بنا «به دلایلی» که در اینمقال نمیگنجد تراز ارزش (equity) بیشتر بانکها یا موسسات مالی بزرگ منفی میشود، یعنی تعهداتشان (liabilities) از داراییهایشان (assets) پیشی میگیرد.
کمکم خبر به عدهای از مردم میرسد و آنها را نگران میکند. به خود میگویند در صورتی که تراز ارزش بانک منفی شده باشد، یعنی من نمیتوانم به آن اعتماد کنم، چون بانک ممکن است ورشکست شود و در صورت ورشکسته شدن حتی اگر تمام داراییهایش را هم تبدیل به پول نقد کند (liquidize) باز هم نمیتواند همهی تعهداتش را پرداخت کند. من دوست ندارم در میان کسانی باشم که نمیتوانند پولشان را از حسابشان در بانک بگیرند. پس بهتر است هر چه زودتر پولم را از بانک خارج کنم.
این افراد پولشان را از بانکها خارج میکنند. نقدینگی بانک به سرعت شروع به کاهش یافتن میکند و چیزی نمانده که به صفر برسد. اگر نقدینگی بانک به صفر برسد، بانک مجبور است برای پرداخت پول سپردهی مشتریان، شروع به فروختن داراییهایش کند و پس از آن هم چارهای ندارد جز اینکه اعلام ورشکستگی کند. مشکل اینجاست بانک برای جبران کسری نقدینگیاش وام هم نمیتواند بگیرد، چون بانکها و موسسات دیگر هم دچار همین مشکل هستند: «کمبود ناگهانی نقدینگی»!
اخبار دهان به دهان میگردد. تعداد بیشتری از مردم از بحران نقدینگی بانکها با خبر میشوند. بیاعتمادی مثل یک بیماری مسری از فرد به فرد منتقل میشود. افراد بیشتری به بانکها هجوم میآورند که پولهایشان را قبل از اینکه بانک ورشکسته شود از حسابهایشان خارج کنند.
بیاعتمادی گسترش فراگیر مییابد. موضوع دیگر رازی در میان خواص نیست و همه در کوچه و بازار دربارهاش حرف میزنند. حتی بیخبرترین افراد هم وقتی اخبار رادیو و تلویزیون را گوش میدهند ممکن نیست به اندازهی کافی «نگران نشوند». همه جا صحبت از بحران مالی است، صحبت از ورشکسته شدن بانکها و موسسات مالی بزرگ است، صحبت از این است که دولت با تزریق نقدینگی به بازار بانکها را خریداری نماید. همهی این حرفها در رسانهها زده میشود که مردم را آرامتر کنند، اما همزمان با اطلاعرسانی و آگاهی تعداد بیشتری از مردم از بحران مالی، موج نگرانی و بیاعتمادی گسترش بیشتری مییابد و هجوم مردم به بانکها سرعت بیشتری میگیرد. اطلاعرسانی در رسانهها فیدبک مثبت ایجاد شده را تشدید میکند.
و به این ترتیب شدت گرفتن «بحران مالی» با تشکیل فیدبک مثبت شدیدتر میشود (از علت ریشهای بروز آن بگذریم):
- کاهش تراز ارزش بانکها یا موسسات مالی (بنا به دلایلی)
- بیاعتمادی نسبی مردم
- هجوم مردم به بانکها برای نجات دادن سرمایههایشان قبل از آنکه بانک ورشکست شود
- کاهش شدید نقدینگی بانکها و موسسات مالی
- تلاش رهبران مالی و سیاسی کشور(ها) برای کنترل بحران
- تلاش در سطح رسانهای برای پوشش خبری بحران
- آگاهی بخش بزرگتری از مردم و شدت گرفتن 2
به عبارت دیگر «پوشش گستردهی رسانهای» همچون فیدبک مثبت عظیمی باعث افزایش اطلاع مردم از عمق بحران و دامن زدن به نگرانیهایشان میشود که به نوبهی خود هجوم آنها به بانکها و در واقع بحران مالی را تشدید میکند.

هیچ سیستم کنترلی با فیدبک مثبت نمیتواند برای مدت طولانی پایدار بماند. فیدبک مثبت در صورتی که ادامه یابد تقریبا همواره بعد از گذشت «زمان کافی» به انفجار یا فروپاشی سیستم ختم میشود.
اکوسیستمهای مالی (نهادهای مالی+نهادهای سیاسی+رسانهها+اقتصاد به معنای عامتر+مردم+…) نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
نکته: این نوشته سعی ندارد ریشههای به وجود آمدن «بحران مالی اخیر» در آمریکا و جهان را توضیح دهد.
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی
بچههای اصفهان دقیقا یادشونه که همین اتفاق برای بزرگترین مؤسسهی قرضالحسنهی اصفهان (کریم آل طه) افتاد و به فروپاشی منجر شد و در نهایت با خریداری شدنش توسط (اگر اشتباه نکنم، سپاه پاسداران) تبدیل به مؤسسهی مالی و اعتباری قوامین شد.
مسئول مؤسسه را از نزدیک میشناختم. میگفت اگر جریانات آن روز، رسانهای نمیشد، بحران را حل میکردیم.
لایکلایک
سلام خوشحالم که به صورت روان و راحت توانستید یکی از پیچیده ترین مسائل مالی (دنیای بانکداری) را ترسیم کنید. ولی چیزی که هست، عواقب این مسئله بروری صنعت و اقتصاد خیلی بیشتر از این است. از یک جا نخ را میکشند و از صد جا صداش در می اید.
فیدیک مثبت که حرفش را زدید. برای خروج از بحران نیست. بلکه برای ترمیم موقتی است تا ان شالله فشار از روی بانکها برداشته بشه، و مقداری ارامش به بانک و اقتصاد امریکایی که در سراسر جهان پخش شده است، برگردد.
ریشه های سیاسی این مسئله می تواند به اعماق وجودی امریکا و اسرائیل هم برسد. که جای صحبت ندارد به نظر من(همان بحث همیشگی ولی مهم پدر اسرائیل کوچک، امریکای بزرگ پوشالی)
لایکلایک
احتمالا شاهد یک دوره رکود اقتصاد امریکا و شکوفایی اقتصاد کشورهای چین، ژاپن و کلا کشورهای شرق آسیا خواهیم بود. و قدرتمند شدن یورو در مقابل دلار که از ماه ها پیش بینی شده بود. و احتمال خیلی قوی رکود بازار طلا در جهان و سعی کشورهایی مثل افریقای جنوبی و انگلستان برای رونق بخشی، این یعنی بازار کاذب و بازی بازی اقتصادی. و بهم ریختن اقتصاد کشورهایی مثل ایران و دیگر کشورها که قدرت مقاومت زیادی ندارند. و فشار بر قشر متوسط رو به پایین ملت.
دولت می تواند با افزایش توان خرید مردم و تاکید بیشتر روی تولیدات داخلی و ایجاد فضای صادراتی در کشور، و کاهش حجم وابستگی به خارج از کشور، و دور از التهاب های اقتصادی جهانی، مقداری از فشار بر اقتصاد و مردم کم کند.
لایکلایک
جالب بود . به زبانی بسیار ساده و روان بیان کردید .آیا اگر بانک بزرگتر و یا طیف وسیع تری از مردم در ارتباط باشد اینجور مواقع به ضررش است یا نفعش؟
لایکلایک
برای درک بهتر از اوضاع فعلی اطلاعات بسیار به درد بخوریه. ممنون.
لایکلایک
«این نوشته سعی ندارد ریشههای به وجود آمدن «بحران مالی اخیر» در آمریکا و جهان را توضیح دهد.» اما توضیح داد آنهم خیلی خوب.
لایکلایک
من به این نکته اشاره کردم که از این یادداشت خیلی لذت بردم؟ خب الان اشاره میکنم.
لایکلایک
آخ پدر این فیدبک مثبت بسوزد که بیچاره مان کرد. دو سه تا موسسه مالی بزرگ در جایی که سرمایه ریخته بودیم بخاطر همین موضوع بدبخت و ورشکسته شدند.
لایکلایک
««این کاری که شما میکنید، مثل مریضی است که به طرز شدیدی از معدهاش خونریزی میکند و به جای اینکه جلوی خونریزی معده را بگیرید، خون به او تزریق میکنید.»
اقتصاد جهان سرمایهداری به یک بنبست رسیده که با تزریق خونها قابل علاج نیست. به خاطر اینکه بین عرضه و تقاضا، عدم تقارن به وجود آمده است. عرضه از تقاضا جلو زده و ملتها دیگر قدرت خرید ندارند.»
این حرف بالا در مرتضی محیط زده… تو رادیو زمانه که حتما دیدید. که دیروز پخش شد…
لایکلایک
@ rezab:
ممنون از کامنت و نقل قول.
بنبست بودن رو مطمئن نیستم. سرمایهداری علیرغم انتقادات بسیار درستی که ازش میشه و شده، خیلی جوندار و سرسخته. بارها و بارها از بحرانهای مختلف جان سالم به در برده و این بار هم معلوم نیست بن بست نهایی سرمایهداری باشه.
به قول معروف بادنجان بمی هست که آفت نداره 🙂
لایکلایک
بامدادي سيستم بازخورد مثبت رو تو رسانه ها گفتن كه براي سيستم هاي ديناميك (متغيير با زمان نه مثل خبر يك حادثه) واقعا مشكل سازه، البته خروجي چون نمي تونه تا بينهايت بره توليد نوسان ميكنه شايد هم به اشبا بره.
اگه تو آمريكا هم بعضي هايي داشت مثل ايران، كارش به اينجا نمي كشيد!
لایکلایک