فرهنگ ترس، واکنش آنی عموم مردم به یک خطر واقعی در دنیای به راستی خطرناک پیرامون نیست. وحشت جهانگستر مربوط به بیماری سیاهزخم که توسط تعداد معدودی مرگ مرتبط با این بیماری در آمریکا بلافاصله بعد از واقعهی یازدهم سپتامبر جرقه خورد، یک خطر مرگآور واقعی و وسیعالتاثیر برای شهروندان آمریکایی یا اروپایی نبود. گرایش طبیعی ما به وحشتزده شدن دربارهی موضوعاتی مانند دزدیده شدن کودکان یا خطرات تلفن همراه از این واقعیت که زندگی مدرن خطراتی بیش از گذشته برای ما دارد ناشی نمیشود – در واقع در سطح زندگی روزمره عکس این مساله درست است [خطراتی که ما را تهدید میکند کمتر از گذشته است].
فرهنگ ترس از «بالا به پایین» میآید. از رهبران جامعه و ناتوانی آنها در هدایت کردن.
— جنیفر بریستو
.
.
— Jennie Bristow
تقدیم: این پست با نهایت احترام و لذت به آقایان و خانمهای «آنفلوانزای خوکی» تقدیم میشود.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
.
چه جالب
چند سال پيش داشتيم در مورد فرهنگ سازي براي مصرف يكسري محصولات تازه بحث مي كرديم، كارشناس هاي ارتباطات مي گفتن بايد از به اصطلاح بالا شهر شروع كنين و رهاش كنين تا خودش مثل سيل فراگير بشه. مثل اينكه روند از بالا به پايين گسترش پيدا كردن اينجا هم صدق مي كنه.
لایکلایک
البته در مورد قضیه آنفلوانزای خوکی و کلا هر اپیدمی دیگری اصل اول اطلاع رسانی است. کلا در چنین مواردی مهم است که کسی بی اطلاع نماند. به بهانه آسودگی روانی نباید روی قضیه سرپوش گذاشت.
شرایط کاملا مشابهش برخورد ایرانی با آنفلوانزای مرغی بود که در ابتدا کل قضیه انکار میشد و بعدا هم نپذیرفتند که در ایران موردی یافت شده باشد. جالب اینکه قضیه از کشورهای این طرف ما به کشورهای آنطرف ما گسترش پیدا کرد بدون اینکه در ایران حتی یک مورد گزارش رسمی شود!
———————————————————————————————————–
بامدادی: مخالف اطلاعرسانی نیستم. اما از استفادهی پروپاگاندا از پدیدههای اینطوری رو زیر سئوال میبرم.
لایکلایک