این پست نسبتا طولانی مجموعهای از بعضی از مطالبی است که دربارهی اسرائیل و حمله به غزه اینجا و آنجا خواندهام و در گوگلپلاس منتشر کردهام. برای دسترسی بهتر و آرشیو مناسب آنها را با کمی اصلاح و ویرایش اینجا منتشر میکنم.
یک طنز پرداز انگلیسی به نام «مارک استیل» (Mark Steel) در مطلبی به عنوان «چقدر احمق بودم که فکر میکردم بمبهای اسرائیلی همهی این خسارتها را در غزه به بار میآورند» منطق بیمارگونه و وارونهی اسرائیلی را به سخره میگیرد:
در سالهای اخیر جامعهی بشری نسبت به گروههایی که روزگاری در حاشیهی جامعه قرار داشتند صبورتر شده است. اما یک گروه اقلیت وجود دارند که حتی امروز هم میتوانید با آنها تند برخورد کنید: جامعهی بچهکشها… اما به نظر میرسد زمانه در حال عوض شدن است و بالاخره ما آماده میشویم که صدای بچهکشها را هم بشنویم.
…
در رابطه با بمباران غزه حتما اسرائيلیها دلایلی برای اینکه تقصیرها را گردن غزهایها بیاندازند پیدا خواهند کرد. لابد یک وزیر اسرائیلی خواهد گفت: «مردم غزه همیشه گلایه میکنند که در ناحیهای پرتراکم زندگی میکنند. بنابراین ما تا جایی که بتوانیم کمکشان میکنیم که جمعیتشان را کمتر کنند تا فضای بیشتری داشته باشند. اما آنها هنوز ناراضی هستند. بعضی مردمان هیچوقت راضی نمیشوند».
…
نتانیاهو دربارهی حقوق شهروندی بچهکشها صحبت خواهد کرد و به همه خبر خواهد داد که فلسطینیها از جسد بچههای خود پشته میسازند تا دل دیگران را به رحم بیاورند.
…
همینطور که زمانه عوض میشود شاید نتانیاهو و سخنگوهایش گامی به پیش بگذارند و «راهپیمایی و کارناوال بچهکشها» را سازماندهی کنند که در آن همهی بچهکشها بتوانند با فراغ خاطر و امنیت دور هم جمع شوند و نگران این نباشند که برای رسیدن به حقوق اولیهی خود مبنی بر بمباران مدرسهها از سوی جامعه تحقیر شوند.
پروپاگاندای اسرائیلی سابقهی موفقی دارد چرا که اسرائیلیها استاد پروپاگاندا هستند. اما این روزها که مشروعیت جهانی این رژیم به سرعت کاهش مییابد نمونههای ضعیف پروپاگاندای اسرائیلی نیز بسیار دیده میشود. مثلا به این تلاش مذبوحانه برای نشان دادن اخلاق نظامی در ارتش این کشور توجه کنید:
پلیس نظامی تصمیم گرفت دربارهی یک سرباز اسرائیلی که متهم است حین عملیات در غزه وجه نقد از یک خانه برداشته تحقیق کند. این سرباز در حال حاضر در بازداشت به سر میبرد.
پروپاگاندایی که معکوس میکند چرا که بررسی تخلفهایی چنین جزئی در شرایطی که بچهکشی گسترده و ترور دستهجمعی جمعیت بیدفاع غزه توسط جزء و کل ارتش اسرائیل با بیتوجهی مطلق پلیس نظامی مواجه میشود فقط میتواند افشاگر عمق و گستردگی فاشیسم و تروریسم دولتی در این کشور باشد.
«مایک لوکوویچ» (Mike Luckovich) کاریکاتوریست آمریکایی و برندهی دو جایزهی پولیتزر «راه حل دو کشوره» را به هجو میکشد:
هی! این یک راه حل دو کشوره است!
کنایهی کاریکاتور بالا واضح است. اسرائیل راه حل دو کشوره (کشور فلسطین مستقل با مرزهای ۱۹۶۷) یا یککشوره (یک کشور واحد بدون سیاست آپارتاید) را به معنای واقعی آن قبول ندارد بلکه میخواهد یک اسرائیل بزرگ داشته باشد و فلسطینیها در گتوهایی که روز به روز تنگتر میشوند محبوس باشند.
اینجا نوشته:
مقاومت فلسطینی نمایش خیرهکنندهای از دقت در جنگ داشته است. به نقل از مقامات اسرائیلی ۶۳ نفر از ۶۶ کشتهی اسرائیلی نظامی بودهاند (تا اول اوت). این در حالی است که فلسطینیها سلاحهای مدرن و پیچیده در اختیار ندارند. با این حال آنها نهایت سعی خود را به کار بردهاند که هدفهایشان غیرنظامی نباشد.
به قول دوستی ارتش اسرائیل به اندازهی کافی در غزه کثافتکاری کرده و نیازی نیست برای توجیه حق دفاع از خود فلسطینیها به آنها صفتهایی را نسبت دهیم که دقیق نیستند. با اینحال نکتهی بالا کماکان جالب است، اصلا آنرا به شکل کنایهای تلخ ببینید. جایی که ارتش تروریست اسرائیل که به پیچیدهترین سلاحها مجهز است در رعایت اولیهترین قوانین جنگ ناکام میماند پارتیزانهای فلسطینی که به راکتهای دستساز، موتورسیکلت و سلاحهای سبک مجهزند کارنامهای موفق ارائه میکنند!
اما چه کسی تروریست است؟ به قول یکی از کاربران توییتر «وقتی ۸۰٪ کسانی که در حملههای تو کشته میشوند غیرنظامیاند اسم این دیگر جنگ نیست. تروریسم است!».
اما آیا اسرائیل حرفهایش را در توجیه تجاوز نظامی به غزه عوض میکند؟ یک تحلیل آماری از گفتههای مقامات اسرائیلی نشان میدهد که ابتدا همهی بحث بر سر گروگانگرفته شدن ۳ نوجوان اسرائیلی بود و اینکه این قطعا کار حماس بوده. دستگیریهای گسترده و برخورد قهرآمیز با حماس آغاز شد (که بعدا اعلام شد ربطی به گروگانگیریها نداشت!). حماس به این تحریکات با پرتاب راکت واکنش نشان داد. راکتها بحث داغ بعدی شدند. حالا بحث بر سر این بود که باید راکتها را متوقف کرد. اما راکتها خسارتی به بار نمیآوردند و مقامات اسرائیلی روی تونلهای غزه فوکوس کردند. «تونلهای ترور» که ظاهرا تهدیدی برای غیرنظامیان اسرائیلی بود.
ویدیوی زیر خلاصهی خوبی ارائه میدهد:
http://www.youtube.com/watch?v=Ksk3Q7gu0BI
به دنبال شکسته شدن سریع آتشبسهای متعدد یک کاربر توییتر مینویسد: جوک دو کلمهای اینروزها «آتشبس اسرائيلی» است. علاوه بر اینکه حول مبحث صلح یک سیرک سیاسی با دلقکهای واقعی راه انداختهاند هیچچیز برای من نفرتانگیزتر از این «تلاشهای از بالا به پایین» اسرائیل و آمریکا و مصر که در آنها طرف فلسطینی حتی حضور ندارد نیست. مگر خواست فلسطینیها چیزی بیشتر از حداقل بوده است؟ جز اینکه خواستار پایان تحریم مرگبار و تحقیرآمیز غزه شدهاند؟
نوآم چامسکی به نقل از راجی سورانی وکیلی که سالها در غزه مانده مینویسد:
وقتی مردم غزه دربارهی آتشبس صحبت میکنند متداولترین جملههایی که میشنوم این است که همه ترجیح میدهند بمیرند تا اینکه به شرایط قبل از جنگ بازگردند. ما آن شرایط را نمیخواهیم. غرور و کرامت برای ما باقی نمانده است. ما اهداف نرم هستیم و خیلی هم ارزانیم. یا این وضعیت بهتر میشود یا اینکه بهتر است بمیریم. این حرفی است که از زبان روشنفکرها، دانشگاهیان و مردم عادی میشنوم. همه این را میگویند.{+}
به دنبال حملهی ارتش اسرائیل به دانشگاه غزه یک مدرس این دانشگاه مینویسد: «اسرائيل با بمب و دروغ به دانشگاه من حمله کرده است»:
من در دانشگاه غزه روزنامهنگاری درس میدهم. برخلاف آنچه اسرائیلیها ادعا میکنند دانشگاههای ما در غزه دپارتمانی برای آموزش نظامی ندارند. درست برعکس دانشگاههای اسرائیلی که اشغال نظامی و توسعهی سلاح بخش لاینفک آنهاست و فعالانه حملهی جنایتبار علیه غزه را تبلیغ کردهاند.
این شعر به نام «اسرائيل گوسالهی سامری است» (Israel is the golden calf) که سرودهی یک یهودی آمریکایی به نام «کوین کوال» (Kevin Coval) است بسیار به دل من نشست. گوسالهی سامری «یا گوسالهی هارون گوسالهای از طلا بودهاست که سامری (به روایت قرآن) یا هارون (به روایت تورات) آنگاه که موسی به کوه طور رفته بود از زر ساخت و بنی اسرائیل را به پرستش آن دعوت کرد». شاعر میگوید همانطور که گوسالهی سامری یک بت و خدایی دروغین بود، اسرائیل نیز دروغی بیش نیست. در جایی مینویسد:
من امشب سوگوار هستم
اما فردا مقاومت خواهم کرد
همراه با آنها که کنار قدرت نایستادهاند
همراه با آنها که کنار سفیدپوستها نایستادهانداسرائیل! خداوند یک کودک است
در غزه، در فلسطین
که صبح امروز از خواب بیدار میشود
تا تو رو بلرزاند
و تو را به خاک افکند
متاسفانه توانایی ارائهی ترجمهی کاملی از آن را ندارم اما چنانچه انگلیسی میدانید حتما بخوانید.
(حین تنظیم این پست دوستی زحمت ترجمهی کامل را به فارسی کشیدند که جداگانه منتشر میکنم).
یکی از نمایندگان کنگرهی آمریکا به نام «استیو اسرائیل» (Steve Israel) که بلافاصله بعد از دادن رای مثبت به طرح کمک نظامی ۲۲۵ میلیون دلاری اضافه به اسرائیل به تلاویو سفر کرده توییت میکند:
خطاب به شما که برای من توییتهای خشمآلود میفرستید و حمایت من از اسرائیل را سرزنش میکنید. آن موقعی که ۱۷۰ هزار غیرنظامی سوری کشته شدند خشم شما کجا بود؟ چرا آن موقع ساکت بودید؟
یکی از کسانی که توییت خشمآلود نوشته بود فرق کشتههای سوری و فلسطینی را اینطور برای جناب نماینده شرح میدهد:
آن کشتار با حمایت شما در کنگره انجام نشد.
توییت کنندهی دیگری مینویسد:
یک سیاستمدار صرب حدود ۱۹۹۴: چرا هیچکس در مورد رواندا حرف نمیزنه؟! …. آقای نماینده آیا این بهترین دفاع شماست؟
«کورنل وست» (Cornel West) فیلسوف و اکتیویست آمریکایی، اوباما را جنایتکار جنگی توصیف کرد. او که از منتقدان دیرینهی رئیسجمهور به شمار می رود گفت:
اوباما شایستهی این عنوان است چرا که پهپادهایش ۲۳۳ کودک بیگناه را کشتهاند. همچنین او زمینهساز کشتار فلسطینیهای بیگناه در غزه و کرانهی باختری رود اردن است… او خواستار پایان «اشغال» فلسطین توسط اسرائیل شد و گفت هر انسانی که «اشغال» و «نابودی» را انتخاب کند «جنایتکار جنگی» است.
«اگر امروز سرزمینهای یهودی توسط فلسطینیها اشغال شده بودند من باز هم دقیقا همین حرفها را میزدم. چرا که خواهران و برادران من این کار اشتباه است، ناعادلانه است و موضع ما به خاطر رنگدانههای پوستمان یا هویت قومیمان نیست بلکه یک موضع اخلاقی است. این یک موضعگیری روحانی و معنوی است که عواقب سیاسی در پی دارد.
راوی شانکار موسیقیدان انسانگرای هند را میشناسید؟ دخترش انوشکا که او هم موسیقیدان است میگوید نمیتواند بیشتر از این ساکت بماند چرا که کاری که اسرائیل درغزه انجام میدهد نسلکشی است.
نمیتوانم بیشتر از این ساکت باشم. موضوع فلسطین دیگر یک مسالهی سیاسی نیست بلکه یک موضوع بشردوستانه است. آنچه الان از طریق بمباران خانهها، بیمارستانها، مدرسهها و پناهگاهها رخ میدهد کشتار سیستماتیک و بیشرمانهی غیرنظامیان فلسطینی شامل کودکان است… اجازه دهید صریح باشم. آنچه رخ میدهد جنایت علیه بشریت است، آپارتاید است، نسلکشی است.
البته کمی بعد در اثر بمباران حامیان اسرائیل لحن انتقادیاش را کمی ملایمتر کرد و پستی انتقادی دربارهی حماس نوشت.
اخیرا با یک اصطلاح جدید آشنا شدهام که ظاهرا لابی اسرائیل در آمریکا روی آن حساس است: «اسرائیل اولیها» (Israel Firsters) . این لفظ به آمریکاییهایی اطلاق میشود که تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند سیاستهای اسرائیل را نقد کنند. آنها منافع اسرائیل را در بالاترین جایگاه قرار میدهند، بعضا حتی بالاتر از منافع کشورشان آمریکا. اما چرا لابی اسرائیل به این اصطلاح حساس است؟ چون اگر از اقلیتی چنددرصدی بگذریم حمایت بیدریغ آمریکا از اسرائیل برای مردم این کشور هزینهزاست. یعنی بازده حمایت آمریکا از اسرائیل از نظر فایده زیان برای عموم آمریکاییها منفی است. علنی شدن گستردهی این موضوع یعنی شکست لابی اسرائیل در افکار عمومی.
دو تصویر.
اوباما پس از امضا کردن دستور پرداخت ۲۲۵ میلیوندلار کمک اضافهی نظامی آمریکا به اسرائیل. به چه فکر میکند برندهی جایزهی صلح نوبل … ؟ کسی میداند؟
اینجا یک لبخند به سرقت رفته است.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در گوگلپلاس دعوت میکنم.
یک فکر برای “غزه: اینجا و اکنون”