فرانسه به قهقرا می‌رود؛ بی‌بی‌سی توجیه می‌کند

احتمالا خبر دارید که بحث جدیدی در فرانسه برای حل مشکل بزرگ{!} پوشش اقلیتی از زنان مسلمان در فرانسه که از روبند استفاده می‌کنند مطرح شده.

یک کمیته پارلمانی فرانسه توصیه کرده است که به زنان مسلمان نباید اجازه داده شود در اماکن عمومی مانند بیمارستان ها و مدارس و نیز هنگام استفاده از وسایل نقلیه عمومی روبنده بپوشند. این کمیته همچنین توصیه کرده که به کسانی که از ظاهر آنان چنین بر می آید که از اعتقادات مذهبی افراطی پیروی می کنند، نباید کارت اقامت در فرانسه و نیز شهروندی این کشور داده شود. در گزارش دویست صفحه ای کمیته پارلمانی فرانسه در این باره، همچنین تاکید شده که ملزم کردن زنان به پوشاندن صورت خود با اصول نظام جمهوری فرانسه یعنی سکولاریسم و برابری، مغایرت دارد. انتظار می رود در پی انتشار گزارش دویست صفحه ای کمیته پارلمانی فرانسه، توصیه این کمیته به صورت طرح در پارلمان فرانسه مطرح شده و به بحث گذارده شود. این گزارش در پی ماه ها بحث علنی پس از اظهارات نیکولا سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه است که گفته بود فرانسه با پوشش اسلامی زنان مخالف است. {+}

خوب از ظاهر ماجرا که بگذریم که خیلی مترقی به نظر می‌رسد، طرح چیزی جز یک طرح فاشیستی و نژادپرستانه/تبعیض‌گرایانه (discriminative) نیست. ذهنیتی خطرناک که متاسفانه به نظر می‌رسد این روزها از غرب تا شرق عالم در حال گسترش است.

موضوع شاید برای افکار عمومی فرانسه و بعضی از نوچه‌های نئونازی در اروپا جذاب باشد و به سختی بیشتر از یک خبر چند خطی در حاشیه‌ی صفحه‌ی پنجم روزنامه‌ها اهمیت دارد.

اما جذابیت این موضوع برای مخاطب ایرانی چیست؟ شما بگویید چرا بی‌بی‌سی فارسی می‌آید و توی برنامه‌ی مهم شصت دقیقه‌ (که مخاطبان زیادی دارد چون تفسیر و خلاصه‌ی وقایع روز است) حسابی به جان این خبر حاشیه‌ای می‌افتد و اگر چه خیلی سعی می‌کند بی‌طرفی حرفه‌ای‌‌اش حفظ کند اما در نهایت این حس را منتقل می‌کند که:

  • پوشش روبند نشانه‌ی تفکر ویژه‌ی سیاسی است.
  • منظور از این تفکر ویژه‌ی سیاسی همان بنیادگرایی اسلامی است.
  • تفکر بنیادگرای اسلامی همان تروریسم است.
  • انواع دیگر پوشش‌های مذهبی (مثل کلاه یهودی) نشانه‌ی تفکر ویژه‌ی سیاسی نیستند و فقط پوشش‌های مذهبی معمولی هستند.
  • جامعه حق دارد با پوشش‌هایی که تفکر ویژه‌ی سیاسی را نشر می‌دهند برخورد کند.

تاکید می‌کنم که گزارش و تفسیر بی‌بی‌سی در ظاهر اصلا این نیست. مثلا بعضی از مصاحبه شوندگان یا کارشناسان کاملا با طرح مخالفند و توضیح می‌دهند که این نوع روی‌کرد‌ها آزادی دینی زن‌ها را نادیده می‌گیرد. آقای مهرداد درویش‌پور (موافق طرح) و خانم آزاده کیان (مخالف طرح) هم به برنامه دعوت می‌شوند (تلفنی) و صحبت می‌کنند.

در طول برنامه سعی کردم تا حد امکان منصفانه به آن نگاه کنم. با این وجود بعد از دیدن برنامه شخصا این‌طور برداشت کردم که در مجموع از صحبت‌های خبرنگارها، مصاحبه‌شوندگان و مهمانان دعوت شده موارد بالا به من القا شده است (سعی شده که القا شود). یعنی حتی اگر نیت سازندگان برنامه این نبوده باشد عملا موضوع برای مخاطب بی‌طرف این‌طوری به نظر می‌رسد که بی‌بی‌سی دارد این موارد بالا را تلویحا توی کله‌ی مخاطب تزریق نامحسوس می‌کند.

اما نکته این‌جاست که مخاطب تیپیکال ایرانی بی‌بی‌سی احتمالا بی‌طرف نیست. مخاطبان ایرانی بی‌بی‌سی طبقه‌ی متوسط شهری هستند (حدس می‌زنم، آمار ندارم) که بخش قابل توجهی از آن‌ها (به خصوص جوان‌ترها) نسبت به نمادها و گرایش‌های تندروانه از اسلام حساس هستند. بی‌بی‌سی با پوشش این خبر در درجه‌ی اول و با نوع روی‌کرد تفسیری‌اش در درجه‌ی دوم، مخاطبی که معصومانه نسبت به موضوعی حساس است را به قلمرو خطرناک فاشیسم و نژادپرستی هول می‌دهد.

چرا بی‌بی‌سی این نوع خبرها را که ارزشی کاملا حاشیه‌ای دارند این‌طور شاخص و به تفصیل منتشر می‌کند؟ و چرا به این شیوه‌ی خطرناک؟

شما بگویید.

.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

چهار کلمه از زبان دیگران: ملت ایران، ایالات متحده، آب گل‏آلود، منشور حقوق

از صحبت‏های آقای حمید دباشی (Hamid Dabashi) ایران‏‏شناس و استاد دانشگاه کلمبیا در جمع ایرانیان حاضر در روبه‏روی سازمان ملل:

ما این‏جا هستیم که به تصمیم‏گیرندگان در کنگره‏ی ایالات متحده بگوییم که از تدبیر رئیس‏جمهور اوباما یاد بگیرند و سعی نکنند از شرایطی که ممکن است به نظرشان آب گل‏آلود برسد ماهی بگیرند. ریشه‏ها و جنبش خودجوش حقوق بشر در ایران آب گل‏آلود نیست. بلکه بسیار شفاف، سالم و زیباست. این جنبش هیچ احتیاجی به حمایت کنگره‏ی آمریکا ندارد، لطفا فقط به آن آسیب نرسانید. یک نقل قول حکیمانه از مارتین لوتر کینگ* یا تئودور پارکر مبارز طرفدار لغو برده‏داری در قرن نوزدهم که «منحنی اخلاق جهانی اگر چه طولانی است، اما به سمت عدالت می‏رود» به اندازه‏ی کافی لطف مردم آمریکا را برای تشویق ما به ثابت قدم ماندن در مسیرمان نشان خواهد داد.

نه به تغییر رژیم مهندسی شده توسط آمریکایی‏ها، نه به پروژه‏‏های دموکراسی اتاق‏‏‏های فکر (think tank)، نه به بودجه‏هایی که از طرف بنیاد ملی دموکراسی (National Endowment for Democracy) آمده باشد، نه به تحریم‏های اقتصادی، نه به محاصره‏های زمینی یا دریایی و صد در صد نه به حمله‏ی نظامی.

لطفا همان‏جا آرام روی صندلی‏ها بنشینید و کاری نکنید و اجازه دهید روحیه‏ی شکست‏ناپذیر ملت ایران به شما تلاش‏های مشابه خودتان را برای رسیدن به عدالت، برابری، حاکمیت قانون، احترام به کرامت انسان، حقوق بشر، حقوق شهروندی و حقوق زنان یادآوری کند. لطفا فقط تماشا کنید و اگر مایل بودید چند کلمه‏ی فارسی هم یاد بگیرید.

به دقت به ما نگاه کنید: چرا که ما هم از تاریخ شما الهام گرفته‏ایم و در حال نوشتن منشور حقوق (Bill of Rights) خودمان هستیم.

* اشاره به این جمله‏ی مارتین لوتر کینگ: ما می‏توانیم کوهی از ناامیدی را به تخته سنگی از امید تبدیل کنیم.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و من نه فقط این‌جا بلکه در لینک‌های روزانه، نقل‌قول‌ها و اصولا هر جا از منبعی لینک می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: مرگ بوشیسم و زنده شدن لوترکینگ

obama-mlk

حدود چهل سال پیش، در چهارم آوریل 1968، مارتین لوتر کینگ در راه آرمان‌های «تحول‌خواهانه‌ای» که داشت جان‌اش را از دست داد. بی‌شک پیروزی امروز باراک اوباما را باید در امتداد تلاش‌های لوتر کینگ در زمینه‌ی حقوق مدنی و به خصوص حقوق سیاه‌پوستان دید.

آخرین روز ریاست‌جمهوری «جورج بوش» آمریکا تعطیل رسمی بود: روز مارتین لوتر کینگ (سومین دوشنبه از ماه ژانویه). فردای جشن ملی «مارتین لوترکینگ» باراک اوباما به عنوان اولین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست تاریخ آمریکا وارد کاخ سفید شد.

ایجاد تغییرات ساختاری در بافت قدرت حاکم بر آمریکا کاری در حد محال است. شاید باراک اوباما نخواهد به سرنوشت «مارتین لوتر کینگ» دچار شود. با این حال آرزو می‌کنم این تلاقی تاریخی مفاهیم و نشانه‌ها نشانه‌ی تحولات مثبتی باشد: امیدوارم رفتن بوش پایان تفکر بوشیسم باشد و آمدن اوباما زنده شدن خواست و اراده‌ی مارتین لوتر کینگ.

  • پدرسوختگی‌های راست پدرسوخته
    این روزها در حال خواندن «دکترین شوک» نوشته‌ی نوامی کلاین هستم و دهانم از شدت «شوک» همین‌طور باز مانده است. کتابی است که به نظرم خواندنش جزو واجبات است و اگر حرفم را قبول ندارید، دست‌کم این خلاصه‌ی آق‌بهمن را درموردش بخوانید، شاید نظرتان عوض شد.
    .
  • با 298 میلیون کاربر چینی‌ها پرتعدادترین جامعه‌ی اینترنتی شدند
    یک نقطه‌ی عطف تاریخی در اینترنت. تا آینده‌ی قابل‌پیش‌بینی پرتعدادترین کاربران اینترنت چینی خواهند بود و این در حالی است که امروز از هر چهار چینی، فقط یک نفر به اینترنت دسترسی دارد. طنز سیاه این واقعیت این است که پرتعدادترین کاربران اینترنت در کشوری زندگی می‌کنند که کارآمدترین سیستم‌های سان.سور  دولتی اینترنت را داراست.به وب چینی خوش آمدید!
    .
  • رادیو در بحران (آغاز تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی) : سیبستان
    آغاز به کار تلویزیون فارسی بی بی سی تمام رادیوهای موجود در خارج از ایران از جمله خود رادیو بی بی سی را وارد بحران می کند و وضع را برای رادیوهای کوچکتری مثل رادیو زمانه سخت دشوار خواهد کرد.
    هر رسانه تازه و جذابی که به میدان بیاید به طور طبیعی باعث می شود رسانه های دیگر برای متعادل شدن وضع بازار رسانه ای دست به کار تحولات و تغییراتی در شیوه کار خود شوند. مثلا وقتی روزنامه همشهری منتشر شد به دلیل استانداردهای تازه ای که از نظر ارتباط با مخاطب و سطح کار حرفه ای وارد بازار کرد رسانه های رقیب را دستخوش تحول کرد و آنها خواسته یا ناخواسته تن به تغییر در زبان و قطع و شیوه چاپ و نحوه انتخاب موضوع و مانند آن دادند. یک دهه بعد فضای مطبوعاتی ایران چنان همرنگ شده بود که دیگر در آن میان همشهری اتفاق تازه ای نباشد.
    ورود تلویزیون فارسی بی بی سی به بازار رسانه ای هم شوک تازه ای وارد بازار می کند که زمانی طول خواهد برد تا بازار این شوک را جذب کند و سیاست های تازه ای را برای متعادل سازی پیش بگیرد. وضع کنونی به نحو بازگشت ناپذیری تغییر کرده است و می توان اطمینان داشت که عمر دایناسورهای لوس آنجلسی به پایان رسیده و حتی غولهایی مثل صدای آمریکا هم ناگزیرند خانه تکانی کنند. تغییرات در ایران هم بزودی فرمول بندی خواهد شد اگر تا هم امروز نشده باشد.
    .
  • نون والقلم – رسانه ها و جنگ در غزه
    در اسراییل سه روزنامه‌ی «یدیعوت احرونوت» Yedioth Ahronoth ،«معاریو» Maariv و«هارتس» Haaretz (همگی دارای سایت دوزبانه عبری و انگلیسی) مهم‌تر و تاثیرگذارتر از دیگر روزنامه‌ها هستند. یدیعوت احرونوت، تیراژ بالایی دارد و به دلیل حضور دیدگاه‌هایی از طیف‌های مختلف،خوانندگان متنوعی دارد. معاریو، روزنامه‌ای راست‌گرا محسوب می‌شود اما در ماه‌های اخیر كمی معتدل‌تر شده است و هارتس نیز اگرچه تیراژ دو روزنامه پیشین را ندارد، اما اعتبار و تاثیری بیشتر از دو روزنامه دیگر دارد، زیرا خوانندگان این روزنامه را نخبگان سیاسی و اقتصادی تشكیل می‌دهند.
    .
  • چرا اسرائیل از غزه عقب نشست ؟
    در غیاب هر نوع دلیل قانع کننده برای توقف ناگهانی حمله اسرائیل، از شواهد امر میتوان چنین نتیجه گرفت که اسرائیل به این دلیل تصمیم گرفت تا جنگ را به پایان رساند که به خوبی متوجه بود که تصویر آن دولت در ذهن مردم دنیا با سرعتی غیر قابل تصور به یک نقطهٔ عطف «غیر قابل بازگشت» نزدیک میشد که پس از آن ترمیم چهره اسرائیل و بازگرداندن آن به یک چهره معمولی و قابل دوست داشتن تقریبا غیر ممکن مینمود.
    .
  • تک‌کرانچ خطاب به گوگل: فیدبرنر را فورا جمع و جور کن
    تک‌کرانچ بیش از دو میلیون خواننده دارد و این مساله برای ما قابل قبول نیست که مطالب ما به خاطر ضعف سیستم فیدبرنر دیر منتشر شود. همین‌طور در روزهای اخیر که فیدبرنر آمار مشترکین را هم اشتباه نشان می‌دهد (آمار تک‌کرانچ به صفر نفر رسید!) و به نظر می‌رسد اراده‌ی کافی در گوگل برای رفع این عیب‌ها وجود ندارد.
    پیام خیلی ساده است: اگر گوگل می‌خواهد به مدیریت فیدهای ما ادامه دهد، باید خیلی بهتر از این‌ها عمل کند. والسلام!
    .
  • اولین اشتباه مهم اوباما؟
    مسئله سر هیلاری کلینتون است و اینکه اوباما او را برای وزارت خارجه اش انتخاب کرد. باز هم روشنتر بگویم، مسئله ام سر دیدگاه و طرز فکری است که هیلاری کلینتون دارد در مورد خاور میانه، بخصوص در مورد ایران و در مورد مسئلهٔ اسرائیل.
    در اینکه به هر حال کلینتون از بوش و یا رایس مثبت تر است و دیدگاه بازتری نسبت به دنیا و نیز در مورد خاور میانه دارد به هر حال شکی نیست، ولی مسئله اینجاست که او به اندازه «کافی» متفاوت نیست که بتواند جوابگوی خط مشی سیاسی جدیدی باشد که اوباما دنبال آن است.