قوانین حمایتی (قانون کار) کشور محل کار؛ شامل اتباع خارجی نشود شرایط کار آن‌ها به حداقلی که بازار عرضه و تقاضا اجازه می‌دهد (نقطه‌ی تعادل) تقلیل خواهد یافت. این دقیقا همان اتفاقی است که در کشورهای عربی حاشیه‌ی خلیج‌فارس افتاده است. کارگران خارجی در کشورهای عربی درست روی نقطه‌ی تعادل (یا نقطه‌ی کمترین دستمزد و بدترین شرایط کار قابل دسترسی) کار می‌کنند.

این نوع کار کردن (کار کشیدن) چندان فرقی با برده‌داری به شیوه‌ی مدرن ندارد و منحصر به کشورهای حاشیه‌ی خلیج‌فارس نیز نیست، اگر چه شاید در آن‌‌جا نمودش بیشتر از سایر نقاط خاورمیانه باشد.

با همین دغدغه نوشته شده:


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی