در قسمت قبلی مجموعهی «پاک کردن صورت مساله» دربارهی حل مشکل (problem solving) صحبت کردم و تاکید کردم که :
یک راه حل خوب نباید مشکل اولیه را با مشکل بزرگتری جایگزین کند.
امروز به یک نمونهی جالب از بهینهسازی جزئینگر (sub-optimization) برخورد کردم که میتواند به بحث فوق مربوط باشد. تحقیقی که توسط کمیتهای زیر نظر کنگرهی آمریکا انجام شده نشان میدهد که ارتش آمریکا در سالهای اخیر به صورت ناخواسته طالبان را تامین مالی میکرده است!
شرح داستان این است که نیروهای نظامی آمریکایی در افغانستان (مثل هر نیروی نظامی دیگری) احتیاج به منابع (سوخت، آذوقه، تجهیزات و …) دارند که توسط زنجیرهی تامین (supply chain) ارسال میشود. بخش بزرگی از این پیمانکارها برای تامین امنیت محمولههایی که از داخل خاک افغانستان عبور میکنند از پیمانکارهای محلی استفاده میکنند که آنها نیز به نوبهی خود از نیروهای محلی دیگری استفاده میکنند و در نتیجه دقیقا مشخص نیست هزینهای که صرف انتقال سیورسات نیروهای آمریکایی میشود در نهایت به جیب چه گروههایی میرود. در گزارش کمیتهی فوق آمده که درآمد طالبان از منابع آمریکایی (به شیوهی فوق) بین 100 تا 400 میلیون دلار در سال است. این در حالی است که درآمد طالبان از طریق کشت تریاک حدود 300 میلیون دلار در سال است. یعنی این امکان وجود دارد که طالبان بیش از نیمی از درآمد خود را از جیب دشمن خود کسب کند!
معمولا هدف مدیران یا فرماندهان این است که فعالیت سیستم مورد نظرشان را بهینه کنند. اما مساله این است که هر سیستم (مثلا الف) بخشی از سیستمی بزرگتر یا مادر (سیستم ب) است و در صورتی که دقت کافی به خصوصیتهای سیستم مادر و نوع ارتباط (نوع و شدت جریانهای ورودی و خروجی) دو سیستم با یکدیگر نشود ممکن است تدبیرهایی که سیستم اصلی را بهینه میکنند، به غیربهنیه شدن سیستم مادر بیانجامند.
در این مثال میتوان گفت یافتن ارزانترین پیمانکاران محلی برای تامین امنیت محمولههای مورد نیاز لشگرهای آمریکا در افغانستان شاید در سطح سیستم اصلی (زنجیرهی تامین منابع) بهینه و مناسب به نظر برسد (هزینهی بالایی ندارد؛ ارسال محمولهها هم انجام میگیرد؛ …) اما در سطح سیستم مادر (میدان کارزار افغانستان به معنای بزرگتر آن) غیر بهینه است چرا که منجر به تزریق پول به طالبان و در نتیجه تقویت آن میشود. در این جا «بهینهسازی جزئینگر» رخ داده است. یعنی بهینهسازی در مقیاس کوچک انجام شده بدون اینکه به بهینهسازی سیستم بزرگتر توجه شود.
بهینهسازی جزئینگر میتواند به تغییر صورت مساله (problem shifting) منجر شود. برای یادآوری یکبار دیگر دیاگرام-مدل زیر را مرور کنیم:
(اگر تصویر واضح نیست روی آن کلیک کنید یا اینکه نسخهی پیدیاف آنرا دریافت کنید.)
.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینهی بامدادی» پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
یک فکر برای “پاک کردن صورت مساله: ارتشی که دشمن خود را تقویت میکند”