آقای هانس بلیکس (Hans Blix) از شخصیتهای شناخته شده در زمینه سلاحهای کشتار جمعی و فعالیتهای هستهای است که مسئولیتهای مهمی نظیر وزارت امورخارجه سوئد، ریاست هیات بازرسی سلاحهای کشتار جمعی سازمان ملل و ریاست آژانس انرژی هستهای داشته است. او مشکلات و اشتباهات موجود بین طرفین بحران هستهای ایران را بر میشمارد، مقایسههایی با اشتباهاتی که در عراق شد میکند و پیشنهادهایی برای خروج از بحران ارائه میدهد. متن زیر ترجمه کامل مصاحبه ایشان با الجزیره نیست اما سعی کردهام برخی نکتههای مهم را بنویسم. این را هم بگویم که ترجمه صحبتهای ایشان در اغلب سایتهای فارسی بسیار ناامید کننده بود. چند جمله از حرفهای ایشان را ترجمه کردهاند و به هم چسباندهاند که وقتی میخوانید احساس میکنید با یک رادیکال ضدغرب طرف هستید! خلاصه اینکه بهترین حالتش این است که مصاحبه نیم ساعته را خودتان مشاهده کنید.
- آژانس هستهای اطلاعات مختلفی دریافت میکند (به ویژه از منابع آمریکایی و اسرائیلی) که موضوع بدی نیست. اما مساله این است که آژانس باید بین اطلاعات و مدرک تفاوت قایل شود. یعنی باید سندیت و اعتبار اطلاعات ارائه شده را به دقت ارزیابی کند تا اشتباهی مثل عراق تکرار نشود… اگر نسبت به اعتبار اطلاعات ارائه شده تردیدی وجود دارد، آژانس نباید مهر تایید خود را روی آنها بزند.
- اطلاعات ارائه شده هیچ نشان نمیدهد که ایران در حال ساخت بمب است. این اطلاعات حتی نشان نمیدهد که تصمیمی مبنی بر ساخت بمب هستهای گرفته شده است. از طرفی ایران فقط دو نیروگاه هستهای و تعدادی مرکز تحقیقاتی هستهای دارد و ساختن صنعت مفصل غنیسازی به خاطر این کاربردهای محدود شک اطرافیان را بر میانگیزد.
- سایت پارچین یک سایت نظامی است، با این حال بازرسان بینالمللی چندین بار از آن بازدید کرده اند. ولی به همه چیزهایی که خواستهاند ببیند دسترسی نداشتهاند. همه کشورها نسبت به در معرض بازرسی قرار گرفتن سایتهای نظامیشان تردید نشان میدهند و به نوعی ایران درباره فعالیتهای هستهایاش از خیلی کشورهای دیگر بازتر عمل کرده است.
- وقتی می شنوم نخست وزیر اسرائیل آقای نتانیاهو می گوید (حمله به ایران) صحبت چند روز یا هفته نیست اما صحبت چند سال هم نیست، به نظرم یک تهدید خیلی هولناک می رسد.
- در ارتباط به تهدیدهایی که علیه ایران میشود و حتی خود ایرانیها هم در موردش صحبت میکنند باید بگویم که برنامه غنیسازی آنها تنشهای زیادی ایجاد کرده است و به نظر من ایران احتیاجی به غنیسازی هستهای ندارد. اما باید توجه داشته باشیم که در دهه ۸۰ غرب از ایرانیها پول دریافت کرد اما اورانیوم غنیشده مورد نیاز آنها را در اختیارشان قرار نداد و پولشان را هم پس نداد و این شاید یکی از دلایل بیاعتمادی ایران و تمایل آن به داشتن فنآوری غنیسازی بومی است. از طرفی میبینیم کشورهایی مثل روسیه (چین یا ژاپن) اعلام کردهاند که میتوانند اورانیوم غنیشده مورد نیاز ایران را در اختیار آن قرار دهند. در نتیجه فکر میکنم موضوع اصلی غرور ملی است. قدرتهای غربی به گونهای با ایران برخورد می کنند که بسیار غیرعاقلانه بوده است. آنها می گویند ایران باید درست رفتار کند انگار دارند با یک کودک برخورد می کنند. بهتر است آنها با ایران از موضع برابر مذاکره کنند آن طور که شایسته گفتگو با کشور بالغ با فرهنگ کهن است.
- بلیکس گفت با توجه به مواضع سخت شده طرفین بعید است که دو طرف (آمریکا و ایران) بتوانند بیشتر از میزان اندکی از مواضع خود عقبنشینی کنند چون در افکار عمومی داخلیشان محکوم خواهند شد. اما ایران میتواند تاکید کند که مقاصد صلحآمیز دارد، به تعهداتش پایبند میماند، به بازرسان امکان حضور مستمر میدهد و حتی فرضا بگوید غنیسازی ۲۰٪ برای مقاصد تحقیقاتی بوده و حالا دیگر به اندازه کافی ۲۰٪ دارند و از این به بعد به ۴٪ اکتفا خواهند کرد. این قدم خوبی میتواند باشد. از آن طرف غربیها و روسیه و چین هم میتوانند کمتر تهدیدآمیز برخورد کنند و نشان دهند که اهل مذاکره هستند و انتظارشان این نیست که تهران پیش پایشان زانو بزند. آنها میتوانند نشان دهند که در مقابل توقف غنیسازی میتوانند امتیازهای مختلفی به ایران بدهند، فرضا از خواست ایران مبنی بر ورود به سازمان تجارت جهانی حمایت کنند و به برنامه هستهای غیرنظامی این کشور کمک کنند. اگر بتوانند اینرا به صورت مصممی نشان دهند گام مهمی خواهد بود.
- در رابطه با اینکه ایران بخواهد به خاطر تضمین امنیت خود سراغ بمب اتمی برود یا عاملی که میتواند ایران را به سمت بمب اتمی سوق دهد. در نظر داشته باشید که در دهه ۸۰ آنها جنگ هولناکی با عراق داشتند و شواهد هم نشان میداد که صدام به سمت سلاح هستهای میرفته است، پس این میتوانست دلیل خوبی برای رفتن ایران به سوی سلاح هستهای باشد. اما تهدید عراق عاقبت حذف شد و ایران از سوی همسایههای دیگرش نیز تهدید نظامی نمیشود. از طرفی ایرانیها میدانند که از سوی اسرائیل و آمریکا هم مورد حمله قرار نخواهد گرفت، مگر در ارتباط با شکاکیتهایی که در ارتباط با سلاح هستهای وجود دارد. پس دلیلی وجود ندارد که ایران را به سمت ساخت سلاح هستهای هول دهد.
- آما آیا حمله به ایران میتواند قانونی باشد؟ بر اساس منشور سازمان ملل تنها از دو طریق میتوان به صورت قانونی به یک کشور حمله کرد. (۱) در پاسخ به حمله نظامی این کشور به کشور دیگری و (۲) قطع نامه شورای امنیت (فصل ۷ از منشور) از شعارها که بگذریم، ایران حمله نظامی به هیچ کشوری انجام نداده است. همچنین اگر پرونده ایران به شورای امنیت برود، اکثریت قاطع مخالف حمله نظامی به این کشور خواهند بود. در نتیجه هر گونه حمله نظامی به ایران مخالف منشور سازمان ملل و غیرقانونی خواهد بود.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.