صحبت‌های یک مخالف در صدا و سیما

قسمت‌هایی از صحبت‌های آقای جواد اطاعت در برنامه‌ی «رو به فردا».

تقریبا همه‌ی صحبت‌های آقای جواد اطاعت با آقای علی‌رضا زاکانی جالب توجه بود و پخش شدن آن از صدا و سیما را باید واقعا به فال نیک گرفت. اما برای کسانی که مناظره را ندیده‌اند قسمت‌هایی از آن را می‌آورم. مثل همیشه پیشنهاد می‌کنم مطلب اصلی را کامل بخوانید یا گوش دهید تا منظور واقعی گوینده‌(ها) روشن باشد.

در انتخابات از جناب آقای موسوی حمایت کردم و به این حمایت افتخار می‌کنم و در ضمن احترام بسیار ویژه و مخصوصی نسبت به آقای کروبی دارم و از علاقه‌مندان و ارادتمندان به ایشان از گذشته بوده، هستم و خواهم بود.

من را بینندگان از این زاویه [منتقد وضع موجود] نبینند من مخالف وضع موجود هستم اصلا وضع موجود را بر نمی تابم، انتقاد جدی هم دارم نه تنها به بحث انتخابات، بلکه به سیاست‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در عرصه‌ی داخلی و خارجی.

بیشتر برنامه‌های صدا وسیما که من می‌بینم، همه چیز را به استکبار جهانی‌، آمریکا و صهیونیست‌ها و اینها وصل می‌کنید، این ذهن برای من بیننده ایجاد می‌شود که اگر همه چیز دست استکبار جهانی است پس ملت ایران کجاست‌، شعور و درک و فهم مردم چه می‌شود، اگر قرار باشد که پشت انتقاد و اعتراض مردم‌، آمریکا و استکبار جهانی و صهیونیست و اینها باشد اصلا انقلاب نباید می‌شد.

یک روز هم از من دعوت کردند که بیایم راجع به انقلاب مخملی صحبت کنم؛ تلفنی به آن دوست عزیز گفتم که انقلاب مخملی در کشورهای استبدادی اتفاق می‌افتد. شما وقتی این را می‌گویید در ایران انقلاب مخملی اتفاق افتاده، تالی فاسد و روی دیگر سکه‌اش این است که نظام جمهوری اسلامی انتخابات آزاد ندارد. خودتان ناخواسته می‌پذیرید. اگر انتخابات آزاد، فرایند دموکراتیک و عرصه‌ی رقابت آزاد باشد و سرنوشت در صندوق رای تعیین شود، مردم چرا بخواهند انقلاب کنند. انقلاب که یک چیز همین جوری نیست‌، یک ملت در طی چندین سده ممکن است یک بار انقلاب بکند و آن موقعی است که کارد به استخوانش برسد. حالا از نوع خشن، نرم، مخملی و یا رنگی سیاه، سفید، قرمز و زرد باشد. شما ناخواسته دارید می‌گویید جمهوری اسلامی کشور آزادی نیست و یک عده چون نمی‌توانند از راه‌های دموکراتیک به حقشان برسند می‌خواهند انقلاب مخملی بکنند.


اگر کسی خدای نخواسته در روز عاشورا خطایی را صورت داده همه ملت با او مخالف است و در این بحثی نیست. منتهی حرف من با دوستان خودم این است که عزیزان اگر در روز عاشورا کف و سوت زدن اشتباه است، زدن به مردم اشتباهش بالاتر است و کشتن مردم به مراتب خطایش بیشتر است.


مثلا پاره شدن عکس امام‌، یک نفرعکس امام را پاره کرده و حالا که بوده و یا نبوده معلوم نیست. این کار بدی است زیرا به حضرت امام اهانت شده است، تلویزیون بارها و بارها آن را پخش می‌کند، یک منکر را در سطح تیراژ بسیار و میلیونی برای ملت منتشر می‌کند. اگر آن منکر است، این‌که به مراتب بدتر و خلافش بیشتر است. مردم می‌بینند و ایراد می‌گیرند. اگر پاره شدن عکس حضرت امام منکر است که هست، آیا توهین به بیت امام منکر نیست، این کار خلافی نیست که شما یک فردی مثل آقای خاتمی انسانی متعهد و متدین، من می توانم قسم بخورم که کمتر فردی پیدا می‌شود تعهدش نسبت به اسلام، کشور، انقلاب، ملت و قانون اساسی مثل او باشد و بخواهد در روز عاشورای حسینی سخنرانی کند و جلسه سخنرانی او را به هم می‌زنند. مگر قرار است همه مثل هم صحبت کنند، هرکسی ممکن است قرائت خودش را از عاشورا داشته باشد. ممکن است آقای خاتمی انتقاد داشته باشد که دارد ولی قرار نیست یک مشت چماق بدست را واداریم که جلسه را بر هم بزنند، این زشت است که بعداز ۳۰ سال در جمهوری اسلامی این کارها را می‌کنند و آنوقت تلویزیون هم می‌شود سخنگوی این جریان و تفکر. باعث تاسف است.

تعجب می‌کنیم، چند روز پیش یکی از همکاران آقای دکتر زاکانی می‌گفت متقاضی راهپیمایی خودشان باید مسئولیت امنیت آن را برعهده بگیرند. پس ما برای چه به پلیس حقوق می‌دهیم، حقوق می‌دهیم که امنیت اجتماعات را حفظ کند، در انتخابات چطور در خیابان ولی عصر از میدان تجریش تا پایین خیابان، سبزها می‌آمدند از آقای میرحسین حمایت می‌کردند و امنیتشان هم حفظ می‌شد کسی هم شورش نمی‌کرد. راهپیمایی ۲۵ خرداد که سکوت بود، پلیس باید می‌آمد و امنیت را برقرار می‌کرد و اتفاقا اطلاعیه آنها از تلویزیون هم پخش می‌شد و مجوز هم می‌دادند تا ملت بیاید و انتقاد و اعتراضش را بیان کند و همه بدانند که در جامعه اعتراض است.

من اعتراض مردم را فراتر از آنهایی که در خیابان آمدند و هم فراتر از انتخابات می‌دانم.


در اصل ۵۶ قانون اساسی به زیبایی رابطه حاکمیت الله و حاکمیت ملت را روشن می‌کند و می‌گوید حاکمیت مطلق بر جهان انسان از آن خداست و همان انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و هیچکس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند و یا در خدمت منافع فرد یا گروه خاصی قرار دهد و ملت این حق خداداد را در اصول بعد اعمال می‌کند.

می‌گویم پذیرش حاکمیت ملت را می‌پذیرفتید و ملت را رد صلاحیت نمی‌کردید. شما برای مجلس شورای اسلامی که ۲۹۰ نماینده دارد کافی است که ۱۵۰ نفر را که رای می‌آورند رد صلاحیت کنید اکثریت مجلس تغییر پیدا می‌کند. شما ۱۵ برابر را رد صلاحیت کردید. معلوم است که مردم انتقاد می‌کنند، در مجلس هشتم وضع را بدتر کردید و باز آنقدر رد صلاحیت کردید که جریان اصلاح طلب نمی‌توانست لیستش را تکمیل کند آن هم از نیروهای دست چندم.

[آقای اطاعت اصل 44 قانون اساسی را خواند و گفت ] شما همه زیرمجموعه‌های آن را خصوصی می‌کنید، اما به تلویزیون که می‌رسید شورای نگهبان تفسیر می‌کند که نمی‌شود رادیو تلویزیون را خصوصی کرد.


اطاعت با اشاره به بیانات امام علی در باره خوارج بسیار لجوج که به ایشان در مسجد توهین می‌کردند، گفت که امام به آنها می‌فرمود، شما را از نمازگزاردن در مساجد مانع نمی‌شویم، سهمیه بیت المال شما را قطع نمی‌کنیم و تا زمانی که دست به شمشیر نبرده‌اید با شما مبارزه نمی‌کنیم. متاسفم مسجدی که در جریان انقلاب به آن علاقه داشتم یعنی مسجد آقای دستغیب یک مرجع تقلید در شیراز را بسته‌اند. این با امام علی چه فاصله بعیدی را پیش پای ما می‌گذارد.شما دارید به انحای مختلف ملت را تحقیر می‌کنید، آن وقت می‌گویید ملت نباید اعتراض کند و به آن اجازه‌ی راهپیمایی هم نمی‌دهید، روزنامه‌ها را می بندید و فضای نقد و انتقاد را مانع می‌شوید.

شما در مجلس هفتم طرح تثبیت قیمت‌ها را آوردید چون پلکانی قیمت‌ها سالی ده درصد افزایش پیدا می‌کرد گفتید این عامل تورم است و آنقدر ساده‌انگاری کرده و فکر کردید که با بخشنامه و قانون می شود جلوی تورم را گرفت. دولت دچار کسری بودجه شد و ۸ هزار میلیارد تومان پول بدون پشتوانه چاپ کرد و ریخت در بازار و آن تورم سرسام‌آور بوجود آمد و امروز از آن طرف گود افتاده‌اید. در مجلس هفتم آقای سبحانی اقتصاددان مجلس گفت که بنزین باید بشود لیتری ۳۰ تومان ولی الان در مجلس هشتم می‌گویند بنزین باید لیتری ۶۰۰، ۷۰۰، ۵۰۰ و ۴۰۰ تومان به بالا باشد. خوب معلوم است که در بحث اقتصادی برنامه ندارید، شما باید برنامه چهارم توسعه را اجرا می‌کردید، متاسفانه برنامه چهارم توسعه را که با ارز ۱۹ و نیم دلار هر بشکه نفت بسته شده بود، برنامه‌ای را که خود من در آن مشارکت داشتم، اجرا نکردید. نفت بشکه‌ای میانگین حدود ۸۰ دلار فروختیم اما این برنامه اجرا نشد. امروز هم که می‌خواهید هدفمند کردن یارانه‌ها را اجرا کنید با مشکل مواجه می‌شوید و علت آن هم نداشتن برنامه و طرح است.

چرا قیمت گوشت در دوره اصلاحات در طی ۸ سال دولت آقای خاتمی بین ۳ هزار تا ۳ هزار و ۷۰۰ تومان نوسان داشت اما در دولت فخیمه فعلی و مجلس محترم به ۱۸ هزار تومان افزایش پیدا کرده یعنی ۵۰۰ درصد این یک مثال است. مسکن هم همین وضعیت را دارد. ملت از عملکرد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شما ناراحت هستند.


مردم به اینها انتقاد دارند، چگونه باید انتقاد کنند، روزنامه‌های منتقد را که می‌بندید، اجازه راهپیمایی و اجتماعات هم که نمی‌دهید، ما باید چه کار کنیم در این کشور، آقای زاکانی توضیح بدهند و یک راه حل پیش پای ما بگذارید.

چرا قیمت گوشت در دوره اصلاحات در طی ۸ سال دولت آقای خاتمی بین ۳ هزار تا ۳ هزار و ۷۰۰ تومان نوسان داشت اما در دولت فخیمه فعلی و مجلس محترم به ۱۸ هزار تومان افزایش پیدا کرده یعنی ۵۰۰ درصد این یک مثال است. مسکن هم همین وضعیت را دارد. ملت از عملکرد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شما ناراحت هستند.


ما در چهار سال اول دولت‌، دولت اقای احمدی‌نژاد بیش از سیصد میلیارد دلار درآمد داشتیم نفهمیدیم چی شد؟ کجا رفت، کجا هزینه شد؟ چه سازندگی صورت گرفت ؟ و در بحث انتخابات مثلا سازندگی از چه نوعی بود قطار شیرازی که من اهل آنجا هستم، آمدند و قطار را برای قبل از انتخابات روی خاک ریل راه آهن کشیدند می‌خواهم اینها را بگویم که مردم را عصبانی می‌کند، توهین به شعور ملت این هاست، یک مسافر را با این قطار به هر ضرب و زوری بود مسافر را از شیراز سوار کردند و برای سالگرد امام آوردند تهران، قطار بعدی که رفت از ریل خارج شد الان این قطار کجاست؟ تصویرهای آن را اقلا از روی اینترنت ببینیم. جایی که بنا بوده پل بزنند رودخانه‌ای که باید پر می‌کردند با کمپرسی با خاک پر کردند خط آهن کشیدند که فقط بخاطر رای این کار را انجام دادند.

این که می‌گویید نظام بیشتر از ظرفیت خودش به دوستان امکان داد، شما که اجازه راهپیمایی ندادید، یه عده هم که مثل آقای تاج‌زاده، آقای نبوی، آقای میردامادی، اصلاح طلبان و دوستان ما که فقط در انتخابات فعالیت کردند و سخنرانی انتقادی کردند، سیاست‌های دولت را نقد کردند زندان کردید. آخر این نظام چه ظرفیتی را برای ما ایجاد کرده که ما از آن ظرفیت خبر نداریم که بیایم از آن استفاده کنیم.

.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: سرزمین فرصت‌های سرمایه‌گذاری

  • سرزمین فرصت‌های سرمایه‌گذاری » واژه زمان
    یورو نیوز اخبار عاشورای ایران را نشان می‌دهد … مردم، آتش، شمشیر، خشم، خون … خبر که تمام می‌شود می‌نویسد «ads» و بعد یک تبلیغ بازرگانی نشان می‌دهد … صدای سنتور و تصاویری شکوفنده از صنعت و فرهنگ و سرزمین ایران که پازل‌وار و بس ناشیانه می‌آیند و کنار هم می‌نشینند و بعد این جمله بر روی صفحه ظاهر می‌شود که «ایران سرزمین فرصت‌های سرمایه‌گذاری» و پایینش یک امضاء که اگر اشتباه نکنم «سازمان توسعه تجارت ایران» … یک کمدی راستین، یک تراژیک‌ کمدی راستین، یک وانمایی بی‌بدیل از حقیقت «خبر» در این سرزمین، یک اعتبارسنجی فراگیر و درجا و در زمان صفر برای همه‌ی پیش‌گفته‌ها و همه‌ی پس‌گفتارها، یک گزارش هایکو‌وار از گسیختگی در سیاست‌ورزی و کوتاهی در خردورزی، یک نقشه‌ی زمین‌شناسی عالی که خطوط پرانرژی و پرتنش گسل‌ها میان روایت و حقیقت، میان برش سکانس و حجم داستان، میان تعارف بر زبان و رنگ بر چهره، میان نقدینگی و دارایی را در «سرزمین فرصت‌های سرمایه‌گذاری» نشان می‌دهد.
  • چه کسی می گوید عاشورا را سیاسی نکنید؟ مگر سیاسی‌تر از عاشورا حادثه‌ای در تاریخ داریم؟ » مهدی خزعلی
    امروز نماینده‌ای اصولگرا در مجلس می‌گوید: عاشورا را سیاسی نکنید! چه شده است، وقتی می‌خواهید به حکومت برسید می‌گویید: سیاست ما عین دیانت ماست! و چون بر خر مراد سوار شدید و بر اریکه قدرت تکیه زدید، عاشورا، این حادثه بزرگ سیاسی و بزرگترین نهضت آزادیبخش بشری را می خواهید غیر سیاسی کنید!در طول تاریخ مستکبران، دیکتاتورها و حکومت های استبدادی از عاشورا بیم داشتند، و سعی کردند از عزای حسین برای خود بهره برداری کنند و به قدرت برسند اما چون حاکم شدند، تفکر حسینی را مانع خود می‌دیدند، یزید اولین سلطان جائری بود که برای حسین(ع) مجلس عزا برپا کرد، او که دستانش به خون حسین(ع) آلوده بود، باز بقای حکومت خود را در برگزاری مجلس عزای مظلوم می‌دید! پس مجلس عزای غیر سیاسی، مجلس یزید است، عزای حسین باید تن ظالمین را بلرزاند.
  • مخالفت به جای اعتراض » آزاده عصاران
    از او جمله معروفی در یک مقاله در آخرین روزهای فعالیت رسانه‌ای‌اش مانده:‌ «تا موقعی که احساس کنم، شرایط مطلوب من نیست، » اعتراض» می‌کنم. اگر مطمئن شوم اوضاع هرگز مطلوب من نخواهد شد، » مخالفت و مقاومت» می‌کنم.»
  • عاشورا و اشقیای نظام » سيبستان
    این جماعت چنین پیداست که مستهلک در زورگویی شده است چنان که عقل و درایتی برایش باقی نمانده است. اگر می دانست که چه اتفاقی افتاده و دارد می افتد و هر روز ژرف تر می شود بی تردید تجدیدنظر می کرد. اما گمانم آن است که نمی داند و نمی فهمد. و نخواهد دانست تا وقتی که دیگر خیلی دیر شده باشد. هر نظام سیاسی تا وقتی زنده است که می تواند مساله های اش را حل کند. وقتی فاقد قدرت حل مساله شد رفتنی است. استثنا ندارد.
  • چگونه از بالاترین خارج شویم؟ » رامینیا
    صمیم گرفتم عضویت ام را در سایت بالاترین قطع کنم. حالا این سوال من است: «چگونه از بالاترین خارج شویم؟» گمان می کردم  ماجرا خیلی ساده باشد  اما سه مشکل هست:اول اینکه سایت بالاترین امکان حذف شناسه‌ام را در اختیارم نمی‌گذارد. یعنی من به عنوان فرد حق ندارم عضویت‌ام را در این گروه اجتماعی لغو کنم. این به نظرم محدود کردن آزادی آدم‌هاست. در سایت نه در این مورد چیزی نوشته و نه قانونی وجود دارد.
  • از راهپیمایی سکوت تا کلانتری 107 » قاضی‌نوشته‌ها
    به همین سادگی شدیم عین خودشان. حتما از فردا با کوکتل مولوتف به خیابانها می آییم. این است سرانجام تلخ جنبشی که می خواست گاندی گونه حاکمیت را به زانو در آورد. این است سرانجام جنبشی که می خواست با تأسی از روش و منش ماندلا به حیات خویش ادامه دهد. این همان جنبشی است که روزی 3 میلیون نفربا راهپیمایی سکوتشان، دنیا را انگشت به دهان کردند. آیا تبدیل کردن خیابانهای تهران به صحنه جنگ و کشتار، ریزش بخش عمده ای از یاران سبز نیست؟ آیا این چند دستگی که این روزها در میان اصولگرایان مشاهده می گردد، بدل به اتحاد و یک دلی نمی گردد؟ و در یک کلام، آیا تجربهء انقلاب خونین 57 برایمان کافی نیست؟
  • ما برای وصل کردن آمدیم » پیاده رو
    یک روز عصر من آمدم خوابگاه و سردم بود. باد غریب کش آذرماه می آمد. دختر شماره چهار تازه چای دم کرده بود. برای من هم یک لیوان ریخت. مثل دو دختر هجده ساله با هم حرف زدیم. از کتابها. از پسرهای هم کلاسی. از کنکور. از کفشهای من که آیا راحتند. از خواهر و برادرهایمان. از آرزوها. هر دو محتاط حرف می زدیم. من قسمتهای را که می دانستم برای او زننده است سانسور می کردم . او هم همانطور. ما در آن چهار سال دوستان خوبی شدیم. فهمیدیم خیلی بیشتر وجه مشترک داریم تا وجه تفاوت. با هم خندیدم. درس خواندیم . از خواستگارهای دختران سه و چهار شنیدیم و از دوست پسران من و شماره دو گفتیم. ماه هر چهار تا چهار دختر دانشجوی مهندسی ایرانی بودیم و این بود که مهم بود. من دیگر دروغ نگفتم. دیگر نماز دروغ نخواندم.

    کاش همه کشور را چهار سال می فرستادند خوابگاه.

  • موسوی در زمین حکومت بازی نمی‌کند » جرس
    موسوی نهادهای امنیتی و سایر محافظه کاران حاکم را در تعلیق نگاه داشته و شرایط تصمیم گیری را برایشان سخت تر کرده است.قابل پیش بینی است که موسوی در یکی از روزهای آینده بیانیه ای درباره سرکوب های خونین عاشورا منتشر کند و به سکوت خود خاتمه دهد.او سیاستمداری است که از هوش بالایی برای سکوت به موقع و سخن گفتن به هنگام برخوردار است.او همان طور که انتخابات ریاست جمهوری 88 را بهترین فرصت شکست سکوت 20 ساله اش دید اینک نیز دنبال بهترین فرصت برای سخن گفتن است.پیش بینی ناظران این است که موسوی در مقابل تندباد سرکوب ها همچون همیشه از «امید» سخن بگوید.

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

آزادی بیان یا خشونت کلامی؟

دوستانی که این وبلاگ را دنبال می‌کنند حتما متوجه شده‌اند که مدتی است کامنت‌ها را ممیزی می‌کنم. البته و صد البته که این کار را بر خلاف تمایل قلبی‌ام انجام می‌دهم اما چند وقتی بود تعداد کامنت‌های حاوی کلمات رکیک و زننده زیاد شده بود و همچنین اسپم‌های انسانی که وردپرس قادر به تشخیص خیلی از آن‌ها نیست هم کامنت‌های ذیل پست‌ها را به آش درهم‌جوشی از درخواست‌های تبادل لینک و معرفی سایت‌ها و وب‌لاگ‌های مختلف تبدیل کرده بود که بعضا کامنت‌های هوشمندانه و دقیق سایر خوانندگان را تحت شعاع قرار می‌دادند.

چندین بار پیش آمده که بعضی از کامنت‌ها را به خاطر این‌که رسما پر از فحش و دشنام و اصطلاحات چاله‌میدانی بودند حذف کردم. بعد برخی از این حضرات قربانی ممیزی، به من اعتراض کرده‌اند که: «تو فقط ادعای دموکراسی و آزادی بیان می‌کنی و خودت بدتر از همه‌ی دیکتاتورها هستی. چرا کامنت‌ها را حذف می‌کنی؟ چرا جنبه نداری؟ چرا طافت شنیدن حرف مخالف نداری؟»

انگار این حضرات فرق انتقاد کردن و فحش دادن را نمی‌دانند. انگار اصلا تعریف آزادی بیان و به صورت عام‌تر آزادی را هم نمی‌دانند. آزادی هر چه باشد، هر چقدر هم بی‌مرز باشد، به یک چیز محدود می‌شود که می‌توانیم آن‌را «خط قرمز» مشترک همه‌ی تعاریف  آزادی بدانیم: «آزادی من نباید آزادی مشابه‌ آدم‌های اطرافم را به خطر بیاندازد». هر نوع آزادی با آزادی سایر آدم‌ها محدود می‌شود. آزادی بی‌حد یک فرد به معنای خدشه‌دار شدن آزادی سایر افراد است. چنین اختیار عمل یک‌جانبه‌ای آزادی نیست، که عین دیکتاتوری است.

هر تعریفی دلتان می‌خواهد از آزادی ارائه دهید، اما باید در این چارچوب بگنجد: آزادی من محدود به آزادی مشابه سایر افراد است.

خشونت کلامی مقدمه‌ای برای سایر انواع خشونت است

حتی در آزادترین جوامع جهان هم فحش دادن به افراد آزاد نیست. در دموکرات‌ترین و آزادترین جوامع جهان هم اگر کسی به من فحش بدهد، حق دارم از او شکایت کنم و او را تحت پی‌گرد قانونی قرار دهم. حالا این مساله که بیشتر آدم‌های توی وبلاگستان گردنشان باریک است و نجیب هستند و پاسخ خشونت کلامی را با سکوت می‌دهند و احیانا یک پاک‌کن دیجیتال، دلیل نمی‌شود امر به بعضی‌ها مشتبه شود که حق آزادی‌ بیانشان زیر سئوال رفته است.

نه خیر جانم! فحش بدهی، علیه من مرتکب خشونت کلامی شده‌ای، امنیت و آسایش روانی مرا به خطر انداخته‌ای. تو چنین حقی نداری. تو آزاد نیستی چنین کاری با من بکنی. تو فقط می‌توانی از من انتقاد کنی، می‌توانی با من مخالف باشی، می‌توانی وبلاگم را تحریم کنی یا نخوانی‌، اما به هیچ‌عنوان حق نداری به من یا خوانندگان دیگر توهین کنی. کسی چنین حقی را به تو نداده است و مطمئن باش هر جای جهان هم دنبال چنین آزادی بیانی بگردی پیدایش نخواهی کرد. چرا که این اصلا آزادی بیان نیست.

نمی‌دانم چرا بعضی از «ما» که از درک مفاهیم پایه و ابتدایی درمانده‌ایم به خودمان اجازه می‌دهیم از مفاهیم بزرگ و پیچیده‌تر در ادبیات روزمره‌مان به راحتی استفاده کنیم. طرف درکی از مفهوم آزادی و ارتباط ذاتی‌اش با آزادی سایر آدم‌ها ندارد، آن‌وقت از آزادی بیان و حقوق بشر حرف می‌زند. بهتر است اول مشق‌های دبستانمان را خوب بنویسیم، بعد اگر فرصتی بود به مدارج عالی حقوق انسانی و حقوق بشر فکر کنیم. شاید بدیهی باشد، اما برای آن‌دسته از دوستانی که شاید هنوز تردید داشته باشند می‌گویم:

آزادی بیان با خشونت کلامی فرق می‌کند. خشونت‌ کلامی اولین مرحله از انواع دیگر خشونت است.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

تصاویر پیامبر در ویکی‌پدیا: آزادی یا اهانت؟

در خبرها خواندم که «وب‌گاه ویکی‌پدیا» با حدود 180000 درخواست برای حذف تصویرهای باستانی حضرت محمد از مطالب این وب‌گاه مواجه شده است. با وجودی‌که این تصاویر برای برخی مسلمانان ناراحت کننده و اهانت به مقدسات تلقی می‌شود، ویکی‌پدیا نیز دغدغه دفاع از آزادی اطلاعات و ایده‌ها را دارد و نمی‌خواهد خط قرمز «آزادی اطلاعات» را بشکند.

untitled

تصویر پیامبر اسلام را در حال پادرمیانی در مناقشه سنگ‌سیاه در خانه کعبه نشان می‌دهد.

برخی از مسلمانان اعتقاد دارند «تصویرگری از چهره پیامبر» مجاز نیست و بی‌احترامی به ایشان تلقی می‌شود. از سوی دیگر، مدیران «ویکی‌پدیا» (و بسیاری از کاربران آن) اعتقاد دارند نمی‌توان چنین اطلاعاتی را صرفا به خاطر این‌که عده‌ای آن‌را بی‌احترامی می‌دانند از یک دانش‌نامه عمومی حذف کرد.

Muhammad - Wikipedia, the free encyclopedia_1203340945656

ویکی‌پدیا در حال حاضر صفحه مربوط به حضرت محمد را قفل کرده است و نوشته تا وقتی‌ اختلافات برطرف نشود آن‌را باز نخواهد کرد.

نکته قابل توجه این است که این تصاویر جمله‌گی از میان آثار اسلامی مربوط به ایران و عثمانی انتخاب شده‌اند و تولید کننده‌گان آن‌ها خود مسلمان بوده‌اند. بسیاری از این تصاویر از آثار مهم هنری مذهبی دوران خود محسوب می‌شوند:

Miraj2

یکی از تصاویر بحث‌برانگیز یک مینیاتور ایرانی مربوط به قرن شانزدهم است. در میان این تصویر چهره پیامبر در حال «معراج» تصویر شده است.

در صفحه‌ ویژه‌ای که مخصوص بحث و بررسی درباره این موضوع است اشاره شده:

ویکی‌پدیا تصدیق می‌کند برخی از گروه‌های مسلمان اعتقادات فرهنگی‌ای دارند که آن‌ها را از نمایش تصاویر پیامبر اسلام یا پیامبران دیگر منع می‌کند. اما این اعتقادات در میان همه مسلمانان یک‌سان نیست و به عنوان مثال گروه‌های «شیعه» که اگرچه مخالف چنین تصاویری هستند اما در این زمینه کمتر سخت‌گیری می‌کنند.

مرز میان «آزادی اطلاعات» و «حریم اعتقادات و مقدسات مردمان مختلف» کجاست؟

سئوال اساسی این است: مرز میان «آزادی اطلاعات» و «حریم اعتقادات و مقدسات مردمان مختلف» کجاست؟ آیا باید از «آزادی اطلاعات» تحت هر شرایطی دفاع کرد؟

فکر می‌کنم بشر امروز حتی در مفهوم آزادی نیز دچار نوعی تعصب است. در بسیاری از جوامع در حال توسعه هنوز مفاهیم اولیه آزادی جا نیفتاده و به شدت سرکوب می‌شود. در چنین شرایطی هر گونه حمایت از «نظارت بر اطلاعاتی که ممکن است برای گروه‌هایی از مردمان اهانت‌آمیز تلقی شود» به ساده‌گی برچسب «محدود کردن آزادی» می‌خورد. از سوی دیگر نمی‌توان اطلاعات مرجع و مهمی مانند اسناد تاریخی را حذف کرد و از دسترس محققین دور نگاه داشت. شاید بهتر باشد ویکی‌پدیا برای ارائه چنین مطالبی راه‌کردی بیاندیشد. مثلا این تصاویر در صفحه اصلی نمایش داده نشوند ودر صورتی که کاربری مایل به دیدن آن‌ها باشد به صفحه‌ ویژه‌ای مراجعه کند.

Maome.jpg (JPEG Image, 600x360 pixels)_1203339341187

تصویر مربوط به قرن پانزدهم پیامبر را در حال خواندن قرآن و دعوت به اسلام نشان می‌دهد.

موضع‌گیری شفاف

از همین الان برای این‌که توسط «متعصب‌های راه آزادی» به «جرم مخالفت با آزادی» و یا «متعصبین مذهبی»‌ به جرم «حمایت از ویکی‌پدیای بی‌بند و بار» محاکمه و اعدام نشوم، تاکید می‌کنم به هیچ‌وجه منظور من این نیست که این تصاویر حذف شوند یا بمانند. این خبر بهانه‌ای شد که کمی به این موضوع فکر کنم (کنیم) و منظور این‌جا محکوم کردن یا جانبداری نبوده و نیست. با این وجود ته دلم دوست ندارم تعداد زیادی از آدم‌ها ناراحت باشند. ای کاش در این زمینه روش حذفی در پیش گرفته نمی‌شد و ویکی‌پدیا به جای پافشاری بر موضع خود به دنبال راه حل مناسبی می‌گشت.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی