کم‌کم داشت یادم می‌رفت

نمی‌دانم ایده‌ی چه کسی بوده که روی شیشه‌ی پنجره‌ها طرحی از پرنده بچسبانند تا وقتی از توی چهاردیواری‌های سیمانی و فلزی‌ای‌ که بیشترین اوقات بیداری‌مان در آن‌ها سپری می‌شود بیرون را نگاه می‌کنیم یادمان نرود که موجودی به نام پرنده و مفهومی به نام پرواز کردن هم وجود دارد.

هر کی بوده دستش درد نکند، چون کم‌کم داشت یادم می‌رفت.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینه‌ی بامدادی» پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

 

 

7 نظر برای “کم‌کم داشت یادم می‌رفت

  1. بالای در ورودی خانه ما نیز پنجره مات کوچکی وجود دارد که به سبک مکزیکی و با شیشه های رنگی نقش و نگاری از پرندگان کشیده شده است. گهگاهی که در وسط هال دراز می کشم چشمم به آن می افتد و می توانم سایه رنگین درختان را از پشت آن ببینم.

    لایک

    • امیدوارم این طور نباشد. مفهوم پرواز همیشه به اندازه ارزشی که برایش قایل هستیم از ما دور است و البته که شرایط سخت می تواند روی ارزشی که برایش قایل می شویم تاثیر بگذارد.

      لایک

  2. سلام. این هم دیگاه جالبی به قضیه است. البته فکر می کنم که در اکثر مکانهایی که روی پنجره ها و شیشه های بزرگ پرنده می کشند، برای حفاظت از خود پرندگان است. پرندگان در شرایط خاص که انعکاس نور باعث دیده نشدن شیشه می شود، در حال پرواز ممکن است با شیشه ها برخورد می کنند.

    لایک

    • مریم عزیز اصلا این نکته به ذهنم نرسیده بود. اما قرار داشتن عکس پرنده روی شیشه چطور می تواند به پرنده کمک کند که به شیشه نخورد؟

      لایک

  3. با دیدن عکس پرنده روی شیشه، پرندگان دیگر اینطور متوجه میشوند که قبلا پرندهٔ دیگری به شیشه خورده و درنتیجه احتیاط بیشتری میکنند

    لایک

برای صندوقك پاسخی بگذارید لغو پاسخ