این مقاله* در سال 1983 نوشته شده و فارغ از برخی اصطلاحات، بعد از گذشت حدود سی سال هنوز خواندنی و کلیدی است. اگر این سی سال پیش است، تصور اینکه فنآوریهای امروز چه الگوهایی را میتوانند از انبوه اطلاعات عادی افراد استخراج کنند و این تفسیرها در چه مواردی ممکن است به کار برده شود ترسناک است.
همینطور که به سال 1984 نزدیک میشویم، انقلابی آرام در زمینهٔ کامپیوتر و گردآوری اطلاعات ممکن است ما را بیش از آنچه میپنداریم به دولت تمامیتگرای اوشنیای (Oceania) جورج اورول نزدیک کند. توجه افکار عمومی به هکرهای نوجوانی معطوف است که به سیستمهای حساس کامپیوتری دسترسی پیدا میکنند. اما ترس واقعی ما باید از فنآوریهایی باشد که شرکتها، سازمانهای غیرانتفاعی و دولتها به صورت روزافزونی به کار میگیرند تا با پردازش دادههای ظاهرا بیاهمیت اداری، نسبت به ترفیع دادن و یا اخراج کردن کارمندان خود تصمیم بگیرند.
یکی از نامهای این بازی کامپیوتری جدید «مدلسازی بلوکی» (block modeling) است. نوعی تکنیک که با تحلیل روابط کارمندان با سایر کارمندان نشان میدهد آنها چقدر با چارچوبهای سازمان هماهنگ هستند. آخرین تحقیقات در این زمینه توسط نهادهای مستقل و متنوعی مانند لابراتوارهای بل، ای.بی.سی، مدرسهٔ وارتون و حتی موسسهٔ مدیریت اجتماعی در بلغارستان انجام شده است.
این سازمانها در حال توسعهٔ روشهای کامپیوتری پیشرفتهای هستند که میتواند جمعیتهای پیچیده (مثلا صدها مدیر میانی در یک سازمان بزرگ) را تحلیل کند و الگوهای ساختاری حاکم بر تعاملها و ارتباطات بین آنها را استخراج کند. اگر چه بیشک این فنآوریها کاربردهای متعدد مفیدی دارند، اما این خطر وجود دارد که برای «تشخیص گناهکاری از روی نوع رابطه» (guilt by association) به کار گرفته شوند و مورد سوءاستفاده قرار بگیرند.
حیاتیترین نکتهها دربارهٔ این تکنیک این است که میتواند از اطلاعات روزمرهٔ افراد عادی استفادهٔ تجاری کند؛ برای تحلیل نامحسوس سازمانها به منظور شناساسی جهتگیریها و گروهبندیهای داخلی شکل گرفته در آنها به کار رود؛ از پیشداوریهای افراد (به خصوص مدیران) در رابطه با سایر کارمندان بهرهبرداری کند؛ یا اینکه برای مشکلات بعضا پیچیدهٔ کارمندان راهحلهای منطقی و ساده ارائه دهد.
به صورت کلی، مدلسازی بلوکی احتیاجی به داشتن اطلاعات خاص یا حساس مانند سابقهٔ پزشکی یا مالیاتی افراد ندارد. بلکه میتواند از اطلاعات پیشپاافتاده و سینرژی قدرمند انبوه دادههای به هم مرتبط که در بایگانی سازمانها دفن شدهاند بهرهبرداری کند. چند مثال از اطلاعاتی که میتواند برای چنین مدلسازیای مفید باشد عبارتند از: با چه افرادی در شرکت صحبت میکنید؟؛ با چه افرادی تماس مجدد تلفنی برقرار نمیکنید؟؛ با چه کسانی ناهار میل میکنید؟؛ با چه کسانی کار میکنید؟؛ به کدام افراد لطف کردهاید و مدیون شما هستند؟؛ نامهها یا یادداشتهای خود را به کدام افراد رونوشت میکنید؟؛ با چه کسی غروبها در کلوپ بازی وقتتان را میگذرانید؟. انتظار میرود که با پیشرفت سریع کامپیوترها در آیندهٔ نزدیک شاهد رشد روزافزون گردآوری و ذخیرهسازی مستمر چنین اطلاعاتی باشیم.
اگر به صورت تفکیک شده نگاه کنیم، به ندرت رابطهٔ میان دو نفر میتواند اطلاعات چندانی در بر داشته باشد. اما به تدریج که تعداد رابطهها زیاد میشود، مدلسازی بلوکی میتواند الگوهای خیرهکننده و تکاندهندهای از میان انبوه اطلاعات استخراج کند. علیرغم اینکه مدلسازی بلوکی نیازمند به کار بردن ریاضیات پیشرفته و انجام محاسبات گسترده است، نتیجهٔ حاصل از آن معمولا بسیار ساده است. مدل بلوکی یک ساختار اجتماعی، گروههای اجتماعی را به بلوکهای مختلف تجزیه میکند. همانطور که جاستیس داگلاس روزی گفته بود «فرد با چکهایی که امضا میکند توصیف میشود». به همین ترتیب، افرادی که به یک بلوک مشابه در شبکهٔ روابط خود تعلق دارند محتمل است که در زمینههایی که برای سازمان اهمیت دارد رفتارهای مشابهی از خود نشان دهند و در نتیجه داوطلب دریافت برخوردهای مشابهی باشند. بلوکها ممکن است (البته نه لزوما همیشه) نشان دهندهٔ گروههایی باشند که اعضای آنها با یکدیگر پیوند قوی دارند؛ این هم ممکن است که افرادی که همدیگر را اصلا نمیشناسند به خاطر نشان دادن الگوهای مشابه در روابط خود با افراد دیگر به یک بلوک تعلق بگیرند.
در اواسط دههٔ 1970 ما بخشی از یک تیم تحقیقاتی در هاروارد بودیم که اولین مقاله در زمینهٔ کاربردهای اجتماعی مدلسازی بلوکی را ارائه داد. واکنشها به مقاله جالب توجه بود. موسساتی مثل مراکز بازپروری روانی در لیتوانی [در آن دوران بخشی از شوروی] به سرعت از ما درخواست نسخهٔ چاپی کردند. شاید آنها مدلسازی بلوکی را به عنوان روش مناسبی برای شناسایی ناراضیان تشخیص داده بودند. بعدها از طرف سویسیها و آلمان غربیها درخواستهایی دریافت کردیم که جزییات سوالهایشان خیره کننده بود. بعد از آن توجه به تحقیق ما مدتی افت کرد تا اینکه در چند سال اخیر مجددا موج جدیدی به راه افتاده و شرکتها و کسب و کارهای مختلف نسبت به تحقیق ما ابراز علاقه میکنند.
مدلسازی بلوکی به غیر از اینکه میتواند برای تصمیمگیری برای ترفیع یا اخراج کارمندان یک سازمان به کار گرفته شود کاربردهای دیگری هم میتواند داشته باشد. به عنوان مثال:
- شناسایی هستههای مخالفت و اعتراض که پس از خرید خصمانه (hostile takeover) ممکن است در یک شرکت ایجاد شوند.
- تعیین شاخصهایی برای قرار دادن «چیزهای خوب» در یک سازمان از قبیل افزایش دستمزدها، ترفیعها، تخصیص بودجه و تعیین اعتبارها، استخدام کارمندان جدید، و سایر مزایای سازمانی.
- هشدار زودهنگام در مورد کانونهای مشکلساز که میتوانند منجر به ایجاد بحرانهای عمیق در سازمان شوند، به عنوان مثال وقتی تنشهای داخلی از کنترل خارج میشود ممکن است موجی از اخراج و استعفا در سازمان به راه افتد.
یکی از اولین کاربردهای این روش کلاسهبندی به اواخر دهه 1960 باز میگردد که به صورت موفقیت آمیزی در یک صومعه کاتولیک رومی که در آستانهٔ فروپاشی سازمانی بود به کار گرفته شد. مدل بلوکی سه گروهبندی مختلف «وفاداران»، «ترکهای جوان» و «منزویها» را شناسایی کرد که عضویت در آنها میتوانست سرنوشت سازمان را پیشبینی کند. مدل بلوکی نه تنها با موفقیت گروه «منزویها» (که اعضای آن اخراج شدند) را شناسایی کرد بلکه موفق شد نمونههای مختلفی از تخصیص نامناسب وظایف به افراد را هم در گوشه و کنار سازمان بیابد.
کاربرد این روشها در صورتی که با احتیاط کامل اجرا شوند میتواند قابل قبول، اخلاقی و سازنده باشد. به هر حال سازمانها باید این حق را داشته باشند که به نوعی رفتار کارمندان خود را بررسی کنند. اما روند تکامل نهادهای حمایتی قانونی معمولا بسیار آهسته است و به راحتی ممکن است از رشد سریع تکنولوژی «اعلام گناه بر اساس نوع رابطه» عقب بیافتند.
یک کارمند متعارف (شاید یک مدیر میانی) را در نظر بگیرید که سرپرست یک خانواده است، وامهای مختلفی گرفته و سالهاست که در شرکت «فلان» کار میکند. اگر مدل بلوکی او را در بلوک «الف» که مطلوب است قرار دهد او طبق قانون «بیگناهی بر اساس نوع رابطهها» (innocence by association) تبرئه خواهد شد و همه چیز خوب خواهد بود. اما اگر نام او در بلوک «ب» که فرضا بنا به تحلیل آماری افرادی را نشان میدهد که مدت طولانی در شرکت نمیمانند و بعد از مدتی استعفا میدهند و به شرکت رقیب میپیوندند (نامطلوب) در آید اوضاع برایش چندان مطلوب نخواهد بود و احتمالا ترفیع دیگری نخواهد گرفت.
بدون شک، این فنآوریها شبکهٔ حساس و پیچیدهای از مشکلات مختلف در زمینهٔ مدیریت، حریم شخصی، دسترسی به اطلاعات، کنترل اجتماعی و مسئولیتهای حقوقی ایجاد خواهند کرد. در پایان، تهدید واقعی 1984 نه در ذات روشها و فنآوریهای کامپیوتری، بلکه در واکنش کند جوامع ما نسبت به رشد سریع چنین تکنولوژیهایی نهفته است.
* اصل مقاله: Boorman, S.A. & Leavitt, P.R., 1983. Big brother and block modeling. The New York Times, p.3
یادداشت مترجم: این کلیدواژهها هم به این موضوع بیارتباط نیستند: social network analysis, network analysis, clustering, cluster analysis
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.
فکر کنم بلوک به معنای همان OLAP Cube در دیتاماینینگ به کار میرفته است.
لایکلایک