اسرائيل گوساله‌ی سامری است

در پست قبلی به شعری اشاره‌ کردم به نام «اسرائيل گوساله‌ی سامری است» (Israel is the golden calf) سروده‌ی یک شاعر یهودی آمریکایی به نام «کوین کوال» (Kevin Coval)احسان زحمت ترجمه‌ی کامل آن‌را کشید که بعد از ویرایش و کمی تغییرات این‌جا منتشر می‌کنم.

اصل شعر را به انگلیسی این‌جا ببینید. در ضمن اگر برای بهتر شدن شعر پیشنهادی دارید لطفا در کامنت‌ها ذکر کنید.

اسرائيل گوساله‌ی سامری است

تیشا بآو یادبودی دروغین است.

ما یهودیان هنگامی که به پرستش بت‌ها روی آوردیم
سرگردانی در صحرا را پذیرفتیم.

ابراهیم
در دکان پدرش، کمر به شکستن بت‌ها بست
چرا که باور داشت
خدا یکتاست.

امروز همچون صد سال اخیر
بزرگترین ظلمی که بر ملت یهود می‌رود
پذیرش این یادبود دروغین
و پرستش کشور اسرائیل است.

اسرائیل؛ بت
اسرائیل؛ خدای دروغین
اسرائیل؛ گوساله‌ی سامری

تئودور هرتزل بنیان‌گذار صهیونیسم مدرن
و یهودی سکولار مجار که به آلمانی‌ سخن می‌گفت
در خاطراتش در ۱۸۹۵ به «بومیان فلسطین» اشاره کرد
– یعنی مردمانی در فلسطین وجود داشتند و فلسطینی نامیده می‌شدند
او نوشت:
«باشد که تلاش کنیم که جمعیت فقیرشان را به پشت مرزهایمان برانیم
و اشتغال در کشورمان را از آن‌ها دریغ کنیم».

و این‌گونه شروع می‌شود
و ادامه می‌یابد
تصاحب سرزمینی که از آن ما نیست

یهودیانی که آسوده در اروپا زندگی می‌کنند
ذهن‌هایشان مسخ قدرت‌های امپریالیستی‌ای است
که پرچم‌هایشان را به اهتزاز در می‌آورند
و از آن‌ها می‌آموزند

ما به پرچم‌ها رشک می‌ورزیم،
و می‌خواهیم پرچم خود را
به اهتزاز درآوریم.

مردان یهود، تحت تاثیر نخوت اروپاییان
پدران اسرائیل شدند. آن‌ها پدربزرگ‌های نژادپرستی هستند
که بر سر میزهای شام ما،
و در رأس کشور ما،
و در مسند راهکارهای دوکشوری می‌نشینند.

آن‌ها همان دروغ‌ها و تاریخ‌های کذبی را تکرار می‌کنند
که در ۱۸۹۷ در بازل سوییس،
در اولین کنفرانس صهیون بر زبان آوردند
دروغ‌هایی که امروز نیز ورد زبان‌شان است

هرتزل نوشت اسرائیل یک مستعمره
و بخشی از دیوار دفاعی اروپا در آسیا خواهد بود
پایگاه مرزی تمدن در مقابل بربریت.

به شما پدر اسرائیل را معرفی می‌کنم
و پدرانی که او پدرشان بود،
و پدران بعد از او.

اسرائیل؛ جانورصفت و کند ذهن

شما یک امپراطوری به وجود آوردید
همچون آمریکا و اروپا
و ۱/۸ میلیون فلسطینی را در گوشه ای از غزه زندانی کردید،
و آن‌ها را در بیمارستان‌ها و مدارس بمباران کردید.

و عاقبت موفق شدید برای خودتان یک نسل‌کشی دست و پا کنید،
یک پاکسازی نژادی؛ برای خود خودتان
یک هولوکاست؛ سند خورده به نامتان
این کاری است که شما انجام می‌دهید.

شما مردمی را از سرزمینشان جدا می‌کنید

ای جالوت‌ها!

اسرائیل گوساله‌ی سامری است

اسرائیل خدایی دروغین است
ما می‌پرستیم. {worship}
ما جنگ‌افروزی می‌کنیم. {war/ship}

این چیزی است که اتفاق می‌افتد
هنگامی که کشوری برپا می‌کنید
و مرزهای جدیدی بر آن می‌بندید

و هنگامی که خود را
در تعارض با دیگری تعریف می‌کنید
وقتی دیگری می‌شوید

اسرائیل! من هیچ ‌جایی دور میز شام تو نمی‌خواهم
من غذایم را با همان گوییوم‌ها {لغت اهانت‌آمیز عبری برای غیر یهود، چیزی شبیه عجم در نزد اعراب}
که تو از آن‌ها متنفری، می‌خورم
یا این‌که تنها غذا خواهم خورد

من «عالیة» را نمی‌خواهم
گستاخی صعود کردن
به مکانی بلندتر
مکانی که همین حالا در آن زندگی هست
و عشق
و نسل‌ آدم‌هایی
که ما نابودشان می‌کنیم.

شهر صلح تو
شهری پر از مرگ است
من شهروندیت خود را باطل می‌کنم.

ما مردمانی آواره‌ایم
که سرنوشتمان سرگردانی است
تا همه‌ی جهان را خانه کنیم
برای خود، و برای دیگران
تا همه جا را
اورشلیم بنامیم
نه تنها یک قطعه زمین را.

اورشلیم یک استعاره است
ای سطحی‌نگران!
ای نژادپرستان!
ای تقلیدگران نسل‌کشان اروپایی/آمریکایی!
ای دیوانگان!

موهبت ما این بود که هر مکان ناپاکی را مقدس کنیم.
نه یک قطعه زمین، که همه‌ی سرزمین‌ها را
نه یک قوم، که تمامی مردمان را
ما انتخاب شده بودیم که سرگردان باشیم
منجی یک شخص نیست، یک آینده است

ما برای رسیدن به مسیح
نه یک شخص که یک عصر
تلاش می‌کنیم.

اسرائیل! تو یک امپراطور هستی
تو کلاهک و جنگ‌افزارداری
و برای جداسازی  به کار می‌بریشان،
و تخریب خانه‌ها و خانواده‌ها
و تفکیک انسان‌ها و نفس‌هایشان
آب تو خون است
و غزه، اتاقک گازی است
که فلسطینیان را در آن حبس کرده‌ای.

اسرائیل! تو گوساله‌ی سامری هستی
ولی من همچنان یک یهودی‌ام
و شما بنی‌اسرائیل را می‌بینم،
که مقابل بت‌هایتان سجده کرده‌اید.

بت‌هایتان را بکشید!
بت‌هایتان را به درک بفرستید.

هر جوان
هر یهودی جوان
هر کس که نام او نتانیاهو نیست
هر کس که یک نخست وزیر اسرائیلی جنایتکار جنگی نیست

به ما دروغ گفته‌اند
از ما سواستفاده کرده‌اند
ما را بدون چاره گذاشته‌اند

یهودیت شما،
بسته به وفاداری خدشه‌ناپذیرتان به کشوری،
که به نام شما جنایت می‌کند نیست.

اسرائیل یک آیین نیست
اسرائیل گوساله‌ی سامری است
و خداوند
کودکی در غزه است.

این هولوکاست است
این نسل کشی است
این پاکسازی قومی است
این همه‌ی آن چیزهایی است
که بیش از این نباید باشند.

اسرائیل من از تو متنفرم.

امروز در تیشا بآو
من برای فلسطین،
و برای غزه،
عزاداری می‌کنم.

صهیونیسم، نژادپرستی است.
از آمریکا بپرس که چه رخ خواهد داد
هنگامی که ایده‌ی بنای کشوری را
بر برتری عده‌ای بر انسانیت همگان قرار دهی.

بومیان کجایند؟
همه‌ی بومیان این کشور،
این شهر،
اسرائیل؟

من برای اخلاق یک مردم عزاداری می‌کنم
برای یک جهان،
برای کشور‌ها، اینجا یا آن‌جا

من عزاداری می‌کنم؛
برای زندگی‌هایی که در زندان‌ها پژمرده می‌شوند
زندان‌هایی که برای سیاهان و رنگین‌پوستان در آمریکا ساخته شدند
من عزاداری می‌کنم
برای زندگی‌هایی که در زندان‌های بدون سقف غزه از دست می‌روند.

همین جنگ، هر روز در سرتاسر دنیا
فقرا و کارگران و بومیان را هدف قرار می‌دهد
و امروز قرعه به نام فلسطین افتاده است.

من امشب سوگوارم
اما فردا صبح،
دوباره مقاومت خواهم کرد
همراه با آن‌ها که طرف زورگویان نیستند
و آن‌ها که طرف سفیدپوستان نیستند

اسرائیل! خداوند کودکی است
در غزه، در فلسطین
که امروز بیدار می‌شود
تا تو را بلرزاند و با خاک یکسان کند.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در گوگل‌پلاس دعوت می‌کنم.

بهار بخوانیم

قبل از هر چیز اجازه بدین نوروز ۱۳۹۳ رو به همه‌ی شما دوستان عزیزی که به این‌جا سر می‌زنید تبریک بگم. قصدم این بود که این پست رو روز اول عید منتشر کنم که متاسفانه نشد. این مجموعه‌ی شعر در درجه‌ی اول انتخاب یکی از نزدیکانم هست که شعر فارسی بخشی از کلام روزمره‌‌اش هست به گونه‌ای که تقریبا در هر مناسبتی فی‌البداهه و بدون هیچ آمادگی قبلی شعری رو انتخاب می‌کنه و می‌خونه! ازش خواهش کردم که با مضمون بهار چند شعر انتخاب کنه و اون هم زحمت کشید و این‌کار رو کرد. به این مجموعه چند شعر دیگه هم اضافه کردم که اون‌ها هم محصول سلیقه‌ی یکی از دوستانم که مدرس ادبیات فارسیه هست. شعرها اغلب به صورت کامل هستند، اما در برخی موارد به تشخیص این دو عزیزی که اون‌ها رو انتخاب کردن، خلاصه‌ای از اون‌ها آورده شده. امیدوارم شما هم مثل من از خوندن اون‌ها لذت ببرید.

علاوه بر متن پست، شعرها رو می‌توانید به صورت پی‌دی‌اف (PDF) از این‌جا دریافت کنید.

بهار بخوانيم
گزيده‌اي از اشعار فارسي با مضمون بهار

ادامه نوشته »

مذاکرات ایران و آمریکا: گامی دیگر به سوی جنگ؟

از پوشش محدود و توجه اندکی که به مذاکرات ایران و آمریکا در عراق می‌شود تعجب نمی‌کنید؟ آیا دقت کرده‌اید که این مذاکرات همیشه در حاشیه اخبار رسانه‌های آمریکایی قرار داشته است و هر اشاره‌ رسمی‌ای هم که به آن شده فقط در جهت تاکید نقش ایران در ناامنی‌های عراق بوده است؟

آمریکا این مذاکرات را کاملا از موضع بالادست و در حالی‌که کارت‌های برنده بازی را در دست دارد به پیش می‌برد. از یک‌سو ایران محاصره شده توسط نیروهای نظامیش را به یک متهم ردیف اول در جامعه جهانی تبدیل کرده است که سایه تحریم‌های سنگین اقتصادی و به دنبال آن دخالت‌های نظامی بر سرش سنگینی می‌کند و از سوی دیگر آن‌چنان سناریوی مفصل و رنگینی در رسانه‌های جهانی جهت انسانیت‌زدایی از ایران و ایرانیان به راه انداخته است که شاید بتوان آن را با سناریوی انسانیت‌زدایی از عراق و عراقیان مقایسه کرد. اما پیش‌بینی مراحل بعدی این بازی شوم چندان هم دشوار نیست. در واقع خطوط اصلی این سناریو چندین و چند بار در سال‌های اخیر تکرار شده است:

1. انتخاب هدف:
هدف را از میان کشورهایی انتخاب می‌کند که دارای حاکمیت ضعیف یا شکست خورده که فاقد محبوبیت مردمی است بوده و از نظر بین‌المللی نیز کم و بیش منزوی است. مثال: کره شمالی،‌ افغانستان، یوگوسلاوی ،عراق، ایران، سودان،‌ …

2. بهانه گیری و منزوی کردن کشور هدف:
با توجه به نوع هدف انتخاب شده به راحتی نقاط ضعف مهم و حساسیت‌برانگیزی مانند حقوق بشر، دموکراسی، سلاح‌های کشتار جمعی، برنامه‌های هسته‌ای غیر‌صلح‌آمیز،‌ نسل‌کشی، حمایت از محافل تروریستی، … پیدا می‌کند و رسانه‌ها نیز آنها را در بوق و کرنا می‌کنند.

3. انسانیت‌زدایی از کشور هدف از طریق بزرگ‌نمایی بدی‌ها و نشان ندادن چهره واقعی:
با استفاده از تکنیک تبلیغاتی تکرار-تکرار-تکرار مردم جهان و به خصوص آمریکا را متقاعد می‌کند که کشور هدف چیزی جز حکومت آن نیست و حکومت آن هم جز بدی چیزی نیست. همانگونه که مردم در اثر تکرار متقاعد شده‌اند کوکاکولا نوشیدنی خوبی است، کم‌کم متقاعد می‌شوند میلوسویچ یا صدام یا احمدی‌نژاد مظهر و سمبل شرارت و بدی هستند و کشورهای هدف نیز کانون شرارت و فتنه.

4. مهر تایید توسط قانونی:
با فشار آوردن به سازمان‌های بین‌المللی و کشور‌های دیگر موضوع به سازمان‌های بین‌المللی کشانیده می‌شود و کشوری که از قبل چهره‌ای منفی و کریه در سطح افکار عمومی پیدا کرده بود از نظر قوانین بین‌المللی نیز محکوم می‌شود. به عبارت دیگر بهانه‌گیری‌ها دیگر جنبه شایعه یا ادعا ندارند، بلکه لباس قانون بین‌الملل نیز به تنشان پوشانیده شده است.

5. چند مذاکره فرمایشی انجام می‌شود (فقط برای اینکه ثابت شود اینها اصلا حرف حالیشان نیست!):
تلاش فرمایشی جهت نشان دادن اینکه همه راه‌های صلح‌آمیز به به بن بست رسیده است و اصولا کشور هدف از بس بد است که نمی‌توان به هیچ عنوان با آن به هیچ نتیجه عقلانی‌ رسید. در این چند مذاکره تشریفاتی که خبر آن در رسانه‌های مهم پخش می‌شود اما محتوای آن کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد صحبت‌ها، درخواست‌ها یا حتی پیشنهادات مصالحه یا عقب‌نشینی طرف مقابل با بی‌توجهی و سردی روبه‌رو می‌شود.

6. حالا همه می‌دانند و توجیه شده‌اند که راه حل نظامی تنها راه حل ممکن است، تلاش رسانه‌ای برای نشان دادن خطر روز افزون کشور هدف برای امنیت آمریکا تشدید شده است. هر روز اخبار هولناک‌تری از هیولایی که ساخته و پرداخته دست هنرمند رسانه‌هاست به گوش مردم می‌رسد. در این میانه حاکمیت ضعیف و ناکارآمد کشور هدف نیز با رفتار ناشیانه خود مهر تاییدی به ادعاهای قبلی آمریکا می‌زند. (مثلا: سرکوب دانشجویان و دگراندیشان ایران مهر تاییدی است به چهره‌ای که آمریکا از ایران به عنوان «یک کشور بد که همه چیز در آن بد است» به جهانیان نشان داده است.)

7. یک کاتالیزور تصادفا رخ می‌دهد. اگر هم رخ ندهد عمدا طراحی و پیاده‌سازی می‌شود (11 سپتامبر، حمله صدام به کویت، …)
یک حمله تروریستی مفصل در آمریکا کافی است که انگشت‌ها همه به سمت ایران نشانه رود. تصور کنید یک حمله تروریستی هسته‌ای در آمریکا اتفاق بیفتد. همه باور خواهند کرد که کار ایران بوده و بنگ!!!!

8. بدون هیچ بررسی و تحقیقاتی در رسانه‌ها اعلام می‌شود که کارکار فلانی بوده است. همه چیز آماده است و افکار عمومی هم باور می‌کند. همانطور که باور کرد صدام مرتبط با بن‌لادن‌ بوده است. حمله پیشگیرانه به منظور دفاع بر حق شخصی (حمله به افغانستان) هم که حق مسلم ابرقدرت نظامی و اقتصادی جهان است. بنگ!!

9. پس از حمله نظامی، ناگهان موضوع صحبت رسانه‌ها عوض می‌شود. تا به حال بحث بر سر خطرات کشور هدف برای امنیت آمریکا بود. اما موضوع بحث الان بازسازی و پیاده‌سازی دموکراسی است.

××××××××

وضعیت ایران و آمریکا در سناریوی بالا مرحله 5 می‌باشد. موج‌های اولیه مرحله 6 نیز کم‌کم در حال اوج گرفتن است و زمزمه‌هایش از گوشه و کنار به گوش می‌رسد.

اما آیا واقعا سناریوی شوم فوق در ایران تکرار خواهد شد؟