این بیانیه را گروهی از فعالان چپ در واکنش به کمپینی که از سوی برخی از فعالان سیاسی اسرائیل در مخالفت با حمله نظامی به ایران به راه افتاده نوشتهاند و به نقد آن و حرکتهای مشابه آن پرداختهاند. متن بیانیه را دوستی برایم ارسال کرد و از من خواست اگر با آن موافقم به جمع امضا کنندگان آن ملحق شوم. متن را خواندم و اگر چه با کلیت آن موافق هستم (بیانیه حاوی نکتههای بسیار مهمی است)، اما به خاطر چند نکته نمی توانم آنرا امضا کنم (فرضا در جایی در پایان به حاکمیت نامشروع ایران اشاره شده که من با آن موافق نیستم. از نظر من نظام سیاسی در ایران علیرغم همه ضعفهایی که دارد هنوز مشروع است و روی این «هنوز» هم البته تاکید میکنم، یعنی مشروعیت نظام را چیزی مطلق نمیدانم). به هر حال بهتر دیدم به جای این که به کلی بیانیه را نادیده بگیرم، آن را بازنشر کنم و تایید یا رد محتوای آنرا به عهده شما بگذارم.
«برای صلح؛ برای فلسطین»
این روزها که بر طبل حملهی نظامی به ایران کوبیده میشود، گروهی از مردم اسرائیل کمپینی را در مخالفت با جنگ احتمالی دولتمردان اسرائیلی و آمریکایی علیه ایران آغاز کرده و به واسطهی آن پیامهای حاوی دوستی و احترام خود را برای مردم ایران میفرستند؛ البته از موقعیتی فرادست و با این پیام که ما «هرگز به ایران حمله نخواهیم کرد». گروهی از ایرانیان نیز متقابلاً پیام دوستی و احترام به مردم اسرائیل فرستاده، و ضمن اعلام برائت از جنگطلبیِ دولتشان، با حملهی نظامی به ایران مخالفت کردهاند. ناگفته نماند که گروهی از سازماندهندگانِ اولیهی کمپینِ طرف ایرانی، از فعالان سیاسی دست راستی هستند که اتفاقاً پیش از این موافقت خود را با حملهی نظامی به ایران در بوق و کرنا کرده بودند، تا جایی که رسانهها پر بود از موافقتشان با تحریمهای اقتصادی و جنگ؛ تحت عنوان «مداخلهی بشردوستانه» در ایران. اگرچه کمپین ضد جنگ و دوستیِ متقابل از سوی شهروندان کشورها مستقل از دولتهایشان یک اقدام مثبت به شمار میرود، با این وجود نادیده گرفتن رنج مردم ایران در سی سال گذشته و مسألهی مردم فلسطین از بخشهای مهم فراموششده در این کمپین هستند.
به باور ما، جنبشهای مردمیِ ضد جنگ بایستی به شکلی نمادین مرزهای بین کشورها – جایی که نمود اعمال قدرت دولتها محسوب میشود – را از بین برده و در پی ایجاد همبستگیِ هرچه بیشتر بین مردم کشورهای درگیر باشند. «کمپین ضد جنگ» در اسرائیل، بایستی از نقد و نفیِ «دیوار جدایی» که حائلی است بین مردم اسرائیل و باقی مردم دنیا موجودیت آغاز کند. هیچ کمپین ضد جنگی از اسرائیل نمیتواند پیام صلح و دوستی به هیچ نقطهای از جهان بفرستد بی آن که آن پیام از بدنهای به فقر کشانیدهشده و بی حق مردم فلسطین عبور کند. مردم اسرائیل نمیتوانند با جنگ علیه ایران مبارزه کنند پیش از آن که متوجه این امر مهم بشوند که در حال حاضر جنگی علیه مردم فلسطین و ایران در جریان است که این جنگ البته از بی عدالتیهای سیاسی-اقتصادی در اسرائیل و دیگر نقاط جهان مستقل نیست.
تهدید به مداخلهی نظامی و خطر اعلان جنگ به ایران در شرایطی اوج گرفته که مبارزات و مقاومتهای مردمی در ایران طی سه سال گذشته توجه رسانهها و فعالین سیاسی را از برنامهی هستهای به سمت خواستههای سیاسی و اقتصادی مردم ایران معطوف کرده است. درست زمانی که حکومت تحت فشار عظیم نارضایتی سیاسی-اقتصادی و مقاومت مردم در ایران قرار دارد، تهدید به جنگ به کمک حکومت ایران آمده است تا توجه را از موضوعات داخلی این کشور منحرف ساخته و دستیابی به رویاهای سیاسی را برای مردم ایران به تأخیر بیاندازد؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از مردم در ایران به خاطر همین رویاها در زندان به سر میبرند. چنین شرایطی در بحبوحهی مبارازت پس از انقلاب ۵۷ درست زمانی که صدام حسین از سوی آمریکا و اروپا به جنگ با ایران تشویق شد، در جریان بود. جنگ عراق علیه ایران، مردم ایران را مجبور کرد که به جای این که انقلاب به سرقت رفتهشان را از دست نیروهای سرکوبگر بازپس بگیرند، از زندگی و کشورشان دفاع کنند. شاید به همین دلیل است که بسیاری از مردم ایران، تهدید به جنگ علیه کشورشان را تلاشی از جانب برخی حکومتها برای در قدرت نگهداشتنِ جمهوری اسلامی تلقی میکنند، آن هم درست زمانی که جمهوری اسلامی بیشترین ضعف را از خود نشان میدهد.
بیش از سی سال است که مردم ایران نه تنها به تناوب از تهدید حمله به کشورشان رنج بردهاند، که همواره قربانی تحریمهای اقتصادیِ یکجانبه شده و هر ساله تعداد کثیری از آنها، در نتیجهی این تحریمها، در سوانح هوایی کشته میشوند. آثار غیر قابل انکار تحریمها بر سامانهی ارائهی خدمات سلامت در ایران، حوزهی بهداشت و درمان کشورمان را در موقعیتی بحرانی فرو برده است. این تحریمها و تهدیدها به ایجاد بازار زیرزمینی و تشدید فساد اقتصادی توسط لایههایی از حکومت کمک کرده است. به وضوح میتوان دید که تحریمهای اقتصادی و تهدید به جنگ، فشارهایی نیستند که تنها بر حکومت ایران تحمیل میشوند، بلکه پیکرهی اقتصادی-سیاسی در ایران، مبارزات مردم و امید آنها برای رسیدن به آیندهای بهتر برای کشورشان را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند. مردمی که رنج یک کودتای انگلیسی-آمریکایی را کشیدهاند و تا همین امروز نیز تبعات آن را متحمل شده و مبارزاتشان اغلب با تهدید قدرتهای جهانی به جنگ پس زده شده است، دلایل بیشماری دارند که به لحاظ سیاسی احساس ناامیدی و سرخوردگی نسبت به در دست گرفتن سرنوشتشان کنند. شک و تردید برای چنین مردمی نه جزئی از یک تئوری توطئه، بلکه یک نتیجهگیریِ عقلانی از تاریخ است.
افزون بر این، ما معتقدیم در صورتی این کمپین ضد جنگ میتواند از نهادهای قدرت اعلام استقلال کرده و مخاطب را مجاب کند که صرف نظر از قومیتها و ملیتها خواستار عدالت است، که دربرگیرندهی مردم فلسطین بوده و نشان دهد که رابطهی میانِ موضوعِ فلسطین و تهدید جنگ علیه ایران را درک کرده است. مسألهی فلسطین تنها محدود به فلسطینیان نمیشود. همبستگی میان مردمان ستمدیده از این رو لازم است که مسألهی یک گروه از آنها ابزاری برای استثمار گروهی دیگر نشود. در حالی که فعالین کارگری همچون «رضا شهابی» و «شاهرخ زمانی» به خاطر فعالیتهایشان در زمینهی دفاع از حقوق فرودستان برای سالها در زندان نگه داشته میشوند، طرح مسألهی فلسطین از سوی حکومت ایران نمونهای از بهرهبرداری مضحک دولتها است تا خود را به عنوان سردمدار دفاع از حقوق ستمدیدگانِ جهان جا بزند. حکومت ترکیه نیز، که کردهای ساکن این کشور را به خاطر برپایی مراسم سال جدیدشان سرکوب میکند، یا یک دانشجو را به دلیل استفاده از شال فلسطینی به زندان میافکند، به نحو دیگری مسألهی فلسطین را مورد سوء استفاده قرار میدهد تا خود را مدافع عدالت برای مظلومان جهان معرفی کند.
برخلاف آنچه نهادهای قدرت میخواهند ما بدان باور داشته باشیم، حکومت اسرائیل و حکومت ایران و سوریه، دشمن یکدیگر نیستند، بلکه هریک از آنها به مثابه نیروی مکملی در پاسخ به نیاز دیگری عمل می کند. حکومت اسرائیل بدون استفادهی ابزاری از حکومت ایران برای پرت کردن حواس رسانهها و مردم دنیا چطور میتوانست با اعتصاب غذای «حنا الشلبی»، ظلم سیستماتیک علیه مردم فلسطین و تظاهرات گستردهی مردمی در اسرائیل، دست به مقابله بزند؟ حکومت ایران در حالی که تمام تلاش خود را به کار بسته تا مقاومت کارگران، فعالان مدنی، دانشجویان و روزنامهنگاران ایرانی را سرکوب کند، بدون کمک حکومت اسرائیل در ایجاد خطر جنگ، چگونه میتوانست در مقابل مقاومت مردمی در ایران بایستد؟
به باور ما، در چنین پسزمینهای که کمپین ضد جنگ و احترام متقابل میان مردم اسرائیل و ایران در آن شکل گرفته، اعتراض به جنگ باید در پیوند تنگاتنگی با حمایت از حقوق مردم فلسطین و مبارزه با حکومتهای خودکامه و نامشروعی همچون ایران، اسرائیل، سوریه، ترکیه و … باشد که از مسألهی مردم فلسطین برای سرپوش گذاشتن بر کاستیها و قصورشان در عرصهی داخلی و به انقیاد کشیدن بخشهای مختلف مردم در کشورهایشان سوء استفاده میکنند. همینطور مردم فلسطین باید در نظر داشته باشند که عدالت برای فلسطین از طریق حمایت حکومتهای مستبد عملی نمیشود، چرا که این حکومتها صرفاً برای سرپوش گذاشتن بر ظلمهای داخلیشان از حقوق مردم فلسطین دفاع میکنند.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.