وزیر اقتصاد: نمیتوان قیمتها را به بند کشید {+}
نمیدانم چرا این جملهی وزیر اقتصاد از ذهنم بیرون نمیرود. نه اینکه نکتهی فنی یا کارشناسی خاصی داشته باشد. یک گزارهی ساده را بیان میکند که احتمالا بخش قابل توجهی از اقتصاددانها با آن موافق (یا مخالف؟) هستند. اما این لفظ «به بند کشیدن» مدام توی ذهنم میچرخد.
.
به بند کشیدن، یعنی زندانی کردن، یعنی حبس کردن، یعنی دست و پای چیزی را بستن. شاید برای کارشناسان اقتصاد، «به بند کشیدن» فقط در حوزهی قیمت و تورم و شاخصهای اقتصادی متصور شود. آنها به این میاندیشند که آیا میتوان اینچیزها را مهار کرد؟ به بند کشیدشان؟ برای اقتصاددانها «به بند کشیدن» یک مفهوم انتزاعی و ذهنی است.
.
اما چیزهای دیگری را هم میتوان به بند کشید. آدمها را میتوان زندانی کرد، حبس کرد، دست و پایشان را بست. اینجا دیگر به بند کشیدن یک مفهوم انتزاعی، یک چالش ریاضی یا اقتصادی نیست. به بند کشیدن کتابها، فیلمها، وبلاگها یا به بند کشیدن آدمها، منتقدان، مخالفان، دشمنان… این نوع به بند کشیدن نه تنها انتزاعی نیست، که کاملا ملموس و عینی است.
.
شاید وزیر اقتصاد فقط یک نکتهی سادهی ذهنی را واگو نمیکند. شاید خطاب وزیر اقتصاد به کسانی است که استراتژیشان در حل مشکلات «به بند کشیدن مشکل» به معنای عینی آن است. شاید وزیر اقتصاد میخواسته بگوید: «ببینید. درست است که ما همهی مشکلات را با به بند کشیدن آن حل میکنیم. درست است که خیلی از مشکلات را میشود به صورت فیزیکی به بند کشید. مثل کتابها، فیلمها، مخالفان، منتقدان، آدمها … اما نگاه کنید، قیمتها را دیگر نمیتوان به بند کشید.»
.
امیدوارم روزی برسد که سایر وزیران هم به این نتیجه برسند که «مشکلات را نمیشود به بند کشید»، باید ریشهی مشکلات را پیدا کرد و آنها را حل کرد. مثلا وزیر راه هم به این نتیجه برسد که «ببینید، مشکل ترافیک را نمیتوان به بند کشید، بلکه باید سیستم حمل و نقل را بهبود بخشید» یا وزیر مسکن به این نتیجه برسد که «ببینید، مشکل مسکن را نمیشود به بند کشید» یا وزیر فرهنگ به این نتیجه برسد که «ببینید، فرهنگ را نمیشود به بند کشید. اینترنت را نمیشود به بند کشید. کتاب را نمیشود به بند کشید. فیلم را نمیشود به بند کشید. اندیشه را نمیشود به بند کشید…» یا وزیر قدرت به این نتیجه برسد که «ببینید، مخالف را نمیشود به بند کشید» یا وزیر ترس به این نتیجه برسد که «ببینید، ترس را نمیشود به بند کشید» یا «فقر را نمیتوان به بند کشید» یا «بیکاری را نمیتوان به بند کشید» یا «بیثباتی اجتماعی را نمیتوان به بند کشید» یا …
.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
با توجه به فیلتر بودن بامدادی، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینهی بامدادی» پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
یک فکر برای “مشکلات را نمیشود به بند کشید”