وعده‌ی دیدار فردا اول وقت پای صندوق‌های رای

1. حال و هوای این‌روزها و شب‌های تهران (و ایران) بی‌سابقه است. «مردم»، همه نوع مردم، توی خیابان‌ها و میدان‌ها هستند. همانقدر که به نظر احساساتی یا هیجان‌زده به نظر می‌رسند هوشیار هم هستند. این‌را وقتی توی جمع‌های پراکنده و بزرگ‌شان هستی متوجه می‌شوی. این روزها حتی با روزهای دوم خرداد هم قابل مقایسه نیست. شاید با هیچ «روزهای دیگری» در ده‌ها سال اخیر قابل مقایسه نباشد.

2. فضای سیاسی کشور متشنج به نظر می‌رسد و پشت‌پرده حوادثی رخ می‌دهد که مطمئنا همه‌ی آن‌ها به دست من و شما نمی‌رسد. اما همین‌هایی که به دست ما می‌رسد نگران کننده هستند. مثلا چند روز پیش برخی از کارمندان وزارت کشور نسبت به خطر تقلب در انتخابات هشدار دادند و هنوز پس‌ضربه‌های آن خبر داشت اینترنت را می‌لرزاند که نامه‌ی تند آقای هاشمی رفسنجانی به رهبر (در پاسخ به موج حملات صریح رئیس‌جمهور علیه برخی از سران نظام)  منتشر شد. مکاتبه‌ی رئیس مجلس خبرگان و یکی از بانفوذترین شخصیت‌های تاریخ انقلاب با عالی‌ترین مقام سیاسی کشور بدون شک به یکی از مهم‌ترین سندهای تاریخ معاصر ایران تبدیل خواهد شد. اگر این تنش‌های سیاسی به بحران خارج از کنترلی منجر نشود، احتمالا نتیجه‌ برگزاری سالم‌تر انتخابات خواهد بود.

3. جنجالی‌ترین و شاید پربازدیدترین برنامه‌های تاریخ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مناظره‌های زنده بین نامزدهای ریاست‌ جمهوری بود که به نظر می‌رسد تاثیری متناسب با انتظارات اولیه‌ی حامیان دولت فعلی برجا نگذاشتند. با توجه به این‌که این برنامه‌ها از ظرفیت‌های موجود در صدا و سیما بسیار فراتر رفتند، به نظرم می‌رسد که کسانی که آن‌ها را پیشنهاد کردند (یا با برگزاری آن‌ها موافقت کردند) از قدرت مناظره و پشتوانه‌ی استدلالی رئیس‌جمهور مطمئن بودند. آن‌ها فکر می‌کردند فاتح مطلق این مناظره‌ها رئیس‌جمهور خواهد بود. اما چنین نشد. مناظره‌ها به سرعت تبدیل به دادگاه‌هایی شدند که در آن تک‌تک نامزدها در حضور هیات‌منصفه‌ای متشکل از ده‌ها میلیون ایرانی «محاکمه»‌ شدند. نتیجه‌ شگفت‌انگیز بود و فکر می‌کنم به شدت به زیان رئیس‌جمهور تمام شد.

مناظره‌ها تابوها و حریم‌هایی را شکست که بازسازی آن‌ها غیرممکن است. این وسط مطمئنا «عده‌ای» سیاست‌مدار ضرر کرده‌اند، اما برنده بی‌شک مردم بوده‌اند. مردمی که برخلاف برخی تحلیل‌ها، به قوه‌ی تشخیص و شعورشان اعتماد دارم و می‌دانم «شب» را از «روز» به خوبی تمیز می‌دهند.

4. در میان اطرافیان من، تقریبا هیچ تحریمی دیگری باقی نمانده است. «همه» بدون استثنا در انتخابات شرکت می‌کنند و به این نتیجه رسیده‌اند که «انتخابات» معنا دارد و به خصوص این انتخابات سرنوشت‌ساز است. «خواب» از چشم‌ها رفته است. ساعت 4 صبح، دوستی زنگ می‌زند و نظرم را درباره‌ی فلان سطر نامه‌ی آقای هاشمی ‌می‌پرسد. حق هم دارند.

وقت برای خواب زیاد خواهیم داشت، الان وقت بیدار بودن است.

5. مردم نگران هستند. من نیز. این نگرانی‌ها فقط و فقط با حضور من و تو از بین خواهد رفت. حضور داشته باشیم، این‌قدر زیاد و همبسته و ‌میلیونی که هیچ‌کس جرات نکند به «رای‌هایمان» نگاه چپ بیاندازد. اگر مردم حضور داشته باشند هیچ‌کس جرات انجام آن کارهای دیگر را ندارد. هیچ‌‌کس جرات ندارد با مردمی که میلیونی در خیابان‌ها یا پای صندوق‌ها حضور دارند، رو در رو شود.

وعده‌ی دیدار فردا اول وقت پای صندوق‌های رای..


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

وقتی شورای نگهبان مدافع حقوق مردم می‌شود

همانطور که می‌دانید فلسفه وجودی «شورای نگهبان قانون اساسی» حمایت و پاسداری از حقوق «مردم» است. شورای نگهبان تشکیل شده است که مانع دخالت‌های فرصت‌طلبانه «حاکمیت» در روند «انتخابات» یا «قانون‌گذاری» شود و از «حقوق» مردم دفاع کند.

اما در طول سال‌های گذشته و چندین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس و خبرگان، شورای نگهبان نقش دیگری داشته است. در واقع شورای نگهبان که یک نهاد «انتصابی» است به سود «حاکمیت» وارد میدان شده و «نامزدهای غیرهمسو» را رد صلاحیت می‌نمود: شورای نگهبان، پاسدار منافع مردم نبود و تبدیل شده بود به شورای نگهبان منافع اقلیت حاکم اقتدارگرا.

این وضعیت اکنون عوض شده است. برای اولین بار در تاریخ چند دهه اخیر، «شورای نگهبان» در نقش «مدافع و پاسدار» حقوق مردم وارد عمل می‌شود و 280 نفر از کاندیداهای رد صلاحیت شده توسط وزارت کشور را تایید می‌کند.

این حرکت در راستای بالا بردن اعتبار شورای نگهبان به عنوان یک نهاد مردمی و نه انتصابی صورت گرفته است. دیگر به ساده‌گی نمی‌توان از «غیر مردمی بودن رد صلاحیت‌ها» انتقاد نمود. چون نهاد «وزارت‌ کشور» زیر نظر دولت و رییس‌جمهور است که توسط مردم به صورت مستقیم انتخاب می‌شود. پس اگر «وزارت کشور» دست به رد صلاحیت‌های گسترده بزند، به دلیل این‌که یک نهاد «انتخابی‌» است به ساده‌گی در تیررس انتقاد منتقدین قرار نمی‌گیرد. از سوی دیگر، شورای نگهبان با حفظ پرستیژ خود نه تنها در رد صلاحیت‌ها نقش چندانی بازی نمی‌کند (این وظیفه را به نهاد انتخابی وزارت کشور سپرده است) بلکه حتی در نقش مدافع و پاسدار حقوق انتخاباتی مردم هم ظاهر می‌شود.

به نظر من این حرکت هوش‌مندانه‌ای از سوی حاکمیت «جمهوری اسلامی ایران» است که مهمترین هدف آن افزایش مشروعیت و حیثییت «شورای نگهبان» است.


مطالب این وب‌لاگ را از طریق خوراک‌خوان دنبال کنید.
Balatarin

delicious.med.gif

دنباله

مهندس

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی