هیچ فکر کردهاید بزرگترین یا هولناکترین جنایت جنگی از نظر قوانین بینالمللی چیست؟ کشتار اسرای جنگی؟ شکنجه؟ غارت اموال شهروندان؟ گروگانگیری؟ حملهی مستقیم به افراد غیرنظامی؟ حملهی مستقیم به پاسداران صلح سازمان ملل؟ استفاده از سلاحهای شیمیایی؟ استفاده از کودکان در جنگ؟ تجاوز جنسی؟
اینها همه جرمهای هولناکی هستند. اما جرمی بالاتر و بزرگتر هم وجود دارد که به اصطلاح «دربرگیرندهی همهی شرهای جنایتهای فوق است». پادشاه همهی جنایتهای جنگی، بزرگترین جرم!
از لحاظ قوانین بینالمللی بزرگترین و هولناکترین جرم عبارت است از «حملهی نظامی غیرتدافعی به یک کشور دیگر» یا «حملهی متجاوزانه» (War of Aggression) که اصطلاحا «بالاترین جرم بینالمللی» (Supreme International Crime) نامیده میشود. چرا که بنا به نظر قاضی دادگاههای جرائم جنگی نورنبرگ، این نوع جرم دربرگیرندهی همهی انواع جرائم جنگی دیگر است:
The International Military Tribunal at Nuremberg, which followed World War II, called the waging of aggressive war «essentially an evil thing…to initiate a war of aggression…is not only an international crime; it is the supreme international crime, differing only from other war crimes in that it contains within itself the accumulated evil of the whole.»
تاریخ معاصر پر است از نمونههای ثابت شده و ثابت نشدهی حملهی متجاوزانه کشورها به یکدیگر. حملهی عراق به ایران از مصداقهای «حملهی متجاوزانه» است. نمونهی دیگر «حملهی متجاوزانه» حملهی سال 2006 اسرائیل به لبنان بود که متاسفانه به علت قدرت وتوی حامیان اسرائیل، در هچ دادگاه بینالمللی بررسی نشده است.
حملهی نظامی آمریکا به عراق و اشغال این کشور، یکی دیگر از نمونههای احتمالی «حملهی متجاوزانه» است (که متاسفانه هنوز در هیچ دادگاهی بررسی نشده). تجاوزی که سران کشورهای متجاوز با قلدری در سطح بینالمللی تلاش کردند آنرا «تدافعی» جلوه دهند. متجاوزین برای ایجاد پوشش قانونیای هر چند شکننده، چندین قطعنامهی شورای امنیت بر ضد عراق اخذ کردند و حمله را نیز به صورت گروهی انجام دادند (آمریکا گروهی از کشورها را جمع کرد تا حمله را به صورت تککشوری انجام ندهد چرا که گروهی حمله کردن یکی از روشهای گریز از اتهام حملهی متجاوزانه است). امروز همگان میدانند که عراق در سال 2003 هیچگونه تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا یا انگلیس محسوب نمیشد و خطر قریبالوقوع سلاحهای کشتار جمعی صدام یا همکاریش با القاعده فقط بهانهای بود تا سران کشورهای متجاوز بتوانند خود را از اتهام «بزرگترین جرم بینالمللی قابل تصور» رها سازند. با توجه به آشکار شدن واهی بودن ادعای خطر قریبالوقوع عراق برای کشورهای آمریکا یا انگلیس، میتوانیم تصور کنیم حمله و اشغال عراق، یک حرکت گسترشطلبانهی نظامی و در نتیجه مصداق «حملهی متجاوزانه» بوده است.
هرگونه اقدام نظامی علیه ایران «حملهی متجاوزانه و در نتیجه بزرگترین جرم بینالمللی» خواهد بود
این روزها هم خیلی تلاش میشود حملهی احتمالی به ایران، حملهای تدافعی و پیشگیرانه جلوهگر شود: از طریق دروغپردازی و مسئول دانستن ایران در قبال کشته شدن سربازان آمریکایی در عراق، یا بزرگنمایی برنامهی هستهای ایران و اصولا بزرگجلوه دادن خطر ایران.
هرگونه اقدام نظامی علیه ایران در شرایطی که این کشور هیچگونه تهدید نظامیای برای هیچ کشوری در جهان دربرندارد (به شهادت تاریخ و نه ادعای دلالان جنگ) بزرگترین جرم بینالمللی خواهد بود: «جنایتی بر فراز همهی جنایتهای جنگی دیگر» یعنی «حملهی متجاوزانهای» که میتواند تکتک اعضای کابینهی دولتهای متجاوز را به اتهام ارتکاب سنگینترین جرمهای بینالمللی به دادگاه بکشاند (اگر چه چنین محاکمهای اصولا با چیدمان فعلی قدرت در جهان امروز نامحتمل است). دادگاهی که اگر اختیار عمل کافی داشته باشد (مثل دادگاه نورنبرگ) احتمالا میتواند افرادی حتی خیلی ردهپایینتر از امثال جورج بوش و دیکچنی و تونی بلر را به جرم ارتکاب جنایتهای جنگی محاکمه و محکوم کند.
تلاش پیگیر آمریکا و متحدانش برای محکومیت پیاپی ایران در شورای امنیت و همچنین تاکید اغراقآمیز (و احتمالا دروغین) آمریکا بر حمایت ایران از گروههای مخالف در عراق فقط و فقط به یک منظور صورت میگیرد: کسب مجوز حقوقی هر چند ضعیف که به این کشور اجازه دهد بدون این که متهم به «حملهی متجاوزانه» شود به ایران حمله کند.
قصدم از این بحث بررسی حقوقی جرائم بینالمللی نیست چون دانش و تخصصش را ندارم. حتی به این واقعیت تلخ که کشورهای دارای حق وتو در شورای امنیت را هرگز نمیتوان در شورای امنیت محکوم کرد نیز کار ندارم.
این را نوشتم که تاکید کرده باشم، بزرگی جنایتها و تناسب آنها را بهتر ببینیم و حس کنیم. گاهی به نظرم میرسد، برخی دوستان فرق میان «حملهی متجاوزانه به یک کشور دیگر» که در زمرهی «بزرگترین جرمهای بینالمللی» و دربرگیرندهی همهی جنایتهای جنگی است را با جنایتهای مقیاسکوچکتری مانند حملهی تروریستی به یک اتوبوس در یک سطح میپندارند.
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی
بامدادی جان،
مطلب قابل تحسینی است و نکات خوبی هم به آن اشاره شده اما مشکل امپراتور این است که اصل دخالت را نفی نمی کند و می گوید به دلایل بشردوستانه و کمک به بهتر شدن زندگی مردم، این کارها را می کند.
حالا این منطق که بگوید، چطور این دخالت بشردوستانه، نظر معکوس به همراه دارد، صدایی است که به گوش کسی نمی رسد. تمام رسانه های اصلی دنیا مشغول رساندن همین پیام هستند. با speculate شروع می کنند و هی می گویند: گفته می شود، گفته شده، شنیده ها حاکی است، بعد هم و پس از چند ماه، دیگر آن اسپکیولیشن به یک حقیقت قابل باور تبدیل شده است.
امپراتور اول باید به مردم خود دروغ بگوید و بعد مردم دنیا. مشکل این است که هیچ کسی سوال اصلی و جدی را نمی پرسد. همه دنبال این هستند که نظر امپراتور را توجیه و باورکردنی جلوه دهند. دقت کرده ای که دو سالی است هیچ بحثی از شباهت های جنگ آمریکا در ویتنام و جنگ آمریکا در عراق، نمی شود؟ چرا الان سران جنگ های بالکان دارند محاکمه می شوند ولی کسانی که جنایت هایی در فلوجه و دیاله مرتکب شده اند، ول می گردند؟
ارتش امپراتور و اعوان و انصارش بر حق هستند. بقیه ناحق.
این منطق امپراتوری افسار گسیخته و بدون لجام است.
لایکلایک
دست شما درد نکنه، واقعا مطلب مفیدی بود.
راستش از خودم خجالت کشیدم که با وجود این که این مطلب در حوزه تحصیلات من (حقوق بشر) هست ولی اصلا بهش فکر نکرده بودم.
ان شاء الله از این به بعد فکر می کنم.
لایکلایک
اگه از این جنایت پرهیز میشد که اصلاً جنگی تو دنیا اتفاق نمی افتاد!
لایکلایک
مشکل اصلی در جایگاه و اولویت » روش استفاده از زور» در نزد تصمیم گیران اصلی است.
این تصمیم گیران لزوما» نباید دارای قدرت خیلی زیاد باشند بلکه ممکن است یک کشور ضعیفتر هم( از لحاظ نظامی )روش برخورد فیزیکی و نظامی را در بالاترین اولویت دیپلماسی خودش هنگام مواجه شدن با اختلافات خارجی یا داخلی قرار دهد.
سوال اصلی این است که در نزد کشورهایی مثل ایران یا عراق زمان صدام ،جایگاه برخورد قهر آمیز و خشن با مناقشات(داخلی یا خارجی ) در کدام اولویت قرار دارد و همینطور جایگاه گفتگو و به عبارت بهتر گفتمان سیاسی و منطقی در کدام اولویت؟
در مناقشات داخلی ، دولت ایران حاضر نیست کوچکترین اجازه فعالیت و حضور سیاسی را به مخالفان خودش بدهد و تیغ قهر حکومت حتی آیت الله های بسیاری را نیز بی نسیب نگذاشته . در واقع روش برخورد خشن (نظامی-امنیتی) به وضوح بالاترین اولویت را در نزد حاکمان ایران داشته و دارد.
این اولویت بالای جنگ در نزد تصمیم گیران اصلی ایران باعث شد که جنگ با عراق ادامه پیدا کند و تا فتح قدس می خواست که پیش برود و همینطور باعث می شود که کوچکترین اعتراضها با خشنترین روشها در داخل سرکوب شود (حتی اعتراضهای صنفی مانند کارگران شرکت واحد و یا فرهنگی مانند حقوق زنان و اقلیتها)
در واقع احمدی نژاد و بوش هر دو دو روی یک واقعیت تلخ هستند که استفاده از سریعترین راه یعنی سرکوب خشن را در اولویت اول تصمیمات خود در نظر میگیرند.
اگر صدام سلاح اتمی داشت 100% از آن در جنگ با آمریکا-اسراییل استفاده می کرد همانطور که مردم عراق را به جرم مخالفت با خودش با بمبهای شیمیایی قتل عام کرد.
قدرت هیچگاه عقب نشینی نمی کند مگر در برابر قدرتی بزرگتر
دیکتاتور ها هیچ فرقی با هم ندارند چه اسمشان بوش باشد چه صدام چه حکومت ایران و ….
همه آنها به سریعترین راه برای رسیدن به هدف فکر می کنند.
اما تو هنوز این مسوله را نمی خواهی قبول کنی.
یک سوال از تمام کسانی که این پست را می خوانند:
اگر حکومت فعلی ایران با همین منش و تفکر حاکمی که الان دارد به یکباره به قدرت اول نظامی دنیا تبدیل شود چه اقداماتی را انجام می دهد؟
این یک سوال اساسیست. آقای بامدادی پیشنهاد می کنم این سوال را در پست اصلی وبلاگت هم مطرح کنی تا نظرات تمام خوانندگان وبلاگت را هم ببینیم.
سوال دیگر از بامدادی:
نقش دیکتاتور های ضعیف در بوجود امدن جنگ های متجاوزانه چقدر است؟
لایکلایک
حالا میدونی چیه٬ یه عده میآن کامنت میدن که جان انسانها همیشه اهمیت داره و آقا هر کار تروریستی حتی اگر یک نفر رو هم بکشه خیلی کار بدیه تو نمیتونی کار بد رو درجه بندی کنی و بگی حمله امریکا بدتر از یه حمله تروریستی به یه اتوبوسه و اینا… . آی حرصم میگیره از این آدمهای نایس که متأسفانه همه جا هم حضور دارن و امریکا به عنوان» افکار عمومی» بهش احتیاج داره.
به نظر من مقابله با این آدمهای با اداهای نایس باید در اولویت اول قرار بگیره برای مقابله با جنگ. یعنی تا اینها رو میشه با دوتا فیلم و دوتا گزارش خبری خر کرد امریکا هیچ مشکلی نداره. مسآله اینجاست که الان یه چند میلیارد آدم توی دنیا فکر میکنند حکومت ایران خطرناکه( حتی اونهایی که توی ایران زندگی میکنند) و دلیلشون هم اینه که توی تلویزیون دیدن.
لایکلایک
ما در دنیای عادلی زندگی نمی کنیم و در چنین دنیایی، نمی شه خیلی به قوانین دل بست.
لایکلایک
نقل قول از شما:
«حملهی نظامی آمریکا به عراق و اشغال این کشور، یکی دیگر از نمونههای احتمالی «حملهی متجاوزانه» است (که متاسفانه هنوز در هیچ دادگاهی بررسی نشده).»
جناب آقای بامدادی شما چقدر صلاحیت دارید این حمله رو جزو حملههای متجاوزانه به حساب بیارید؟ طبق کدام استدلال منطقی و بر مبنای کدام قانون بین المللی؟ بهتر است کمی حقوق بین الملل مطالعه بفرمایید.
اگر از دادگاهی که رای به این ماجرا داده نقل بفرمایید در غیر این صورت لطفاً بدون منطق کسی را متهم نکنید.
لایکلایک
خون به خون شستن محال امد محال
لایکلایک
آمریکا همیشه دلیلی انسان دوستانه برای حمله هایش دارد . متاسفانه کشورهایی که آمریکابهشون حمله میکنه همیشه وضع بدی از نظر حقوقو بشر دارند
لایکلایک
@ هزاران نقطه:
ممنون کامبیز عزیز. واقعا همینطوری هست که گفتی. همه دنبال این هستند که نظر امپراتور را توجیه کنند و باورکردنی جلوه دهند. همه حتی خیلی از قربانیان کشورهای مورد تجاوز. جای تاسف است این دنیای وارونهی ما.
لایکلایک
@ سیدعلی:
این چه حرفیه رفیق عزیز. خجالت چرا؟
منو باید ببخشی که توی حیطههایی که تخصص ندارم هی دست درازی میکنم. امیدوارم هرجا دیدی حرف بیربطی میزنم بهم گوشزد کنی.
قربانت
لایکلایک
@ صادق:
نکتهی مهمی رو گفتی. راستش علت اینکه این قانون رو بعد از جنگ جهانی دوم هم گذاشتن همین بود. میخواستن که جهان دیگه شاهد چنین جنگی نباشه.
لایکلایک
@ سارا ن:
خوب گفتی سارا. من هم از این دسته آدمهای به قول تو نایس که کشتن یه موش و قتل عام یه کشور براشون یکسانه حرصم میگیره.
لایکلایک
@ تهانی:
قوانین بدون پشتوانه بیمعنی هستند. پشتوانهی قوانین من و تو هستیم در سراسر جهان که با آگاهی از حق و حقوقمون و جلوگیری از اینکه با سناریوهای رسانهای افکار و احساستمون را بازی بدن باید قوانین رو تبدیل به واقعیتهای اجرایی کنیم.
لایکلایک
@ anonymous:
خوب البته این نظر من فقط نیست. خیلیها اعتقاد دارند چون عراق تهدیدی برای امنیت آمریکا یا انگلیس محسوب نمیشده و بحث سلاحهای کشتار جمعی و غیره که از سوی کشورهای مهاجم مطرح شده بود دروغ بوده، پس این حمله ماهیت تدافعی نداشته و حملهی متجاوزانه بوده.
البته همونطور که گفتم «نمونهی احتمالی حملهی متجاوزانه» یعنی تا وقتی که به صورت دقیق در دادگاه بررسی نشه نمیشه نظر قطعی داد. دادگاه هم که برگزار نخواهد شد، چون کشورهایی مثل آمریکا یا انگلیس رو نمیشه پای میز محاکمه کشوند، چون حق وتو دارند.
لایکلایک
چرا جواب سوالهاي من رو ندادي پروفسور؟
شما كه براي هر سوالي يك جواب در آستين داري جواب من را نيز بده….مشتاق شنيدنم….
لایکلایک
@ محسن:
جواب دادم، ولی پست نشد. این کامنتنینجا که از طریق اون پاسخ میدم یه بدی داره و گاهی وقتا پاسخها بدون اینکه متوجه بشم ارسال نمی شن. یه همچین چیزی نوشته بودم:
سئوالهای بدیهی میپرسی. مسلما هرگونه تمرکز قدرت یا ثروت به خصوص از نوع غیرپاسخگوش میتونه خطرناک باشه و به صورت طبیعی به زورگویی و توسعهطلبی گرایش پیدا میکنه. این در ذات قدرت هست و ربطی هم نداره که ایرانی باشه اسمش یا مثلا آمریکایی یا چینی.
ولی در مورد بحثی که من مطرح کردم: نباید «اگر اینبود و اگر آنبود» را با «اینهست و آن هست» یکی دانست. نمیشود کسی را به جرم ناکرده محکوم کرد که مثلا اگر ایران جای آمریکا بود چه میکرد. حالا که نیست، حالا که ایران حملهی متجاوزانه به کشوری نکرده، حالا که ایران خود قربانی حملههای متجاوزانه و جنایتهای جنگی بوده.
از آن طرف در مورد آمریکا اما «اگر» وجود ندارد. به شهادت تاریخ معاصر، آمریکا جنگطلبترین کشور جهان است، بارها به کشورهای مختلف لشگرکشی کرده و با قلدری از اتهام حملهی متجاوزانه گریخته. استاندارد دوگانه درست کرده و هرجا که به سودش نبوده قانون را به سمت خود کج کرده. اینها دیگر «اگر ندارند» اما اتهام تو به ایران «پر از اگر و مگر است».
در ضمن محض اطلاع شما عرض کنم: همانطور که بارها هم گفتم سرکوب مخالفین خیلی فرق میکند با تجاوز به یک کشور دیگر. اولی یک جرم غیرقابل قبول است و دومی در زمرهی بزرگترین جنایتهای جنگی در سطح بینالمللی. این نوع مقایسهها را نکنید که کار نئوکانهاست.
لایکلایک