رکسانا صابری آزاد شد. خوب من که شناخت مستقیمی از او ندارم، اما به عنوان یک انسان از اینکه دیگر در بند نیست خوشحال هستم. اما سئوالی که برای من ایجاد شده این است که ایشان چرا زندانی شده بود و الان چرا آزاد شده است.
به من اجازه دهید ماجرا را ساده کنم. در سادهترین حالت چهارحالت کلی را میتوانیم تصور کنیم. رکسانا جاسوس بود/نبود ؛ ایران میداند/نمیداند:
1. رکسانا صابری جاسوس است، ایران میداند.
در این صورت چرا باید یک جاسوس را آزاد کرد؟ آیا همهی جاسوسها به دو سال حبس تعلیقی و بدون ممنوعیت خروج از کشور محکوم میشوند؟ آیا فشارهای بینالمللی باعث میشود که ایران به جاسوسها تخفیف بدهد و جرم هولناک «جاسوسی» را زیرسبیلی رد کند؟
یا اینکه به دلایلی پنهان به بعضی از جاسوسها ارفاقهای ویژه میشود؟
2. رکسانا صابری جاسوس است، ایران نمیداند.
مضحک نیست؟ این همه تشکیلات و دفتر و دستک امنیتی و اطلاعاتی و قضایی بیایند و یک نفر مشکوک به جاسوسی را دستگیر کنند و محاکمه کنند و حکم صادر کنند و زندانی کنند و چندین هفته و ماه هم در حبسشان باشد و بعد اشتباهی به این نتیجه برسند که نه طرف جاسوس نبوده!
آفرین به چنین جاسوسی که حتی دستگیر هم میشود ولی همه را متقاعد میکند که جاسوس نبوده! در چنین حالتی باید سیستم امنیتی ایران را تعطیل کرد و به کل از نو ساخت، چون به نظر میرسد اصلا کار نمیکند!
3. رکسانا صابری جاسوس نیست، ایران میداند.
چرا آدمی را که جاسوس نیست به جرم جاسوسی زندانی کردهاند؟ تا جایی که من میدانم جاسوسی یکی از سنگینترین و بزرگترین جرائم است و به سختی میتوان جرم سیاسی بدتر از آن را تصور کرد. مگر اتهام جاسوسی نقل و نبات است که همینطوری کشکی به آدمهای بیگناه بزنیم و از آن هم بدتر بر اساس همین اتهام بیپایه آنها را مورد پیگرد قانونی قرار دهیم و بازجویی و محاکمه و در نهایت هم مجازات (زندانی) کنیم؟
چند نفر دیگر از «جاسوسهایی» که در حال خوردن آب خنک هستند جاسوس نیستند و نبودهاند و فقط ابزار چانهزنی و تبلیغاتی شدهاند؟ اخلاق اسلامی کجا رفت؟ شرف انسانی کجا رفت؟
4. رکسانا صابری جاسوس نیست، ایران نمیداند.
اگر ایران هنوز فکر میکند که رکسانا صابری جاسوس است، پس چرا به خاطر فشارهای داخلی و بینالمللی او را آزاد کردهاند؟ آیا این رسم ماست که اگر به یک نفر شک داشته باشیم که جاسوس است به او اجازه میدهیم آزادانه از کشور خارج شود؟ کدام عقل سلیم به ما چنین میگوید؟ آدمی که هنوز فکر میکنیم جاسوس است را بگذاریم به همین راحتی از ایران برود؟
سئوال: در کدام یک از این چهار حالت فوق میتوان همزمان «عقلانیت» (rationality) و «اخلاقمداری» (morality) را تشخیص داد؟ به نظر میرسد ماجرای رکسانا صابری یا غیراخلاقی بوده، یا غیرعقلانی و یا در بدترین حالت حرکتی غیرعقلانی و غیراخلاقی.
متاسفم!
پینوشت:
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
مورد سوم يه نظرم احتمالاش بيشتر است…
لایکلایک
سلام
چند وقتی است که مشترک وبلاگ شما هستم و مطالب آن را دنبال میکنم
به عنوان یک دوست (البته از نوع از راه دور) انتقادی داشتم
مدتی است که سطح مطالب از قبیل همین پست به شدت افت کرده و تبدیل به حرفهای بی مغز و یکجاننبهای شده که مشابه آنها در گستره وب فارسی به شدت رشد کرده است. دلیل علاقهمندی من و شاید بسیاری از مشترکین بامدادی تفاوت محتوایی آن با سایر وبسایتها و وبلاگها بوده و هست. اما امیدوارم این علاقهمندی با چنین مطالب سطح پایینی به تنفر تبدیل نشود.
ای کاش این گونه وارد سیاست داخلی نمی شدید.
از طرف مشترک بامدادی
——————————————————–
بامدادی: ممنون از تذکری که دادید. ولی ایکاش توضیح بیشتری میدادید تا بهتر بتوانم متوجه نقطه یا نقطههای ضعف مورد نظرتان بشوم. ممنون میشوم اگر دقیقتر توضیح دهید
لایکلایک
فکر کنم هیچکدام نبود.این بازیها، درگیریهای لایههای مختلف قدرت است.
لایکلایک
به عنوان یک انسان از اینکه دیگر در بند نیست خوشحال هستم.
همین
و این که مورد سوم به نظرم قابل قبول تره
و اول نوشته ای که رکسانا صابری رو با حسین درخشان مقایسه می کرد هم واقعاً دردناک بود
لایکلایک
واسه چهارمی که دوباره توضیح اولی رو نوشتین.
به لحاظ نوشتاری می گم کاری به سیاست ندارم ها.
لایکلایک
نکتهای که به آن توجه نکردید، این بود که او مترجم وبسایت «مجمع تشخیصی مصلحت نظام» (Expediency Council) بود، و بولتن محرمانهای را در زمینه عراق به طرف آمریکایی رد کرده بود.
این از اظهارات وکیلش است که البته خبرگزاریهای مختلف به آن اشاره کردند، ولی بخشی از آن در ایران سانسور شد.
http://news.yahoo.com/s/ap/20090512/ap_on_re_mi_ea
/ml_iran_us_journalist
At the time, Saberi was doing occasional translations for the Web site of the Expediency Council, which is made up of clerics who mediate between the legislature, presidency and Iran’s clerical leadership over constitutional disputes, the lawyer said.
این یعنی قضیه «حسین موسویان» دوباره تکرار شده است.
در مورد قتلهای زنجیرهای هم چیزی که اکنون ثابت شده است، این بوده که در ایران توسط باند اکبر گنجی و … از یک طرف و حسینیان (که الآن نماینده مجلس شده!) از طرف دیگر جنگی زرگری برای متهم کردن طرف مقابل راه افتاده که هنوز هم ادامه دارد. در این میان، برخی از اسنادی که اخیراً در ترکیه به دست آمده است، این فرضیهها را رد میکند:
http://jew.blogfa.com/post-83.aspx
و نیز
http://secure.bluehost.com/~shahbazi/blog/Archive/8802.htm
را ببینید. در مورد جنجالهای اخیر در پرونده قتلهای زنجیرهای:
http://secure.bluehost.com/~shahbazi/blog/Archive/8803.htm
لایکلایک
مورد اول منطقیه اما هست در پس پرده گفتگویی که نه تو دانی و نه من!!!!
———————————————————
بامدادی: شاید. به قول شما اگر پارامترهای نهان رو وارد ماجرا کنیم شاید کاملا عقلانی و اخلاقی هم بوده باشه 🙂
لایکلایک
نوشته ايد:»اما به عنوان یک انسان از اینکه دیگر در بند نیست خوشحال هستم.»
اما خودتان هم مي دانيد گاهي لازم است آدم به عنوان يك انسان از اين كه بعضي ها در بند بشوند خوشحال باشد. مسئله صابري نيست ها. كلا.
لایکلایک