- اخلاقیات ِ گفتگو – پایان یک بحث
کمانگیر ظاهرا از این بحثهای اخیر و حاشیههایش دلگیر شده. اگر چه من شخصا متوجه نشدم چرا؟ مگر نه این است که ما مسئول نوشتههایمان هستیم؟ چرا باید از اینکه جایی نوشته یا افکار ما نقد شود ناراحت شویم؟ چرا باید از اینکه «بامداد» به نوشتهای که نوشتهی ما را نقد کرده لینک بدهد ناراحت شویم؟
به نظر من جایی برای دلگیری در این بحث نبوده، کمانگیر نوشتههایی داشته و بحثهایی هم دربارهی آنها شده، حالا یا درست یا نادرست. یا آدم کوتاه میآید و قبول میکند که اشتباه کرده یا اینکه تاکید میکند بر نظراتش و میگوید اشتباه نکرده. دیگر جای ناراحت شدن این وسط نمیدانم کجاست؟نوشتهی خود کمانگیر در روزانهها را بخوانید، کامنتهای من و سایر دوستان هم شاید روشنگر باشد. - و اما جنگ – رفع یک سوتفاهم کمانگیرانه
این نوشتهی کمانگیر البته شاید 180 درجه با آن نوشتهی اول او که بحث من با او به خاطر آن شروع شد و در آن از کراک و کشته شدن ایرانیها در جاده و اینکه چه فرق میکند معتاد باشیم یا به ایران حملهی نظامی شود، صحبت کرده بود فرق میکند. اگر از همان اول بر آن موضعش پافشاری نکرده بود، این همه بحث پیش نمیآمد که آخرش هم بخواهد خودش ناراحت شود. به هر حال هر چه که است، این نوشتهاش نشان از تلاش او برای رفع این سوءتفاهمهاست و امیدوارم در آینده هم کمتر از این سوءتفاهمها پیش بیاید. شاید یک راهش این باشد که بیشتر موقع نوشتن به معنای نوشتههایمان دقت کنیم و مسئولیت چیزی را که مینویسیم بیشتر بپذیریم و دستکم چیزی بنویسیم که تا حدی بتوانیم از آن دفاع کنیم. همه چیز که یک گپ ساده نیست. - آرمانگرایان و دنیایی پر از واقعیت « رونوشت
وجود «آرمانگرایان» در هر جامعهای لازم و ضروری است. برچسب واقعگرا نبودن بر آنها زدن نیز بیاساس است. بسیاری از آنها آخرین اخبار و تحلیلهای روز را میخوانند و دربارهاش مینویسند. همین نشان میدهد که در عین آرمانگرا بودن و به مشروعیت نشناختن روابط سرمایهدارانه حاکم بر دنیا، در عالمی از «رویا» زندگی نمیکنند و شاید بیشتر از اتهامزنان میفهمند در دنیای سرشار از «واقعیت» چه خبر است. با این حال دوست ندارند رویایشان را فدای محتومیت حقایق تلخ جاری در عالم کنند. - آق بهمن: فقط در تهران میشود
باور کنید راست میگوید. از ته قلبم حس میکنم این کلمات را: «که از خانه دوستی بیرون بیایی و غم ملویی هم روی دلت باشد و شریعتی را از سر طالقانی همین جورر بیهدف بالا بروی تا خود تجریش و بعد تصمیم بگیری که کله پاچه بخوری و سر خر را کج کنی و بروی تا یوسفآباد. ضبط ماشین را هم روشن کنی و بگذاری هر چی که هست بخواند و اتفاقاً روی هایده باشد و سه چهار تا آهنگ مشتی برایت بخواند.
زبان و بناگوش را بزنی و برگردی از وزرا و گاندی بیایی بالا و هایده هم همینجوری بخواند. شاید وقتی برسی خانه، هنوز غم ملو همراهت باشد، اما با همان غم ملو حال این یک ساعت را بردهای.» - وردپرس دات کام امن میشود
با این امکان جدید و بسیار زیربنایی و مهم، همهی صفحههای مدیریت وردپرس را میتوانید با ارتباط «رمزگذاریشده» (encrypted) باز کنید و به این ترتیب خطر سرقت اطلاعات مهم مدیریتی وبلاگتان را کاهش دهید.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی
نه قربان. آدمیزاد بوضوح رشد می کند و پوست می اندازد، اما پیچ 180 درجه ای تازگیها نداشته ام.
اگر بی احترامی کرده ام عذر می خواهم، مسوولیت همه ی نوشته هایم را هم می پذیرم. ساده نیست، اما گپ است، برای من.
لایکلایک
@ کمانگیر:
محترم و عزیز هستی آرش جان. توی فرندفید گفتم، اینجا هم میگم، اگر مستقیم یا غیرمستقیم از طرف من جسارتی بهت شده، من عذر میخوام.
لایکلایک
آقایی برادر. 🙂
لایکلایک
@ کمانگیر:
شما بیشتر، ارادت رفیق
لایکلایک