همانطور که میدانید فلسفه وجودی «شورای نگهبان قانون اساسی» حمایت و پاسداری از حقوق «مردم» است. شورای نگهبان تشکیل شده است که مانع دخالتهای فرصتطلبانه «حاکمیت» در روند «انتخابات» یا «قانونگذاری» شود و از «حقوق» مردم دفاع کند.
اما در طول سالهای گذشته و چندین دوره انتخابات ریاستجمهوری، مجلس و خبرگان، شورای نگهبان نقش دیگری داشته است. در واقع شورای نگهبان که یک نهاد «انتصابی» است به سود «حاکمیت» وارد میدان شده و «نامزدهای غیرهمسو» را رد صلاحیت مینمود: شورای نگهبان، پاسدار منافع مردم نبود و تبدیل شده بود به شورای نگهبان منافع اقلیت حاکم اقتدارگرا.
این وضعیت اکنون عوض شده است. برای اولین بار در تاریخ چند دهه اخیر، «شورای نگهبان» در نقش «مدافع و پاسدار» حقوق مردم وارد عمل میشود و 280 نفر از کاندیداهای رد صلاحیت شده توسط وزارت کشور را تایید میکند.
این حرکت در راستای بالا بردن اعتبار شورای نگهبان به عنوان یک نهاد مردمی و نه انتصابی صورت گرفته است. دیگر به سادهگی نمیتوان از «غیر مردمی بودن رد صلاحیتها» انتقاد نمود. چون نهاد «وزارت کشور» زیر نظر دولت و رییسجمهور است که توسط مردم به صورت مستقیم انتخاب میشود. پس اگر «وزارت کشور» دست به رد صلاحیتهای گسترده بزند، به دلیل اینکه یک نهاد «انتخابی» است به سادهگی در تیررس انتقاد منتقدین قرار نمیگیرد. از سوی دیگر، شورای نگهبان با حفظ پرستیژ خود نه تنها در رد صلاحیتها نقش چندانی بازی نمیکند (این وظیفه را به نهاد انتخابی وزارت کشور سپرده است) بلکه حتی در نقش مدافع و پاسدار حقوق انتخاباتی مردم هم ظاهر میشود.
به نظر من این حرکت هوشمندانهای از سوی حاکمیت «جمهوری اسلامی ایران» است که مهمترین هدف آن افزایش مشروعیت و حیثییت «شورای نگهبان» است.
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی
سلام دوست گرامی….
فکر می کنم ظاهر سازی های حکومتی تو را هم خام کرده ….!
فکر می کنم شورای نگهبان هنوز تا نگهبانی از حقوق مردم فاصله زیادی دارد….و بر خلاف تو من فکر می کنم هنوز می توان و باید از «غیر مردمی بودن رد صلاحیتها» انتقاد کرد!
واقعا» دلم می خواهد که نظرت رو به یاد داشتی از زیدآبادی در روز جلب کنم.:
(( در هر انتخاباتي در ايران بخصوص انتخابات مجلس، عدد و رقم اهميت ويژهاي براي برگزار كنندگان انتخابات پيدا ميكند.
در واقع، وزارت كشور و شوراي نگهبان به عنوان مجري و ناظر انتخابات، هر كدام با اعلام درصد نامزدهاي تاييد صلاحيت شده، بر عدم سختگيري خود در برابر نامزدهاي انتخاباتي تاكيد ميكنند و در مقابل، منتقدان نيز با اعلام درصد نامزدهاي رد صلاحيت شده، ادعاي وزارت كشور و شوراي نگهبان را رد ميكنند.
شوراي نگهبان اغلب اوقات مدعي است كه حدود هفتاد درصد ثبت نام كنندگان را تاييد صلاحيت ميكند، درصدي كه به زعم آنان گواه روشني از رقابتي بودن انتخابات و عدم برخورد سياسي با آراء مردم است. در دوره كنوني وزارت كشور هم ادعاي مشابهي را مطرح ميكند.
درصد تاييد صلاحيت شدگان و عدد و رقم دقيق آنها، اما از نقطه نظر معيارهاي انتخابات آزاد و عادلانه چه اهميتي دارد؟
به نظر ميرسد اين مساله كوچكترين اهميت و ارزشي نداشته باشد. به بيان ديگر، در يك انتخابات ممكن است درصد رد صلاحيت شدهها، بيش از 99 درصد باشد، اما انتخابات كاملا آزاد و عادلانه باشد. در عين حال در يك انتخابات ممكن است درصد تاييد صلاحيتها بيش از 99 درصد باشد، اما انتخابات فرمايشي و ناعادلانه باشد.
در حقيقت آنچه اهميت دارد اين است كه داوطلبان شركت در انتخابات بر اساس چه متر و معياري تاييد يا رد شوند، نه اينكه تعداد و درصد هر كدام چقدر باشد.
طبق معيارهاي يك انتخابات آزاد و عادلانه، يك سلسله شرايط شكلي و صوري از قبيل سن، سواد و عدم پيشينه جنايي و خشونت ورزي براي داوطلبان ضروري است و بنابراين اگر بيش از 99 درصد داوطلبان به علت سن كم، نداشتن سواد كافي و سوء سابقه جنايي رد صلاحيت شوند، كوچكترين خدشهاي به سلامت و آزادي انتخابات وارد نميشود.
در واقع، آنچه يك انتخابات را از معيارهاي عادلانه و آزاد بودن دور ميكند، گزينش سياسي و عقيدتي داوطلبان از سوي مراجع تصميم گير است. در چنين شرايطي حتي اگر يك نفر به علت تعلقات سياسي و عقيدتي خود امكان حضور در انتخابات را پيدا نكند، به سلامت انتخابات به همان ميزان صدمه وارد ميشود.
بر همين اساس، اگر يك مجلس دويست عضوي را فرض كنيم، رد صلاحيت تنها دويست تن از داوطلبان نمايندگي مجلس بر مبناي نوع گرايش سياسي و عقيدتي آنان، به معناي مخدوش بودن كامل انتخابات تلقي ميشود، چرا كه ممكن است اراده مردم به انتخاب همان دويست فرد رد صلاحيت شده معطوف باشد. قاعدتا بدون حضور آن دويست نفر، مردم از انتخاب فرد مورد نظر خود محروم و مجبور به عدم شركت در انتخابات و يا انتخاب داوطلبان نه چندان مقبول خود ميشوند.
بدين ترتيب، روشن است كه تمام بحثهايي كه در ايران بر سر درصد تاييد صلاحيت شدگان صورت ميگيرد عبث و مغلطه آميز است.))
لایکلایک
@ Mohsen:
اینجا صحبت از این نیست که انتخابات آزاد است یا خیر. متوجه نشدم چرا شما بحث را متوجه دفاع از آزاد نبودن انتخابات کردید.
من از ذهنیت «حاکمیت» و «تاکتیک جدید آن» برای افزایش «اعتبار شورای نگهبان» نوشتم.
لایکلایک
شما بفرمایید در تاریخ به دنبال سخنان شیخ فضل الله نوری رحمت الله علیه بگردید. کی گفته شورای نگهبان برای حقوق مردم آمده؟ شاید آن یکی از نتیجه های وجودش باشد. دلیل اصلی ایجاد انطباق و عدم تقابل قوانین با شرع مقدس است. یا علی.
—————————————————————————————————–
بامدادی: حرف شما در مورد تطبیق شریعت و قانون درست. ولی من فکر میکنم چیزی که قانونگذاران اول انقلاب از شورای نگهبان توی ذهنشون بود، نهادی بود که مانع سوءاستفادهی نهادهای قدرت از دین و قانون بشه، یعنی اجازه نده که مردان و زنان حاکمیت، قوانینی را تصویب کنن که بهشون اجازه بده از قدرت و یا شرع سوءاستفاده کنن.
این فلسفهی ایجاد شورای نگهبان بوده و هست، حالا این که در عمل به چه صورت شده، آن بحث دیگری است.
لایکلایک
آن بحث دخالت در انتخابات ممکن است در جایی زمانی اتفاقی بیافتد ولی نسبت به ساحت کل انتخابات و در مقایسه با دموکراسی آمریکایی واقعا ناچیز است. همچنین که در اخبار هم رسیده است که کسی با دلایل کافی رد صلاحیت نشده است. به هر حال التزام به ولایت فقیه بسیار مهم است. حداقل نباید نداشتن التزام از کسی دیده شود. نباید تجسس زیاد کنیم. ولی طبق قانون باید التزام داشته باشد. ضمنا یک چیز را در زندگی فراموش نکنیم. آنهم اینکه همه چیز را بسنجیم. دموکراسی ایران را با دموکراسی جاهای دیگر بسنجیم. شکر نعمت کنیم. کمبودها را اصلاح کنیم. ولی نه اینکه مثل اصلاح طلبان قاطی کنیم و از بیخ ریشه را بزنیم. این ناشکری و غلط محض است. نتیجه اش خیلی با کلاس و تکامل یافته شود می شویم آمریکا و خیلی قاطی غولیاس شود می شویم سوریه و مصر و افغانستان. کسی عاشق چشم و ابروی ما نیست که بر روی داریه به ما دموکراسی عنایت کند. یا علی.
——————————————————————————————————————–
بامدادی: انتقاد از عملکرد شورای نگهبان که بسیار است.
لایکلایک