چطور تحریم می‌تواند ماشین پروپاگاندا و لابی اسرائيل را خنثی کند؟ (معرفی سه کتاب)

امروز سه کتاب درباره‌ی اسرائیل معرفی می‌کنم که هر سه را می‌توانید به صورت PDF رایگان از همین‌جا دریافت کنید.

(۱)

The Case for Sanctions Against Israel

فهرست مولفان کتاب «پرونده‌ای برای تحریم اسرائیل» به اندازه‌ی کافی گویاست: نوامی کلاین، ایلان پاپه، اسلاوی ژیژک و …

امیر کاف می‌نویسد:

انتشارات ورسو (VERSO) کتاب خوبش به نام «پرونده‌ای برای تحریم اسرائیل» (The Case for Sanction Against Israel) را برای مدت محدودی به صورت رایگان روی سایتش گذاشته. من تازه دانلود کردم و هنوز نخواندم اما اسامی نویسندگانش چشمگیر است. برای دوستانی که نمی‌دانند، انتشارات ورسو متعلق به گروه «چپ نو» (The New Left) است که نشریه‌ی معروف New Left Review را هم منتشر می کند.

علاوه بر سایت ناشر که کتاب را با فرمت epub در اختیار شما قرار می‌دهد نسخه‌ی PDF آن‌را می‌توانید از این‌جا دریافت کنید.

(۲)

8303274

در رابطه با درک بهتر شیوه‌ی پروپاگاندای اسرائیلی در سال ۲۰۰۹ گزارشی منتشر شد که به صورت دستورالعملی برای سیاست‌مداران، فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران مدافع اسرائيل تهیه شده بود. توصیه‌های این گزارش که به کمک روش‌های علمی و گردآوری اطلاعات روان شناسی و جامعه شناسی تهیه شده است بسیار روشن‌گر و عریان هستند. این گزارش که به سفارش یک مخزن فکر حامی اسرائیل تهیه شده «پروژه‌ی اسرائیل ۲۰۰۹: لغت‌نامه‌ی جهانی» (The Israel Project’s 2009: Global Language Dictionary) نام دارد. محمد کازرونی ‎ به نقل از ایندیپندنت این کتاب را این‌طور معرفی می‌کند:

ماشین پروپاگاندای اسرائیل به قدری مزوّرانه و منفور است که تیغش به این سادگی‌ها نمی‌برد. با این حال، روش‌هایی که توسط پروپاگاندیست‌های اسرائیلی جهت توجیه جنایت و استعمار به کار می‌رود، عمدتاً حساب‌شده و جالب توجه است. نوشته‌ی زیر ترجمه‌ی مقاله ایست که روز یکشنبه ۲۷ ژوئیه در روزنامه‌ی ایندیپندنت چاپ شده است، و نشان می‌دهد که روش‌های مورد استفاده‌ی سخن‌گویان و مقامات دولت اسرائیل مبتنی بر مطالعات دقیق جامعه‌شناسانه است تا بتواند بیشترین تأثیر را بر روی افکار عمومی دنیا (به خصوص غرب) داشته باشد. به طور خاص، یک مطالعه‌ی محرمانه که ۵ سال پیش توسط یک سیاستمدار امریکایی انجام گرفته، توصیه‌های کاربردی جالب توجهی برای افزایش کارآیی پروپاگاندای اسرائیل در جنگ رسانه‌ای دارد. آن را سریع و غیر دقیق ترجمه کردم تا مخاطبان بیشتری با واقعیت پروپاگاندا اسرائیل اشنا شوند.

پاتریک کاکبورن در روزنامه‌ی ایندیپندنت
۲۷ جولای ۲۰۱۴

سخنگوهای دولت اسرائیل به صرافت افتاده‌اند تا به رسانه‌ها توضیح دهند چرا بیش از ۱۰۰۰ نفر فلسطینی را، که بیشترشان شهروندان عادی بوده‌اند، در غزه کشته‌اند، در حالی که تنها سه غیرنظامی توسط راکت‌های حماس در اسرائیل کشته شده است. اما در تلوزیون و رادیو و در روزنامه‌ها، سخن‌گویان دولت اسرائیل مانند مارک رگِو ، اینبار به خلاف گذشته، با چهره‌ای کمتر پرخاشجویانه ظاهر می‌شوند. پیش از این، سخن‌گویان دولت اسرائیل آشکارا نسبت به تعداد بالای کشته‌های فلسطینی بی‌تفاوت بودند، اما این‌بار اوضاع متفاوت است.

پشت این بهبود مهارت‌های روابط عمومی سخن‌گویان اسرائیل دلیلی نهفته است. رفتار آنها نشان از آن دارد که آنها دارند به یک گزارش حرفه‌ای، محققانه، و محرمانه عمل می‌کنند، که به آنها می‌آموزد چگونه بر رسانه‌ها و افکار عمومی در امریکا و اروپا تأثیر گذارند. این گزارش محرمانه توسط یکی از متخصصین سیاست‌گذاری و برآورد افکار عمومی در حزب جمهوری‌خواه امریکا به نام دکتر فرانک لانتز تدوین شده، که پنج سال پیش با حمایت مالی نهادی به نام «پروژه‌ی اسرائیل» صورت پذیرفت. این نهاد غیردولتی که در امریکا و اسرائیل دفتر دارد، گزارش مزبور را برای «آنهایی که در خط مقدم نبرد رسانه‌ای برای اسرائیل می‌جنگند» منتشر نمود.

در تمام ۱۱۲ صفحه‌ی این گزارش محرمانه، این عبارت به چشم می‌خورد: «از چاپ و توزیع آن خودداری کنید». دلیل این امر هم روشن است. گزارش لانتز، که عنوان رسمی آن «لغت‌نامه‌ی جهانی مربوط به پروژه‌ی اسرائیل در سال ۲۰۰۹» است، تقریباً بلافاصله پس از انتشار محرمانه به رسانه‌ها درز کرد و نشریه‌ی نیوزویک آنلاین خبر از انتشار این گزارش داد. بااین‌حال، اهمیت واقعی آن چندان روشن نبود. خواندن این گزارش به همه توصیه می‌شود، به خصوص خبرنگارانی که به سیاست رسانه‌ای اسرائیل علاقه‌مند‌اند، چرا که لیستی از بایدها و نبایدهایی برای سخنگویان دولت اسرائیل ارائه داده است.

این گزارش اطلاعات بسیار مفیدی در مورد شکاف عمیقی که میان اعتقاد واقعی سیاستمداران اسرائیلی و گفته‌های انان وجود دارد به ما می‌دهد. آنچه که آنها می گویند بر اساس نظرسنجی‌های دقیق و علمی تنظیم شده، تا آنچه به گوش مخاطب امریکایی می‌رسد معلوم باشد. بی‌شک، هر خبرنگاری که با سخن‌گوی دولت اسرائیل مصاحبه می‌کند باید ابتدا خلاصه‌ای از این گزارش را مطالعه نماید.

این گزارش پر است از توصیه‌های صریح و جالب در مورد اینکه سخن‌گویان دولت اسرائیل چگونه باید پاسخ‌های خود را برای مخاطبین مختلف تغییر دهند. به عنوان مثال، در بخشی از این گزارش آمده: «آمریکایی‌ها معتقدند که اسرائیل حق دفاع از مرزهای خود را دارد. اما نباید به دام تعیین دقیق حدود و ثقور این مرزها بیافتید. از صحبت درباره‌ی مختصات مرزی و توضیح درباره‌ی مرزهای قبل از ۱۹۶۷ و بعد از آن بپرهیزید، چون تنها نتیجه‌ی آن یادآوری پیشینه‌ی نظامی اسرائیل به مخاطبان امریکایی خواهد بود. به خصوص در مواجهه با رسانه‌های متمایل به جریان چپ، این به ضرر شما است. به عنوان مثال، وقتی سخنگوی اسرائیل درباره‌ی مرزهای این کشور با تعریف سال ۱۹۶۷ سخن گفت، حمایت افکار عمومی از حق دفاع اسرائیل از مرزهایش از ۸۹ درصد به ۶۰ درصد کاهش یافت.»

در مورد حق بازگشت آوارگان فلسطینی که در درگیری‌های ۱۹۴۸ و سال‌های پس از آن از سرزمین خود رانده شدند و دیگر حق بازگشت به خانه‌های خود را نیافتند چه؟ اینجا دکتر لانتز پیشنهاد هوشمندانه و ظریفی به سخنگوها ارائه می‌دهد. او می‌گوید: «بحث بر سر حق بازگشت مسأله‌ی پیچیده‌ای برای اسرائیلی‌ها است، چراکه بیشتر پاسخ‌هایی که به مسأله‌ی حق بازگشت آوارگان داده می‌شود، یادآور توجیه حامیان آپارتاید در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۸۰ است که قائل به حق برابر، اما جداسازی قومی بودند. حقیقت آن است که آمریکایی‌ها فلسفه‌ی برابر اما تفکیک‌شده را نه می‌پسندند، نه باور دارند، و نه می‌پذیرند.»

حال، سخنگوی دولت اسرائیل چگونه باید به این سؤال که به اعتراف خود گزارش، مسأله‌ی پیچیده‌ایست پاسخ دهد؟ آنها باید بر روی لغت درخواست تأکید کنند و مسأله‌ی بازگشت آوارگان را به عنوان تقاضا و درخواست مطرح کنند، چراکه امریکایی ها کسانی را که مدام تقاضا می‌کنند نمی‌پسندند. «بهتر است بگویید فلسطینی‌ها به کشور خود راضی نیستند، و حالا تقاضای دسترسی به مناطقی در داخل خاک اسرائیل دارند.» پیشنهاد دیگر برای سخن‌گوی دولت اسرائیل آن است که حق بازگشت می‌تواند به عنوان یکی از موارد توافق جامع نهایی در آینده باشد.

دکتر لانتز در این گزارش به این نکته اشاره می‌کند که آمریکایی‌ها به طور کلی از مهاجرت در حجم بالا به داخل خاک امریکا بیم دارند، بنابراین، اشاره به مهاجرت گسترده‌ی فلسطینی‌ها به داخل خاک اسرائیل بسیار مفید خواهد بود. اگر هیچ چیز دیگر کار نکرد، بگویید که بازگشت آوارگان فلسطینی «تلاش برای دستیابی به صلح را از مسیر خود خارج خواهد کرد».

گزارش لانتز پس از عملیات سرب گداخته در ماه دسامبر ۲۰۰۸ و ژانویه ۲۰۰۹ نوشته شده. در آن عملیات ۱،۳۸۷ فلسطینی و ۹ اسرائیلی کشته شدند.

در این گزارش، یک فصل کامل به توصیف حماس به عنوان «مانعی بر سر راه صلح، و گروهی که از سوی ایران حمایت می‌شو» اختصاص داده شده است. متأسفانه، در عملیاتی که در حال حاضر در غزه در جریان است، این حربه‌ی پروپاگاندای اسرائیل چندان کارآیی ندارد، چرا که رابطه‌ی حماس و ایران بر سر مسأله‌ی سوریه تیره شده، و این گروه هیچ تماسی با تهران نداشته است. روابط دوستانه‌ی حماس و تهران، به برکت حمله‌ی اسرائیل، تنها چند روز است که از سر گرفته شده است.

بیشتر توصیه‌های دکتر لانتز در مورد لحن صحبت و بازنمایی وضعیت اسرائیل است. او معتقد است که ابراز همدردی با فلسطینی‌ها به شدت اهمیت دارد: «کسانی که به راحتی تحت تأثیر قرار می‌گیرند برایشان مهم نیست که شما چقدر می‌دانید، تا زمانی که دریابند شما چقدر (به کشته‌ها) اهمیت می‌دهید. حتماً با آسیب‌دیده‌ها از هر دو سو ابراز همدردی نمایید». این نکته می‌تواند ابراز همدردی همراه با تأسف بسیار شدیدی که اخیراً از سوی سخن‌گویان دولت اسرائیل شاهدش بودیم را توجیه نماید. بعضی از سخنگویان اسرائیل تا حد اشک‌ریزی برای وضعیت فلسطینی‌هایی که زیر بمب و توپخانه‌ی ارتش اسرائیل قرار دارند پیش رفته‌اند.

در یک جمله که در گزارش مزبور برجسته شده، زیرش خط کشیده شده، و با حروف بزرگ نوشته شده، دکتر لانتز می‌گوید که سخن‌گویان و یا رهبران اسرایل هرگز و به هیچ وجه نباید «کشتار عمدی زنان و کودکان بیگناه را توجیه نمایند»، و باید با تمام کسانی که اسرائیل را به ارتکاب چنین جرمی متهم می‌کنند با پرخاشگری برخورد کنند و مسأله را نپذیرند. با این حال، پنجشنبه‌ی گذشته، زمانی که ۱۶ فلسطینی که در مدرسه‌ی سازمان ملل پناه گرفته بودند کشته شدند، سخن‌گویان اسرائیل برای اجرای این نسخه با مشکل روبرو بودند.

در این گزارش لیست کلمات و عباراتی وجود دارد که باید استفاده شوند، و لیستی از کلمات و عبارات که نباید مورد استفاده قرار گیرند. کلی‌گویی و استفاده از جملات و عبارات نرم و احساسی در صدر توصیه‌ها است. «بهترین راه، و تنها راه برای دستیابی به یک صلح پایدار، دسترسی به احترام متقابل است». از همه مهمتر، تمایل اسرائیل به صلح با فلسطینی‌ها می‌بایست در تمام مدت مورد تأکید قرار گیرد، چرا که آمریکایی‌ها به شدت علاقه‌مند به رسیدن به چنین چیزی هستند. اما هرگونه فشاری به اسرائیل برای ایجاد صلح واقعی می تواند با آوردن عباراتی از این دست تقلیل یابد: «قدم به قدم، و مرحله به مرحله»، چرا که این نوع نگاه «به عنوان یک اصل اولی در معادله‌ی صلح قابل پذیرش است».

دکتر لانتز به عنوان نمونه‌ی کارآمد از سخن کوتاه و تأثیرگذار از سوی اسرائیل، پیشنهاد می‌دهد که بگویید: «من به طور خاص می‌خواهم با مادران فلسطینی که فرزندانشان را در این جنگ از دست داده‌اند ابراز همدردی کنم. هیچ پدر و مادری نباید فرزندان خود را به خاک بسپارند.»

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، یک بار اعلام کرد که «الآن زمان آن فرا رسیده که کسی از حماس بپرسد: شما دقیقاً دارید چه کاری برای کامیابی و موفقیت مردم خود انجام می دهید؟» عمق نفاق و ریاکاری نهفته در این جمله کاملا روشن است. کافی است بدانیم حصر هفت ساله‌ی اقتصادی غزه موجب شده تا این منطقه با فقر و فلاکت دست و پنجه نرم کند.

در هر موقعیتی، اتفاقات جاری به نحوی توسط سخن‌گویان اسرائیل نشان داده می‌شود که مخاطب امریکایی و اروپایی تصور کنداسرائیل خواهان صلح با فلسطینی‌ها است و آماده‌ی کوتاه آمدن برای دسترسی به این هدف است، در حالی که تمام شواهد حاکی از آن است که اصلاً چنین چیزی صحت ندارد. با وجود اینکه هدف گزارش مزبور چیز دیگری بوده است، اما کمتر گزارشی تا به حال به این حد از اهداف پشت پرده‌ی اسرائیل در زمان جنگ و صلح پرده برمی‌دارد.

تا جایی که می‌دانم این کتاب به فارسی ترجمه نشده است که فکر می‌کنم ترجمه‌ی آن از واجبات است و امیدوارم توسط دوستانی که در این حوزه فعالیت حرفه‌ای می‌کنند انجام شود. به هر حال کتاب را می‌توانید از این‌جا دانلود کنید.

(در پی‌نوشت اشاره کردم که کتاب به فارسی ترجمه شده. نسخه‌ی فارسی را از این‌جا دریافت کنید.)

(۳)

israelLobby

همان‌طور که می‌دانید دولت آمریکا (دولت و کنگره و سنا) به صورت بی‌دریغ و بی قید و شرط از اسرائيل و سیاست‌های جنایت‌بار آن حمایت می‌کند. یکی از دلایل این حمایت حضور لابی قدرتمند اسرائیل در آمریکاست که به تار و پود قدرت و رسانه در این کشور نفوذ کرده است. یکی از بهترین کتاب‌هایی که کمیت و کیفیت حمایت‌های آمریکا از اسرائیل را شرح می‌دهد کتاب «لابی اسرائيل و سیاست خارجه‌ی آمریکا» (The Israel Lobby and U.S. Foreign Policy) است. کتابی بسیار روشن‌گر درباره‌ی واقعیت‌های سیاسی حاکم بر دنیای امروز.  این کتاب را می‌توانید از این‌جا دریافت کنید.

به طور خلاصه سه کتاب بالا درباره‌ی «لابی»،‌ «پروپاگاندا» و «تحریم» هستند: چطور اسرائیل به کمک تکنیک‌های گسترده‌ی پروپاگاندا و لابی گسترده در آمریکا موفق شده است عرصه‌ی سیاسی و اجتماعی در آمریکا را به سود خود شکل دهد؟ شباهت رژیم اسرائیل به رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی چگونه است و ضرورت و تاثیر اعمال تحریم‌های موثر علیه این کشور به چه صورت است؟ ما به عنوان شهروندانی که خارج از دایره‌ی قدرت-خشونت هستیم چکار می‌توانیم بکنیم؟

عنوان این پست را با در نظر گرفتن همین تم انتخاب کرده‌ام.

پی‌نوشت: ظاهرا کتاب «پروژه‌ی اسرائیل ۲۰۰۹: لغت‌نامه‌ی جهانی» به صورت «مخاطب محدود» به زبان فارسی ترجمه شده است. دوستی زحمت کشیدند و نسخه‌ای از آن را برای انتشار در بامدادی فرستادند. از ایشان به خاطر توجه به موضوع تشکر می‌کنم. فایل فارسی را از این‌جا دریافت کنید.


<

p style=»text-align:justify;»>با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در گوگل‌پلاس دعوت می‌کنم.

معرفی کتاب: فلسطین

این نوشته‌ را عینا از وبلاگ «نهیب حادثه» باز نشر می‌کنم.

الان که این متن نوشته می‌شود احتمالاً چند کشته‌ی جدید به تل اجساد غزه در حال اضافه شدن است. سخت است در میانه‌ی چنین وضعی آدم قصد کند به جای خون به جوش آوردن و داد زدن، پشت میز بنشیند و باقی را به خواندن کتاب قصه دعوت کند. اما اگر الان وقتش نباشد هیچ زمان دیگری هم وقتش نیست. سال ۲۰۰۱ روزنامه‌نگار تک‌رو و عجیبی به نام «جو ساکو» (Joe Sacco) کتابی منتشرکرد به نام «فلسطین» که مجموعه‌ای بود از کمیک استریپهایی که از سفرش به اسراییل و مناطق اشغالی کشیده بود. کمیک‌ها در ابتدا در قالب مجلدهای کوچک چاپ و در نهایت در هیبت یک کتاب مستقل توزیع شدند. این کتاب از هر جهت بی‌نظیر است. به عنوان یک اثر ژورنالیستی به شدت جذاب، دقیق و هدفمند است. به عنوان یک اثر روایی فوق‌العاده گیراست (البته باید حدود بیست صفحه اولش را بخوانیم تا قلابش در ذهنمان گیر کند. فصل اول بسیار گیج‌کننده است). از حیث نوآوری‌های تکنیکی هم در بالاترین سطح ممکن در ژانر خودش است.

مهم‌ترین نکته‌ی این کتاب ساختار «فراروایی» (meta-narrative) است یعنی روایت خود نویسنده را هم شامل می‌شود و بخش عظیمی از محتوای داستانی که نتیجه‌ی گزارشهای پیاپی جناب ساکو است در قالبی عرضه شده که  نویسنده خود را در معرض قضاوت هم خواننده و هم خود قرار می‌دهد. ساکو با تمام تعصبات و پیش‌داوریهای یک خارجی وارد فلسطین می‌شود و در حین ضبط وقایع آرام آرام متوجه تغییر خود نسبت به باورهای پیشینش می‌شود. خبرنگار/نقاشی که در انتهای کتاب در حال ترک فلسطین است آدمی‌ست خرد شده و عصبی که توان هضم آنچه دیده را ندارد. آدمی که با واقعیت خودش بیشتر روبه‌رو شده تا واقعیت تاریخ؛ فهمیده تا چه حد فهمیدن سخت است و دیده تا چه میزان دیدن شجاعت می‌خواهد. کتاب فقط روایت رنج و دردسر مردم فلسطین نیست. حکایت روبه‌رو شدن با روزمرگی این رنج است. اینجا قصه‌ی کشته شدن یک کودک تبدیل می‌شود به داستان طولانی زندگی یک مادر که با خاطره از دست دادن فرزندش هر روز زندگی می‌کند. شکنجه شدن یک شهروند معمولی در میان زمان درد و زمان به‌یاد آوردن درد آنقدر کشیده می‌شود که رنج شکنجه ی چند روزه در یک سلول در مقایسه با سختی زیستن با خاطراتش مقیاسی میکروسکوپی پیدا می‌کند. شهروندانی را می‌بینیم که آنقدر در فشاری متفاوت با مردمان معمولی باقی دنیا زندگی کرده‌اند که معیار حساسیتشان نسبت به چیزها به کل به هم ریخته: مرد جوانی که از به یادآوردن خاطره کشته‌شدن افراد فامیل هیچ غصه‌ای بر صورتش نمی‌نشیند، اما ذکر یک جمله‌ای این که دو ماه است بیکار مانده و جلوی زن و بچه خجالت می‌کشد آنقدر بر او فشار می‌آورد که اشک بندنیامدنی از چشمش روانه می‌شود.

کتاب پر است از روایت رنج و بیچارگی، اما چیزی که آن را یگانه می‌کند لحن راوی در برخورد با موقعیت‌های تازه است. طنز عمیق کتاب که عمدتاً معطوف به خود نویسنده است (مثلاً جایی که از مهمان نوازی عجیب فلسطینی ها می‌نالد چون به هر خانه که می‌رود صد بار باید چای بنوشد حتی اگر شده به زور) به اثر طعم عجیبی داده که به همان چای تلخ و شیرینی که  بارها می‌نوشد بی‌شباهت نیست. این کتاب باید خوانده و خوانده شود. برای هر کس که بخواهد زندگی روزمره یک فلسطینی را ببیند یا هر کس که دوست دارد تجربه‌ای غریب از روایت واقعی یک مصیبت معاصر را در قالبی کاملاً متفاوت بخواند.

چون غالب خوانندگان فارسی زبان دسترسی به منبع مستقیم خرید این اثر را ندارند، بنده‌ی حقیر جرم نقض کپی‌رایت را می‌خرم و یک نسخه تمیز و غیرقانونی را اینجا می‌گذارم. اگر پل صراطی درکار بود خوانندگان لطف کنند و من را مخفیانه رد کنند تا نویسنده و ناشر یقه‌ام را نچسبند. Joe-Sacco—Palestine

توضیح: سایز فایل بزرگ است، لطفاً صبور باشید.

معرفی کتاب: شکست مفتضحانه

خواندن کتاب «شکست مفتضحانه» یا «ناکامی» (Fiasco) نوشته استانیسلاو لم را تمام کردم. نمی‌دانم کتاب به فارسی ترجمه شده یا نه*، من ترجمهٔ انگلیسی‌اش را با کیندل (Kindle) خواندم.

این اولین داستان بلندی بود که از لم می‌خواندم. البته فیلم سولاریس را دیده بودم و آشنایی من با لم به‌‌ همان سولاریس بر می‌گردد. خواندن متن اما به نویسنده نزدیک‌تر است و در واقع خواندن «ناکامی» و مقایسه آن با آثار علمی-تخیلی دیگری که خوانده بودم (از کلارک، آسیموف و برادبری و متفرقه‌هایی از دیگران) به من ثابت کرد که نگاه لم به داستان‌های علمی-تخیلی به آنچه من از این نوع داستان‌ها انتظار دارم نزدیک‌تر است و در واقع لم نویسندهٔ علمی-تخیلی مورد علاقه من است.

متن مملو از اصطلاحات علمی و توضیح دربارهٔ جزییات فنی‌ای است که کمتر در نوشته‌های علمی-تخیلی می‌توان پیدا کرد. به طوری که خواندن متن بدون استفاده مکرر از فرهنگ لغت برای من ناممکن بود. این اشاره زیاد به جزییات از یک طرف کیفیت و باورپذیربودن داستان را بالا می‌برد و از طرف دیگر مقصود اصلی نویسنده که پیچیده و عظیم نشان دادن دنیای اطراف در مقابل کوچکی و ناتوانی انسان است را بهتر نشان می‌دهد. شدت و کیفیت بحث‌ها و جزییات فنی‌ای که در داستان به کار برده شده به حدی است که درک همهٔ فرایندهایی که در داستان رخ می‌دهد برای من ناممکن بود و احتمالا هدف لم هم از آوردن این جزییات فنی و دقیق این بوده که‌‌ همان تاثیری که گفتم را در مخاطب بگذارد.

تم اصلی داستان تلاش برای ایجاد اولین برخورد نزدیک با موجودات هوشمند غیرزمینی است که از طریق سفری طولانی در کهکشان انجام می‌شود. به تدریج که داستان به پیش می‌رود فرستادگان زمین با ناشناخته‌های بیشتری از تمدن هدف مواجه می‌شوند که نویسنده از طریق بحث‌های مفصلی که در سفینه میان دانشمندان در می‌گیرد ابعاد روان‌شناختی و فلسفی آن را بیشتر باز می‌کند. هر چه داستان بیشتر جلو می‌رود ناتوانی فرستادگان زمین از درک خصوصیات و انگیزه‌های تمدن هدف بیشتر روشن می‌شود و عاقبت تماس با موجودات ناشناخته به مفتضحانه‌ترین شکست (Fiasco) ختم می‌شود.

در یکی از نقاط داستان، هنگامی که فضانوردان بعد از مواجه شدن با رفتارهای غیرقابل توضیح تمدن بیگانه از کامپیوتری که در سفینه حاضر بود راهنمایی می‌گیرند با حیرت متوجه می‌شوند که الگوریتم‌های کامپیو‌تر هم مانند خود آنان به شدت در «دایره تفکر بشری» محصور است. یکی از دانشمندان با تعجب می‌گوید (نقل به مضمون):

 

ما آمده بودیم تا به کمک کامپیوتر‌هایمان تمدن بیگانه را بشناسیم، اما چیزی که فهمیدیم این بود که ما به کامپیوتر‌هایمان چقدر شبیهیم.

 

لایهٔ دیگری از داستان برخورد فرهنگی بین فرستادگان زمینیان و ساکنان سیارهٔ کوینتا (Quinta) روایت برخوردهای فرهنگی تمدن‌های داخل زمین هم هست. مرحله مرحله در داستان هنگامی که تلاش‌های فضانوردان در برقراری تماس با کوینتایی‌ها شکست می‌خورد و سفینهٔ فضایی دست به اقدامات خشونت آمیز علیه ساکنان سیاره می‌زند داستان را به صورت استعاره‌ای از برخوردهای فرهنگی مشابه در زمین خودمان می‌دیدم. فرستادگان زمین تصورات خاص بشری خود را از ساکنان کوینتا انتظار داشتند و این پیش فرض‌های ریشه دار در فرهنگ و زبان و علم و شیوه تفکر و حتی تخیلات آن‌ها منجر به تفسیر رفتارهای کوینتانی‌ها به شیوهٔ بشری می‌شد. تفسیرهایی که بعضا برخوردهای قهرآمیز با آن‌ها را توجیه می‌کرد. آیا در تاریخ کهن و معاصر کرهٔ زمین شاهد چنین برخوردهای فرهنگی در سیارهٔ خودمان نبوده‌ایم که با نیت مثبت (برقراری تماس) شروع شده باشد و به سرعت به خشونت گراییده باشد؟

سیاره کوینتا همچنین وضعیتی شبیه دوران جنگ سرد و فلج شدن طرفین درگیر در یک رقابت تسلیحاتی غیرقابل خروج را تداعی می‌کند. کوینتا به دنبال رقابت‌های تسلیحاتی به یک ماشین نظامی تبدیل شده است که سرنوشت محتوم آن نابودی است. تمام تلاش‌های فرستادگان زمین برای برقراری تماس با کوینتا شکست می‌خورد چرا که حتی اگر از ناتوانی طرفین به درک متقابل بگذریم، وضعیت تعادل ناپایداری که در کوینتان میان رقبای درگیر ایجاد شده است به حدی شکننده است که هر طرفی که اولین تماس را با قدرت بر‌تر (سفینه زمینی) برقرار کند تعادل را به سود خود به هم خواهد زد. در نتیجه همه طرفین تلاش می‌کنند تا تماسی برقرار نشود. استعارهٔ زیبای خانه‌ای از جنس ورق‌های بازی (house of cards) که در داستان به کار رفته و طرح روی جلد (بالای همین پست) هم به آن اشاره می‌کند همین وضعیت تعادل ناپایدار و شکنندهٔ سیاره‌ای که اسیر رقابت‌های فلج کننده تسلیحاتی و نظامی شده است را نشان می‌دهد.

داستان ناکامی نوشته استانیسلاو لم یک داستان علمی-تخیلی چند وجهی، چند لایه، غنی و پیچیده است که خواندنش را به همه توصیه می‌کنم.

 

* با تشکر از آذین که توی کامنت ها اشاره کرد که کتاب به فارسی ترجمه شده است. به نام شکست در کوئینتا

.

با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

زمینی برای تمامی فصول

بعضی کتاب‌ها ارزش کاغذی که صرف چاپشان شده را ندارند؛ بعضی‌ کتاب‌ها را باید تورق کرد؛ بعضی کتاب‌ها را باید خواند، اما محدود به جغرافیا و زمانی هستند که چون بگذرد کتاب هم به بایگانی تاریخ سپرده می‌شود؛ بعضی کتاب‌ها را اما باید تا پایان عمر، در هر فصل و هر سال و هر جغرافیایی خواند و دوباره خواند، هر وقتی که دِل یا سَر طلب کند.

زمین انسان‌ها در زمره‌ی چنین کتاب‌هایی است.

زمین بیش از هر کتابی از ما به ما می‌آموزد، زیرا در برابر ما ایستادگی می‌کند. بشر هرگاه با مانع درگیر شود توان خود را می‌آزماید اما برای چیره شدن بر مانع به ابزاری نیاز دارد، رنده‌ای یا گاوآهنی می‌خواهد. بزرگر هنگام شخم، رازهای طبیعت را مو به مو بیرون می‌کشد و حقیقتی که به دست می‌آورد حقیقتی کلی است. هواپیما نیز که ابزار کار هوانوردان است انسان را با تمام مسائل کهن درگیر می‌کند.

من تصویر نخستین شب پروازم را بر فراز آرژانتین پیوسته پیش نظر دارم. شب تاریکی بود که فقط روشنایی‌های انگشت‌شمار و پراکنده‌ی دشت همچون ستارگان سوسو می‌زدند.

هر یک از آن‌ها در این دریای ظلمات بر معجزه‌ی جانی آگاه دلالت می‌کرد. در این کانون کتاب می‌خواندند، فکر می‌کردند و راز دل می‌گفتند. در آن دیگر چه بسا در پی کاوش کیهان بودند و خود را با محاسبات سحابی آندرومدا می‌فرسودند و در آن یکی عشق آشیان داشت. این آتش‌ها دورادور در پهنه‌ی دشت می‌درخشیدند و غذای خود را می‌خواستند تا محقرترینشان که از شاعر بود یا آموزگار یا درودگر.

اما در میان این اختران جاندار چه بسیار بودند پنجره‌های بسته و ستارگان خاموش و انسان‌های خواب مانده…

باید کوشید و به هم رسید. باید کوشید و با برخی از این آتش‌ها که دور از هم در دامن صحرا فروزانند پیوند پدید آورد.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی