خارج از چارچوب ۲: پلیس و دستگیری فرد مظنون به قتل

سوال:

به دنبال تماس تلفنی یک ناشناس، نیروهای پلیس جهت دستگیر کردن یک فرد مظنون به قتل به خانه‌ای حمله می‌کنند. پلیس هیچ اطلاعی از وضعیت ظاهری و چهره فرد مظنون ندارد اما می‌داند که اسم او «خسرو» است و حتما داخل خانه است. افراد پلیس به صورت ضربتی وارد خانه می‌شوند و متوجه می‌شوند که یک نجار، یک مکانیک، یک لوله‌کش و یک برق‌کار در حال بازی با ورق هستند. پلیس بدون کوچکترین تبادل اطلاعات با ساکنان خانه  فوری لوله‌کش را دستگیر می‌کند. پلیس از کجا فهمید که لوله‌کش همان فرد مظنون به قتل است؟

.

پاسخ را این‌جا ببینید.

.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

صحبت‌های یک مخالف در صدا و سیما

قسمت‌هایی از صحبت‌های آقای جواد اطاعت در برنامه‌ی «رو به فردا».

تقریبا همه‌ی صحبت‌های آقای جواد اطاعت با آقای علی‌رضا زاکانی جالب توجه بود و پخش شدن آن از صدا و سیما را باید واقعا به فال نیک گرفت. اما برای کسانی که مناظره را ندیده‌اند قسمت‌هایی از آن را می‌آورم. مثل همیشه پیشنهاد می‌کنم مطلب اصلی را کامل بخوانید یا گوش دهید تا منظور واقعی گوینده‌(ها) روشن باشد.

در انتخابات از جناب آقای موسوی حمایت کردم و به این حمایت افتخار می‌کنم و در ضمن احترام بسیار ویژه و مخصوصی نسبت به آقای کروبی دارم و از علاقه‌مندان و ارادتمندان به ایشان از گذشته بوده، هستم و خواهم بود.

من را بینندگان از این زاویه [منتقد وضع موجود] نبینند من مخالف وضع موجود هستم اصلا وضع موجود را بر نمی تابم، انتقاد جدی هم دارم نه تنها به بحث انتخابات، بلکه به سیاست‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در عرصه‌ی داخلی و خارجی.

بیشتر برنامه‌های صدا وسیما که من می‌بینم، همه چیز را به استکبار جهانی‌، آمریکا و صهیونیست‌ها و اینها وصل می‌کنید، این ذهن برای من بیننده ایجاد می‌شود که اگر همه چیز دست استکبار جهانی است پس ملت ایران کجاست‌، شعور و درک و فهم مردم چه می‌شود، اگر قرار باشد که پشت انتقاد و اعتراض مردم‌، آمریکا و استکبار جهانی و صهیونیست و اینها باشد اصلا انقلاب نباید می‌شد.

یک روز هم از من دعوت کردند که بیایم راجع به انقلاب مخملی صحبت کنم؛ تلفنی به آن دوست عزیز گفتم که انقلاب مخملی در کشورهای استبدادی اتفاق می‌افتد. شما وقتی این را می‌گویید در ایران انقلاب مخملی اتفاق افتاده، تالی فاسد و روی دیگر سکه‌اش این است که نظام جمهوری اسلامی انتخابات آزاد ندارد. خودتان ناخواسته می‌پذیرید. اگر انتخابات آزاد، فرایند دموکراتیک و عرصه‌ی رقابت آزاد باشد و سرنوشت در صندوق رای تعیین شود، مردم چرا بخواهند انقلاب کنند. انقلاب که یک چیز همین جوری نیست‌، یک ملت در طی چندین سده ممکن است یک بار انقلاب بکند و آن موقعی است که کارد به استخوانش برسد. حالا از نوع خشن، نرم، مخملی و یا رنگی سیاه، سفید، قرمز و زرد باشد. شما ناخواسته دارید می‌گویید جمهوری اسلامی کشور آزادی نیست و یک عده چون نمی‌توانند از راه‌های دموکراتیک به حقشان برسند می‌خواهند انقلاب مخملی بکنند.


اگر کسی خدای نخواسته در روز عاشورا خطایی را صورت داده همه ملت با او مخالف است و در این بحثی نیست. منتهی حرف من با دوستان خودم این است که عزیزان اگر در روز عاشورا کف و سوت زدن اشتباه است، زدن به مردم اشتباهش بالاتر است و کشتن مردم به مراتب خطایش بیشتر است.


مثلا پاره شدن عکس امام‌، یک نفرعکس امام را پاره کرده و حالا که بوده و یا نبوده معلوم نیست. این کار بدی است زیرا به حضرت امام اهانت شده است، تلویزیون بارها و بارها آن را پخش می‌کند، یک منکر را در سطح تیراژ بسیار و میلیونی برای ملت منتشر می‌کند. اگر آن منکر است، این‌که به مراتب بدتر و خلافش بیشتر است. مردم می‌بینند و ایراد می‌گیرند. اگر پاره شدن عکس حضرت امام منکر است که هست، آیا توهین به بیت امام منکر نیست، این کار خلافی نیست که شما یک فردی مثل آقای خاتمی انسانی متعهد و متدین، من می توانم قسم بخورم که کمتر فردی پیدا می‌شود تعهدش نسبت به اسلام، کشور، انقلاب، ملت و قانون اساسی مثل او باشد و بخواهد در روز عاشورای حسینی سخنرانی کند و جلسه سخنرانی او را به هم می‌زنند. مگر قرار است همه مثل هم صحبت کنند، هرکسی ممکن است قرائت خودش را از عاشورا داشته باشد. ممکن است آقای خاتمی انتقاد داشته باشد که دارد ولی قرار نیست یک مشت چماق بدست را واداریم که جلسه را بر هم بزنند، این زشت است که بعداز ۳۰ سال در جمهوری اسلامی این کارها را می‌کنند و آنوقت تلویزیون هم می‌شود سخنگوی این جریان و تفکر. باعث تاسف است.

تعجب می‌کنیم، چند روز پیش یکی از همکاران آقای دکتر زاکانی می‌گفت متقاضی راهپیمایی خودشان باید مسئولیت امنیت آن را برعهده بگیرند. پس ما برای چه به پلیس حقوق می‌دهیم، حقوق می‌دهیم که امنیت اجتماعات را حفظ کند، در انتخابات چطور در خیابان ولی عصر از میدان تجریش تا پایین خیابان، سبزها می‌آمدند از آقای میرحسین حمایت می‌کردند و امنیتشان هم حفظ می‌شد کسی هم شورش نمی‌کرد. راهپیمایی ۲۵ خرداد که سکوت بود، پلیس باید می‌آمد و امنیت را برقرار می‌کرد و اتفاقا اطلاعیه آنها از تلویزیون هم پخش می‌شد و مجوز هم می‌دادند تا ملت بیاید و انتقاد و اعتراضش را بیان کند و همه بدانند که در جامعه اعتراض است.

من اعتراض مردم را فراتر از آنهایی که در خیابان آمدند و هم فراتر از انتخابات می‌دانم.


در اصل ۵۶ قانون اساسی به زیبایی رابطه حاکمیت الله و حاکمیت ملت را روشن می‌کند و می‌گوید حاکمیت مطلق بر جهان انسان از آن خداست و همان انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و هیچکس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند و یا در خدمت منافع فرد یا گروه خاصی قرار دهد و ملت این حق خداداد را در اصول بعد اعمال می‌کند.

می‌گویم پذیرش حاکمیت ملت را می‌پذیرفتید و ملت را رد صلاحیت نمی‌کردید. شما برای مجلس شورای اسلامی که ۲۹۰ نماینده دارد کافی است که ۱۵۰ نفر را که رای می‌آورند رد صلاحیت کنید اکثریت مجلس تغییر پیدا می‌کند. شما ۱۵ برابر را رد صلاحیت کردید. معلوم است که مردم انتقاد می‌کنند، در مجلس هشتم وضع را بدتر کردید و باز آنقدر رد صلاحیت کردید که جریان اصلاح طلب نمی‌توانست لیستش را تکمیل کند آن هم از نیروهای دست چندم.

[آقای اطاعت اصل 44 قانون اساسی را خواند و گفت ] شما همه زیرمجموعه‌های آن را خصوصی می‌کنید، اما به تلویزیون که می‌رسید شورای نگهبان تفسیر می‌کند که نمی‌شود رادیو تلویزیون را خصوصی کرد.


اطاعت با اشاره به بیانات امام علی در باره خوارج بسیار لجوج که به ایشان در مسجد توهین می‌کردند، گفت که امام به آنها می‌فرمود، شما را از نمازگزاردن در مساجد مانع نمی‌شویم، سهمیه بیت المال شما را قطع نمی‌کنیم و تا زمانی که دست به شمشیر نبرده‌اید با شما مبارزه نمی‌کنیم. متاسفم مسجدی که در جریان انقلاب به آن علاقه داشتم یعنی مسجد آقای دستغیب یک مرجع تقلید در شیراز را بسته‌اند. این با امام علی چه فاصله بعیدی را پیش پای ما می‌گذارد.شما دارید به انحای مختلف ملت را تحقیر می‌کنید، آن وقت می‌گویید ملت نباید اعتراض کند و به آن اجازه‌ی راهپیمایی هم نمی‌دهید، روزنامه‌ها را می بندید و فضای نقد و انتقاد را مانع می‌شوید.

شما در مجلس هفتم طرح تثبیت قیمت‌ها را آوردید چون پلکانی قیمت‌ها سالی ده درصد افزایش پیدا می‌کرد گفتید این عامل تورم است و آنقدر ساده‌انگاری کرده و فکر کردید که با بخشنامه و قانون می شود جلوی تورم را گرفت. دولت دچار کسری بودجه شد و ۸ هزار میلیارد تومان پول بدون پشتوانه چاپ کرد و ریخت در بازار و آن تورم سرسام‌آور بوجود آمد و امروز از آن طرف گود افتاده‌اید. در مجلس هفتم آقای سبحانی اقتصاددان مجلس گفت که بنزین باید بشود لیتری ۳۰ تومان ولی الان در مجلس هشتم می‌گویند بنزین باید لیتری ۶۰۰، ۷۰۰، ۵۰۰ و ۴۰۰ تومان به بالا باشد. خوب معلوم است که در بحث اقتصادی برنامه ندارید، شما باید برنامه چهارم توسعه را اجرا می‌کردید، متاسفانه برنامه چهارم توسعه را که با ارز ۱۹ و نیم دلار هر بشکه نفت بسته شده بود، برنامه‌ای را که خود من در آن مشارکت داشتم، اجرا نکردید. نفت بشکه‌ای میانگین حدود ۸۰ دلار فروختیم اما این برنامه اجرا نشد. امروز هم که می‌خواهید هدفمند کردن یارانه‌ها را اجرا کنید با مشکل مواجه می‌شوید و علت آن هم نداشتن برنامه و طرح است.

چرا قیمت گوشت در دوره اصلاحات در طی ۸ سال دولت آقای خاتمی بین ۳ هزار تا ۳ هزار و ۷۰۰ تومان نوسان داشت اما در دولت فخیمه فعلی و مجلس محترم به ۱۸ هزار تومان افزایش پیدا کرده یعنی ۵۰۰ درصد این یک مثال است. مسکن هم همین وضعیت را دارد. ملت از عملکرد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شما ناراحت هستند.


مردم به اینها انتقاد دارند، چگونه باید انتقاد کنند، روزنامه‌های منتقد را که می‌بندید، اجازه راهپیمایی و اجتماعات هم که نمی‌دهید، ما باید چه کار کنیم در این کشور، آقای زاکانی توضیح بدهند و یک راه حل پیش پای ما بگذارید.

چرا قیمت گوشت در دوره اصلاحات در طی ۸ سال دولت آقای خاتمی بین ۳ هزار تا ۳ هزار و ۷۰۰ تومان نوسان داشت اما در دولت فخیمه فعلی و مجلس محترم به ۱۸ هزار تومان افزایش پیدا کرده یعنی ۵۰۰ درصد این یک مثال است. مسکن هم همین وضعیت را دارد. ملت از عملکرد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شما ناراحت هستند.


ما در چهار سال اول دولت‌، دولت اقای احمدی‌نژاد بیش از سیصد میلیارد دلار درآمد داشتیم نفهمیدیم چی شد؟ کجا رفت، کجا هزینه شد؟ چه سازندگی صورت گرفت ؟ و در بحث انتخابات مثلا سازندگی از چه نوعی بود قطار شیرازی که من اهل آنجا هستم، آمدند و قطار را برای قبل از انتخابات روی خاک ریل راه آهن کشیدند می‌خواهم اینها را بگویم که مردم را عصبانی می‌کند، توهین به شعور ملت این هاست، یک مسافر را با این قطار به هر ضرب و زوری بود مسافر را از شیراز سوار کردند و برای سالگرد امام آوردند تهران، قطار بعدی که رفت از ریل خارج شد الان این قطار کجاست؟ تصویرهای آن را اقلا از روی اینترنت ببینیم. جایی که بنا بوده پل بزنند رودخانه‌ای که باید پر می‌کردند با کمپرسی با خاک پر کردند خط آهن کشیدند که فقط بخاطر رای این کار را انجام دادند.

این که می‌گویید نظام بیشتر از ظرفیت خودش به دوستان امکان داد، شما که اجازه راهپیمایی ندادید، یه عده هم که مثل آقای تاج‌زاده، آقای نبوی، آقای میردامادی، اصلاح طلبان و دوستان ما که فقط در انتخابات فعالیت کردند و سخنرانی انتقادی کردند، سیاست‌های دولت را نقد کردند زندان کردید. آخر این نظام چه ظرفیتی را برای ما ایجاد کرده که ما از آن ظرفیت خبر نداریم که بیایم از آن استفاده کنیم.

.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: عروجِ مسعود

  • لاش و تلاش » خون و دلقک
    ایران، رو به افغانستان پیش می‌رود و افغانستان جای دوری نیست! افغانستان جغرافیایی همین‌جا بیخ گوش ماست در شمال شرقی ایرانمان و افغانستان سرنوشتی آفتاب فردای ما که از مشرق آینده‌مان طلوع خواهد کرد! افغانستان سرنوشت جامعه‌ای است که در آن تلاش‌های وحدت آفرین به مهر محتوم بیهودگی داغ شوند، سرنوشت ملتی‌ست که فریادهای مسالمت‌جویانه و آشتی‌طلبانه در گلو خفه شوند، افغانستان آینده‌ی کشوری‌ست که در آن همه‌ی راه‌ها به اعمال خشونت علیه همدیگر ختم شود، افغانستان جایی‌ست که فتواهای دینی بر ارتداد و طرد و لعن دیگری رقم خورد، افغانستان جایی‌ست که سرنوشت‌ها در کف خیابان‌ها تعیین می‌شود، افغانستان جایی‌ست که همه بر حقند! افغانستان جایی‌ست که طرف مقابل تو باید کشته شود، باید به زندان برود، باید اعدام شود، باید خرخره‌اش جویده شود، باید آتش بگیرد، باید …
    افغانستان جای دوری نیست !
  • قصه تکراری است؛ ولی ما دو نوع مردم داریم! » ملکوت
    وزارت خارجه به سرعت متهم و قاتل را پیدا می‌کند و می‌گويد کار، کار آمریکا و اسراييل است. تمام اين روندِ کشفِ حقیقت در يک نيم‌روز رخ می‌دهد. دستگاه اطلاعاتی و امنیتی و پليس هنوز سرنخِ مشخصی ندارند که چه کسی این کار را انجام داده ولی وزارت خارجه‌، يعنی نامربوط‌ترین دستگاه قانونی برای کشف حقیقت و یافتنِ مجرم، پیشاپيش مجرم را شناسایی می‌کند. سؤال اين است: چطور در ماجرای کهریزک که زیر چشم نظام رخ داده است هنوز کسی نمی‌تواند متهم را پيدا کند و به دادگاه بکشاند آن هم بعد از چند ماه، ولی در يک نيم‌روز می‌توان آمران قتل يک استاد دانشگاه را پيدا کرد و بلافاصله انگشت اتهام را به سویی نشانه رفت که هنوز سندی دال بر آن یافت نشده (البته مسؤولان هم‌اکنون مشغول تولید سند هستند!).
  • طرزکارصحیح با کیبورد و ماوس » هفت شهر عشق
    استفاده نادرست از «كيبورد» و «ماوس» كامپيوتر موجب بروزعارضه‌ئی موسوم به «سندرم تونل كارپال» می‌شود. اين عارضه بسيار آزار دهنده و دردناك بوده و درمان و جراحی دشواری دارد. در زير چند عكس از عمل جراحی اين عارضه و همينطور تكنيك هاي  صحيح استفاده از اين دو ابزار و نيز چند نرمش ساده دست آمده، اميد است شما نیز اين اطلاعات را نشر داده و در اختیار دیگران قرار دهید.
  • آقای قاضی پیرعباس ! شما منتقد بودن را دلیل مجرم بودن بهمن دانسته اید! » ژیلا بنی‌یعقوب
    با خبر شدم شما برای محکومیت بهمن همین دفاعیات وکیل مدافعش را مورد استناد قرار داده و نوشته اید :همین که به همه دولت ها انتقاد می کرده نشان می دهد که مغرض است [و لابد مجرم!] (نقل به مضمون ) آقای قاضی پیرعباس !شما واقعا منتقد بودن را دلیل مجرم بودن می گیرید؟ ایا شما می دانید که وظیفه اصلی روزنامه نگاران نظارت بر قدرت و نقد آن است .روزنامه نگار با انداختن روشنایی بر نقاط تاریک جامعه تلاش می کند به اصلاح امور کمک کند.این یک اصل پذیرفته شده و بدیهی در جهان امروز است که اگر جامعه ای به اصل مترقى نقد پاي بند نباشد و نقدهاى ديگران را برنتابد، جامعه پویایی نخواهد بود .حتما شما هم بارها جملاتی با این مضمون را شنیده اید که اگر برنتابيدن نقد ديگران تبديل به فرهنگ یک جامعه شده باشد، آن جامعه مسیری جر تحجر و پسرفت را طی نخواهد کرد.
  • درباره مسعود علی‌محمدی؛ استاد دانشگاه تهران که ترور شد » آق بهمن
    آشنایی با  سوابق آکادمیک و گرایش سیاسی آقای علی‌محمدی.
  • آواتار، ظاهر زمخت فن‌آوری و باطن زيبای دعوت به درك روح جهان‌ » مصلوب
    يك نكته جالب اين فيلم آن بود كه «سالي جيك» وقتي می‌خواست به دنيای زيبای پاندورا برود به خواب می‌رفت و وقتي به دنيای زشت هم جنس‌های خودش باز می‌گشت، هوشيار می‌شد؛ اين حالت مرا به ياد اين شعر مولانا انداخت كه: در شهر يكی كس را هشيار نمی‌بينم … هريك بتر از ديگر صد عاقل و فرزانه
  • بیانیه ۵۰ چهره دانشگاهی در حمایت از بیانیه ۱۷ موسوی » آق بهمن
    بیانیه هفدهم بسیار بهنگام صادر شده و توانسته، دست کم برای مدتی، در بلوک قدرت شکاف ایجاد کند و پروژه خشونت‌ورزانه آنها را به تعویق اندازد.
  • عروج  مسعود » احمد شيرزاد
    در آستانه ی منزل جنازه ی خونین مسعود روی زمین بود و پارچه ای روی آن کشیده بودند. اطراف پر از خرده شیشه بود و مردم جمع بودند. چشمم به ایمان افتاد. در آغوشش گرفتم و بغضم ترکید. بوسیدمش و سرش را بر سینه ام فشردم. آن سوتر خانم مسعود بود، دخترش، مادر بیمارش که به عصای چارپایه تکیه داده بود و خواهر مسعود که بی تاب بود و خود را به در و دیوار می کوفت. قیامتی بود. آشنایان و همسایگان بهت زده بودند. همسر مسعود ناباورانه می گفت: صبح تا دم در بدرقه اش کردم، ماشین اش را از پارکینگ خانه خارج کرد و در را بست و لحظه ای نگذشت که دیدم باران شیشه بر خانه بارید و پنجره ها یکباره پایین ریخت. سراسیمه خود را به بیرون رساندم و دیدم که مسعود به حالت چمباتمه بر زمین افتاده است، او را برگرداندم و دیدم مغزش متلاشی شده است… می گفت و می گریید و آتش به حاضران می زد. شیون می کرد و می گفت: من دیدم، خودم دیدم، مغز متلاشی شده ی شوهرم را دیدم….
    خدایا این چه روزگار است که بر ما می گذرد.

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: از باتلاق فاصله می‌گیریم

  • خودت را توصیف کن » پیاده رو
    از وقتی همان بچه دو ماهه آمده دیگر تنها نیستم. دایم کسی هست. همین بچه دایم هست. نباید جلوش گریه بکنم. تازه وارد است. زیر دوش گریه می کنم. یا سر چاه مستراح.
  • داشتن و نداشتن » ترجمه و نوشته‌های امیرمهدی حقیقت
    آن قدیم‌ندیم‌ها چند موسسه‌ی بزرگ انتشاراتی بود مثل فرانکلین که وظیفه‌اش انتخاب آثار خوب دنیا بود و انتخاب مترجم خوب و ویراستار خوب. در جریان این فرایند بسیار مترجمان و ویراستاران زیر دست بزرگ‌ترها و استخوان‌خرد کرده‌ها کار یاد می‌گرفتند و تجربه کسب می‌کردند. ما الان چنین جاهایی را اصلا نداریم یا تقریبا نداریم. همه دارند برای خودشان کار می‌کنند.
  • از باتلاق فاصله می گیریم » لویاتان
    نمی توانیم چشم ببندیم و به بیراهه برویم. راه ما به باتلاق طرف مقابل فرو افتادن و یا حتی باتلاق شدن نیست. راه ما، جنبش مسالمت آمیز مدنی است. از این همه جریانی و جنبش و حرکت و تظاهرات و درگیری هایی که از زمان انتخابات به بعد رخ داده، هیچ یک به شکوه و عظمت نخستین گردهمایی آرام در میدان آزادی نبوده و یا به اندازه راهپیمایی سکوت هفت تیر تا ولی عصر صلابت نداشته است. هر قدر به سمت درگیری رفته، بدتر شده است. اما سندهای رشد مردم و جنبش هم جلوی چشم همه ماست اگر بخواهیم آن را ببینیم. زنان و مردانی که جلوی نیروهای پلیس ایستادند تا کتک نخورند، نهایت انسانیت هستند.
  • حکومتی نگران از پارگی » حباب
    دیگر چه انتظاری می‌توان داشت از حکومتی که قبح روزه‌خواری برایش بیشتر از آدم‌کشی است، قبح پاره کردن عکس فردی بیشتر از  پاره‌کردن و تجاوز به خود یک فرد است و شعار برایش مهم‌تر از شعور است.
  • اعدام هم دوای دردتان نیست! » همینجوری
    نمی دانم محارب کیست و مفسد فی الارض یعنی چه! اما یک چیز را خوب می دانم. آدمی که به قتل رسید زنده نمی شود. اگر کسی را کشتی نمی توانی با پول نفت و حمایت کشورهای غیر متعهد و فتوای علما و راهپیمایی های خودجوش به زندگانی برگردانی اش. فایل کامپیوتر نیست که اگر delete شد به راحتی recover شود، نمره امتحان نیست که اگر کم دادی بتوانی اضافه کنی، شیشه پنجره نیست که اگر شکستی بتوانی درستش کنی. داستان، داستان یک چیز یگانه و بی بازگشت است.
    گیرم که بپذیریم در جایی هم حکم اعدام لازم است. کسی که می خواهد حکم اعدام بدهد باید دقت زیادی داشته باشد، باید که خطا در کارش نباشد، باید که ذهنش مخدوش حاشیه ها و حب و بغض ها نباشد، باید که…
    خیلی چیزها لازم دارد صدور حکم اعدام و من این چیزها را در دستگاه قضایی مان نمی بینم. احساس نمی کنم که با وسواس و دقت کافی به پرونده های سیاسی و امنیتی رسیدگی شده باشد و این یعنی اینکه رفتن به سراغ رویه سال 57 در سال 88 می تواند فاجعه بار باشد.
  • هیاهوی خاموش » تظاهر
    ما بيشتر اوقات در حال تظاهر هستيم .تظاهر به انسانيت و حتي تظاهر به بالاتر از انسانيت. در حاليكه اكثرا در سطحي پايينتر از انسان زندگي ميكنيم .تلاش ميكنيم كه همه خواسته هاي حيواني خود را پنهان و سركوب كنيم .
  • نشانی جدید وبلاگ ۴دیواری
    خیلی بد شد. ظاهرا سیاست زبونانه‌ی بستن وبلاگ‌ها توسط بلاگفا زیاد جواب نداد!
  • راه‌کارهای آقای کروبی برای خروج از بحران » سحام‌نیوز
    حوادث بازداشتگاهها و ماجرای کهریزک و خشونت به زنان و دستگیری های فله ای و دادگاههای فرمایشی و ارعاب تئوریزه شده کم بود که دست آقایان به خون مردم در روز عاشورای حسینی نیز آغشته شد. طنز ماجرا اما آنجاست که طلبکار هم می شوند. دست پیش می گیرند مبادا که پس بیافتند. شب عاشورا به حسینیه جماران یورش می برند و با این حال از شکسته شدن حرمت امام و عاشورا نیز سخن می گویند. با چاقو و قمه به جان مردم در تهران و مشهد می افتند و بعد حکم محاربه برای دیگران صادرمی کنند. مواجب بگیران را به جان مردم می اندازند و مردم را فریب خورده و مزدور اجنبی می خوانند. منتقدان خود را منافق می نامند و کسی را روانه زندان می کنند که پدرش شهید مظلوم آیت اله بهشتی، قربانی منافقین بوده است. او را بازداشت می کنند آن هم در دانشگاه و در سر کلاس درس. البته آقایان حرمتی نیز برای دانشجو و دانشگاه باقی نگداشته اند و دانشگاه را پادگان کرده اند. دیدیم که چگونه در شانزدهم آذر ماه به دانشگاه قشون کشی کردند و دانشجویان را روانه زندان ساختند.

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

من هشت سال دارم و همیار پلیس هستم

a0344893

خیلی جدی به من گفت که موقع رانندگی نباید با موبایلم بازی کنم. سرم را برگرداندم و قامت یک متری‌اش را ورانداز کردم. خیلی جدی بود و اصلا شوخی نداشت. کارتش را هم درآورد و نشان داد «من همیار پلیس هستم!». کاری‌ش نمی‌شد کرد. موبایل را گذاشتم کنار. سخت است با موبایل حرف زدن وقتی دو تا چشم درشت و خیلی جدی تک تک حرکات رانندگی آدم را زیر نظر گرفته‌اند.

شش ميليون دانش آموز «كارت هميار پليس» دريافت مي‌كنند

رييس پليس راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي (ناجا) اعلام كرد: پليس راهور براي شش ميليون نفر از دانش آموزان دوره ابتدايي كشور كارت «هميار پليس» صادر مي‌كند. …  دانش آموزان در ايام تعطيلات نوروزي با رعايت احترام و ادب، چنانچه تخلفي از بزرگترهاي خود مشاهده كنند، اين تخلفات را به آنها يادآوري خواهند كرد. … نكات ايمني از جمله رعايت سرعت مجاز و سبقت در اين ايام توسط دانش آموزان به بزرگترها يادآوري مي‌شود و از امروز همياران پليس مراقب والدين، برادر، خواهر و بستگان خود در رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي خواهند بود…

بچه‌ها توی آن سنین خیلی جدی هستند. وقتی می‌گوید «کمربندتو ببند» جدی می‌گوید و راه فرار ندارد. کدام آدم بزرگی دلش می‌خواهد جلوی یک بچه‌ی هشت‌ساله‌ خجالت‌زده شود؟

از جزییات اجرایی طرح «همیار پلیس» اطلاعی ندارم اما  ایده‌ی این کار بی‌نظیر است. اولا بچه‌ها را از همان سنین پایین با اصول اولیه‌ی ایمنی رانندگی آشنا می‌کند و دوما شاید هم راستی راستی بچه‌ها مشکل رانندگی در ایران را حل کنند.

بله، درست شنیدید، بچه‌ها!


لینک‌های روز: یخچال انیشتین، محیط‌زیست و سلاح‌های بوگندو

بخچال اختراعی انیشتین، بی‌صدا، ارزان و بادوام است. اگر منبع حرارتی آن خورشید باشد، دوستار محیط زیست هم می‌شود.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی