اگر دست من بود مفاهیم پایه سواد رسانهای (media literacy) را در برنامه درسی مدارس میگنجانیدم. چون اهمیت درک و تحلیل پیامهایی که از طریق رسانههای مختلف دریافت میکنیم برای بهتر فهمیدن دنیایی که آنرا از طریق رسانهها میشناسیم «ضروری» است. این اهمیت به حدی است که حتی میتوانیم آنرا به عنوان پیششرط «باسواد تلقی» شدن در نظر بگیریم. مفهوم سنتی «باسوادی» در زمانی که رسانهها جملگی به صورت چاپ شده تولید میشدند شکل گرفت. «باسوادی» به معنای توانایی رمزگشایی، درک کردن و ایجاد ارتباط از طریق مکتوب بوده است. اما دنیا در قرن اخیر تغییر کرده و رسانهها منحصر به مطالب چاپی نمیشوند. در واقع در دنیای امروز، بیشترین سهم رسانهها متعلق به رسانههای الکترونیک است. پس در دنیای امروز برای «باسواد» تلقی شدن فرد باید هر دو مهارت زیر را داشته باشد:
۱) توانایی رمزگشایی، درک کردن، ارزیابی کردن و نوشتن از طریق همه انواع رسانهها
۲) توانایی خواندن، ارزیابی کردن و تولید کردن محتوای متنی، تصویری و صوتی یا هر نوع ترکیبی از آنها
به عبارت دیگر، افراد باسواد امروز باید در کنار «سواد نوشتاری» و «سواد عددی» و «سواد فنی»، «سواد رسانهای» نیز داشته باشند.
سواد رسانهای یک فرد شامل سه مرحله میشود:
مرحله اول: تشخیص
در این مرحله اهمیت مدیریت رسانهای فردی بر وی آشکار میشود. یعنی فرد به این تشخیص میرسد که همانطور که فرضا باید رژیم غذایی خود را مدیریت کند، لازم است رژیم رسانهای خود را نیز مدیریت کند. با اینکار او زمان کمتر و موثرتری را پای رسانههای مختلف از قبیل تلویزیون، رادیو، اینترنت، بازیهای کامپیوتری، فیلم و رسانههای چاپی صرف خواهد کرد.
مرحله دوم: تحلیل رسانهای
مرحله دوم، یادگیری مهارتهای لازم برای «مواجهه ناقدانه» با رسانههاست. یعنی یادگیری تحلیل کردن و به پرسش گرفتن آنچه داخل کادر مشاهده میشود، چگونگی شکلگیری آن و حدس زدن آنچه که ممکن است خارج از کادر قرار گرفته و از روایت حذف شده باشد.
مرحله سوم: تحلیل فرارسانهای
این مرحله عبور به فراسوی قاببندی و تکنیکهای تولید رسانه است. چه کسانی رسانههایی را که تجربه میکنیم تولید میکنند و با چه هدفی؟ چه کسانی از آن سود میبرند؟ چه فرد یا افرادی از آن متضرر میشوند؟ چه کسانی در آن تصمیمگیرندهاند؟ در این لایه از تحلیلهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به این موضوع پرداخته میشود که چگونه افراد جامعه از طریق رسانههایی که تجربه میکنیم معنا تولید میکنند و چگونه رسانههای گروهی، اقتصاد جهانی مبتنی بر مصرفگرایی را پیش میرانند. این نوع پرسشگریها زمینه را برای به چالش کشیدن سیاستهای دولتها یا شرکتها فراهم میکند.
اگر چه سواد رسانهای در درجه اول برای رویارویی آگاهانه با تلویزیون و رسانههای الکترونیک ضروری به نظر میرسد، اما اصول اصلی آن را میتوان در برخورد با همه انواع رسانهها از طرحهای روی تیشرتها گرفته تا اینترنت به کار برد.
سواد رسانهای به شهروندان این امکان را میدهد که از مخاطبان پذیرا و منفعل رسانهها به مخاطبانی نقاد و فعال تبدیل شوند.
در همین رابطه: سواد رسانهای چیست؟ » یونس شکرخواه
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.